نمره قبولی دیپلماسی
یک سال پیش در همین روزها دولت تدبیر و امید پس از طی هفتخوان تبلیغات انتخاباتی کار خود را آغاز کرد و در پاستور مستقر شد. حسن روحانی که خود سالها به عنوان مذاکرهکننده ارشد کشورمان به گفتوگو با قدرتهای بزرگ جهانی میپرداخت اصلیترین برنامه خود را عادیسازی پرونده هستهای ایران قرار داد و توانست ۱ + ۵ را به پذیرش حق ایران در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای اقناع سازد.
یک سال پیش در همین روزها دولت تدبیر و امید پس از طی هفتخوان تبلیغات انتخاباتی کار خود را آغاز کرد و در پاستور مستقر شد. حسن روحانی که خود سالها به عنوان مذاکرهکننده ارشد کشورمان به گفتوگو با قدرتهای بزرگ جهانی میپرداخت اصلیترین برنامه خود را عادیسازی پرونده هستهای ایران قرار داد و توانست 1+5 را به پذیرش حق ایران در برخورداری از دانش صلحآمیز هستهای اقناع سازد. هر چند نباید نسبت به تلاشهای وزیر امور خارجه کشورمان و اعضای تیم مذاکرهکننده نیز بیتفاوت بود. فریدون مجلسی که خود سالها به عنوان یکی از دیپلماتهای ایرانی در بدنه وزارت امور خارجه حضور داشت در این باره در روزنامه آرمان مینویسد: یک سال از آغاز به کار دولت روحانی گذشت؛ بسیاری عملکرد و رویکردهای دولت یازدهم در سیاست خارجی را موفقیتآمیز میدانند اما پیش از هر قضاوتی لازم است چند نکته را در خصوص عملکرد سیاست خارجی و گفتوگوهای هستهای مدنظر قرار دهیم. میزان تخریبهای پیشین به حدی بود که رسیدن سریع به تفاهم را برای ما دشوار کرده است. با این حال نتایج حاصله تاکنون در محیطی همراه با احترام و باور متقابل بوده است. بنابراین نهفقط قویترین بخش
دولت سیاست خارجی آن بوده بلکه تنها بخشی که دولت کنونی در آن دارای صلاحیت و اعتبار لازم بوده و به استناد آن از من و دیگران رای گرفته سیاست خارجی بوده است، که آن هم نهایتاً به معنی رسیدن به تفاهم در مذاکرات 1+5 و پایان بخشیدن به تحریمهای بانکی و اقتصادی است. او مینویسد: در این راه به نظر میرسد پیشرفت خوبی هم کرده و تاکنون دستکم پنجرههایی را برای تنفس اقتصاد ملی گشوده است. اکنون که مذاکرات برای رسیدن به تفاهم نهایی به یک بازه زمانی چهارماهه موکول شده میبینیم که این تعویق همراه با تفاهم طرف مقابل و ادامه شرایط قبلی است که نشان از امیدواری طرف مقابل به رسیدن به تفاهم است. دیپلماسی یک ساله اخیر استثنایی بوده و با معیارهای جهانی میتوان آن را دیپلماسی موفق و سازنده و امیدبخش نامید. اما اگر دولت نتواند ماموریتش را که رسیدن به راهحل و رفع تحریمهاست به سرانجام برساند، در داخل هم با مشکلاتی مواجه خواهد شد و از طرف دیگر موجب ریزش حامیان خود نیز میگردد و شرایط برای او در سه سال آینده سختتر خواهد شد. اما نباید همه دولت را در سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی خلاصه کرد. مردم خواستههای دیگری هم داشتند و آن برخورد
با مفاسد اقتصادی و اداری بود. دولت در یک سال گذشته بخشی از کاستیها و مفاسد پیشین را معرفی و اعلام کرده است. متاسفانه اغلب بررسیها محرمانه برگزار میشود. باید دانست، عدم شفافیت بزرگترین سپر و پوشش فساد است.
