تاریخ انتشار:
نگاهی دیگر به «پوپولیسم و انتخابات»
سایه سنگین پوپولیسم بر انتخابات در ایران
فهم و تعریف عملیاتی از پوپولیسم نه مردمگرایی و نه حتی عوامگرایی است بلکه نوعی عوامفریبی است. مردمی بودن، درک مسائل و مشکلات آنها، پاسخ مقتضی به درخواست آنها، همدردی با آنها در مواقع لازم نهتنها مثبت است بلکه برای هر دولتمردی ضروری است.
2- رفتارها و شعارهای پوپولیستی جاهایی مورد استقبال زیاد قرار میگیرند که بستر مناسبی برای آن وجود داشته باشد. بسترهای پذیرش دیدگاهها و شعارهای پوپولیستی شامل شیوع فساد، فقر اقتصادی، بیعدالتی، بیاعتمادی، بیکاری،، رکود، فقر فرهنگی، نابرابری درآمدها، نابرابری فرصتها، تبعیض، افول سرمایه اجتماعی و شکاف دولت-ملت است. شکست در سیاستهای اقتصادی و ناکارآمدی عملکرد دولتمردان زمینه را برای بروز پوپولیسم فراهم میکند و شرایط آنها را از آنچه هست و مورد رضایت آنها هم نیست بهمراتب بدتر میکند. بنابراین، باید زمینههای بروز پوپولیسم را هدف قرار داد. باید دولت مستقر و قوا و نهادهای دیگر مسوول با ارائه برنامههای فراگیر اشتغالآفرینی و کارآفرینی توان اقناعی غلبه بر تفکر پوپولیستی را نشان دهند. رقبای پوپولیستها باید در کارزار انتخاباتی دروغ آنها را هویدا کنند. برای غلبه بر پوپولیستها باید با زبان مهارتی و سادهسازی برنامهها و شعارها با مردم سخن گفت و تناقض شعاری و گفتاری پوپولیستها را نشان داد.
3- اصولاً جوامع با نگرش کوتاهمدت با پوپولیسم راحتتر کنار میآیند. پوپولیسم مقابل عقلانیت و خردگرایی است. آنها اهل استدلال عقلانی و خردورزی و بررسی ابعاد آثار تصمیم خود بر کشور و منافع ملی و رفاه عمومی مردم نیستند و صرفاًً میخواهند به هدف و منفعت کوتاهمدت مورد نظر خود دست یابند. پوپولیستها بر رفتار عوام آگاه هستند و روانشناسی مردم را خوب میدانند و بر این واقعیت تلخ واقفند که مردم به راحتی مصلحت و خیر بلندمدتشان را فدایی دستاوردهای کوتاهمدت میکنند. ظاهر پوپولیسم مردمگرایی است اما باطن و خروجی آن به زیان مردم است. مردم پذیرنده سیاستها و وعدههای پوپولیستی مثل کودکی میمانند که بین یک عدد آبنبات و یک چکپول 100 هزارتومانی اولی را انتخاب میکنند. پوپولیسم نوعی مخدر است و اعتیادآور که مردم به سرمستی کوتاهمدت ناشی از آن دلخوش میدارند. مشکلات عدیده اقتصادی و اجتماعی افسردگی و ناراحتی به بار میآورد و مردمی که دچار این وضعیت هستند برای رهایی از افسردگی به مخدر پوپولیسم پناه میآورند. پوپولیسم و پوپولیستها دشمن توسعه هستند و بالطبع دولتهای توسعهگرا نسبتی با پوپولیسم ندارند.
دولتهای توسعهگرا بر خیر عمومی و منفعت، مصلحت و ثبات بلندمدت رفاه عمومی تاکید دارند.
4- سیاستهای پوپولیستی اینقدر قدرت دارند که مردم کشورهای توسعهیافتهای نظیر آمریکا را نیز گول بزنند. بنابراین موضوع رفتارهای پوپولیستی نهفقط در ایران بلکه در سایر نقاط جهان از جمله آمریکا و اروپا نیز مشهود است. پیروزی ترامپپ نمونه بارز آن است. افزایش نابرابریهای اقتصادی در آمریکا در سه دهه گذشته و ظهور جنبشهای موسوم به اشغال والاستریت علیه صاحبان سرمایه نیویورک و آثار باقیمانده از سیاستهای واشنگتنی دهه 1980، ناکامی اوباما در انجام اصلاحات اقتصادی- اجتماعی بالاخص ناموفق بودن در اجرایی کردن طرح سلامت اوباما زمینه را برای نارضایتی عمومی و تردید نسبت به سیاستهای متعارف فراهم کرده است. هوشمندی ترامپ هم این بوده که دقیقاً از همین منظر ورود کرده و تبلیغات خود را متمرکز کرده است. احزاب راستگرا در اروپا نظیر کشورهایی چون آلمان، فرانسه و هلند با به خدمت گرفتن شعارهای ناسیونالیستی و نژادی به ترویج پوپولیسم و موجسواری آن دامن میزنند.
5- به همزادی پوپولیسم با لمپنیسم نیز باید توجه کرد. رشد لمپنیسم به رشد پوپولیسم کمک میکند. لمپنها کسانی هستند که به قول کارل مارکس و فریدریش انگلس از طرق انگلی و خلاف و نامتعارف امرار معاش میکنند. مثل گدایی،، دلالی، کلاهبرداری، پولشویی و... همچنین لمپنهای سیاسی به هرجومرج و اغتشاش دامن میزنند و به اجتماعات و افراد حمله میکنند مثل باباشملها، لوطیها، داشمشتیها، شعبانبیمخها و گروههای فشار.
