چشمان کاملاً باز
چه نوع رابطهای با چین تضمینکننده منافع ملی ایران است؟
رابطه ایران و چین، همیشه با یک سوال مهم همراه بوده است؛ اینکه چه نوع روابطی با چین میتواند تضمینکننده منافع ملی ما باشد و آیا در ارتباط با چین ما برندهایم یا بازنده؟ پاسخ به هر سوالی درباره رابطه چین و ایران نیازمند بررسی روابط چین و آمریکا و روابط ایران و آمریکاست. چراکه روابط این سه کشور از هم تاثیر میگیرد و بر هم تاثیر میگذارد.
در گام اول باید دانست که رابطه تجاری چین و آمریکا سالانه بالغ بر 600 میلیارد دلار است و این دو کشور سهم مهمی از سبد تجارت همدیگر دارند. آمریکا بخش مهم محصولات کشاورزی خود را به چین صادر میکند و چین نیاز مبرمی به بازار تکنولوژی آمریکا دارد. بر این اساس این دو کشور، نمیتوانند روابط خود را قطع یا محدود کنند.
اما ناگفته پیداست که دو ابرقدرت جهان، روابط چندان دوستانهای با همدیگر ندارند و در موارد متعددی برخلاف منافع هم عمل میکنند. آمریکا اخیراً تعرفههای 10 و 25درصدی بر محصولات صادراتی چین وضع کرده و چین هم - بهعنوان مهمترین خریدار محصولات کشاورزی آمریکا- از خرید محصولات کشاورزی آمریکا خودداری کرده و سویای مورد نیاز خود را بهجای آمریکا، از برزیل تامین کرده است گزارشهای اقتصادی نشان میدهد این جنگ تجاری که میان دو کشور در گرفته رشد اقتصادی جهان را 5 /1 درصد کاهش داده است.
تنش به خاطر چین
اما جنگ پنهان چین و آمریکا بر سر چیست؟ سناریویی که اخیراً مطرح میشود این است که تمام جنگ تجاری چین و آمریکا ریشه در تلاش چین برای حضور در منطقه خلیج فارس و تلاش آمریکا برای ناکام کردن آن دارد. این سناریو میگوید آمریکا در تلاش است با ممانعت از حضور چین در منطقه، دسترسی او به منبع انرژی خاورمیانه را محدود کند و آمریکا جریان اصلی انرژی خاورمیانه را در دست بگیرد و از این طریق چین را کنترل کند. این سناریو معتقد است بخش مهم پرونده هستهای ایران و درگیری با آمریکا را هم باید از این زاویه دید.
توسعه حضور چین در نقاط استراتژیک جهان، این سناریو را تایید میکند. مروری بر فعالیتهای اخیر این کشور نشان میدهد که چین دست بالا را در منطقه پاسیفیک و دریای چین جنوبی دارد. دریایی حیاتی که سالانه میلیاردها دلار کالا از طریق آن به چین صادر میشود. چین در تلاش است این منطقه را به کنترل خود درآورد اما وزیر امور خارجه آمریکا صراحتاً اعلام کرده اجازه نمیدهند چین در این منطقه بدون دردسر فعالیت کند. بهرغم همه تلاشهای آمریکا، چین اما تاکنون عملکرد موفقی داشته. این کشور جزایر متعددی را به اجاره بلندمدت خود درآورده و آنها را به پایگاه اقتصادی -و شاید نظامی- خود تبدیل کرده است. حضور چین در این منطقه چنان توسعه یافته که آمریکا نتوانست در اجلاس آسهآن که اخیراً در تایلند برگزار شد، موفق عمل کند. آنها بودن در زمین چین را به بازی با آمریکا ترجیح دادند.
چین و ماجرای خاورمیانه
خاورمیانه نقطه دیگری است که چین میخواهد در آن حضوری فعال و موثر داشته باشد.
منطقهای که بزرگترین منابع نفت و گاز جهان را دارد. تنگه هرمز بهعنوان نقطه استراتژیک انتقال نفت، در این منطقه قرار دارد و بازار گسترده و بزرگی هم در انتظار چین است. در این مدت چین تلاشهای خود برای حضور در منطقه را توسعه داده. تشکیل مجمع گفتوگوی چین و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، برقراری روابط بسیار گسترده با امارات متحده عربی، احداث پالایشگاه در منطقه و... از نتایج این تلاشهاست.
چین با کشورهای مختلف منطقه هم روابط متعدد دارد. تلاش چین برای «تطبیقپذیری» با واقعیتهایی است که در منطقه وجود دارد. اما این تلاشها از جمله برقراری رابطه با ایران خوشایند آمریکا نبوده و نیست. آمریکا تمایل دارد تا حد ممکن حضور چین را به حداقل برساند و چین در تلاش است روزبهروز بر ابعاد این رابطه بیفزاید.
