مروری بر زندگی و کسب و کار بیژن پاکزاد، طراح پوشاک مردانه، عطر و جواهرات
زندگی به سبک بیژن
بیژن پاکزاد معروف به بیژن یکی از طراحان سرشناس پوشاک مردانه، عطر و جواهرات در جهان است. او درباره تحصیلات و انگیزه مهاجرت به آمریکا گفته است: «راستش را بخواهید از همان کودکی احساس میکردم فرد مشهوری میشوم. پدرم میخواست من دکتر یا وکیل شوم. رشته تحصیلیام مهندسی بود که هیچ علاقهای بدان نداشتم، همه شوق من به طراحی بود و باعلاقه وصفناپذیری بدان میپرداختم. از سوئیس به آمریکا رفتم و در آنجا در رشته بازاریابی مشغول تحصیل شدم و همانجا این فکر در من قوت گرفت که مد اروپا را به آمریکا بکشانم.» بعد از آن بود که بوتیک اختصاصی بیژن در رودیو درایو بورلی هیلز راهاندازی شد و طولی نکشید عنوان «گرانترین فروشگاه جهان» را به خود اختصاص داد.
بیژن پاکزاد معروف به بیژن یکی از طراحان سرشناس پوشاک مردانه، عطر و جواهرات در جهان است. پاکزاد در سال 1323 در تهران به دنیا آمد. پدرش یک کارخانهدار ثروتمند بود که او را برای تحصیل در رشته طراحی به مدرسههایی در سوئیس و ایتالیا فرستاد. بیژن پس از تحصیل در سوئیس به فلورانس رفت و در آنجا به مدت هفت سال به طراحی لباس پرداخت و سرانجام در سال 1352 به آمریکا مهاجرت کرد. خود او درباره تحصیلات و انگیزه مهاجرت به آمریکا گفته است: «راستش را بخواهید از همان کودکی احساس میکردم فرد مشهوری میشوم. پدرم میخواست من دکتر یا وکیل شوم. رشته تحصیلیام مهندسی بود که هیچ علاقهای بدان نداشتم، همه شوق من به طراحی بود و باعلاقه وصفناپذیری بدان میپرداختم. از سوئیس به آمریکا رفتم و در آنجا در رشته بازاریابی مشغول تحصیل شدم و همانجا این فکر در من قوت گرفت که مد اروپا را به آمریکا بکشانم.» سه سال بعد بوتیک اختصاصی بیژن در رودیو درایو بورلی هیلز راهاندازی شد و طولی نکشید که عنوان «گرانترین فروشگاه جهان» را به خود اختصاص داد. فروشگاهی که تنها مشتریان خاص با وقت قبلی در آن رفت و آمد میکردند و در آن اجناسی ارائه میشد که خرید آن
برای بسیاری از مردم تنها خواب و رویا بود. طراحی لباس بسیاری از چهرههای مطرح جهان از جمله باراک اوباما، رونالد ریگان، جرج دبلیو بوش، آرنولد شوارتزنگر، الخاندرو فرناندز، تام کروز، سر آنتونی هاپکینز، ولادیمیر پوتین، جان کری، تونی بلر، مایکل جردن، جورجیو آرمانی، اوشر و شهرام ناظری در کارنامه این طراح خوشفکر قرار دارد.
