نگاهی به رونق فعالیتهای برخی اصناف در ایام انتخابات
انتخابات، کسب و کار من است
هفتم خردادماه سال جاری، جمعی از تشکلهای غیردولتی زیستمحیطی و رسانههای خبری در بیانیهای خواستار کاهش استفاده نامزدهای انتخابات از کاغذ برای تبلیغات خود شدند.
مسعود یوسفی
هفتم خردادماه سال جاری، جمعی از تشکلهای غیردولتی زیستمحیطی و رسانههای خبری در بیانیهای خواستار کاهش استفاده نامزدهای انتخابات از کاغذ برای تبلیغات خود شدند. در این بیانیه که نام آن «کمپین انتخابات بدون کاغذ» بود خطاب به کاندیداهای انتخاباتی عنوان شد «طبق برآورد کارشناسان به ازای تولید هر تن کاغذ حدود 17 اصله درخت تنومند باید قطع شود، حال خودتان قضاوت کنید که برای انتخابات پیشرو معادل چند درخت تنومند باید برای تبلیغات نامزدهای انتخابات قطع شود؟» شاید بتوان گفت قوانین جدید تبلیغات انتخابات - که از این دوره ابلاغ شد - نگرانی فعالان محیط زیست از قطع درختان برای پاسخگویی به افزایش تقاضای کاغذ در آستانه انتخابات را برطرف کند. چرا که بر اساس این قوانین جدید، کاندیداها در چاپ پوسترهای خود محدود به رعایت ویژگیهای خاصی شدهاند که شاید همین موضوع موجب شود بسیاری از آنها قید تبلیغات کاغذی را بزنند. اما فراتر از این موضوع، انتخابات همواره برای رونق فضای کسب و کار برخی اصناف برنامهریزی میکند. از لحظه حضور یک نامزد در رقابت نهایی تا برگزاری انتخابات، چرخهای متفاوت از برخی اصناف کشور هستند که زیر پوست شهرهای
کوچک و بزرگ فعالیت میکنند و به چشم نمیآیند. بخش مهمی از تبلیغات یک نامزد انتخابات علاوه بر ارائه راهکارها و برنامههای خود در رسانهها، از طریق «فرهنگ مکتوب» است. برای ارائه «پیام» یک فرد به «مخاطب» در فرهنگ مکتوب، چارهای نیست جز ورود به چرخهای از فعالان دو بخش صنعت و خدمات که هر یک تکهای از این «پازل» را به دست میگیرند و در نهایت «کیک تبلیغات» را کامل میکنند. فرض کنید یک نفر برای رقابت نهایی انتخابات آماده میشود. ابتدا باید به یک «عکاس» مراجعه کند تا عکسی حرفهای از او گرفته شود. در گام بعدی، «طراح» پوستر یا تراکت تبلیغاتی است که وارد جریان کار میشود. وقتی پوستر آماده شد؛ دو شاخه فعالان «کاغذ» و «صنعت چاپ» هستند که کار خود را برای ادامه این روند شروع میکنند. کاغذ، بخشی از تبلیغات را شامل میشود و همه آن نیست. بسیاری از نامزدهای انتخاباتی برای معرفی خود از «بنر»ها یا «استند»هایی استفاده میکنند که به مدد تکنولوژیهای جدید ارزانتر و مقرون به صرفهتر است. اینجاست که پای اصناف دیگری به ماجرا باز میشود و علاوه بر فعالان صنعت «چاپ بنر» و آنچه که «فلکسی» خوانده میشود؛ فعالان دیگری در عرصه خرید و
فروش رنگ و ابزارآلات دیگر مورد نیاز این نوع چاپ نیز معاملات پرسودی میکنند. برای این اصناف، انتخابات یک «سرگرمی» یا صرفاً یک اتفاق بزرگ سیاسی نیست. برای آنها، انتخابات، رابطه مستقیمی با «فصل رونق» و روزهای بهتری دارد. هر کدام از تراکتها یا پوسترها و بنرها و فلکسیها که چاپ و توزیع میشود؛ بوی خوش پول را به همراه میآورد. انتخابات، کسب و کار آنهاست و فرضیه اصلی این است که «فعالیت بیشتر در ایام انتخابات میتواند سود بیشتری نصیب برخی از اصناف درگیر این رخداد سیاسی کند.» اما آیا این «فرضیه» قابل اثبات است؟ سوالات زیادی در مورد این فرضیه مطرح است. صنعت تولید و توزیع کاغذ، صنعت چاپ و رنگ، بخش خدمات توزیع و حتی صاحبان خانهای که کاندیداها برای راهاندازی ستاد خود از آنها استفاده میکنند؛ تا چه حد میتوانند به «پول» خود برسند؟ شرایط انتخابات واقعاً به سود آنهاست؟ تجربههای پیشین آنها در این باره چه میگوید؟ آیا آنگونه که حداقل در ظاهر دیده میشود؛ انتخابات برای برخی از اصناف، فصل رونق و سودآوری است؟ اینها سوالاتی است که در این پرونده مورد بازبینی قرار میگیرد. این مجموعه شما را به زیر پوست انتخابات میبرد. جایی
که به آرامی و بیسر و صدا مشغول به کار است تا چرخه انتخابات از حرکت باز نایستد. رونقی کوتاهمدت که در نگاه اول در شرایط امروز رکود اقتصادی ایران غنیمتی است. اما خروجی آن چیز دیگری است.
دیدگاه تان را بنویسید