تاریخ انتشار:
تبدیل بحران هستهای به پرونده هستهای
پایانی بر یک بحران غیرضروری
اگرچه آگاهی از خط سیر تبدیل «پرونده هستهای» به «بحران هستهای» در هشت سال گذشته میتواند به درک بهتری از شرایط کمک کند؛ اما آنچه در شرایط کنونی بیشتر اهمیت دارد راهکار ارائهشده برای حل بحران است.
اگرچه آگاهی از خط سیر تبدیل «پرونده هستهای» به «بحران هستهای» در هشت سال گذشته میتواند به درک بهتری از شرایط کمک کند؛ اما آنچه در شرایط کنونی بیشتر اهمیت دارد راهکار ارائهشده برای حل بحران است. مذاکرات ژنو پس از کش و قوسهای فراوان سرانجام توانست راهکاری برای حل مشکلات یافته و لااقل فعلاً نقطه پایانی بر روند تشدید تنشها بگذارد.
مذاکرات ژنو با ارائه پاورپوینتی از سوی وزیر امور خارجه ایران آغاز شد که عنوان آن «پایانی بر یک بحران غیرضروری» بود. از عنوان مطلب ارائهشده میتوان دریافت که نیت تیم جدید مذاکرهکننده کشورمان حل مشکلات موجود بود، نه مناظره سیاسی و اخلاقی با طرفهای غربی. مسلماً درک این نکته ظریف از سوی کشورهای 1+5 در موفقیت مذاکرات تاثیر بسزایی داشت چرا که خود آنها اذعان کردند که ایران پس از مدتها با یک دستور کار مشخص و مرتبط با پرونده هستهای در مذاکرات شرکت کرده است. تبدیل «پرونده» به «بحران» زمانی اتفاق افتاد که طرفین حاضر به مصالحه با یکدیگر نشدند و علت آن نیز اختلاف آنها در برآورد تواناییها و محدودیتهای خود و دیگری بود.
تهران زمانی تصمیم به تغییر رویکرد خود گرفت که دریافت انگارههای فوق چندان منطبق بر واقعیات تنظیم نشدهاند. در مقابل انتظار طرف غربی هم این بود که فشار تحریمها به سرعت منجر به تغییر دیدگاه ایران و عقبنشینی از مواضع خود خواهد شد. آنچه مورد انتظار آمریکا و متحدانش نبود، سرسختی ایران و پذیرش هزینههای بالای عدم تبعیت از قطعنامههای شورای امنیت و تحریمهای یکجانبه بود.
تداوم وضع به همین منوال در نهایت چارهای به جز برخورد نظامی میان ایران و غرب باقی نمیگذاشت؛ آن هم در شرایطی که آمریکا پس از دو جنگ پردردسر و کمفایده در عراق و افغانستان، تمایلی به درگیر شدن در یک نبرد بزرگتر در خاورمیانه نداشت. بنبست حاکم بر این بحران نگرانی همه بازیگران حاضر در این صحنه را برانگیخته بود زیرا بحران هستهای ایران میرفت با ترکیب شدن در بحرانهای سوریه، عراق، لبنان و بهار عربی تبدیل به یک بحران فرامنطقهای غیرقابل مهار و غیرقابل پیشبینی شود که مطلوب هیچکس نبود. مشکل در این میان فقدان راهی برای برونرفت از وضعیت بلاتکلیف حاکم بود.
فرصت شکستن بنبستی که همه انتظار آن را میکشیدند، سرانجام روی داد: انتخابات ریاستجمهوری ایران در بهار امسال. ویژگی و وجه تمایز انتخابات امسال ریاستجمهوری آن بود که برخلاف معمول موضعگیری در مورد یک مقوله خاص بدل به شناسنامه همه نامزدها شده بود و آن مقوله خاص راهکار پیشنهادی نامزدها در پرونده هستهای بود.