عطرهای بیژن نیز که سالهاست مشتریان پروپاقرص خود را دارد بر شهرت آن افزوده است. این عطرها به جز رایحهای که جوایز زیادی را به خود اختصاص داده، به دلیل طراحی خاص شیشه آن که به صورت حلقهای است، شهرت دارد. وقتی عطر به نیمه میرسد مایع آن هر دو مجرای حلقه را پر میکند و بر اثر قانون جاذبه سطح مایع در هر دو سوی حلقه یکسان است. بیژن در گفتوگویی درباره عطر خود گفته است: «سالهای زیادی طول کشید تا من عطری تولید کنم که متفاوت باشد، حتی طرح شیشه آن ۸۰۰ بار پیشنویسی شد تا اینکه مورد قبول من قرار گرفت. من عطر زنانه نمیخواستم، مخصوصاً که لباسهای من همگی مردانه هستند. به همین دلیل با زنان بسیاری مصاحبه کردم تا بدانم چه بویی را برای مرد میپسندند و نهایتاً موفق شدم در سال ۱۹۸۸ عطر مردانه بیژن را تولید کنم که جایزه اسکار نیویورک را برای بهترین عطر دریافت کرد. البته بعدها عطر زنانه هم تولید کردم و به پاس قدردانی از زنانی که همواره حامی من بودهاند، به آنان تقدیم کردم.» پاکزاد موفقیت خود را در تولید عطر حاصل تامل و شکار فرصتهای طلایی، تخصص و علاقه خود به علم شیمی میداند. تلاشی که سرانجام جایزه « lg Nobel» را به خاطر
عرضه عطرها و ادوکلنهای «DNA» برایش به ارمغان آورد. دی ان ای که در واقع معروفترین عطر برند بیژن است از ابتدای نام سه فرزند وی یعنی دانیل، نیکلاس و الکساندر گرفته شده است. یکی از این شیشههای عطر در نمایشگاه دائمی انستیتوی اسمیتسونین (که بزرگترین موزه علمی-فرهنگی و تاریخی جهان است) به نمایش گذاشته شده است.
بیژن علاوه بر تولید پوشاک مردانه و عطر به دلیل طراحی جواهرات اختصاصی و طراحی داخلی اتومبیلهای لوکس جهان مانند رولز رویس شهرتی جهانی کسب کرد. سبک زندگی بیژن پاکزاد نیز از دیگر دلایل شهرت کمنظیر او بود. او در کاخ مجللی در بورلی هیلز زندگی میکرد اما همزمان خانههای رویایی متعددی در نیویورک، مالیبو، میلان و فلورانس داشت. کلکسیون اتومبیلهای گرانقیمت بیژن نیز زبانزد است. اتومبیلهایی نظیر بنتلی آزور زردرنگ با تزیینات داخلی مشکی، مرسدس بنز اسالآر مک لارن مشکی، فراری اف ۴۳۰ زردرنگ، رولزرویس فانتوم کوپه زرد رنگ و بوگاتی ویرون، تنها برخی از خودروهای این کلکسیون کمنظیر هستند که همگی مقابل فروشگاه بیژن در رودیو درایو پارک میشوند. در پارکینگ شخصی او در بورلی هیلز که ۲۳ خودرو ظرفیت دارد، علاوه بر بنتلی و فراری زرد مشهورش، یک آستین مارتین، یک بی ام دبلیو، یک کادیلاک و بسیاری از دیگر اتومبیلهای لوکس جهان نگهداری میشود.
او در 14 آوریل 2011 و در پی سکته مغزی در بیمارستانی در لس آنجلس بستری شد و پس از عمل جراحی دو روز بعد، در 67 سالگی درگذشت. در بسیاری از رسانههای جهان سن او 71 سال اعلام شد اما خانواده پاکزاد تاکید داشتند او 67 سال بیشتر نداشته است.
خانه بیژن در یک نگاه
فروشگاه اصلی بیژن که به خواست بنیانگذار آن «خانه بیژن» یا «The House of Bijan» نامگذاری شد، تجارت جهانی خود را از سال 1976 در بورلی هیلز آغاز کرد. طراحی کلکسیون فصلی لباس و مجموعه کاملی از پوشاک و لوازم برای قدرتمندترین مردان جهان از نخستین روز گشایش این فروشگاه در دستور کار آن قرار گرفت. مدیریت این خانه مد به طور مشترک بر عهده بنیانگذار و طراح آن یعنی بیژن پاکزاد و دوست قدیمی و همکار او آقای محبوبی بود که امپراتوری خود را بر اساس دو اصل ساده یعنی «کیفیت و تمایز» راهاندازی کردند. کمپانی در سال 1993 با افتتاح فروشگاه بزرگ دیگری در نیویورک مقابل هتل سنت رجیس منهتن فعالیت خود را گسترش داد. در سال 1987 راهاندازی خط تولید عطر و ادوکلن بیژن جذابیت و شهرت بیشتری برای این برند به همراه آورد و سبب شد نام آن در جهان شناختهتر شود. علاوه بر کسب جوایز و نشانهای متعدد از جمله جوایز متعدد FIFI کلکسیون عطرهای بیژن در بسیاری از فروشگاههای بینالمللی عطر در سراسر جهان از جمله پرفروشترینها بوده است.
