تاریخ انتشار:
ایران در هفتهای که گذشت
ماجرای کلفتترین گردن
مطهری: احمدینژاد برای رسیدن به قدرت از هر وسیلهای استفاده میکند
هفته گذشته رسانههای کشور به شدت تحتتاثیر سخنرانی احتمالی رئیسجمهور در آخرین روزهای هفته بودند.
هفته گذشته رسانههای کشور به شدت تحتتاثیر سخنرانی احتمالی رئیسجمهور در آخرین روزهای هفته بودند.
در این فضا بسیاری از جراید اخبار خود را معطوف به پیشبینی اظهارات محمود احمدینژاد در مجلس و پیامدهای احتمالی این نطق مهم کرده بودند. با این توصیفات محمود احمدینژاد را باید مرد نخست رسانهها در این هفته دانست. در کنار محمود احمدینژاد اظهار نظرهای برخی دیگر از سیاسیون کشور نیز پژواکهایی هر چند محدود در جغرافیای سیاست ایران داد. این هفته علی مطهری نماینده جنجالی تهران در مصاحبهای با هفتهنامه آسمان بار دیگر خبرساز شد و سبب شد در روزهای هفته مورد لطف ویژه رسانههای حامی دولت قرار بگیرد. وی در این گفتوگو تصریح کرد: «... سوال از رئیسجمهور در مجلس هشتم خیلی فراز و نشیب داشت و فشار روحی به من وارد شد. یکی از دلایل سفید شدن موهایم از دست دولت بوده است. محاسنم را رنگ میکنم چون بیشترش سفید است... خیلی چیزهاست که به خاطر مصلحت کشور گفته نمیشود. آقای احمدینژاد در انتخابات سال 88 نشان داد که برای رسیدن به قدرت از هر وسیلهای استفاده میکند و بنابراین قدرت را به آسانی رها نمیکند... عدهای به دنبال انحصار هستند و میگویند انقلابیون راستین ما هستیم و بقیه نه. اسم آوردن شاید مفید نباشد. این همان مصداق پیشبینی شهید مطهری است که یکی از آفتهای نهضت اسلامی را رخنه فرصتطلبان میدانند یعنی همان بلایی که سر مشروطه آمد، بعد از مدتی افراد فرصتطلب میدان را گرفتند و انقلابیون راستین را به حاشیه راندند... اگر ما غفلت کنیم ممکن است انقلاب ما به سرنوشت مشروطه دچار شود و آن اصل کلی که خیلیها عنوان میکنند که انقلاب فرزندخور است تحقق پیدا کند در حالی که به قول شهید مطهری انقلاب فرزندخور نیست بلکه غفلت است که باعث میشود انقلابیون راستین کنار گذاشته شوند و فرصتطلبان میدان را بگیرند. وی در خصوص شایعات حول آقایان رفسنجانی و خاتمی در جریان فتنه گفت: قابل باور نیست کسی مثل هاشمی یا خاتمی کیف دلار برای براندازی گرفته باشد.»
مطهری در بخش دیگری از این مصاحبه به سرنوشت آیتالله منتظری پرداخت و تصریح کرد: «اگر شهید مطهری بود سرنوشت آیتالله منتظری جور دیگری میشد. زوج آیتالله مطهری و آیتالله منتظری میتوانست کارساز باشد. آقای منتظری تا حد زیادی از شهید مطهری حرفشنوی داشت.»
این اظهارات به ویژه بخشهایی که درباره نقش چهرههای شاخص اصلاحات و اصولگرا در انتخابات بود به مذاق کیهان و ایران خوش نیامد و هر دو در مطالبی نزدیک به هم مطهری را به حمایت از معترضان انتخابات متهم کردند.