اذعان آمریکاییها به موفقیت مذاکراتی ایران
نزدیک به سه هفته از خاتمه آخرین دور مذاکرات هستهای ایران و قدرتهای بزرگ جهانی سپری شده است و به نظر میرسد که این پرونده در خلاء کامل خبری قرار دارد. هرچند نباید از تحلیلها و واکنشهای مقامات دو سوی محور گفتوگوها نسبت به وضعیت پایانی مذاکرات غافل بود. روزنامه رسالت در تحلیلی که به نقل از روزنامه واشنگتنپست درج کرده است با این تیتر که «ایران در آستانه پیروزی در مذاکرات هستهای قرار دارد» آورده است: جنگ غزه ادامه دارد، عراق نیز در بحبوحه درگیریهای قومیتی قرار دارد، سوریه همچنان درگیر جنگ داخلی است، اما مهمترین موضوع که بر هر سه این وقایع تاثیرگذار است، مساله ایران است. با ادامه سیاست کنونی دولت اوباما، ایران در مذاکرات هستهای با قدرتهای جهان در موقعیت برتر قرار دارد. تحلیلگر این روزنامه آمریکایی با اشاره به تمدید چهارماهه مذاکرات هستهای ایران و 1+5 مینویسد: دولت اوباما دوره توافق هستهای مشترک با ایران را چهار ماه تمدید کرد، اما آیا کسی باور میکند در سه ماه و نیم باقیمانده ایران که مقدار بیشتری از پولهایش آزاد میشود و
در عین حال به تحقیقات درباره سانتریفیوژهای پیشرفته و برنامه موشکهای بالستیک خود ادامه میدهد، به این فکر کند که باید تمام سانتریفیوژهای خود را تعطیل نماید؟ این تفکر مضحک و نامعقول است، زیرا ایران در مرحله پیروزی در مذاکرات قرار دارد. ایران غرب را وادار به لغو بخشی از تحریمها علیه خود کرده است و در عوض اقدامات کوچک و قابل برگشتی انجام داده است. روزی ایران از تمامی بازرسیها و محدودیتها بر برنامه هستهای خود آزاد خواهد شد. در واقع توافق موقت اگر هم حق غنیسازی ایران را به رسمیت نشناخته باشد، دستکم نشانه بیمیلی کشورهای غربی برای توقف فعالیتهای غنیسازی تهران است. ایران برگ برنده را در دست دارد. علاوه بر این ایران دیگر از اینکه شرایط برای این کشور در صورت عدم دستیابی به توافق از این هم بدتر شود، نگرانی ندارد. پس از شش ماه توافق موقت چهار ماه دیگر تمدید شد، پس چرا این رویه ادامه نیابد؟ از سوی دیگر اوباما سالهاست تهدید به تحریم بیشتر میکند، ولی آن را اجرایی نمیکند و حتی بخشی از آن را کاهش داده یا اعمال تحریمهای مشروط را با موانعی مواجه کرده است. ایران شاید از تمام تحریمها خلاصی نیابد، اما حداقل
میتواند روی این مساله حساب کند که تحریمها از این بدتر نخواهد شد. واشنگتنپست یادآور میشود: درباره تهدید نظامی نیز دولت آمریکا در برابر یک ارتش ضعیف مانند سوریه ناکام مانده است، پس چرا ایران باید درباره تهدید نظامی آمریکا احساس خطر کند؟ ما قابلیت حمله نظامی را داریم، اما اراده انجام آن را ظاهراً نه.
مذاکرات در وین، توافق در نیویورک؟
روزنامه اعتماد هم در گزارش دیگری در همین رابطه به برگزاری دور جدید مذاکرات هستهای در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل اشاره میکند و مینویسد: هر سال در ماه سپتامبر نیویورک پذیرای انبوهی از سران کشورها و هیاتهای بینالمللی است که برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل رهسپار این شهر میشوند. اما گردهمایی سال گذشته نقطه عطفی در روابط ایران و آمریکا بود چرا که برای نخستین بار وزرای خارجه ایران و آمریکا در قاب یک تصویر مشاهده شدند و حسن روحانی، رئیسجمهور ایران و باراک اوباما، همتای آمریکاییاش نیز برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی مکالمه تلفنی 15 دقیقهای داشتند. این روزنامه به تحلیلهایی که بسیاری از ناظران بینالمللی از مکالمه تلفنی و نشست وزرای خارجه ایران و گروه 1+5 در حاشیه مجمع عمومی سال گذشته سازمان ملل داشتند اشاره میکند و مینویسد: تنها سه ماه پس از این دیدارها و مکالمههای تلفنی بود که ایران و گروه 1+5 در ژنو به توافق هستهای مقدماتی دست یافتند و به دنبال آن روابط ایران و انگلیس نیز به سطح کاردارهای غیرمقیم ارتقا یافت. ایران و گروه 1+5 برنامه
اقدام مشترک را که در سوم آذرماه سال گذشته امضا شده بود از بهمنماه به اجرا در آوردند. این برنامه اقدام فرصت ششماههای را برای مذاکرات هستهای فراهم میکرد که فرجه آن 29 تیرماه به پایان رسید. در این مدت شش نشست در وین، پایتخت اتریش برگزار شد که ضمن آن بار دیگر کانالهای دوجانبهای که برای دستیابی به توافق مقدماتی به کار گرفته شده بود، فعال شد. این کانالهای دوجانبه موجب شد مقامات ایران و آمریکا برای ساعتها رو در روی یکدیگر پای میز مذاکره بنشینند.
این استاد دانشگاه با طرح این موضوع که پس از ماراتن مذاکرات ماه گذشته در وین، سرانجام آخرین ساعات فرجه ششماهه گفتوگوها بدون اینکه طرفین به توافق نهایی دست یافته باشند، از راه رسید، میآورد: نتیجه صدها ساعت مذاکره این شد که مذاکرات به مدت چهار ماه دیگر یعنی تا 24 نوامبر (3 آذر) تمدید شود. اقدامی که هم در برنامه اقدام مشترک ژنو پیشبینی شده بود و هم با توجه به میزان اختلافنظرها بر سر موضوعاتی مانند ظرفیت غنیسازی ایران و نحوه لغو تحریمها، قابل پیشبینی بود. اما پس از روزها مذاکره در شهرهای اروپایی، به نظر میرسد طرفین به این نتیجه رسیدهاند که شاید نیویورک و مذاکره زیر نورافکنهای سازمان ملل بتواند مانند سال گذشته، راهگشای مذاکرات باشد.
بازیسازی ایران در عراق
از بحث هستهای که بگذریم، وضعیت این روزهای خاورمیانه بسان انبار باروت است که هر لحظه بخشی از آن طعمه حریق میشود. زمانی در غزه فلسطین و وقتی در سنجار و زمار عراق. یکجا اسرائیل به خاک و خون میکشد و در جای دیگر داعش. اردشیر زارعیقنواتی یکی از تحلیلگران مسائل روابط بینالملل در یادداشتی که به همین بهانه در روزنامه شرق نوشته است به ابتکار عمل دستگاه سیاست خارجی ایران در کاهش تنشهای همسایه غربی خود اشاره میکند و در مطلبی که با عنوان «گلوله برفی «داعش»؛ تحرک ایران» نوشته و آورده است: وزارت امور خارجه ایران میتواند با تکیه بر این موقعیت میانجیگرایانه و مبتنی بر حفظ منافع جمعی در شرایطی که حتی سازمان ملل متحد نیز نسبت به پیشرویهای اخیر «داعش» به صراحت از وقوع یک «فاجعه انسانی» هشدار داده است، به صورت فعال، وارد یک بازی سیاسی مبتکرانه و سازنده شود. هماکنون، شرایطی که موجب دوری بیشتر بغداد و اقلیم کردستان شده است با توجه به تمرکز فشار نیروهای دولت اسلامی بر دولت اقلیم کردستان و خطری که ثبات این منطقه را تهدید میکند بهصورت عینی و ذهنی زمان و بستر اتحاد
عمل نیروهای مخالف «داعش» فرارسیده است.
او با طرح این موضوع که در وضعیت جدید که هم دولت بغداد در مقابله با پیشرویهای «داعش» زمینگیر شده و هم اینکه اقلیم کردستان از توهم قدرت پیشمرگههای خود در نبرد با «داعش» تا حدود زیادی خارج شده است، ایفای نقش پررنگ سیاسی در حوزه سیاست خارجی برای تهران را یک الزام اجتنابناپذیر و فرصت تاریخی میداند و تاکید میکند که ایران به فوریت باید از این فرصت در جهت اهداف ملی استفاده کند. وی تاکید میکند هر چند «داعش» هماکنون در حوزه میدانی سوریه و عراق عمل میکند اما به دلیل درهمتنیدگی ثبات این کشورها با منافع ملی ایران در واقع به نوعی حمله به این کشور هم محسوب میشود. از آنجا که جامعه بینالمللی و کشورهای غربی و در راس آن آمریکا ضمن گوشزد کردن خطر «داعش» برای منطقه هیچ اقدام سازندهای را برای مهار این تهدید انجام ندادهاند، مسوولیت تهران را بهعنوان یک قدرت منطقه و مخالف معادلاتی که «داعش» را در محور و کانون بحران کنونی قرار داده، بیش از همیشه ضروری نموده است.
دیدگاه تان را بنویسید