برخلاف معمول انتخابات که همه نامزدها کمابیش حرفهای مشابهی را مطرح و برنامههای انتخاباتی خود را به حرفهای کلی محدود میکردند، امسال لااقل در زمینه پرونده هستهای مواضع نامزدها شفاف و عیان بود. به همین منوال میتوان ادعا کرد که رای مردم نیز کاملاً با آگاهی از موضعگیری نامزدها صورت گرفت که این پشتوانه محکمی برای تیم دیپلماتیک دولت جدید به شمار رفته و میرود. نظرسنجیهای معتبر صورت گرفته در کشور نیز نشان میدهد اکثریت قابل ملاحظه مردم از سیاستهای دولت در زمینه حل پرونده هستهای و تنشزدایی از سیاست خارجی حمایت میکنند و با توجه به حمایت مقام معظم رهبری از تیم مذاکرهکننده و دستاوردهای مذاکرات تیم دیپلماتیک کشورمان میتواند با قدرت تمام در عرصه مذاکرات ظاهر شود. با وجود خوشبینی به نتیجه مذاکرات ژنو و تاثیر قابل توجه این خوشبینی در فضای اقتصادی و سرمایهگذاری جامعه، نباید از مشکلات پیش روی این مذاکرات نیز به سادگی عبور کرد. توافقات ژنو پس از ساعتها چانهزنی و مذاکرات فشرده و طولانی حاصل شده و اگرچه کشورهای حاضر در مذاکرات متعهد به اجرای مفاد آن بوده و دیگر کشورها نیز لااقل در ظاهر از این توافق حمایت
میکنند؛ اما این توافقنامه دشمنان قدرتمندی نیز دارد. نارضایتی برخی کشورها و طیفها از توافق ژنو را میتوان از موضعگیریها و رفتار آنها دریافت: بیتردید حل پرونده هستهای ایران و در مرحله بعدی کاهش تنشها میان ایران و آمریکا میتواند به تقویت موقعیت منطقهای ایران منجر شود و این برای کشورهایی نظیر عربستان یا رژیم اسرائیل خوشایند نیست. شاید در چند سال اخیر هیچ کس به اندازه مقامات رژیم تلآویو از برخی موضعگیریهای جنجالی دولت قبل خرسند نبود زیرا با استفاده از همین اظهارات غیرمسوولانه موفق شدند فضای روانی منفی شدیدی بر ضد ایران در عرصه بینالمللی به راه انداخته و در نهایت تحریمهای شدید و ظالمانهای را بر مردم ایران تحمیل کنند. مقامات عربستانی نیز از اینکه فشارهای سیاسی و اقتصادی بر ایران توانسته به مهار قدرت تهران در منطقه کمک کند خرسند بودند و در نهایت هر دو این حکومتها بیمیل نبودند که تشدید بحران میان ایران و غرب سرانجام به یک برخورد نظامی میان آنها بینجامد که در نتیجه این برخورد، نظام حکومتی ایران یا دچار فروپاشی شده یا لااقل آنقدر تضعیف شود که تهدیدی برای آنها به شمار نرود. عبور ایران از بحران خبر
خوبی برای این طیف نیست و به همین لحاظ تمام توان خود را برای برهم زدن توافق ژنو به کار میبندند. این مهمترین تهدید برای ژنو به شمار میرود کما اینکه در ائتلافی نانوشته و غریب، شاهد ترکیب پول سعودی و نفوذ لابی صهیونیستی برای بر هم زدن توافق هستیم. اقدامات برخی اعضای مجلس نمایندگان و سناتورهای آمریکا برای تصویب تحریمهای شدیدتر بر ضد ایران آن هم پس از توافق میان ایران و کشورهای 1+5 و بهرغم مخالفت دولت آمریکا و تهدید اوباما به استفاده از وتو بر ضد مصوبه کنگره، نشان میدهد موتور توطئه از کار نیفتاده و هنوز به دنبال دمیدن در تنور اختلافات است.
برخی گزارشها حکایت از آن دارد که پس از تهدید اوباما به استفاده از حق وتوی خود بر ضد مصوبه کنگره، برخی سناتورها تلاش دارند با اهرمهای قانون اساسی مصوبه را به صورتی به تصویب برسانند که حق وتوی آن از رئیسجمهور سلب شود که در صورت صحت این اخبار، هدف آنها چیزی نیست جز نابودی توافق ژنو. مسلماً مقابله با چنین جریان فتنهگری نیاز به موضعگیری و رفتار دقیق تیم دیپلماسی کشورمان و البته وحدت کلام میان همه مقامات و مسوولان دارد.
شاید اگر یک سال قبل در وضعیتی قرار داشتیم که امروز هستیم، فضای بیشتری برای مانور در برابر حریف در اختیار ما بود اما امروز شرایط ایران بسان شطرنجبازی است که باید هر حرکت خود را حسابشده انجام دهد زیرا فرصت چندانی برای اشتباه ندارد. اندیشمندان بر این باورند که یکی از مهمترین تفاوتهای قرن بیستم و بیستویکم در عرصه بینالمللی، تغییر ابزارهای قدرت و جابهجایی الویت قدرت سخت و قدرت نرم است که نخستین قربانی آن بیشک اتحاد جماهیر شوروی بود. به عبارت دقیقتر امروز اهمیت شاخصهای اقتصادی نظیر سرانه تولید ناخالص ملی به مراتب بیشتر از اهمیت شاخصهای نظامی نظیر تعداد سربازان و تانکهاست. در بحران هستهای ایران طرفهای غربی تلاش کردند با اعمال تحریمهای ناعادلانه زیرساختهای اقتصادی کشور را هدف قرار دهند و متاسفانه در این زمینه موفقیتهایی نیز داشتهاند.
مسلماً ایران قادر خواهد بود که بدون صرف نظر از منافع ملی خود، این بحران غیرضروری را خاتمه دهد و با تقویت بنیه اقتصادی کشور، خواستههای خود را با صدای رساتری در جهان مطالبه کند. تحقق اهداف فوق منوط به موفقیت سربازان دیپلماسی کشورمان در مذاکرات فنی پیش روست و به هیچ عنوان نباید کار آنها را در این زمینه ساده انگاشت. به قول میلتون شاعر انگلیسی «بس طولانی و دشوارست راهی که از تاریکی به سوی روشنایی میرود.»
دیدگاه تان را بنویسید