6- رفتار پوپولیستی در همه دولتهای گذشته به درجاتی وجود داشته است اما درجه و شدت و ضعف آن متفاوت است. اوج آن در دولتهای نهم و دهم بوده است. احمدینژاد با نحوه پوشش و طرح شعارهای عوامپسند ریشههای پوپولیسم را تقویتت و در واقع زنده کرد و با اجرای سیاستهای پوپولیستی علاوه بر هدر دادن منابع ملی، کشور را حداقل 50 سال به عقب برگرداند. سیاستهای پوپولیستی یکی از آثارش این است که اعتماد بینالمللی را نسبت به کشور برای ایجاد روابط پایدار و جذب سرمایهگذاری خارجی کاهش میدهد. چون از ویژگیهای برجسته پوپولیستها پیشبینیناپذیر بودن رفتار آنهاست. کشوری هم که تن به پذیرش پوپولیستها میدهد نیز اعتماد بینالمللی خود را خدشهدار میکند. چالش دیگر حاکمیت پوپولیسم این است که بهقدری کشور را به قهقرا میبرند که دولت بعد بهسختی میتواند کشور را به ریل اصولی خود برگرداند، ولی انتظار مردم همچنان بالا میماند. بنابراین در نگاه عوام، دولتی که بعد از پوپولیستها حاکم میشود ناکارآمد جلوه میکند. به همین خاطر خطر و زمینه برای به قدرت رسیدن پوپولیستها مجدد قوی خواهد بود. اتفاقاً خودشان هم به این مساله کاملاً
واقفند و سعی بر این دارند که کشور را جوری خراب کنند که کسی یارای درست کردن آن را نداشته باشد.
7- در نگاه متعارف، در طرح هدفمندی یارانهها قرار بر این بود که قیمتهای حاملهای انرژی متناسب با قیمت فوب خلیج فارس اصلاح شود و منابع حاصل از آن صرف حمایت از تولیدکننده برای اصلاح تکنولوژی تولید شود و بخشی هم برای حمایت ازز مصرفکننده و بخشی هم کمک به مسکن اقشار آسیبپذیر اختصاص داده شود. در واقع از بعد نظری هدف کاهش مصرف یا صرفهجویی در مصرف انرژی بود. از دو طریق این مهم قابل انتظار بود. یکی کاهش مصرف در نتیجه افزایش قابل ملاحظه در قیمت حاملهای انرژی و دیگری جایگزینی تکنولوژیهای کممصرف نو بهجای تکنولوژیهای پرمصرف کهنه. اما در عمل هیچکدام از این دو هدف محقق نشد. پرواضح بود که کشوری که روی تحقیق و توسعه سرمایهگذاری نمیکند و برای تغییر تکنولوژی به خارج وابسته است و به دلیل تحریم امکان انتقال تکنولوژی هم ندارد، نمیتواند در این زمینه کاری انجام دهد. همچنین عدم توجه به موانع نهادی و اینکه نظریههای نئوکلاسیک در بستر با ساختارهای تودرتوی نهادی عمل نمیکند. بنابراین در مصرف حاملهای انرژی هم صرفهجویی انجام نشد و ما همچنان از این منظر هم در صدر لیست کشورهای پرمصرف جهان قرار داریم. اما
آنچه مسلم است ناخدای دولت نهم اصلاً به بندر مقصد طرح نمیاندیشید. هدف ایشان توزیع پول میان مردم برای جلب نظر آنها برای انتخاب در دور بعدی ریاستجمهوری بود. به همین خاطر برخلاف مصوبه قانونی مجلس نهتنها هیچ مبلغی برای اصلاح تکنولوژی به تولیدکننده نداد و نیز از محل این منبع به مسکن اقشار آسیبپذیر نیز وجهی پرداخت نشد بلکه بهجای صد درصد حدود 120 درصد از منابع حاصل از طرح را میان مردم در قالب طرح هدفمندی یارانه توزیع کرد. به عبارت دیگر علاوه بر منابع حاصل از طرح از بانک مرکزی هم قرض گرفت و بین مردم توزیع کرد. از اینرو این هم جلوه دیگری از توانمندی پوپولیستها برای به خدمت گرفتن نظریههای علمی برای اهداف عوامانه خود است. دولت یازدهم هم عملاً نتوانست تدبیری برای این مساله بیندیشد. به عبارت دیگر طرحهایی را که بتواند مشکل مردم از جمله بیکاری را تخفیف بدهد در حوزه رفاه اجتماعی نتوانست ارائه دهد و عملاً به مقدار زیادی در این حوزه همچنان در زمین احمدینژاد بازی میکند.
8- به اعتقاد بنده باید طرح ممنوعیت شعارهای پوپولیستی نظیر افزایش مبلغ یارانه در مجلس یا مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد بررسی و تصویب قرار گیرد. اگر به عمق مساله توجه شود چنین طرحهای عوامفریبانه و غیرقابل اجرایی خود یکک معضل است که باید نهادهای مربوطه نسبت به آن چارهجویی کنند.
دیدگاه تان را بنویسید