در سال 2010 بین خانه مد بیژن و کمپانی رولز رویس و نیز برند مشهور بوگاتی توافقی برای همکاری در طراحی به امضا رسید. اکنون، در حالی که بیژن 39 سال فعالیت خود را جشن میگیرد هنوز هم تلاشهای مدیران و طراحان آن برای ارائه محصولات خلاقانه، متمایز و انحصاری ادامه دارد.
ایدههای استثنایی برای مشتریان استثنایی
هنگامی که بیژن پاکزاد درگذشت بسیاری از رسانههای جهان در توصیف او نوشتند: پاکزاد طراح استثنایی مد و مالک گرانقیمتترین فروشگاه پوشاک مردانه جهان که سبب شد مردان ثروتمند دنیا با افتخار و بدون شرم، ثروت و رفاه خود را به نمایش بگذارند و احساس تفاخر و غرور کنند، درگذشت.
از لحظهای که پاکزاد نخستین فروشگاه بیژن را در بورلی هیلز افتتاح کرد این عبارت کوتاه بر سردر فروشگاه نقش بست: «تنها با قرار قبلی». این سیاست درهای بسته به وضوح نشان داد بیژن قصد دارد به شیوهای کاملاً انحصاری و اختصاصی خدمات خود را به مردانی ارائه دهد که صاحب پول، قدرت یا شهرت یا هر سه ویژگی هستند و همین سیاست سبب شد نام مردان مشهور و صاحب نفوذ جهان از فرانک سیناترا و مایکل جردن گرفته تا جرج بوش و ولادیمیر پوتین در فهرست مشتریان او قرار بگیرد. به بیان دیگر آقای پاکزاد مشتریان خود را کسانی میدانست که به طور معمول، نگران تورم نبودند! شعار برند بیژن،«فاخرترین پوشاک مردانه جهان» نیز مهر تایید دیگری بود بر این سیاست که هر کسی نتواند از در فروشگاه گرانقیمت او در بورلی هیلز و نیویورک گذر کند.
مشتریان ثروتمند بیژن وارد فروشگاه میشدند و در حالی که با گرانترین نوشیدنیها از آنان پذیرایی میشد لباس خواب ابریشمی به قیمت 2500 دلار، عطر 1500 دلاری، پالتوی خز 24 هزاردلاری، جلیقه چرم شترمرغ به قیمت 19 هزار دلار، چمدانی از پوست کروکودیل به 55 هزار دلار یا روتختی چین چیلای مغولی به قیمت 120 هزار دلار خریداری میکردند. فروشگاه بورلی هیلز او، یک کاخ به سبک مدیترانهای بود که دکوراسیون مجلل و چشمگیر آن هنوز منحصر به فرد است. دکور فروشگاه به فراخور شهرت آن به زیباترین شکل ممکن، با فرشهای نفیس و دستباف ایرانی به قیمت ۵۰۰ هزار دلار، یک پلکان برنجی براق به قیمت ۴۰۰ هزار دلار و یک چلچراغ به قیمت ۷۵ هزار دلار تزیین شده است. دیوارها با سایهای آفتابی از رنگ زرد رنگآمیزی شدهاند؛ رنگی که امضای بیژن به شمار میرود و در اتومبیلهای لوکس او نیز به وضوح قابل مشاهده است.
از سال 1983 تا 2000 آقای پاکزاد در خیابان پنجم نیویورک فروشگاه دیگری را نیز اداره میکرد. فروشگاه نیویورک برایش 10 میلیون دلار هزینه دربر داشت. در این فروشگاه نیز تاکید فراوانی بر سبک خاص خود او و دکوراسیون مجلل دیده میشد. این طراح و کارآفرین استثنایی دستور داده بود تمام لوازم فروشگاه از تیرچههای سقف که از سوئیس وارد کرده بود تا گلهای تازهای که از هاوایی میرسید همگی، زیبا و جذاب یا به لهجه خاص خودش «بایوتی فول» باشد. درب چوبی فروشگاه که گفته میشد متعلق به کلیسای خصوصی لویی هجدهم بوده و به قرن 18 فرانسه بازمیگردد به تنهایی 500 هزار دلار ارزش داشت. در مقایسه با فروشگاههای مجلل بیژن، بوتیک برندهای مشهوری مانند گوچی یا هرمس در آمریکا یا دیگر کشورهای جهان، کاملاً معمولی و بیجلوه به نظر میرسند.
