تاریخ انتشار:
به مناسبت درگذشت سعید رجاییخراسانی
پایان دیپلمات جسور
با نگاهی به تاریخ جمهوری اسلامی درخواهیم یافت که سعید رجاییخراسانی اولین مقام ایرانی است که در نامهای صریح به مقامات بلندپایه کشور با بیان اینکه «آمریکا تنها ابرقدرت جهان است و ایران توان برخورد با دولت آمریکا را ندارد و بهتر است که با آمریکا کنار آمده و جایگاه خود را در سلسلهمراتبی که آمریکا آن را تعریف میکند پیدا کند»، خواستار از سر گیری رابطه با دولت آمریکا شد.
این روزها بحث درباره رابطه با آمریکا به یکی از بخشهای ثابت اظهار نظر سیاسیون در کشور بدل شده است. اصولاً دیگر حمایت از این ایده گفتوگو نه تابو به شمار میرود و نه حتی هزینهای در پی دارد. اما اگر به کمتر از سه دهه گذشته بازگردیم به یاد خواهیم آورد که کمتر کسی جرات میکرد، درباره امکان سخن گفتن با شیطان بزرگ به صورت علنی اظهار نظر کند. در آن دوره بسیاری از چهرههایی که امروز با لبخند از لزوم ارتباط با جهان و حتی آمریکا سخن میگویند، با چهرههایی عبوس و مشتهایی گره کرده هر قول لیّن و آرامی را مساوی با پشت کردن به آرمانهای انقلاب دانسته و صاحب آن قول را به هر شیوه ممکن مورد عنایت خاص قرار میدادند. در این فضا اما یکی از مدیران نظام جمهوری اسلامی شجاعت به خرج داد و سازی ناهمگون با سایر سازها نواخت. برخلاف انتظار او از چهرههایی که بعدها بیرق اصلاحات را به دوش کشیدند نبود، او از چهرههای وابسته به جناح راست سنتی به شمار میآمد. چهرهای
که در روزهای پایانی آبانماه گذشته چهره در نقاب خاک کشید و بعد از 77 سال زندگی به دیار باقی شتافت.
اتفاقاً در روزگاری که مرحوم سعید رجاییخراسانی با اظهارات جنجالیاش خواستار از سرگیری رابطه ایران و آمریکا شد بسیاری از افرادی که امروزه در بیان مزایای ایجاد رابطه با آمریکا، گوی سبقت را از همدیگر میربایند، برآشفته شدند و نماینده ایران در سازمان ملل را «مرعوب غرب» نامیدند.
با نگاهی به تاریخ جمهوری اسلامی درخواهیم یافت که سعید رجاییخراسانی اولین مقام ایرانی است که در نامهای صریح به مقامات بلندپایه کشور با بیان اینکه «آمریکا تنها ابرقدرت جهان است و ایران توان برخورد با دولت آمریکا را ندارد و بهتر است که با آمریکا کنار آمده و جایگاه خود را در سلسلهمراتبی که آمریکا آن را تعریف میکند پیدا کند»، خواستار از سر گیری رابطه با دولت آمریکا شد.
نامهای جنجالی
نام رجاییخراسانی شاید برای نسل جوان چندان آشنا نباشد اما پدران و مادران آنها به خوبی به یاد دارند که چه جنجالی به دنبال انتشار نامه رجاییخراسانی در سراسر کشور به وجود آمد. مردمی که به دلیل تحمل هشت سال جنگ، دل پری از دولتهای غربی و به ویژه دولت آمریکا داشتند و آمریکا را عامل تحمل این همه مصائب میدانستند هرگز نمیتوانستند بپذیرند که فردی در ضرورت ایجاد رابطه با آمریکا قلمفرسایی کند. بدتر اینکه کسی قصد داشت این تابو را بشکند که در سازمان ملل دولت ایران را نمایندگی میکرد و قرار بود زبان گویای ملت ایران باشد.
انتشار این نامه از سوی فرد عملگرایی همچون رجاییخراسانی آنقدر تابوشکنانه بود که برخی از سوپرانقلابیها خواستار بازداشت او شدند و تظاهرات گستردهای علیه او سازماندهی شد. بعضی از همفکران او نیز امید داشتند که او به زودی توبهنامهای نوشته و اعلام برائت کند اما رجاییخراسانی نهتنها از مواضع خود عقبنشینی نکرد بلکه سالها بعد نیز از مواضع آن روز خود دفاع کرد. او در مصاحبهای که در روزنامه جامجم (دوم آذرماه 1381) منتشر شد با اشاره به حملاتی که در آن روزها به او شده بود این جوانان را عدهای بیتربیت نامید و حتی زمانی که خبرنگار اشتهار او را «آمریکایی بودن» دانست نهتنها برآشفته نشد بلکه گفت سخنان او در باب ایجاد رابطه کاملاً بر اساس منافع ایران صورت گرفته است زیرا تا زمانی که ایران با آمریکا رابطه نداشته باشد مجبور میشود به سایر کشورها باج بدهد.
پس از انتشار آن نامه بود که برخی دیگر از رجال نیز به خود اجازه دادند در این باره اظهارنظری متفاوت با قرائت رسمی داشته باشند.
اظهاراتی مسبوق به سابقه
کسانی که با رجاییخراسانی آشنایی داشته باشند به خوبی میدانند که نامه مشهور رجاییخراسانی اولین اقدام تابوشکنانه او محسوب نمیشود. او در زمانهای که بسیاری تسخیر سفارت آمریکا را ستودند از این اقدام انتقاد کرد. جالب اینجاست که با گذشت سالها به همان اندازهای که فاتحان از تسخیر سفارت دفاع میکنند او از تسخیر سفارت انتقاد میکند. او در مصاحبه خود با جامجم به این نکته اشاره کرده و میگوید: «شما فرض کنید که ما لانه جاسوسی آمریکا را نگرفته بودیم و سفارت انگلیس یا فرانسه را گرفته بودیم. گرفتن سفارتخانهها از نظر حقوق بینالملل کار درستی است؟»
رابطه با آمریکا
مشاور فلسفهخوانده علیاکبر ولایتی در دوره صدرنشینی او در وزارت امور خارجه، پس از خروج از وزارت نیز همچنان به صراحت از مواضع پیشین خود دفاع میکرد. این چهره راست سنتی که بیش از هفت سال زمام نمایندگی ایران در سازمان ملل را بر عهده داشت، برخلاف بسیاری از همجناحیهای خود تلاش ویژهای داشت تا نگاهی غیرایدئولوژیک به عرصه دیپلماتیک داشته باشد. او بارها در مقالات نوشتهشده در روزنامه رسالت و سخنرانیهای خود اعلام کرده بود که به ما چه ربطی دارد که رئیسجمهور یک کشور نماز شب میخواند یا خیر!
رجاییخراسانی در سالهای اخیر پیشبینی کرده بود که به زودی دو کشور ایران و آمریکا ناچار خواهند شد به خاطر تامین منافع خود بر سر میز مذاکره بنشینند و قطعاً موضوع جلسه به انرژی هستهای محدود نخواهد بود، بلکه منافع و اهداف مشترک در منطقه به موضوع جلسه تبدیل خواهد شد. البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که او در سخنانی تصریح کرد آمریکاییها بهرغم ابراز تمایل دولت احمدینژاد، حاضر نیستند با او سر میز مذاکره بنشینند.
سخن آخر
20 آبانماه 92 بود که سعید رجاییخراسانی دار فانی را وداع کرد. احتمالاً او در این سالها بارها به بازی روزگار خندیده بود که چطور بعد از 20 سال منتقدان او در بسیاری از موارد گوی سبقت را از او ربودهاند. با این حال این کرمانی 77ساله که مدرک لیسانس خود را سال ۱۳۳۹ در رشته فلسفه از دانشگاه تهران دریافت کرد و در سال ۱۳۴۶ از دانشگاه آمریکایی بیروت موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته فلسفه آموزش و پرورش شد و در نهایت برای گرفتن مدرک دکترای فلسفه عازم دانشگاه دورهام انگلستان شد، اینقدر خوششانس بود که پیش از مرگ خود جامه عمل پوشیدن به بخشی از تحلیلهای خود را مشاهده کند.
معاونت اداره کل امور بینالملل دانشگاه تبریز، معاونت دانشگاه تبریز، ریاست دانشگاه کرمان، مدیر رادیو ایران، نماینده جمهوری اسلامی در سازمان ملل به مدت هفت سال، نماینده مردم تهران در دورههای سوم و چهارم مجلس و مشاور عالی وزیر امور خارجه در حالی با زندگی وداع کرد که برخی از تحلیلگران معتقد به تئوری توطئه در دهه 90 شمسی تصریح میکنند او احتمالاً با چراغ سبز هاشمیرفسنجانی این نامه را به مقام معظم رهبری به نگارش درآورده بود. منوچهر محمدی کارشناس بینالملل و استاد دانشگاه تهران در مصاحبهای با خبرآنلاین مدعی است: «... هاشمی نیز مدعی است امام با ایجاد رابطه با آمریکا موافقت کرده است و تمام این سخنان ناشی از عملگرایی هاشمی است زیرا او از ابتدا موافق رابطه با آمریکا بود همچنان که او به رجاییخراسانی اجازه داد تا نامهای به رهبری بنویسد.»
هنوز معلوم نیست مذاکرات ژنو به سرانجام خواهد رسید یا خیر... اما نفس قرارگیری دو مقام بلندپایه ایرانی و آمریکایی در کنار هم صحنهای بود که رجاییخراسانی 20 سال پیش آن را ترسیم کرده بود. باید منتظر ماند و دید تحلیلهای او درباره نتایج رابطه با آمریکا تا چه اندازه واقعبینانه بوده است.
دیدگاه تان را بنویسید