تاریخ انتشار:
نگاهی به بازیهای ظریف محمدجواد ظریف
کلاهها را بردارید
در صدر تمام اخباری که چند روز گذشته فضای رسانهها را به تسخیر خود درآورده و تیتر یک بسیاری از روزنامههای مطرح جهانی را به خود اختصاص داده است یک نام در کنار حسن روحانی بیش از همه میدرخشد، این نام کسی نیست جز محمدجواد ظریف.
وزیر امور خارجه جدید ایران را باید در زمره کسانی دانست که از مقبولیت بسیاری در میان هیاتهای دیپلماتیک برخوردار است. این محبوبیت تنها به دلیل زمینهسازی برای گفتوگوی تلفنی باراک اوباما و حسن روحانی به وجود نیامده است. از همان زمانی که نام ظریف به عنوان سکاندار ساختمان30 تیر مطرح شد همه به احترام این حسن انتخاب، کلاه از سر برداشتند. چهرهای که هم مورد اعتماد رهبری عالی نظام است، هم اکبر هاشمیرفسنجانی، هم سیدمحمد خاتمی و هم حسن روحانی به او علاقه داشته و او را فردی مناسب برای سمت وزارت امورخارجه میدانستند. از همه اینها جالبتر آنکه هنری کیسینجر هنگام اهدای کتاب خود به این دیپلمات ایرانی، بالای امضای خود در صفحه نخست کتاب مینویسد: «تقدیم به دشمن قابل احترام محمدجواد ظریف.»
به این صورت همه منتظر بودند که نخستین کارزار رسمی ظریف در سمت وزیر امور خارجه را مشاهده کنند. شاید تعجبآور نباشد که آن زمانی که ظریف و جان کری در کنار هم نشستند بسیاری این تحول را حاصل عملکرد ظریف دانسته و همه امتیاز آن را در کارنامه او ثبت کردند. ظرافت کار ظریف به قدری مشهود بود که جان کری بعد از برگزاری اجلاس 1+5 در سطح وزیران خارجه مجبور به اعتراف شد و اعلام کرد لحن ظریف حقیقتاً متفاوت بوده است.
وزیری پرکار
وزیر امور خارجه را باید پرکارترین عضو کابینه در این روزها دانست. حجم فعالیت او در خارج از کشور به گونهای است که توانسته رکورد دیدارهای روزانه را به نام خود ثبت کند. ظریف در گزارش منتشرشده در فیسبوک خود مورخ هفت مهرماه نوشت: «از ساعت ۱۰ صبح تا پنج بعد از ظهر یکسره در محل سازمان ملل متحد با ۹ وزیر امورخارجه دیدار و مذاکره داشتم که حتی نماز ظهر و عصر را هم همان جا کنار راهرو خواندم و دو تکه پیتزای سبزیجات را که دوستان از بیرون تهیه کرده بودند، سرپایی خوردم. فکر نمیکنم کشور مهمی مانده باشد که با رئیسجمهور یا وزیرش (یا هر دو) در این سفر ملاقات نشده باشد. آن هم به درخواست خودشان و بعضاً با پیگیری شدید.» تمام تلاش تاجرزاده تحصیلکرده مدرسه علوی در مدتی کمتر از دو ماه این بود که ایران را به عنوان یک کشور صلحطلب به جهانیان معرفی کند و این اطمینان را به جهانیان بدهد که فعالیت هستهای ایران در چارچوب مقررات آژانس انجام میشود و هرگز تهدیدی علیه دیگران به شمار نمیرود. همین دغدغه موجب شد که ظریف دقایقی پس از اظهارات اوباما مبنی بر اینکه هنوز گزینه نظامی علیه ایران روی میز است واکنش نشان داده و در توییتر رسمی خود به زبان انگلیسی برای اوباما خط و نشان کشیده و بنویسد: رئیسجمهور اوباما نیازمند ثبات برای ارتقای اعتماد دوجانبه است. پشتک و وارو زدن اعتمادسوز است و از اعتبار ایالات متحده میکاهد. پیشفرض رئیسجمهور اوباما که ایران به خاطر تهدیدها و تحریمهای غیرقانونی مذاکره میکند، بیاحترامی به یک ملت، نادرست و زورگویانه است.
حضوری فعال در شبکههای اجتماعی
البته انداختن طرحی نو از سوی محمدجواد ظریف فقط به حوزه دیپلماسی مربوط نمیشود، از همان روزی که وزیر 53ساله ایرانی سکان وزارت امور خارجه را در دست گرفت در اقدامی نوین صفحه فیسبوک خود را راهاندازی کرد و در آن صفحه با هواداران خود در فضای مجازی گفتوگو کرده و ضمن ارائه گزارش کار، روشی جدید را در عرصه دیپلماتیک دنبال کرد.