پاکزاد معتقد بود وجه تمایز بیژن با رقبای خود «خدمات» آن است. او در سال 1984 در گفتوگو با واشنگتن پست اعلام کرد: «من برای مشتریانم مانند پزشک هستم. میدانم چند سال دارند، چقدر پول دارند، چقدر وزن کم کردهاند، همسرشان کیست، چه چیزی دوست دارند و چه چیزی دوست ندارند.» فروشندگان بوتیک بیژن نیز مطابق سیاستهای مشتریمدارانه او آموزش دیدهاند. او میگفت: من از آنها خواستهام قبل از هر پرسشی ابتدا از مشتری پذیرایی کنند و سپس با او گفتوگو داشته باشند. از علایق و سوابق و اهدافش اطلاع حاصل کنند و از این طریق بتوانند نوع لباس مورد علاقهاش را طراحی کنند. مثلاً هنگامی که «رونالد ریگان» رئیسجمهور سابق آمریکا از من لباس گرم خواست، پارچه جین را با آستری از پوست مینک برایش طراحی کردم.
هنگامی که یکی از مشتریان به هر دلیل نمیتوانست به فروشگاه مراجعه کند بیژن و تعدادی از همکارانش برای دیدار با او به منزل یا محل کارش میرفتند و در مراجعه حضوری سفارش او را دریافت میکردند. این روش مشتریمدارانه آقای بیژن و تعهد او به خریداران به زیبایی با وفاداری مشتریان پاسخ میگرفت. در یک سفر به اروپا یکی از تاجرانی که مشتری بیژن بود برای سفارش پوشاک مورد نظر خود 500 هزار دلار پرداخت کرد. مشتریان فروشگاههای بیژن به طور متوسط در هر بار خرید بین 700 تا 800 هزار دلار پرداخت میکردند.
پاکزاد در سال 2003 به لس آنجلس تایمز گفت: «وقتی مورد قدردانی واقع میشوم، اعتماد به نفسم افزایش پیدا میکند. فوقالعاده است که در یک تماس تلفنی به شما بگویند پادشاه مراکش میخواهد لباس ورزشیای را که شما طراحی کردهاید خریداری کند. میتوانید 15 دست از این لباس را به رنگهای مورد نظر خودتان برایمان ارسال کنید؟»
تبلیغات بیژن
پاکزاد به منظور تبلیغ تولیدات خود با موسسات تبلیغاتی سرشناس و خلاقی همکاری کرده است. به جرات میتوان گفت یکی از رموز موفقیت او، سرمایهگذاری جدی روی تبلیغات و بهرهگیری از ایدههای بکر و نوآورانه برای معرفی تولیدات بیژن بوده است. بهرغم بروز بحران اقتصاد جهانی و متزلزل شدن بازارهای سهام در جهان، برند بیژن که برای تقریباً ۳۰ سال، موفق به فروش گرانترین پوشاک مردانه جهان بود نهتنها متاثر از این بحران نشد که حتی ۱۰۰ میلیون دلار نیز صرف تبلیغات چاپی و تلویزیونی خود کرد. هدف بخش عمدهای از تبلیغات این برند، تشویق افراد به خرید اجناس آن به عنوان یک انسان رویایی بود.
ایدههای خلاقانه بسیاری در تبلیغات تجاری محصولات بیژن به کار گرفته شد تا بازارهای جهانی محصولات او را گستردهتر کند. در تبلیغ یکی از عطرهای بیژن برای به تصویر کشیدن رایحه «بهشتی» ادوکلن، راهبهها حضور پیدا کردند. بیژن برای راهاندازی خط تولید یکی از عطرهای خود با مایکل جردن همکاری کرد و پس از آن هر دو در یک تبلیغ در کنار هم ظاهر شدند؛ تبلیغی که در آن پاکزاد روی یک توپ بسکتبال ایستاده بود. در تبلیغ دیگری پنج راهب در یک صف ایستادهاند و یکی از آنها به دیگران میگوید: «هی...برادران! شما لباس بیژن پوشیدهاید؟» بیژن پس از انتشار یکی از آگهیهای خود توانست 212 جفت از چکمههای سوسمار خود را به قیمت هر جفت 3200 دلار به فروش برساند.
