تاریخ انتشار:
آیا تحریمها علیه ایران گسترش خواهند یافت؟
تردید در تحریم
میگویند «بال زدن پروانهای در برزیل میتواند توفانی در تگزاس برپا کند»! واقعیتی که بعدها منجر به شکلگیری نظریه مهمی تحت عنوان «نظریه آشوب» شد.
میگویند «بال زدن پروانهای در برزیل میتواند توفانی در تگزاس برپا کند»! واقعیتی که بعدها منجر به شکلگیری نظریه مهمی تحت عنوان «نظریه آشوب» شد. آشوب نشان داد که «اثر پروانهای» نه به قدرت افسانهای پروانه برزیلی برمیگردد و نه به «دمدمیمزاج بودن» هوای تگزاس! و این یعنی آب و هوا به عنوان «سیستمی پویا» حساسیت فوقالعادهای نسبت به تغییر شرایط دارد تا جایی که تغییری هر چند اندک در «شرایط اولیه» میتواند مسبب تغییراتی وسیع در این نوع سیستمها شود. بعدها این نظریه به ریاضیات محدود نماند و به دلیل ویژگیهای بافتاری نظامات انسانی به سرعت از ریاضیات فراتر رفته و پا در علوم انسانی گذاشت و از آنجا که «پویایی» مهمترین ویژگی نظام بینالملل قلمداد میشود، نظریه آشوب توانست در مطالعات روابط بینالملل نیز کارویژهای مهم بیابد.
روششناسی جدید نشان داد صرفاً این همسانی وزنی قدرتها در نظام بینالملل نیست که میتواند منجر به تغییر صورتبندی قدرت در این نظام شود بلکه همه نهادهای صاحب قدرت و در راس آنها دولتها، امکان این را دارند تا با قرار گرفتن در «موقعیتهای خاص زمانی و مکانی» از پس تغییر نظم موجود بربیایند، موقعیتهایی که با تکیه بر ادبیات نظریه آشوب میتوان نام آنها را «شرایط اولیه سیستم آشوبناک نظام بینالملل» نهاد. پرداختن مجمل به این صورتبندی روشی، از آن جهت آورده شد که به نظر میرسد برای تبیین شرایط فعلی مذاکرات میان ایران و 1+5 چارچوبی کارآمد است.
به نظر میرسد امروز قدرتهای جهانی بیش از آنکه نگران آینده ایران هستهای باشند، نگران «گنگ بودن» تغییرات احتمالی هستند که آینده نظام بینالملل در هر یک از دو صورت «به نتیجه رسیدن» یا «به نتیجه نرسیدن» مذاکرات با آن مواجه خواهد شد. از یکسو قبول غنیسازی در ایران توسط کشورهای 1+5 میتواند بر اساس یک «تفسیر موسع» به منزله به رسمیت شناخته شدن استدلال جمهوری اسلامی مبنی بر مشروعیت حق اقدام به غنیسازی برای تمام کشورهای عضو NPT به شمار آید و از سوی دیگر به نتیجه نرسیدن مذاکرات نشان خواهد داد که قدرتهای جهانی نمیتوانند از این پس از پتانسیل تاثیرگذاری ایران در مناقشات موجود نظام بینالملل به ویژه در منطقه خاورمیانه بهرهای ببرند. شاید این دوگانه تصویری واضحتر از عبارت «تصمیم سخت» که این روزها از دو طرف به تواتر شنیده میشود به دست دهد. تصمیمی که وانماییکننده سویه «بنیادی» این مذاکرات است.
به همین نسبت مذاکرات سویههایی «تکنیکی» هم دارد که اتفاقاً در رسانهها بیشتر به آنها پرداخته میشود؛ از غنیسازی اورانیوم در فردو و نطنز گرفته تا پلوتونیوم رآکتور آب سنگین اراک، از رفع کامل تحریمها علیه ایران گرفته تا تهدید به تشدید تحریمها توسط کنگره ایالات متحده و این سویههای تکنیکی است که بیشتر مورد مناقشه قرار میگیرند. مناقشاتی که جدیدترین آن به اظهارات وندی شرمن مذاکرهکننده ارشد آمریکایی در جلسه استماع کنگره آمریکا بازمیگردد.
متن پیادهشده اظهارات شرمن که توسط کنگره منتشر شده است سخنان او را اینگونه بازتاب داده است:
We made tangible progress in key areas, including Fordow, Arak, and IAEA access.
ترجمه این سخنان چندان هم پیچیده نیست: «ما در مورد موارد کلیدی شامل فردو، اراک و دسترسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی به پیشرفتهای محسوسی رسیدهایم.» اما حساسیتهای تکنیکی مذاکرات، مقامات وزارت خارجه جمهوری اسلامی را وادار به موضعگیری کرده است.
در اینکه روشهای دیپلماتیک اقتضا دارد که دیپلماتها برای جلوگیری از سوءاستفاده از سخنان آشکار گفته شده یکدیگر در مذاکرات به هر سخنی واکنش نشان دهند شکی نیست اما به نظر میرسد پرداختن صرف به ادبیات به کار رفته، تحلیلگران را از نگاهی کلانتر به موضوع باز داشته
است.
بر اساس آنچه در ابتدای این یادداشت گفته شد هر وضعیت آشوبناکی شرایط اولیه خود را دارد که میتوان بر اساس آن دامنهای از تغییرات را به یک سیستم آشوبناک وارد و متناسب با آن انتظار تغییر در خروجی را داشت، از اینرو به نظر میرسد در وضعیت جدید پیش آمده بیش از هر مقولهای باید به این سوال پاسخ داد که آیا حل مساله هستهای از طریق مذاکره میتواند راه را برای همکاریهای بیشتر دیپلماتیک میان ایران و قدرتهای جهانی هموار سازد؟
به نظر نویسنده پاسخ این سوال در گرو تفسیر وضعیت بنیادی میان طرفین است، وضعیتی که عبارت «بحران اعتماد» بیش از هر عبارتی توان توصیف آن را دارد. از اینرو و با اتخاذ رویکردی بنیادی در تحلیل به نظر میرسد نکته مهم اظهارات خانم شرمن اتفاقاً جمله فوق نبوده است چرا که این اظهارات بارها با همین جملهبندی توسط سایر مقامات ایالات متحده تکرار شده است و طرفین مذاکرات نیز بارها تاکید کردهاند که «یا بر سر همه موارد توافق دارند یا بر سر هیچ موردی توافق نکردهاند» بلکه به نظر نویسنده باید نکته کلیدی جلسه استماع کنگره را این جملات دانست:
We will also not hesitate to put pressure on Iran when that is warranted -- whether in relation to the government's abysmal human rights record, its support for terrorism, its hostility towards Israel, or its detention of political prisoners.
جملاتی که چه برای خوشامد اعضای کنگره به زبان آمده باشد و چه مکنونات قلبی! تیم مذاکرهکننده ایالات متحده را بیان کرده باشد «مداخله در امور داخلی کشور» شمرده میشود و خود نشاندهنده فضای موجود بیاعتمادی نسبت به عملکرد نظام سیاسی در ایران است و در نهایت به بهانه آزادی، استقلال را نشانه رفته است.
امروز بهانه قدرتهای بزرگ برای تحریم، برنامه هستهای ایران است و مذاکرهکنندگان هستهای ایرانی نیز به خوبی توان دیپلماتیک خود را در این مذاکرات برای «حل مساله» و نه صرفاً «اعلام موضع» نشان دادهاند اما باید دید که فردای حل شدن مساله برنامه هستهای ایران آیا تحریمهای جدیدی مانند تحریمهای داماتو برای آنچه «حمایت از تروریسم» خوانده میشد یک بار دیگر در راه خواهد بود یا دوباره باید منتظر تحریمهای دیگری باشیم برای مواردی نظیر آنچه وندی شرمن «دشمنی با اسرائیل» یا «وضعیت حقوق بشر در ایران» خوانده است؟ به نظر میرسد در وضعیت بحران اعتماد چندان دور از ذهن نیست که شاهد ادامه بهانهجوییها برای توسعه و تشدید تحریمها علیه ایران باشیم، از اینرو شاید طراحی یک «نظام سیاست خارجی پایدار» و عملیاتی کردن ابعاد مختلف آن در عرصههای مختلف بینالمللی مهمترین وظیفه دولتی باشد که نام «امید» را بر روی خود نهاده است. شواهد نشان میدهد که مناقشه اتمی ایران با قدرتهای بزرگ بیش و کم حلشدنی است اما باید نگران روزی بود که بال زدن پروانهای در دفتر بیضی شکل کاخ سفید، مشکلات دیگری را روانه سرزمین ایران کند، که آن روز اگر «تدبیری»
نیندیشیده باشیم «امید» به تنهایی چندان کارساز نخواهد بود...
دیدگاه تان را بنویسید