شناسه خبر : 16771 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

درباره پیامدهای فقدان اکبر هاشمی‌رفسنجانی

مرد بی‌بدیل عرصه سیاست

نقش بی‌بدیل آقای هاشمی در پیروزی، ایجاد و تثبیت انقلاب موجب شد تا خبر فوت ایشان به خبر نخست معتبرترین رسانه‌های جهان تبدیل شود و بسیاری از شبکه‌های خبری برنامه‌های خود را قطع کردند و این حادثه را به صورت گسترده پوشش خبری دادند. اما هیچ یک از این رسانه‌ها، این ارزیابی را نداشتند که مراسم تشییع ایشان، تا این حد باشکوه برگزار شود.

یدالله طاهرنژاد / عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی
رحلت آقای هاشمی‌رفسنجانی در روز نوزدهم دی‌ماه تمام مردم ایران را شوکه کرد. به هر حال وضعیت جسمانی ایشان به گونه‌ای نبود که افکار عمومی انتظار دریافت این خبر را داشته باشد. به محض دریافت خبر بستری شدن ایشان، تعداد زیادی از مردم نگران شده و در برابر بیمارستان تجمع کردند. وضعیت به گونه‌ای بود که ترافیک شهر هم مختل شد.
جمعیت عظیمی که در برابر بیمارستان تجمع کرده بود، نشان می‌داد که آقای هاشمی جایگاه بسیار بالایی نزد مردم دارند. مردم با حساسیت بسیار زیادی اخبار مربوط به درمان ایشان را پیگیری می‌کردند. با شنیدن خبر فوت ایشان، مردم به منزل ایشان مراجعه کرده و با خانواده آقای هاشمی ابراز همدردی کردند. نقش بی‌بدیل آقای هاشمی در پیروزی، ایجاد و تثبیت انقلاب موجب شد تا خبر فوت ایشان به خبر نخست معتبرترین رسانه‌های جهان تبدیل شود و بسیاری از شبکه‌های خبری برنامه‌های خود را قطع کردند و این حادثه را به صورت گسترده پوشش خبری دادند. اما هیچ یک از این رسانه‌ها، این ارزیابی را نداشتند که مراسم تشییع ایشان، تا این حد باشکوه برگزار شود. مردم ایران به پاس زحماتی که آقای هاشمی در طول زندگی خود برای اعتلای ایران کشیدند، در مراسم تشییع ایشان سنگ‌تمام گذاشته و به صورت میلیونی حضور پیدا کردند.
جمعیت حاضر در مراسم تشییع به گونه‌ای بود که تعجب بسیاری از تحلیلگران سیاسی را برانگیخته بود و بارها از خود پرسیدند که چرا باید چنین جمعیتی در مراسم تشییع آقای هاشمی حضور پیدا کند؟ چه عواملی موجب شده تا مردم ایران در مراسم تشییع یک سیاستمدار، حضوری گسترده داشته باشند و به این صورت تهران را سیاهپوش کنند.
برای پاسخ به این پرسش لازم است تا زندگی آقای هاشمی بیشتر مورد بررسی قرار بگیرد. روشن شدن نقش آقای هاشمی در تمام مراحل انقلاب موجب خواهد شد تا بهتر بتوان برای این پرسش پاسخی پیدا کرد. آقای هاشمی در دوران قبل از انقلاب زحمت بسیاری برای پیروزی انقلاب کشید. ایشان سالیان زیادی از عمر خود را در زندان گذراند و در این مدت متحمل شکنجه‌های زیادی شدند. بعد از پیروزی انقلاب در شورای انقلاب، مجلس شورای اسلامی، جانشینی فرماندهی کل قوا، ریاست‌جمهوری و ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور داشته و در این مدت تلاش کردند تا همواره مردمی باقی بمانند. ایشان برای همراهی با مردم و اینکه مردم از زندگی خوبی برخوردار شوند، ناملایمات بسیاری را به جان خرید اما در پیمودن راه خود لحظه‌ای تردید نکرد همچنان که نقش مهمی را در پایان دادن به جنگ ایفا کرد. با این حال این نقش‌آفرینی با پذیرش قطعنامه به پایان نرسید و در تمام مقاطع حساس و تاریخی کشور ادامه پیدا کرد.