پول، پول میآورد!
درصدر بودن هرگز برای بیژن کافی نبود. در سالهای بحران اقتصادی و در حالی که صنایع و کسب و کارهای بسیاری رو به زوال رفت و رکود و ورشکستگی را تجربه کرد در دل برخی از تجارتهای پررونق جهان آب از آب تکان نخورد. برند بیژن یکی از آنها بود. در اوج بحران اقتصادی و پس از 30 سال کسب شهرت، بیژن پاکزاد که همواره ترجیح میداد او را به نام برندش بیژن بخوانند در فروشگاه مجلل بورلی هیلز همچنان به فروش تولیداتی مشغول بود که با غرور آن را گرانترین پوشاک مردانه جهان مینامید. چهره بیژن به دلیل حضور در بیلبوردهای تبلیغاتی و آگهیهای مطبوعاتی تقریباً برای تمامی ثروتمندان جهان که در پی محصولات ویژه و منحصر به فرد او بودند شناخته شده بود. در دهه پایانی زندگیاش موهای جوگندمی و چهرهای که کمی تکیده شده بود از وجاهت و مقبولیتش اندکی نکاست؛ او را «دوریان گری» قرن بیست و یک مینامیدند. تقریباً همه چیز در زندگی خصوصی و دنیای تجارت بیژن با غرور و افتخار به دهههای 80 و 90 میلادی بازمیگشت با وجود این ایستادن در جایگاه یک طراح برتر هرگز برای وی کافی نبود. هدف بیشتر تبلیغات مد جذب
افرادی است که مشتاقانه به دنبال سمبلهای برند مانند کیفهای فندی یا کمربندهای هرمس هستند. اما به جز در تبلیغات عطر، بیژن هرگز روی چنین خریدارانی دست نگذاشته و نمیگذارد. بیژن هیچ علاقهای نداشت یک کراوات گرانقیمت خود را به جوانی بفروشد که تیشرت کالوین کلین میپوشد. بالعکس، به دنبال خریدارانی بود که با چشم بسته برای خرید اجناس لاکچری پول میپرداختند و آنقدر ثروتمند بودند که یادشان میرفت در کدام یک از خانههای لوکس خود جلیقه 19 هزار دلاری طراحی بیژن را جا گذاشتهاند! بسیاری از مشتریان او، از معاملات میلیون دلاری او با سلطان برونئی برای فروش عطر اطلاعی ندارند اما به گفته آقای محبوبی مدیر مالی شرکت بیژن، در سالهای نخست دهه گذشته تنها فروش لباس و جواهرات بیژن درآمدی نزدیک به 20 میلیون دلار در سال نصیب این کمپانی کرده است. به این رقم درآمد 50 میلیون دلاری حاصل از فروش چهار لاین عطر را نیز باید اضافه کرد.
بیژن در صنعت دو میلیارد دلاری عطر و ادوکلن نقشآفرین کوچکی محسوب میشود و هنوز برای غولهای مد مانند گوچی که در سراسر دنیا فروشگاههای متعدد دارد و درآمد سالانهای معادل دو میلیارد دلار را به نام خود رقم میزند، رقیب جدی محسوب نمیشود. اما بیژن خاص است و مشتریان خاص خود را دارد. به علاوه به داراییهای بیژن باید تملک بسیاری از املاک تجاری درجه یک بورلی هیلز را افزود. مالکیت یک کاخ باشکوه در بورلی هیلز، یک ویلا در نزدیکی فلورانس، یک آپارتمان لوکس در نیویورک و جدا از کلکسیون کمنظیر اتومبیلها، مالکیت شش خودرو گرانقیمت از جمله سه بنتلی و یک گلف استریم چهار را به داراییهای این غول دنیای مد اضافه کنید. پرستیژ بیژن دست کمی از مالکان دیگر برندهای مشهور دنیا ندارد.
