تاریخ انتشار:
به مناسبت درگذشت محسن دعاگو
گذر از رادیکالیسم به اعتدال
هنوز مشخص نیست که خواسته امام جمعه فقید شمیرانات برای حضور هاشمی در نماز جمعه چه زمانی محقق خواهد شد؟ اما حداقل خواسته او که نهادینه شدن فضای اعتدالی به فضای تندروی در کشور بود تا حدودی محقق شده است. با این حال گویا دلواپسان چنین فضایی را برنمیتابند و هر روز همایش دلواپسی راه میاندازند. مرحوم دعاگو دلواپسان دوره روحانی را افرادی تندرو و ضد نظام توصیف کرده که بیشتر دلواپس این هستند تا قدرت سیاسیشان را از دست بدهند و منافعشان به خطر بیفتد به خصوص اینکه در دوره احمدینژاد که منافعشان به خطر نیفتاده بود اندکی احساس دلواپسی نکردند و همایش راه نینداختند.
محسن دعاگو در حالی با زندگی وداع کرد که مطالبه مهمش یعنی بازگشت هاشمی به نماز جمعه هنوز محقق نشده است. در طول پنج سال گذشته که شکافی عظیم بین هاشمی و منبر نماز جمعه افتاده است، وی مرتب در لابهلای هر سخنرانی و مصاحبهای درخواست میکرد تا بستر بازگشت هاشمی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام به نماز جمعه فراهم شود، چراکه فقدان هاشمی در تریبون نماز جمعه را خسرانی بزرگ میدانست. بیان چنین مواضعی موجب شد برخی از حامیان احمدینژاد که رفتن به پای منبر او را بر خود واجب میدانستند آهستهآهسته از صفوف نماز جمعه شمیرانات جدا شوند و دیگر به وی اقتدا نکنند چرا که وی را جزو حامیان فتنه دستهبندی کرده و مرتب این انتقاد را وارد میکردند که چرا دعاگو سنگ هاشمی را به سینه میزند؟
حمایت همهجانبه
حامیان دوآتشه احمدینژاد ترجیح دادند تا این نکته را به فراموشی بسپارند که چطور محسن دعاگو در جریان انتخابات ریاستجمهوری سال 84 در قامت یک حامی حاضر شد و انتخاب مجدد هاشمی را بازگشت به دوران طلایی اقتصادی ایران ذکر کرد کما اینکه در دوران هشتساله اصلاحات بارها مدعی شده بود خاتمی در حال افتتاح طرحهایی است که در دوران هاشمی آغاز شده است و مرتب روبان پروژههای دولت هاشمی را قیچی میکند! محسن دعاگو به محض کاندیداتوری هاشمی برای او سنگ تمام گذاشت. در هر سخنرانی و مصاحبهای اعلام میکرد هاشمی تنها فردی است که میتواند کشور را به دوران آرامش بازگرداند اما توصیههای وی کارگر نیفتاد و یک دو جین کاندیدا از راست سنتی احساس تکلیف کرده و در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کردند. همان زمانی که رایزنیها بینتیجه ماند و دود سفید از دودکش جناح راست به هوا برنخاست وی ترجیح داد از جامعه روحانیت مبارز فاصله بگیرد. جامعه روحانیت مبارز در تمام سالهای بعد از انقلاب هویت وی محسوب میشد. بعد از انحلال حزب جمهوری اسلامی، وی این تشکل را تنها تشکلی میدانست که میتوانست تفکرات وی را نمایندگی کند. عملکرد راست سنتی در انتخابات 84 و
صفآرایی در پشت سر محمود احمدینژاد به عنوان کاندیدایی بینام و نشان که از دید محسن دعاگو در قد و اندازه ریاستجمهوری نبود، موجب شد تا وی با دلخوری از جامعه روحانیت مبارز خداحافظی کند. در تمام سالهای بعد، دیگر به عضویت در جامعه روحانیت مبارز بازنگشت و بیشتر خود را اعتدالگرا میدانست.
هنوز مشخص نیست که خواسته امام جمعه فقید شمیرانات برای حضور هاشمی در نماز جمعه چه زمانی محقق خواهد شد؟ اما حداقل خواسته او که نهادینه شدن فضای اعتدالی به فضای تندروی در کشور بود تا حدودی محقق شده است. با این حال گویا دلواپسان چنین فضایی را برنمیتابند و هر روز همایش دلواپسی راه میاندازند. مرحوم دعاگو دلواپسان دوره روحانی را افرادی تندرو و ضد نظام توصیف کرده که بیشتر دلواپس این هستند تا قدرت سیاسیشان را از دست بدهند و منافعشان به خطر بیفتد به خصوص اینکه در دوره احمدینژاد که منافعشان به خطر نیفتاده بود اندکی احساس دلواپسی نکردند و همایش راه نینداختند.
