تاریخ انتشار:
بریده روزنامهها
نزدیکی قالیباف به پایداری
نوشت: جریان اصولگرا، بهجای تلاش برای نزدیکتر شدن به برخی نیروهای دارای پایگاه اجتماعی این جناح، روی فعالان سیاسیای که بدنه اجتماعی نیرومندی ندارند- مانند محمدباقر قالیباف- سرمایهگذاری میکند. ایراد کار این است که قالیباف در مفهوم کنش سیاسی، رویه واحدی ندارد، یک روز به سمتوسوی اصلاحطلبی نزدیک میشود و روز دیگر پا پس کشیده و بهسوی اصولگرایان میرود. او بدون تردید همواره نیروی سیاسی بوده اما نیروی سیاسی که هیچگاه تجربه موفقی در بازیگری سیاسی نداشته است. چرخش تندروهای اصولگرای بهارستان به سمت «محمدباقر قالیباف»؛ نهتنها نشان از ضعف اصولگرایان در ساختن چهرههای مردمی و جدید دارد که نمادی از نزدیکی شخص قالیباف به جریان «جبهه پایداری» در مجلس نهم است.
آسمان به زمین آمده؟
گفتوگویی با محیالدین حائریشیرازی داشته است. در بخشی از این گفتوگو آمده است: «...نمیشود که ما نظامی داشته باشیم که اساساً در آن منتقدی نباشد! البته منتقدی که در اصول کلان با ما مشترک باشد، اما در اداره کشور نظرات و سلایق متفاوت خود را بگوید. مگر ما اصولگراها معصوم هستیم که هر کسی مخالف ما بود، او مطلقاً طرد شود؟ ...الان ریاستجمهوری از دست اصولگراها به دست گروه مقابل افتاده است، آسمان به زمین آمده است؟ چه اتفاقی افتاده است؟ رئیسجمهور خیلی بهتر از قبلیها، در اطاعت از رهبری صحبت میکند. همه میدانیم ایشان قبل از اینکه رئیسجمهور هم بشود، در این قسمت، سابقه مثبتی داشت و منصوب رهبری هم بود. الان هم معتقد به ولایت است، هم معتقد به حضرت آیتالله خامنهای است، هم علاقهمند به آقای هاشمی!»
اقدامات دولت را قابل دفاع میدانم
گفتوگویی محمدرضا باهنر نایبرئیس مجلس داشته است. در بخشی از این گفتوگو آمده است: «در مجموع عملکرد دولت را قابل دفاع میدانم بخصوص که فکرهای خوب و نیروهای استراتژیست با تجربه در این دولت وجود دارد. دولت در سیاست خارجی تلاش خوبی کرده است. ما هم در مجلس باید رصد کنیم و مراقب باشیم که چارچوبهای ارزشی نظام رعایت شود. البته به مذاکرهکنندگان خودمان اعتماد داریم و به رقیب اعتماد نداریم... در حوزه اقتصادی هم دولت یازدهم ترمز افزایش قیمتها را با تدابیر خوبی که داشت کشید... در حوزه اقتصاد پاشنه آشیل ما تولید است. تولید باید یک «تیک آف» داشته باشد... فرض کنید آقای رحمانی فضلی نبود و یک برادر دیگری مثلاً از وزرای دولت آقای خاتمی بود. آیا غیر از این عمل میکرد...»
نوشاننده جام زهر یا قهرمان پایان جنگ؟
در سرمقاله خود نوشت: «... حال چگونه است که اکنون بعد از 26 سال برخی از جمله تعدادی از فرماندهان ارشد نظامی با حسرت از خاتمه جنگ سخن میگویند و به دنبال مقصر آن میگردند؟، اینگونه موضعگیری، نشان از آن ندارد که از نگاه این افراد مطلوب بود که
ای کاش هنوز هم ما در حال جنگیدن با عراق بودیم؟... این افراد برای پنهان کردن ماهیت آرزوی خود واژه «نوشاندن جام زهر» را برای پایان دادن به جنگ استفاده میکنند و از اینرو از افرادی نظیر آیتالله هاشمیرفسنجانی بهعنوان فرمانده دفاع مقدس و مهندس میرحسین موسوی بهعنوان نخستوزیر وقت، بهعنوان متهمان اصلی نوشاندن جام زهر به امام خمینی نام میبرند... اما پرسش اینجاست که آیا ما برای خاتمه جنگ باید به دنبال مقصر باشیم یا در جستوجوی قهرمان پایان دادن به جنگ برآییم؟»
دیدگاه تان را بنویسید