تاریخ انتشار:
بررسی چرایی جشنهای مردمی پس از اعلام تفاهمنامه سوئیس
هنر ظریف
«آیا مذاکرات به نتیجه میرسد؟»، «آخرین خبرها از لوزان چه بوده است؟»، «آیا ظریف میتواند مذاکرات را به سرانجام برساند؟»، «ایالات متحده در این مذاکرات تا چه اندازه حاضر به تعامل خواهند بود؟» و… از جمله عباراتی بود که در تعطیلات نوروزی امسال در اکثر دید و بازدیدهای این ایام از پایتخت گرفته تا دورافتادهترین نقاط کشور تکرار میشد.
«آیا مذاکرات به نتیجه میرسد؟»، «آخرین خبرها از لوزان چه بوده است؟»، «آیا ظریف میتواند مذاکرات را به سرانجام برساند؟»، «ایالات متحده در این مذاکرات تا چه اندازه حاضر به تعامل خواهند بود؟» و... از جمله عباراتی بود که در تعطیلات نوروزی امسال در اکثر دید و بازدیدهای این ایام از پایتخت گرفته تا دورافتادهترین نقاط کشور تکرار میشد. تکراری که نشانی بود از درجه اهمیت این مذاکرات برای بخش عمدهای از شهروندان ایرانی. اصولاً تا پیش از این کمتر روی داده بود که یک موضوع دیپلماتیک چنین مورد توجه اکثر قریب به اتفاق اقشار مختلف مردم قرار بگیرد و آنان را مشتاقانه به پیگیری اخبار آن وادارد. سرانجام هم هنگامی که در شامگاه سیزدهم فروردینماه محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و فدریکا موگرینی مسوول روابط امور خارجه اتحادیه اروپا در کنفرانسی خبری در لوزان نتایج این مذاکرات را به صورت خلاصه به آگاهی افکار عمومی رساندند، موجی از شادی ایران را فراگرفت و بسیاری از شهروندان را به خیابانها کشاند. در سه دهه گذشته فارغ از موفقیتهای ورزشی، تنها اعلام نتایج انتخابات ریاستجمهوری به ویژه در دورههای هفتم تا یازدهم موجب برگزاری
جشنهای خیابانی شده بود. اصولاً موفقیتهای دیپلماتیک کمتر مورد توجه عامه شهروندان قرار گرفته و در اکثر موارد به وسیله نخبگان پیگیری و رصد میشد. با این حال و در فقره مذاکرات دیپلماتهای ایرانی به رهبری محمدجواد ظریف و شش قدرت بزرگ جهانی کاملاً هویدا بود که بخش عمده شهروندان ایرانی از نخبگان گرفته تا عامه مردم مشتاقانه خواهان پیگیری نتایج آن هستند. در اینجا این پرسش قابل طرح است که در مناسبات سیاسی و دیپلماتیک کشور چه تحولی رخ داده است که مردم چنین پیگیرانه اقدامات دیپلماتهای ایرانی را رصد کرده و با ناکامی آنها غمزده و با موفقیت این عزیزان چنان به وجد میآیند که بدون هیچ دعوتی و تنها با انگیزه دستمریزاد گفتن به دیپلماتهای کشور به خیابان آمده و شادی خود را با دیگر شهروندان قسمت میکنند. بدون شک نخستین پاسخی که میتوان به این پرسش داد این امر است که اکثر قریب به اتفاق شهروندان آشکارا دریافتهاند که این مذاکرات و نتایج آن در زندگی آنان نقشی مستقیم ایفا میکند و از آن مهمتر اهداف مذاکرهکنندگان و منافع شخصی شهروندان همپوشانی قابل توجهی باهم دارد، پس منطقی به نظر میرسد که شهروندان به صورت دقیق مذاکرات را
پیگیری و از موفقیت دیپلماتهای کشور ابراز خرسندی کنند. این پاسخ میتواند تا حدودی ما را در تحلیل رفتاری امروز شهروندان ایرانی یاری کند، اما این پرسش را نیز در خود مستتر خواهد داشت که چرا در ادوار پیشین مذاکرات به ریاست سلف جناب ظریف این عطش پیگیری و واکنشهای پس از آن از سوی شهروندان مشاهده نمیشد. قاعدتاً مذاکرهکنندگان پیشین نیز خواهان تامین منافع شهروندان بودند و هر بار پس از مذاکرات اعلام پیروزی و عقبنشینی حریف را داشتند، اما شوقی را در دل شهروندان ایجاد نمیکردند. در اینجا میتوان از چنین منظری به این پرسش پاسخ داد. در وهله نخست به نظر میرسد تیم مذاکرهکننده پیشین در تعریف منافع شهروندان با بخش عمده آنان اختلافنظر داشت یا اینکه نتوانسته بود به ادبیاتی مشترک با آنان دست یابد، از سوی دیگر اعلام پیروزیهای پی در پی به موازات سختتر شدن زندگی ایرانیان، سبب شد تا حدود زیادی اعتماد به صحت اظهارات مذاکرهکنندگان ایرانی پایین بیاید و مردم احساس کنند در بازی حضور ندارند. این عدم حضور سبب شده بود بسیاری از شهروندان پیروزی مذاکرهکنندگان ایرانی را لزوماً موجب تامین منافع خود نبینند. در مقابل اما محمدجواد
ظریف و تیم او در 18 ماه گذشته به صور گوناگون و استفاده از شگردهای مختلف رسانهای، اطلاعرسانی و دیپلماسی عمومی تلاش کردند با ورود افکار عمومی به چالش هستهای از سویی منتقدان داخلی خود را منفعل کنند و از سوی دیگر تفاهم منطقی در مذاکرات را با منافع شهروندان نیز گره بزنند. به نظر میرسد این اتفاق مهم در کنار ترسیم چهرهای منطقی، صادق، کاربلد و مشارکتجو از دیپلماتهای ایرانی به صورتی چشمگیر سرمایه اجتماعی دولت را افزایش داده باشد. قاعدتاً دولت حسن روحانی از این تجربه میتواند در سایر بخشهای کشور استفادهای بسزا داشته باشد و با تکیه بر مشارکت مردم زمینه موفقیتهای بعدی را فراهم کند.
دیدگاه تان را بنویسید