مشتریان ویآیپی
کنجکاوی شما در مورد مشتریان خاص بیژن با نگاهی به پنجرههای فروشگاه لوکس آن در رودیو درایو برطرف میشود؛ جایی که اسامی خریداران در کنار پنجرهها درج شده است. در میان این فهرست بینالمللی و گلچینشده، نام بن سلطانبن عبدالعزیز، خوان کارلوس پادشاه اسپانیا، شاهزادهها، هنرپیشگان و مولتی میلیاردرهای معروف جهان به چشم میخورد. این اسامی هراز گاهی تغییر میکند اما خصوصیات و جایگاه مردانی که بیژن لباس آنها را طراحی میکند بدون تغییر باقی میماند. در سال 2003 بیژن در مصاحبهای اعلام کرد: «نمیخواهم آدم مغروری به نظر بیایم اما امروز مشتریان من کسانی هستند که دست کم درآمدی معادل یک میلیون دلار در ماه دارند. من مشتریای دارم که در جیبش یک میلیارد دلار پول دارد!»
این ویژگی برند بیژن سوژهای است که همواره جار و جنجالهای بسیاری را برانگیخته است. اینکه چرا افراد ثروتمند همیشه مورد تکریم و احتراماند؟ با وجود همه اینها جای تردیدی نیست که طبقه مرفه و ثروتمند از بین نمیروند و به ارائه خدماتی نیاز دارند که در شأن پول و مقامشان باشد. و شاید به همین دلیل است که این انتقادها و فشارها نتوانسته است اندکی بر سیاستهای کاری بیژن تاثیر بگذارد تا آنجا که پسرش نیکلاس بیژن پاکزاد که وارث امپراتوری بیژن است و پس از مرگ پدر مدیریت این برند لاکچری را بر عهده گرفته است، میگوید ادامه راه پدرم با همان کیفیت و سیاستها تنها هدف من است.
زندگی خاص یک مرد خاص
بیژن در دهه 60 زندگی خود نیز هنوز مردی شیکپوش و جذاب بود؛ با چهرهای دوستداشتنی، لبخندی دائمی و رفتاری باوقار و مودب. او هوشمندانه و سنجیده کار میکرد و مغز متفکری بود که هیچ گامی در تجارتش، بدون ایدههای خلاقانه او برداشته نمیشد. بیژن برای طراحی و اجرای یک سبک زندگی فاخر و اشرافی و نمایش آن به دیگران سالهای ارزشمندی از زندگی خود را سرمایهگذاری کرد. جایگاه او در حدی بود که هیچ کس بیاحتیاط با او تماس نمیگرفت. گرچه از سال 1971 در خارج از ایران زندگی کرده بود همچنان زبان انگلیسی را با لهجه فارسی سخن میگفت. و چون میدانست درک حرفهایش دشوار است سعی میکرد به آهستگی سخن بگوید.
بیژن علاوه بر ذکاوت و خبرگی در طراحی باکیفیت، کمالگرایانه و برتری در طراحی بینالمللی، بازاریابی هوشمند و زیرک برای تولیدات خود به شمار میرفت. ذکاوت او سبب شد انگاره و درک عمومی جهان از پوشاک و لوازم مردانه این برند و نیز امپراتوری مولتی میلیاردی بیژن که پیشگام بیرقیب تولیدات فاخر و صاحب نفوذ به شمار میرود به جایگاه کنونی برسد. کمتر کسی در میان طبقه اشراف و ثروتمندان جهان وجود دارد که با نام بیژن آشنا نباشد. فروشگاه گران قیمت او در بورلی هیلز تنها با یک شعار ساده آغاز به کار کرد: با وقت قبلی. و همین سیاست ساده سبب شد بیژن به بزرگترین منابع ثروت جهان دسترسی بیسابقهای پیدا کند. او درباره فروشگاه خود که بیشتر به یک کاخ شبیه است گفته است: «من یک تاجرزادهام و در خانوادهای بزرگ شدم که فرهنگ پولسازی و پولآفرینی در آن غالب بود. بر این باورم که در رگهای من به جای خون، رودخانهای از طلا جاری است و تکتک سلولهای وجود من از الماس ساخته شدهاند. من خودم را بسیار گرانبها میدانم و بر این اعتقادم که اگر یکی از پولدارهای دنیا به نیویورک بیاید و بخواهد از فروشگاهی خرید کند، حتماً باید این خرید از فروشگاه من
صورت بگیرد. یک سفارش 400 هزار دلاری، حداقل خریدی است که من از مشتریانم انتظار دارم و مشتریان من نیز خوب میدانند چه موقع از من، باز کردن در فروشگاه را تقاضا کنند. فروشگاه بیژن هر چند به صورت شبانهروزی فعال است اما در آن فقط به روی مشتریان خاصی باز میشود.»