آقای هاشمی در جریان حوادث پس از انتخابات سال 88، همواره از حقوق مردم دفاع کرده و نسبت به برخی از برخوردها اعتراض خود را اعلام کردند. همین رویکرد موجب شد که مردم آقای هاشمی را از جنس خودشان بدانند که حاضر نیست تا برای کسب قدرت بیشتر، از مردم فاصله بگیرد. به همان اندازه‌ای که آقای هاشمی به مردم نزدیک می‌شد، دلواپسان بیشتر وی را مورد هجوم تهمت و تخریب قرار دادند و تلاش کردند تا جایگاه هاشمی را نزد مردم تنزل دهند که در این زمینه موفقیتی کسب نکردند.
رویکرد اعتدالی آقای هاشمی موجب شد که روز‌به‌روز اصلاح‌طلبان بیشتر به ایشان نزدیک شوند. موسم برگزاری انتخابات 92، مقطعی بود که بار دیگر هاشمی نقش تاریخی خود را ایفا کرد. درست زمانی که بنا بر درخواست‌های مکرر در انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 ثبت‌نام کرد و از سوی شورای نگهبان، ردصلاحیت شد. ایشان به شیوه‌ای عمل کرد که بهترین گزینه ممکن بود. آقای هاشمی اعتراض و درخواستی را مطرح نکرد و درصدد برنیامد تا رایزنی کند، بلکه در یک تاکتیک سیاسی، از آقای روحانی حمایت کرد و حمایت ایشان و دیگر چهره‌های مقبول مردم باعث شد که آقای روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم در دور اول برنده انتخابات شود و به پاستور راه یابد. اصلاح‌طلبان برای جلوگیری از تکرار نتایج انتخابات سال 84 با یک کاندیدا وارد عرصه رقابت انتخابات ریاست‌جمهوری شدند تا تکثر کاندیداها موجب ریزش آرا نشود.
این مدل موفق در جریان انتخابات مجلس دهم و خبرگان رهبری هم از سوی ایشان و رئیس دولت اصلاحات دنبال شد و یک لیست انتخاباتی ارائه کردند. این رویکرد موجب شد تا تمام کرسی‌های تهران در انتخابات اسفند 94، در اختیار اصلاح‌طلبان قرار بگیرد. بدین ترتیب یک موفقیت دیگر در کارنامه آقای هاشمی ثبت شد. این نتایج نشان داد آقای هاشمی به صورت دقیق به عرصه سیاست ایران تسلط داشته و می‌تواند برنامه‌ریزی خوبی برای آینده کشور انجام دهد.
این نکته را باید همواره مدنظر قرار داد که هدف نیروهای دلسوز سیاسی از جمله آقای هاشمی همواره این بوده که به هر طریق تلاش کنند تا مانع به قدرت رسیدن نیروهای تند و افراطی شوند کما‌اینکه حضور احمدی‌نژاد در طول سال‌های 84 تا 92 موجب شده بود که کشور آسیب زیادی دیده و در لبه پرتگاه اقتصادی قرار بگیرد. رشد منفی اقتصاد کشور، تورم بالای 40 درصد، کاهش ارزش پول ملی و در پیش گرفتن سیاست‌های مخرب موجب شد هدف اصلی بر این قرار بگیرد تا بار دیگر تفکر احمدی‌نژاد بر کشور حاکم نشده و کشور چندین سال به عقب بازگردانده نشود.
نگرانی از روی کار آمدن یک احمدی‌نژاد دیگر، اقشار مختلف مردم را مجاب کرد که به صورت گسترده به کاندیدای مورد حمایت آقای هاشمی رای بدهند. به هر حال مردم در جریان ثبت‌نام آقای هاشمی و ردصلاحیت ایشان بسیار ناراحت شدند چون معتقد بودند که حضور فردی چون هاشمی برای جبران آسیب‌های واردشده به کشور در دوران احمدی‌نژاد لازم است. از همین رو به دلیل اعتماد به آقای هاشمی، به آقای روحانی رای دادند و بستر شکست حامیان احمدی‌نژاد را فراهم کردند.