ماجرای کلفتترین گردن
سخنرانی نماز جمعه احمد جنتی دبیر شورای نگهبان باعث واکنشهایی در هفته گذشته شد. وی در خطبههای نماز جمعه تاکید کرد: «چه کسی میگوید که انتخابات در ایران آزاد نبوده، آیا کسی را به زور به پای صندوق آوردهاند و یا کسی به زور ثبت نام کرده و یا اینکه گفته شده به چه کسی رای بدهید نا ندهید؟ ... انتخابات آزاد کلیدواژه و رمز شورش شده است همان طور که در گذشته تقلب رمز شورش شد... کلهگندهها و شکستخوردههای سیاسی امروز از انتخابات آزاد صحبت میکنند و یکی از آنها که گردنش کلفتتر از همه است از مدتها قبل این موضوع را مطرح کرد و بقیه هم به دنبال آن این بحث را مطرح میکنند و در خارج هم منافقان، سلطنتطلبها، آمریکا و اسرائیل همان را میگویند.» بسیاری از ناظران امور این اظهارات را حمله تلویحی احمد جنتی به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ارزیابی کردند. روزنامه قانون با واکنش به این اظهارات در روز یکشنبه با قرار دادن تصاویر موسویخوئینی، اکبر هاشمی و محمود احمدینژاد در صفحه نخست خود این پرسش را طرح کرد که چه کسی گردنکلفت است؟ در همین زمینه روزنامه جمهوری اسلامی نیز اعلام کرد: «طی روزهای اخیر تعداد زیادی از خوانندگان روزنامه در تماسهای تلفنی از نوع اظهارات آیتالله جنتی در نماز جمعه تهران و به کار بردن تعبیرات او انتقاد کردند. آنها میگویند خطیب جمعه در عین حال که حق دارد از هر کس که لازم میداند انتقاد کند، باید انتقادها با الفاظ و عباراتی متناسب با حرمت و قداست نماز جمعه باشند زیرا خطبههای نماز جمعه به جای دو رکعت نماز محسوب میشوند و به کار بردن الفاظ نامناسب با جایگاه نماز منافات دارد. این افراد، این نکته را هم گفتند که اگر آیتالله جنتی نمیتوانند از عصبانی شدن خودداری کنند بهتر است از امامت نماز جمعه معاف شوند.»
اصرار مجدد حاجحبیب بر مواضع پیشین
در هفته گذشته حبیبالله عسگراولادی بار دیگر بر مواضع پیشین خود درباره موسوی و کروبی اصرار کرد. به گزارش ایسنا وی در نطقی در میان اعضای حزب موتلفه تصریح کرد: من باید منصفانه به مسائل بپردازم و از مرده باد و زنده باد اثر نپذیرم... من به عنوان یک شهروند ایرانی حق دارم نظر حقیقی خودم را بگویم. فتنه اتفاق افتاد و موسس فتنه، آمریکا، اسرائیل و انگلیس بودند. ما چهار نامزد داشتیم که تبلیغات زهرآگین دشمن دو نفر از اینها را مفتون کرد، یعنی فتنهزده شدند نه فتنهگر... من رفتنیام و آفتاب عمرم لب بام است. دیری نخواهد پایید که دیگر نیستم. من برای قبر، برزخ و قیامت جواب میخواهم و این آقایانی که بر مرکب احساسات سوارند در آن دنیا نمیتوانند جواب مرا بدهند... میخواهم حرفهایم را در چهار پایه بگویم؛ اولین پایه اینکه تاریخ ایران باید قابل نگارش باشد. اگر از شش رئیسجمهور و چند نخستوزیر بگویید که همه به غیر از احمدینژاد منفی هستند، چه میشود؟ وقتی در صحنه تاریخی کشور حضور دارم، بسیاری از مسائل را دیدهام. کسی در دورهای جرات نمیکرد اسم بنیصدر را ببرد. او با بالاترین رای در کشور سوار بود و در دفاع مقدس کارهای مثبتی داشت اما کارهای منفی هم داشت. باید تاریخ را آن گونه که هست، گفت. بنیصدر یکی از توفیقاتش این بود که برای اولین بار رای بالای 10میلیون مردم را به دست بیاورد و این مثبت است اما در تمسک به ولایت، شکست جدی و قطعی خورد... هاشمی در مسیر زیرساختهای کشور وجهه همت داشت و موفق بود. آقای خاتمی توانست بحثهای سیاسی را به جانب شفافیت ببرد. آقای احمدینژاد هم کارهای مثبتی داشته است اما اگر بگوییم از شش رئیسجمهور پنجتای آنها منفی است، اگر بگوییم از شش رئیس مجلس پنجتای آنها منفی است، اگر بگوییم همه نخستوزیرها منفی بودهاند، برای انقلاب چه میماند؟ برخی احساساتیها متوجه نیستند که بیتاریخ بودن، چقدر مضر است... من با برادرم موسوی و برادرم کروبی سالها کار کردهام ولی در سالهای فتنه برخی مسائل را نپذیرفتند. موسوی رئیس ما در دولت بود. ایشان فتنهساز نیست، اما راهی باز شده، باید از فتنه تبری بجویند. من باز میگویم که فتنهگر آمریکا، اسرائیل و انگلیساند و باید از اینها تبری بجویند. درباره حصر خانگی این دو عزیز نیز جدا از اینکه مقامات امنیتی و قضایی چه تصمیمی بگیرند، من به عنوان عضو هیات منصفه میگویم که این دو را مجرم نمیشناسم... صحبت من این است که در انتخابات ریاستجمهوری دهم باب تنازع را باز کردند و باب رقابت و تنازع را با یکدیگر مخلوط ساختند. به این صورت که ایشان با سه نامزد در رقابت بود اما وسط مناظره به هاشمی و ناطقنوری تاخت، در حالی که اصلاً این دو شخصیت رقیب او نبودند اما ایشان در مناظره جدیترین مبارزهاش با هاشمی بود...
این اظهارات سبب شد هفت تن از فعالان اصلاحطلب از جمله سعید لیلاز، محمدجواد حقشناس و مسعود سلطانیفر با ارسال نامهای از اظهارات وی تشکر کنند. به گزارش اعتماد آنان در این نامه خواهان فراهم شدن فضای آرام گفتوگو در کشور شدند. در بخشی از این نامه تاکید شده بود: «نیازی به مقدمهچینی نیست که بگوییم، بدترین اتفاق سالهای اخیر این بوده که شرایط گفتوگو خاصه گفتوگوی سیاسی از نیروهای فعال انقلابی گرفته شده است. احتمالاً با ما موافقید که ما غالباً فرصتسوزی کردهایم و امکان دیالوگ را از خود و دیگران دریغ کردهایم. ما میتوانستیم سختترین مشکلات و بدترین موانع را با همفکری و تشریک مساعی حل کنیم و از میان برداریم، اما شوربختانه گاه به دلیل فقدان تربیت فرهنگی و ناآشنایی با اندیشه تعامل فرهنگی و اجتماعی که ریشه در سرشت استبدادی جامعه دارد و گاه به جهت شیطنت برخی از بدخواهان و کینهتوزان، از جاده انصاف دور شدیم... امروز با میدانداری اهل افراط بیریشه و بیتعهد به منافع ملی، فضا چنان غبارآلود شده که اهل خرد و علاقهمندان به انقلاب و تمامیت این کشور، دلنگران هستند. آنچه در فضای غبارآلود آسیب میبیند، اعتدال و خردورزی و انصاف است. ما همگی بر کلیاتی اتفاق داریم که ماهیت اصلی نظام را شکل میدهد. زیبنده است از این تفکر قدردانی شود. با اینکه آقایان کروبی، موسوی و خانم رهنورد در جناح سیاسی رقیب شما قرار داشتهاند و برخورد با آنها بنا به ظاهر میتوانست به تقویت جناح سیاسیتان منجر شود معذلک از گفتن حقیقت پروا نکردید و گفتید آنچه را که گفتنش این روزها پرهزینه و بیپاداش است. اما چه خوب است که یادآوری نماییم رقابت هم اگر است باید سالم، حرفهای و البته اخلاقی باشد. در شرایطی که رقیب از صحنه غایب و امکان دفاع از خود ندارد، تاختن به او نه از سر قدرت و نه از روی جوانمردی و پهلوانی البته نه از بستر یک رفتار توام با پرنسیب سیاسی است. از دو نامزد انتخابات گذشته، با یکی هم بند و هم سلول بودهاید