دوستان و همکارانش معتقدند شهامت نوآوری و سنتشکنی که لازمه یک مدیر واقعی است در او به وفور وجود داشت. بیژن را بیتردید میتوان یکی از پیشگامان ترویج مفهوم لاکچری در دنیایی دانست که معنای واقعی لوکس و فاخر را هنوز درک نکرده بود. بیژن مدیر مقتدری بود که میدانست آنچه سبب تشخص و پرستیژ چهرهها میشود تا پایان زندگی همراه آنان باقی میماند.
او در گفتوگویی به ایرانیانی که مایل هستند به ثروت و شهرت برسند چنین توصیه کرد:
«اول باید لیاقت و شایستگی حفظ، نگهداری و احترام گذاشتن به ثروت را در خود ایجاد کنید. پول و به تبع آن خریداران پولدار، وطن و ملیت خاصی ندارند. ثروت باعث میشود که آنها به راحتی به امنترین، مطمئنترین و آرامترین نقطه کرهزمین کوچ کنند. بنابراین اگر به پول بیاحترامی کنید، برای آن خط و نشان بکشید، شرط و شروط برایش تعیین کنید، به پول توهین کنید و آن را در جای نامناسب و برای خرید آشغال خرج کنید، خب طبیعی است که با این کار بیلیاقتی خود را در حفظ پول ثابت کرده و پول و ثروت سراغ شما نمیآید! نباید هم بیاید. اصلاً چرا باید ثروت سراغ کسی برود که قصد نابودیاش را دارد! کدام پدیده عالم را سراغ دارید چنین باشد که پول دومیاش باشد؟ آدمهای پولدار دوست ندارند همه ثروتشان را صرف کمک به دیگران کنند. خیلی از آنها مایلند با ثروتی که به دست آوردهاند، از زندگی لذت ببرند. آنها میخواهند با ثروت خود بهترینها را بخرند. بهترین احترام را دریافت کنند. با مودبترین یا تمیزترین و با تیزهوشترین انسانها دمخور باشند. خب طبیعی است اینجا همان جایی است که «بیژن» و همه آدمهایی که علاقهمندند مانند او در دریای ثروت شنا کنند، وارد عمل
شوند. به خاطر دارم روزی یکی از میلیونرهای آفریقایی برای خرید به قصر فروشگاهی من در نیویورک آمد. او در فضای آرام و دلنشینی که من، حسابشده در تمام فروشگاه ایجاد کردهام، قدم زد و با شوق وصفناپذیری اجناس داخل فروشگاه را بازدید کرد. ناگهان حالش به هم خورد و روی پلهها و فرشهای نفیس استفراغ کرد. خدمتکاران و کارکنان فروشگاه بلافاصله چهره درهم کشیدند و خواستند واکنش نشان دهند که با نگاهی سریع به همه آنها گفتم حق ندارند چنین کنند. وقتی بازدید تمام شد و آن میلیونر با یک خرید ۲۰۰ هزار دلاری از فروشگاه خارج شد، از خدمتکاران خواستم راهپله و فرشها را تمیز کنند. به آنها گفتم مشتری وقتی وارد مغازه میشود، در حقیقت صاحب آن است، چرا که بالقوه میتواند هر کالایی را بخرد. این حق مشتری است و باید به این حق او احترام گذاشت.» پاکزاد در گفتوگو با لس آنجلس تایمز توصیههایی به کسانی داشت که میخواهند ثروتمند و متمول به نظر برسند. در میان پیشنهادهای این مرد همیشه فاخر، این جمله دیده میشد: «برای آنکه واقعاً ثروتمند به نظر برسید میبایست قبل از هر چیز عاشق باشید!»
دیدگاه تان را بنویسید