تاریخ انتشار:
عضو جبهه پایداری از نوع روابط دولت روحانی با اپوزیسیون خود میگوید
روحانی تحمل منتقدان را ندارد
سخنگوی سابق جبهه پایداری معتقد است که دولت روحانی وعده تحمل منتقد را داد اما ادبیات وی همواره ادبیات تخریبی علیه منتقد بود. امیرحسین قاضیزادههاشمی مطرح میکند که رئیسجمهور غیر از همفکران خود را قبول ندارد و اجازه همفکری گروههای منتقد را نمیدهد.
***
در یک سال گذشته اظهارنظرهای مختلفی در مورد نوع رابطه بین دولت حسن روحانی با منتقدان و به قول معروف اپوزیسیون دولت ایشان مطرح شد. آقای روحالله حسینیان، از اعضای جبهه پایداری چندی پیش در گفتوگویی مطرح کردند که اپوزیسیون دولت روحانی بودن، افتخار جبهه پایداری است. شما به عنوان یکی از اعضا چه ارزیابیای از نوع رابطه دولت یازدهم با جبهه خود دارید؟
در مورد فرم کلی ارتباط دولت با جبهه پایداری باید سخنگو یا دبیرکل اظهارنظر کند اما مساله اصلی این است که چه شعارهایی در ابتدا داده شد و چه عملی به وقوع پیوست. متاسفانه کسانی که فاقد یک خصوصیت هستند با صدای بلندتری آن را فریاد میزنند تا سایرین تصور کنند واجد این مساله هستند. عموماً ثابت شده است کسانی که روحیات عدم تحمل منتقدان را ندارند و کسانی که حتی نگهبان دم در اتاق را اگر هم نوع فکری و سیاسی آنها نباشد عوض میکنند، از شعار آزادی به خصوص آزادی بیحد و حصر و آزادی لیبرال دفاع میکنند کما اینکه پیش از این نیز کسانی که ذرهای نظر مخالف خود را تحمل نمیکردند، شعار زندهباد مخالف من را میدادند. این مساله ظاهراً روشنفکری، بیمار غربزدهای است که تصور میکند هدف کلیه وسایل را توجیه میکند. سازمان منافقین نیز بر همین مبنا رفتار میکرد. اما خوشبختانه با گذشت بیش از سه دهه از انقلاب اسلامی دیگر فریب این مسائل را نمیخوردند و به یمن روحانیت بیدار و روشنگری رهبر انقلاب در برابر رفتارها و گفتارهای غلط برخی از سیاسیون موضع گرفتهاند و این امر به معروف و نهی از منکر عمومی در جامعه مانع از انحطاط انقلاب شده است و
انقلاب هنوز نو مانده است.
به نظر میرسد اظهارات اخیر رئیسجمهور مبنای قضاوت قرار گرفته است. این تنها یک سخنرانی بوده و چه قابل دفاع و چه غیرقابل دفاع، نباید مبنای کلی ارزیابی قرار گیرد. رویه رفتار مهمتر است.
خیر، این مسائل تنها به اظهارات روزهای اخیر ایشان محدود نیست. از روز اول بحث بلیت اتوبوس را مطرح کردند و هر روز یک جلوه بروز کرد و این روزها که جلوه علنیتر یافت وگرنه از روز اول ایشان همین ادبیات را داشت که غیر از دوستان و یاران خودشان دیگران را به رسمیت نشناختند.
همین میزان در دولت قبل رعایت میشد؟ آقای احمدینژاد به جز حلقه نزدیکانش که خط قرمز بود کسی را به رسمیت نمیشناخت.
یک مشکل اصلی وجود دارد. یکی از مشکلاتی که در سطح ریاستجمهوری بعد از آقا مطرح است اینکه روسای جمهور ما سعه صدر و وسعت نظری را که باید یک رئیسجمهور داشته باشد ندارند و همه برای خود حریمهای خاصی قائل هستند. البته حریمهایی از قبیل حریم دین، اسلام و آبروی مومن وجود دارد که در جای خود درست است و حریمهای الهی است و نه شخصی. این موضوع در دولتهای مختلف شدت و ضعف داشته است. در دوره آقای احمدینژاد و خاتمی اوضاع بهتر از دوره روحانی و هاشمی است و برخورد آقای خاتمی و احمدینژاد با منتقدان خودشان در قیاس با دو رئیسجمهور دیگر بهتر بود. البته در این بحث شخص رئیسجمهور مدنظر من است چرا که به طور مثال در بدنه اصلاحات طیفهای وسیعی دیده میشود و از اساس رفتارهای این طیفها با هم متفاوت است. متاسفانه برخی دوستان ذرهای تحمل رفتار منتقد و مخالف خود را ندارند.
اما در مجلس به شخص رئیسجمهور زیاد انتقاد میشود. نمایندهای حتی رئیسجمهور را متهم به تلاش برای براندازی نظام کرد. دولت این اظهارات را تحمل کرده است.
اینها موارد تکی است. نباید یک گفته مورد استناد قرار گیرد. شما از نطق یک نماینده میگویید من در سطح کلانتر مجلس مطرح میکنم. عدهای از نمایندگان بر اساس اختیار قانونی خود تصمیم به استیضاح وزیر علوم گرفتهاند. نگاه کنید چه جنجالی به راه افتاده است. در دورههای گذشته این مساله به کرات اتفاق افتاده است و بیشترین استیضاح در دوره احمدینژاد بوده است و حتی سوال از رئیسجمهور در دورهای رخ داد که امروز آقایان میگویند منتقد و مخالف اجازه صحبت نداشت. دوستان در مقابل استیضاح، مجلس را تهدید میکنند. به هر حال موضوع این است که 50 نفر از نمایندگان که یکششم مجلس را تشکیل میدهند مصلحت دیدند استیضاح کنند که این جمع تهدید و مرعوب میشود و شارلاتانیسم در حوزه سیاست دوباره نمایان شده است و عدهای با این رویه میخواهند کار خود را پیش ببرند. در بورسیهها تخلف شده است، باید با تمامی تخلفات در تمامی دولتها برخورد شود. این چه حرفی است که به ملت میگویند چون بورسیه عدهای رو شده وزیر استیضاح میشود.
آقای قاضیزاده دولت آقای روحانی با پدیده تولید فیلمهای انتقادی توسط اقلیت و پخش آن، در سطح کلان روبهرو است. مستند «من روحانی هستم» به صورت مستقیم در مورد شخص رئیسجمهور ساخته شد اما رئیسجمهور حتی شکایت هم نکرد. در دورههای قبل این هجمهها نبود.
مطالب هجو و بیادبانه در مورد آقای احمدینژاد به کرات ساخته شد. کلیپی در مورد سفر ایشان به آفریقا ساخته شده بود که کسانی نقش آقای احمدینژاد را بازی کردند و لباس ایشان را پوشیدند و مطالب هجو گفتند.
اما اینها رسمی نبود. عدهای به طور غیرقانونی اینها را ساخته بودند. کسی این را در جامعه به صورت یک کالای فرهنگی توزیع نمیکرد. الان موسسه سفیرفیلم، موسسهای فرهنگی است که هر از چندگاهی علیه روحانی یا روسای جمهور سابق مستند میسازد.
مستند من روحانی هستم یا امثال این مستندها اگر دروغ است یا نادرست یا افترا باید با آن برخورد قضایی شود. هیچ کس از افترا حمایت نمیکند. کسی حق ندارد به دیگری دروغ بگوید؛ میخواهد اصولگرا باشد یا اصلاحطلب و شرع هم هرگز چنین اجازهای را نداده است.
مثلاً عدهای از متدینین از سر دلسوزی رفتارهایی در 22 بهمن در شهر قم انجام دادند. هیچ کس از این رفتار آنها حمایت نکرد. آن دست از رفتارها از جانب هیچ گروه و دستهای مورد حمایت نیست؛ میخواهد شخص یا اشخاص متدین باشند یا دلیل رفتار از سر دلسوزی بوده باشد قطعاً باید با خاطی برخورد قضایی محکم شود. اما با این موضوع برخورد قضایی نشد و بعد هم گفتند گذشت کردیم. ببینید اگر این دست از مسائل تهمت است باید از کانال قضایی برخورد شود و اگر نمیشود دیگر حق این گونه صحبت کردن نیست.
من تعجب میکنم چرا عدهای میخواهند از گذشته خود فرار کنند. البته نمیخواهند تقلب گفتمانی آنها دیده نشود. عدهای از این افراد همان کسانی هستند که ابتدای انقلاب رفتاری رادیکال داشتند و یا شعارهای بسیار تند انقلابی میدادند و زمانی که دختر بدحجاب میدیدند سوزن در پیشانی وی فرو میکردند و دیگران را لیبرال میدانستند و یا وابسته به بازار، نظام سرمایه یا امپریالیسم جهانی میدانستند و امروز برای ارتباط برقرار کردن با
دیدگاه تان را بنویسید