و دیگری را به عنوان وزیر یاری دادهاید. قطعاً چیزی که میگویید مبتنی بر درک و دریافتتان بوده و جای بسی تقدیر و تشکر است که میان رقابت سیاسی و گفتن حقیقت مرزی قائل نشدهاید و برای خوشایند تندروهای عصبی مزاج از جاده انصاف دور نیفتادهاید. تداوم این اظهارات دلسوزانه در فضای پرالتهاب کنونی نهتنها موجب دلگرمی یاران امام و همرزمان سابق شما شده بلکه سرمشقی است برای نیروهای جوان که بدانند هنر سیاستورزی قدم نهادن بر جاده اصول و چارچوبهای اخلاقی و قانونی است. اصولگرای واقعی با رویکرد اصلاحطلبانه از چنین فرهنگ و الگویی تبعیت میکند. جناب عسگراولادی! ما از شرایط نابسامانی که امروز در آن گرفتاریم به راحتی عبور نخواهیم کرد، مگر آنکه تکلیف خود را با گذشته و حال و در یک کلمه، حقیقت روشن کنیم. ما هم باید پاسخگوی تندرویها و ندانمکاریهایی باشیم که اعتدال و فضیلت را به حاشیه راند. تندروهایی که در لباس دوست، جاده تهمت و افترا و بیقانونی را صاف کردند و ثمره سهدهه رقابت قابل قبول و مسالمتآمیز انتخاباتی را تقدیم افراطیونی کردند که جز با بحران و در بحران نمیتوانند تنفس کنند. جناب آقای عسگراولادی! شما که به درستی کروبی و موسوی را از سرمایههای انقلاب خواندید ما نیز شما را و تمام خردگرایان و سیاستمداران معتدل را سرمایه کشور میدانیم. سرمایهای که باید در این شرایط خطیر به کار آینده مملکت آید...»
در این فضا بسیاری از جراید اخبار خود را معطوف به پیشبینی اظهارات محمود احمدینژاد در مجلس و پیامدهای احتمالی این نطق مهم کرده بودند. با این توصیفات محمود احمدینژاد را باید مرد نخست رسانهها در این هفته دانست. در کنار محمود احمدینژاد اظهار نظرهای برخی دیگر از سیاسیون کشور نیز پژواکهایی هر چند محدود در جغرافیای سیاست ایران داد. این هفته علی مطهری نماینده جنجالی تهران در مصاحبهای با هفتهنامه آسمان بار دیگر خبرساز شد و سبب شد در روزهای هفته مورد لطف ویژه رسانههای حامی دولت قرار بگیرد. وی در این گفتوگو تصریح کرد: «... سوال از رئیسجمهور در مجلس هشتم خیلی فراز و نشیب داشت و فشار روحی به من وارد شد. یکی از دلایل سفید شدن موهایم از دست دولت بوده است. محاسنم را رنگ میکنم چون بیشترش سفید است... خیلی چیزهاست که به خاطر مصلحت کشور گفته نمیشود. آقای احمدینژاد در انتخابات سال 88 نشان داد که برای رسیدن به قدرت از هر وسیلهای استفاده میکند و بنابراین قدرت را به آسانی رها نمیکند... عدهای به دنبال انحصار هستند و میگویند انقلابیون راستین ما هستیم و بقیه نه. اسم آوردن شاید مفید نباشد. این همان مصداق پیشبینی شهید مطهری است که یکی از آفتهای نهضت اسلامی را رخنه فرصتطلبان میدانند یعنی همان بلایی که سر مشروطه آمد، بعد از مدتی افراد فرصتطلب میدان را گرفتند و انقلابیون راستین را به حاشیه راندند... اگر ما غفلت کنیم ممکن است انقلاب ما به سرنوشت مشروطه دچار شود و آن اصل کلی که خیلیها عنوان میکنند که انقلاب فرزندخور است تحقق پیدا کند در حالی که به قول شهید مطهری انقلاب فرزندخور نیست بلکه غفلت است که باعث میشود انقلابیون راستین کنار گذاشته شوند و فرصتطلبان میدان را بگیرند. وی در خصوص شایعات حول آقایان رفسنجانی و خاتمی در جریان فتنه گفت: قابل باور نیست کسی مثل هاشمی یا خاتمی کیف دلار برای براندازی گرفته باشد.»