1
دوقطبیسازی
اگر در این روزگار بسیاری دوقطبیسازی و ایجاد شکاف در جامعه را برنمیتابند، باید گفت محسن دعاگو امام جمعه شمیرانات در دسته افرادی قرار میگیرد که سالها قبل نسبت به رواج این مساله هشدار داده بود. همان زمانی که حامیان محمود احمدینژاد با درک حساسیتهای جامعه، بر طبل دوقطبی هاشمی و احمدینژاد کوبیدند و توانستند رای میلیونی توده محروم جامعه را به خود اختصاص دهند؛ وی این مساله را خطرناک توصیف کرد و نسبت به آن هشدار داد. اما گوش شنوایی وجود نداشت و محمود احمدینژاد از بهشت عازم پاستور شد. دوران احمدینژاد برای وی دوران سختی محسوب میشود. وی بارها این جمله معروف را نقل کرده است که «من حتی یک لحظه در طول مدت ریاستجمهوری ایشان احساس نکردم که ایشان مناسب رئیسجمهوری هستند و به درد این پست میخورند و تا روز آخر ریاستجمهوری احمدینژاد هرگز به عنوان کسی که به درد ریاستجمهوری میخورد ایمان نیاوردم». او بارها با صراحت اعلام کرد که بدترین رئیسجمهور ایران محمود احمدینژاد بود و حتی در سخنانی وی را فتنهساز خوانده و سر فتنه نامیده بود.
همراهی با رهبری
خطیب 62ساله در زمره افرادی قرار میگیرد که معیار نزدیکی با رهبری برای او از اهمیت زیادی برخوردار بود. به همان میزانی که محمود احمدینژاد را با رهبری همراه نمیداند بر همراهی کامل و تبعیت محض هاشمی از رهبری تاکید دارد و خاتمی را با وجود تمام انتقادهایش همراهتر با رهبری میداند تا محمود احمدینژاد. وی جریانی را که میخواست تقابل رهبری و هاشمی را پررنگ کنند، دشمن میدانست. این معیار برای او از آنچنان اهمیتی برخوردار بود که در مصاحبههای متعدد این مولفه را عامل تقسیمبندی جریان سالم از ناسالم میدانست.
خطیبی معتدل
داستان اعتدال هرچند بارها از سوی مرحوم دعاگو مطرح شده است، اما واقعیت این است که خطبههای دوران اصلاحات وی این رنگ و بو را ندارد. دعاگو را باید خطیبی دانست که از تندروی به اعتدال رسیده است. اگر روزگاری اصلاحطلبان را مورد نقد قرار میداد و تفکرات خاتمی را سکولار میدانست یا اینکه از شورای نگهبان میخواست تا ذرهای در برابر متحصنین کوتاه نیاید یا اینکه سعید امامی را فردی مخلص میدانست و از اصلاحطلبان انتقاد میکرد که چرا برای مرگ زهرا کاظمی مویه میکنند اما در برابر مرگ سعید امامی دم فروبستهاند، امروز بنا بر ضروریات روز از اعتدال سخن میگفت. محسن دعاگو خود نیک دریافت که آنچه بر سر کشور آمده به دلیل تندروی است به همین دلیل در اولین گام از خود شروع و سعی کرد با کلام آتشین خود در روزهای اصلاحات فاصله بگیرد. گفتههای وی بعد از این دوران حکم دلجویی دارد. او با موضعگیریهای متعدد سعی کرد خود را همراه خاتمی نشان بدهد کما اینکه بارها سخنانی همچون «انتقادپذیری خاتمی از احمدینژاد بیشتر است. فتنه ۱۳۸۸ مربوط به احمدینژاد است و ارتباطی به آقای خاتمی ندارد» یا «نشانههایی از تفکرات لیبرالیستی و سکولار را در گفتارهای
خاتمی میدیده است، اما اگر خاتمی نگاهش را اصلاح کند مرید او خواهم شد» را مطرح کرد.
سخن آخر
هشت سال گذشته به محسن دعاگو آموخت خطبههای نماز جمعه چقدر در نوع نگرش مردم و واکنش سیاسی تاثیرگذار است. به همین دلیل تلاش کرد تا رویکرد اعتدالی را در پیش بگیرد و تندروی نکند تا جاذبهآفرین باشد. وی مهمترین دلیل اقبال کم به نماز جمعه را خطبایی میداند که با تندروی موجب کمرنگ شدن حضور مردم در صفوف نماز جمعه میشوند. به همین دلیل روحانی متولد فیضآباد محولات از توابع تربتحیدریه، در تمام این سالها تلاش کرد بیشتر به گفتمان اعتدالی نزدیک شود و از سخنان و خطبههای تند فاصله بگیرد. وی تا آخرین لحظات عمر خود همواره از افرادی گلایه میکرد که تخصص دارند تا از دوستان، دشمن بسازند و به همین منظور تلاش میکنند تا بین سابقون انقلاب فاصله بیندازند.
دیدگاه تان را بنویسید