البته حضور ظریف در شبکههای اجتماعی به ارائه گزارش روزانه منحصر نمیشود. او در اوج فعالیتهای روزانه به عنوان یک ایرانی به مناسبت هشتم مهرماه روز مولانا چند بیت از مولانا را به انتخاب همسرش که یک مولاناپژوه است، نوشته و در صفحه خود منتشر میکند. این اتفاق در حالی رخ داد که بسیاری از ایرانیان یادشان نبود که مولانا در چه روزی متولد شده است!
شناختهشده در مجامع جهانی
همان روزی که اسامی اعضای کابینه توسط حسن روحانی به مجلس تقدیم شد مجامع جهانی، انتخاب ظریف را یک «انتخاب هوشمندانه» منطبق با نیازهای جهانی ایران ارزیابی کردند. البته در این میان افراد همیشه منتقد در مجلس تلاش کردند ظریف را فردی «واداده در برابر غرب» به تصویر بکشانند اما واقعیت این است که کارنامه او نشاندهنده آن است که این تحصیلکرده آمریکا، هیچ گاه حاضر نشده منافع ملی را قربانی هیچ امر دیگری کند. او در دفاعیات خود در جریان رای اعتماد به کابینه در مجلس گفت: «بنده هرگز گرین کارت نداشتهام در حالی که ۱۰ سال است که شرایط دریافت آن را داشتهام. فرزندانم در حالی در ایران زندگی میکنند که میتوانستند در ایران نباشند. من هم پس از رجعت به ایران هرگز به آمریکا سفر نداشتهام، در حالی که از سه دانشگاه معتبر آمریکا برای استادی دعوتنامه داشتم.» برخلاف تصور تندروهای داخلی بسیاری سرشناس بودن وزیر امور خارجه ایران در مجامع ایرانی را یک مزیت میدانند. حضور ظریف در قامت نماینده ایران در نیویورک به قدری مشهود بود که همان زمان روزنامه هرالدتریبون، در مقالهای به قلم وارن هوگ نوشته بود: «محمدجواد ظریف به اندازهای در دانشگاهها، محافل عمومی سیاسی و اجتماعی حضور پیدا میکند که لیزا اندرسون، رئیس دانشکده امور بینالملل دانشگاه کلمبیا از او پرسیده است آیا قصد شرکت در رقابتهای انتخاباتی آمریکا را دارد؟» به نظر میرسد وجود این ویژگیها در وزیر امور خارجه موجب شده که رئیس دولت یازدهم در اقدامی عجیب مسوولیت پرونده هستهای را از شورای عالی امنیت ملی بگیرد و به وزارت امورخارجه واگذار کند چرا که پیشرفت قابل ملاحظهای در روند پرونده هستهای رخ نداده بود و هر روز بر گرههای کور این پرونده افزوده میشد و حسن روحانی که خود دیپلماتی کارکشته است این مسوولیت را به ظریف واگذار کرد زیرا به خوبی میدانست که او از پس این کار برمیآید و میتواند این پرونده را به سرانجام برساند. البته نباید از بیان این مساله غفلت کرد که محمدجواد ظریف فردی مورد وثوق رهبری بوده و حضور ظریف در راس هیات ایرانی، شرایط را برای موافقت رهبری با این انتقال فراهم کرده است.
همین مورد وثوق بودن موجب شد که ظریف در سال 80 به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل متحد مورد تایید رهبری قرار بگیرد..
سخن آخر
هنوز معلوم نیست که فارغالتحصیل رشته روابط بینالملل و مطالعات بینالملل از دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو و دانشگاه دنور که از سالهای 13۵۷ تا 13۵۹ مشاور سرکنسولگری ایران در سانفرانسیسکو بوده است تا چه میزان در کار خود موفق خواهد شد اما نباید این واقعیت را به فراموشی سپرد که حضور نماینده سابق ایران در سازمان ملل توانسته نگاه جهانیان را به ایران تغییر دهد. فارغ از اینکه این تلاشها به نتیجه منجر شود یا خیر، بهبود نگرشها نسبت به ایران و باور این مساله که ایران با جهانیان سر جنگ ندارد مسالهای است که بیش از هر چیزی ایران به آن نیاز داشت. به هر حال شکستن دیوار بیاعتمادی بین ایران و بسیاری از کشورهای جهان؛ فردی مانند ظریف به عنوان متولد ماه دی را نیاز داشت که با ظرافت و هوشمندی بتواند اهداف دیپلماتیک خود را پیش ببرد.
دیدگاه تان را بنویسید