مطهری در بخش دیگری از این مصاحبه به سرنوشت آیتالله منتظری پرداخت و تصریح کرد: «اگر شهید مطهری بود سرنوشت آیتالله منتظری جور دیگری میشد. زوج آیتالله مطهری و آیتالله منتظری میتوانست کارساز باشد. آقای منتظری تا حد زیادی از شهید مطهری حرفشنوی داشت.»
این اظهارات به ویژه بخشهایی که درباره نقش چهرههای شاخص اصلاحات و اصولگرا در انتخابات بود به مذاق کیهان و ایران خوش نیامد و هر دو در مطالبی نزدیک به هم مطهری را به حمایت از معترضان انتخابات متهم کردند.
ماجرای کلفتترین گردن
سخنرانی نماز جمعه احمد جنتی دبیر شورای نگهبان باعث واکنشهایی در هفته گذشته شد. وی در خطبههای نماز جمعه تاکید کرد: «چه کسی میگوید که انتخابات در ایران آزاد نبوده، آیا کسی را به زور به پای صندوق آوردهاند و یا کسی به زور ثبت نام کرده و یا اینکه گفته شده به چه کسی رای بدهید نا ندهید؟ ... انتخابات آزاد کلیدواژه و رمز شورش شده است همان طور که در گذشته تقلب رمز شورش شد... کلهگندهها و شکستخوردههای سیاسی امروز از انتخابات آزاد صحبت میکنند و یکی از آنها که گردنش کلفتتر از همه است از مدتها قبل این موضوع را مطرح کرد و بقیه هم به دنبال آن این بحث را مطرح میکنند و در خارج هم منافقان، سلطنتطلبها، آمریکا و اسرائیل همان را میگویند.» بسیاری از ناظران امور این اظهارات را حمله تلویحی احمد جنتی به رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ارزیابی کردند. روزنامه قانون با واکنش به این اظهارات در روز یکشنبه با قرار دادن تصاویر موسویخوئینی، اکبر هاشمی و محمود احمدینژاد در صفحه نخست خود این پرسش را طرح کرد که چه کسی گردنکلفت است؟ در همین زمینه روزنامه جمهوری اسلامی نیز اعلام کرد: «طی روزهای اخیر تعداد زیادی از خوانندگان روزنامه در تماسهای تلفنی از نوع اظهارات آیتالله جنتی در نماز جمعه تهران و به کار بردن تعبیرات او انتقاد کردند. آنها میگویند خطیب جمعه در عین حال که حق دارد از هر کس که لازم میداند انتقاد کند، باید انتقادها با الفاظ و عباراتی متناسب با حرمت و قداست نماز جمعه باشند زیرا خطبههای نماز جمعه به جای دو رکعت نماز محسوب میشوند و به کار بردن الفاظ نامناسب با جایگاه نماز منافات دارد. این افراد، این نکته را هم گفتند که اگر آیتالله جنتی نمیتوانند از عصبانی شدن خودداری کنند بهتر است از امامت نماز جمعه معاف شوند.»
اصرار مجدد حاجحبیب بر مواضع پیشین
در هفته گذشته حبیبالله عسگراولادی بار دیگر بر مواضع پیشین خود درباره موسوی و کروبی اصرار کرد. به گزارش ایسنا وی در نطقی در میان اعضای حزب موتلفه تصریح کرد: من باید منصفانه به مسائل بپردازم و از مرده باد و زنده باد اثر نپذیرم... من به عنوان یک شهروند ایرانی حق دارم نظر حقیقی خودم را بگویم. فتنه اتفاق افتاد و موسس فتنه، آمریکا، اسرائیل و انگلیس بودند. ما چهار نامزد داشتیم که تبلیغات زهرآگین دشمن دو نفر از اینها را مفتون کرد، یعنی فتنهزده شدند نه فتنهگر... من رفتنیام و آفتاب عمرم لب بام است. دیری نخواهد پایید که دیگر نیستم. من برای قبر، برزخ و قیامت جواب میخواهم و این آقایانی که بر مرکب احساسات سوارند در آن دنیا نمیتوانند جواب مرا بدهند... میخواهم حرفهایم را در چهار پایه بگویم؛ اولین پایه اینکه تاریخ ایران باید قابل نگارش باشد. اگر از شش رئیسجمهور و چند نخستوزیر بگویید که همه به غیر از احمدینژاد منفی هستند، چه میشود؟ وقتی در صحنه تاریخی کشور حضور دارم، بسیاری از مسائل را دیدهام. کسی در دورهای جرات نمیکرد اسم بنیصدر را ببرد. او با بالاترین رای در کشور سوار بود و در دفاع مقدس کارهای مثبتی داشت اما کارهای منفی هم داشت. باید تاریخ را آن گونه که هست، گفت. بنیصدر یکی از توفیقاتش این بود که برای اولین بار رای بالای 10میلیون مردم را به دست بیاورد و این مثبت است اما در تمسک به ولایت، شکست جدی و قطعی خورد... هاشمی در مسیر زیرساختهای کشور وجهه همت داشت و موفق بود. آقای خاتمی توانست بحثهای سیاسی را به جانب شفافیت ببرد. آقای احمدینژاد هم کارهای مثبتی داشته است اما اگر بگوییم از شش رئیسجمهور پنجتای آنها منفی است، اگر بگوییم از شش رئیس مجلس پنجتای آنها منفی است، اگر بگوییم همه نخستوزیرها منفی بودهاند، برای انقلاب چه میماند؟ برخی احساساتیها متوجه نیستند که بیتاریخ بودن، چقدر مضر است... من با برادرم موسوی و برادرم کروبی سالها کار کردهام ولی در سالهای فتنه برخی مسائل را نپذیرفتند. موسوی رئیس ما در دولت بود. ایشان فتنهساز نیست، اما راهی باز شده، باید از فتنه تبری بجویند. من باز میگویم که فتنهگر آمریکا، اسرائیل و انگلیساند و باید از اینها تبری بجویند. درباره حصر خانگی این دو عزیز نیز جدا از اینکه مقامات امنیتی و قضایی چه تصمیمی بگیرند، من به عنوان عضو هیات منصفه میگویم که این دو را مجرم نمیشناسم... صحبت من این است که در انتخابات ریاستجمهوری دهم باب تنازع را باز کردند و باب رقابت و تنازع را با یکدیگر مخلوط ساختند. به این صورت که ایشان با سه نامزد در رقابت بود اما وسط مناظره به هاشمی و ناطقنوری تاخت، در حالی که اصلاً این دو شخصیت رقیب او نبودند اما ایشان در مناظره جدیترین مبارزهاش با هاشمی بود...
این اظهارات سبب شد هفت تن از فعالان اصلاحطلب از جمله سعید لیلاز، محمدجواد حقشناس و مسعود سلطانیفر با ارسال نامهای از اظهارات وی تشکر کنند. به گزارش اعتماد آنان در این نامه خواهان فراهم شدن فضای آرام گفتوگو در کشور شدند. در بخشی از این نامه تاکید شده بود: «نیازی به مقدمهچینی نیست که بگوییم، بدترین اتفاق سالهای اخیر این بوده که شرایط گفتوگو خاصه گفتوگوی سیاسی از نیروهای فعال انقلابی گرفته شده است. احتمالاً با ما موافقید که ما غالباً فرصتسوزی کردهایم و امکان دیالوگ را از خود و دیگران دریغ کردهایم. ما میتوانستیم سختترین مشکلات و بدترین موانع را با همفکری و تشریک مساعی حل کنیم و از میان برداریم، اما شوربختانه گاه به دلیل فقدان تربیت فرهنگی و ناآشنایی با اندیشه تعامل فرهنگی و اجتماعی که ریشه در سرشت استبدادی جامعه دارد و گاه به جهت شیطنت برخی از بدخواهان و کینهتوزان، از جاده انصاف دور شدیم... امروز با میدانداری اهل افراط بیریشه و بیتعهد به منافع ملی، فضا چنان غبارآلود شده که اهل خرد و علاقهمندان به انقلاب و تمامیت این کشور، دلنگران هستند. آنچه در فضای غبارآلود آسیب میبیند، اعتدال و خردورزی و انصاف است. ما همگی بر کلیاتی اتفاق داریم که ماهیت اصلی نظام را شکل میدهد. زیبنده است از این تفکر قدردانی شود. با اینکه آقایان کروبی، موسوی و خانم رهنورد در جناح سیاسی رقیب شما قرار داشتهاند و برخورد با آنها بنا به ظاهر میتوانست به تقویت جناح سیاسیتان منجر شود معذلک از گفتن حقیقت پروا نکردید و گفتید آنچه را که گفتنش این روزها پرهزینه و بیپاداش است. اما چه خوب است که یادآوری نماییم رقابت هم اگر است باید سالم، حرفهای و البته اخلاقی باشد. در شرایطی که رقیب از صحنه غایب و امکان دفاع از خود ندارد، تاختن به او نه از سر قدرت و نه از روی جوانمردی و پهلوانی البته نه از بستر یک رفتار توام با پرنسیب سیاسی است. از دو نامزد انتخابات گذشته، با یکی هم بند و هم سلول بودهاید و دیگری را به عنوان وزیر یاری دادهاید. قطعاً چیزی که میگویید مبتنی بر درک و دریافتتان بوده و جای بسی تقدیر و تشکر است که میان رقابت سیاسی و گفتن حقیقت مرزی قائل نشدهاید و برای خوشایند تندروهای عصبی مزاج از جاده انصاف دور نیفتادهاید. تداوم این اظهارات دلسوزانه در فضای پرالتهاب کنونی نهتنها موجب دلگرمی یاران امام و همرزمان سابق شما شده بلکه سرمشقی است برای نیروهای جوان که بدانند هنر سیاستورزی قدم نهادن بر جاده اصول و چارچوبهای اخلاقی و قانونی است. اصولگرای واقعی با رویکرد اصلاحطلبانه از چنین فرهنگ و الگویی تبعیت میکند. جناب عسگراولادی! ما از شرایط نابسامانی که امروز در آن گرفتاریم به راحتی عبور نخواهیم کرد، مگر آنکه تکلیف خود را با گذشته و حال و در یک کلمه، حقیقت روشن کنیم. ما هم باید پاسخگوی تندرویها و ندانمکاریهایی باشیم که اعتدال و فضیلت را به حاشیه راند. تندروهایی که در لباس دوست، جاده تهمت و افترا و بیقانونی را صاف کردند و ثمره سهدهه رقابت قابل قبول و مسالمتآمیز انتخاباتی را تقدیم افراطیونی کردند که جز با بحران و در بحران نمیتوانند تنفس کنند. جناب آقای عسگراولادی! شما که به درستی کروبی و موسوی را از سرمایههای انقلاب خواندید ما نیز شما را و تمام خردگرایان و سیاستمداران معتدل را سرمایه کشور میدانیم. سرمایهای که باید در این شرایط خطیر به کار آینده مملکت آید...»
دیدگاه تان را بنویسید