از سوی دیگر چین در سالهای گذشته روابط خاصی با پاکستان داشته و اقدامات بسیاری در این کشور انجام داده. مهمترین آن توسعه بندر گوادر است.
آمارها میگوید چین در کریدور اقتصادی خود با پاکستان عملکرد شگفتآوری داشته، منابع مالی بسیاری را در گوادر هزینه کرده و کیلومترها آزادراه و راهآهن در پاکستان ایجاد کرده است. برخی از گزارشها میگوید تا سال 2030 میلادی 5 /2 میلیون شغل در پاکستان ایجاد و بین 2 تا 5 /2 واحد درصد به رشد تولید ناخالص داخلی آن اضافه شود. فعالیت چین در گوادر چنان گسترده است که بسیاری معتقدند گوادر در آینده نزدیک تبدیل به دوبی دوم خواهد شد.
ما و چین
حال بازگردیم به سوال اول؛ ایران در رابطه با چین چگونه باید عمل کند و ما از چین چه انتظاری باید داشته باشیم؟ احتمالاً کوتاهترین پاسخ به چنین سوالی این است که رابطه چین و ایران باید در چارچوب منافع ملی هر دو کشور باشد. باید دید ما چه محدودیتهایی در برقراری ارتباط با دیگر کشورها داریم و آنها چه محدودیتهایی دارند. با بررسی محدودیتها، آنگاه میتوان بهترین مدل برقراری ارتباط دو طرفه را بررسی کرد.
ایران بارها از رفتار چین در برخی بزنگاهها گله کرده است. مانند آنکه چرا چین خرید نفت خود از ایران را محدود کرد یا چرا پروژه پارس جنوبی را ادامه نداد. یا چرا چین در ماجرای پرونده هستهای ایران، جانب کشورهای بزرگ را گرفت و با ما همکاری نکرد. پاسخ ساده است. چین در چارچوب منافع ملی خود عمل میکند. همانگونه که ما و دیگر کشورها. دنیا بر اساس تعامل و منافع پیش میرود. چین و آمریکا بالغ بر 600 میلیارد دلار روابط تجاری با یکدیگر دارند. اما روابط تجاری ایران و چین تنها حدود 20 میلیارد دلار است! ما باید بهجای توقع از دیگر کشورها، وجوه اشتراک خود با آنان را بررسی و از آن استفاده کنیم. این وجوه اشتراک میتواند منجر به روابط کوتاهمدت و بلندمدت برای ما و دیگران باشد. مدام نباید نگران آن باشیم که هر بحرانی چگونه میتواند مانع روابط ما شود. چینیها معتقدند فرصتها از دل بحرانها برمیخیزد.
آمریکا مانع برقراری ارتباط چین و ایران است. اما چین همچنان خواستار تداوم رابطه با ایران است و میخواهد ایران در برجام بماند. چین جایگاه و موقعیت ایران را میشناسد. میداند که ایران هم بازاری بزرگ دارد و هم انرژی بسیار زیاد و هم از نظر موقعیت جغرافیایی شرایط خاصی دارد. برای همین است که چین در دوره شدیدترین تحریمها، از سند همکاری 25ساله حرف میزند. سند همکاری 25ساله اغراق نیست. خواسته چین است. چون میدانند ایران کشور مهم و تعیینکنندهای است. در این شرایط ما نباید منتظر بمانیم که چین منافع ما را تامین کند. ما باید کاری کنیم که همکاری با ایران برای چین و هر کشور دیگری جذاب باشد. صنعت نفت و پتروشیمی حوزهای بسیار جذاب است و میتوان با چین همکاری گسترده داشت. اما یک نکته را فراموش نکنیم. چین معتقد است رابطه با آمریکا کلید کلیدهاست. رابطه با آمریکا برای آنها بسیار مهم است. در این میان، نقش اروپا اهمیت مییابد. اگر اروپاییها با اجرای برخی از تعهدات مانند اینستکس به تعهدات خود عمل کنند، چین هم میتواند به رابطه خود با ایران ادامه دهد. اما اگر اروپا پا پس بکشد، چین محافظهکار خواهد شد و او هم عقب میکشد.
البته قصد نگارنده آن نیست که از کاستیهای چین بگذرد. چین در رابطه با ایران قطعاً کاستیهایی داشته است. اما از نظر دور نداریم که با تمام کم و کاستیها، روابط ما و چین بسیار کلیدی است. اگر سیاستمدار ما قوی باشد، روابط ما با چین را با توجه به واقعیتهای موجود میپذیرد و چین هم تا حدی که بتواند حساسیت ایجاد نکند حاضر است با ایران همکاری کند.