حال که آقای هاشمی دیگر در میان ما نیست این نگرانی به صورت گسترده در بین مردم ایجاد شده است که آیا سیاستمداری در ایران وجود دارد که بتواند همچون آقای هاشمی نقش ایفا کند؟ آیا امکان دارد که بتوان مردی از اهل سیاست را پیدا کرد که با این سابقه طولانی در امر پیروزی، ایجاد و تثبیت انقلاب بتواند با در پیش گرفتن رویکرد اعتدالی و پرهیز از هرگونه تندروی، تا این اندازه با مردم همراه باشد به گونه‌ای که مردم به صورت میلیونی در مراسم تشییع وی حضور پیدا کنند. در پاسخ به این پرسش لازم است تا به شعری از باباطاهر اشاره کنم که «مو آن بحرم که در ظرف آمدستم، و نقطه بر سر حرف آمدستم، بهر الفی الف قدی بر آید، الف قدم که در الف آمدستم» در هزار تا فرد، یکی مثل آقای هاشمی می‌شود. همه که مثل آقای هاشمی نمی‌شوند. جایگاه ایشان آنقدر والا بود که نه در ایران بلکه در جهان، همه به این جایگاه اذعان داشتند که می‌تواند در بسیاری از موارد تعیین‌کننده باشد. این موضوعی است که مورد تایید بسیاری از تحلیلگران عرصه سیاست هم قرار گرفته است. آقای هاشمی نامدارترین رجال سیاسی عصر خود بود. شما در هر مقطعی از تاریخ سیاسی کشور، نمی‌توانید تعداد زیادی از این افراد را پیدا کنید. این افراد بسیار محدود هستند. به همین دلیل من برای پاسخ به این سوال که چه کسی می‌تواند جای ایشان را پر کند؟ واقعاً نمی‌توانم فردی را پیدا کنم. بهترین کار این است که آقای هاشمی را تنها با خودشان مقایسه کرده و دنبال جایگزین برای ایشان نگردید. برخی بر این باورند که آقای ناطق‌نوری شاید بتواند تا حدودی جای ایشان را پر کند. شکی وجود ندارد که آقای ناطق شخصیت بسیار برجسته‌ای در حوزه سیاست، تقنین و اجرا هستند و احترام بسیاری نزد عموم مردم از جمله اصلاح‌طلبان و اعتدال‌گرایان دارند. در واقع بعد از آقای هاشمی، ایشان از شخصیت‌هایی هستند که بیشتر مورد توجه قرار خواهند گرفت. با این حال آقای ناطق نمی‌تواند جای خالی آقای هاشمی را پر کند. فردی که قرار است سیاستمداری در حد آقای هاشمی‌رفسنجانی باشد، باید واجد ویژگی‌هایی همچون اعتدال و میانه‌روی باشد. این نکته را همواره مدنظر قرار دهید که آقای هاشمی محصول یک تجربه 60‌ساله است که باید در عرصه‌های مختلف حضور داشته باشد تا بتواند در این عرصه، تجربه کافی کسب کند. در این مسیر ایشان با صبوری ناملایمات زیادی را تحمل کردند و توانستند دوره‌های پرفراز و نشیب را پشت سر بگذارند. به همین دلیل امکان ندارد که شما به راحتی بتوانید این ویژگی‌ها را در فردی ایجاد کنید. دوستان بهتر است که این فاصله را بین آقای هاشمی و هر سیاستمدار دیگری بپذیرند و انتظاراتی که از آقای هاشمی داشتند نباید از دیگران داشته باشند چون هیچ فردی همچون آقای هاشمی سابقه مبارزاتی و حضور در مقاطع حساس تاریخی به همراه صبوری و بردباری را ندارد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها