نخست وزیر آینده هند
نارندرا مودی
چشمانداز انتخابات هند باعثشگفتی و تحسین همگان شده است. با برگزاری این انتخابات از ۷ آوریل، کلیه اقشار از روستاییان بیسواد تا زاغهنشینان محروم به همراه میلیونرهای بمبئی حق یکسانی در انتخاب دولت خود دارند.
چشمانداز انتخابات هند باعث شگفتی و تحسین همگان شده است. با برگزاری این انتخابات از 7 آوریل، کلیه اقشار از روستاییان بیسواد تا زاغهنشینان محروم به همراه میلیونرهای بمبئی حق یکسانی در انتخاب دولت خود دارند. تقریباً 815 میلیون شهروند میتوانند رایهای خود را در 9 مرحله انتخابات پتجهفتهای به صندوق بیندازند. این بزرگترین انتخابات دموکراتیک تاریخ است.
درعین حال، همگان ناکارآمدی و پولپرستی سیاستمداران هند را نیز محکوم میکنند. دولت با انبوهی از مشکلات مواجه است و یک دهه حاکمیت دولت ائتلافی به رهبری حزب کنگره باعث شد کشور همانند کشتی بدون سکان به نظر برسد. رشد اقتصادی نصف شد و به پنج درصد رسید. رشدی که برای اشتغال میلیونها جوان هندی که همهساله به بازار کار وارد میشوند بسیار ناکافی است. اصلاحات به انجام نرسید، جادهها و برق از دسترس خارج شدهاند و کودکان از تحصیل بازماندهاند. همزمان اعلام شد مقامات و سیاستمداران در دوران حاکمیت حزب کنگره بین 4 تا 12 میلیارد دلار رشوه گرفتهاند. از دیدگاه مردم هند سیاست کاری مفسده برانگیز است.
تعجبآور نیست که نارندرا مودی رهبر حزب بهارانیا جاناتا هدف اصلی خود را رسیدن به مقام نخستوزیری آینده هند قرار داده است. او در مقابل رقیب خود راهول گاندی از حزب کنگره شانس بیشتری برای برنده شدن دارد. راهول نوه جواهر لعل نهرو اولین نخستوزیر هند است که رسیدن به بالاترین مقام سیاسی را حق الهی برای خود میداند. در مقابل آقای مودی یک تاجر سابق چای است که با تکیه بر تواناییهای خود توانست پیشرفت کند. به نظر میرسد آقای گاندی هنوز در تصمیم خود برای دستیابی به قدرت مصمم نباشد اما عملکرد آقای مودی در مقام وزیر ارشد ایالت گجرات نشان میدهد او توسعه اقتصادی را کانون توجه خود قرار داده و میتواند آن را محقق سازد. ائتلاف دولتی آقای گاندی آلوده به فساد است در حالی که آقای مودی پاک به نظر میرسد.
بدنامیهای مودی
در مقابل آقای مودی بدنامیهایی هم دارد. دلیل اصلی آن حملات شدید هندوها علیه مسلمانان در گجرات در سال 2002 است که در آن هزار نفر قتل عام شدند. کشته شدن 59 زائر هندی در یک قطار توسط مسلمانان علت وقوع سلسله قتلها و تجاوزهایی بود که در احمدآباد و شهرهای اطراف آن انجام گرفت. آقای مودی در سازماندهی یک راهپیمایی در مکان مقدس آیودیا در سال 1990 نقش داشت. دو سال بعد این راهپیماییها به مرگ دو هزار نفر در زدوخوردهای بین مسلمانان و هندوها انجامید. آقای مودی عضو یکی از گروههای ملیگرای هندو است و به خاطر آن قسم خورده تا پایان عمر ازدواج نکند. او در ابتدای فعالیتهای خود سخنرانیهای آتشینی ایراد کرد که باعث شد هندوها علیه مسلمانان تحریک شوند. در سال 2002 او به مقام وزارت ارشد رسید و در آن زمان متهم شد اجازه داده است قتل عامها و کشتارهای عمومی صورت گیرد و حتی خود به انجام آنها کمک کرده است. مدافعان آقای مودی که تعدادشان هم زیاد است - به ویژه طبقه بازرگانان- به دو نکته اشاره میکنند: اول آن که تحقیقات مکرر به ویژه آنهایی که توسط دادگاه عالی معتبر و مستقل انجام گرفت
هیچ اتهامی علیه مودی پیدا نکرد. دوم آن که به عقیده این گروه آقای مودی از آن زمان کاملاً تغییر کرده است. او بهطور مداوم و خستگیناپذیری تلاش کرد تا سرمایهگذاری را جذب و تجارت را هم به سود مسلمانان و هم به نفع هندوها تقویت کند. به گفته طرفداران مودی فعالیتهای او در مدیریت صحیح اقتصاد منافع زیادی را برای مسلمانان در سراسر هند به بار آورده است.
اما از هر دو نظر این استدلالها با خوشبینی و اغماض همراه هستند. یکی از دلایل آن که تحقیقات در مورد آشوبها به نتیجهای نرسید آن است که شواهد و مدارک زیادی گم شدند یا عامدانه از بین رفتند. بنابراین اگر حقایق مرتبط با وقایع سال 2002 مخدوش باشند دیدگاهها و نظرات کنونی آقای مودی نیز قابل اعتماد نخواهند بود. او میتوانست با شرح کامل اتفاقات و عذرخواهی بابت آنها موضوع کشتارهای جمعی را پشت سر گذارد، با وجود این مودی از پاسخ دادن به سوالات مرتبط با این موضوع طفره میرود. او در یک اظهار نظر بیسابقه در سال گذشته اعلام کرد از رنجها و مصیبتهای مسلمانان متاسف است اما این ابراز تاسف با لحنی بیتفاوت انجام گرفت. در میان اعتراضات شدید مردم، او اعلام کرد هندوها برای زندگی همه موجودات اهمیت قائلند. این اظهارات از دیدگاه مسلمانان و هندوهای افراطی به گونههایی متفاوت تفسیر شدند. همزمان آقای مودی بر خلاف دیگر رهبران حزب بهاراتیا جاناتا از پوشیدن کلاه مسلمانان اجتناب کرد و حاضر نشد شورشهای سال 2003 در اوتار پرادش را که به مرگ تعداد زیادی از مسلمانان منجر شد، محکوم کند.
شرارتهایی از دو طرف
سیاستمداری به روش تربیت نیروهای طرفدار متعصب در هر کشوری قابل نکوهش است. اما در هند، تنش و خشونت بین مسلمانان و هندوها ریشههای عمیق دارد و همیشه به نوعی خود را آشکار میکند. هنگامی که هند از بریتانیا جدا شد حدود 12 میلیون نفر دچار بحران و صدها هزار نفر قتل عام شدند. از سال 2002 خشونتهای فرقهای آرام گرفتند اما هنوز هر سال صدها آشوب بروز میکند و صدها نفر کشته میشوند. گاهی اوقات خشونتها همانند آنچه در اوتارپرادش اتفاق افتاد وضعیتی هشداردهنده دارند. جرقههای خشونت گاهی از بیرون کشور برافروخته میشوند. در سال 2008، هند مورد حمایت تروریستی شدیدی از سوی پاکستان قرار گرفت؛کشوری همسایه که به سلاح اتمی مجهز است و همواره مناقشاتی با هند دارد.
امتناع آقای مودی از آرام کردن ترسها و نگرانیهای مسلمانان باعث تشدید آن شد و گرایش او به سمت آرای گروههای ضد مسلمان این نگرانیها را تقویت میکند. هند سرزمینی مملو از قبایل و باورهاست که در آن شورشیان و افراد مقدس کنار هم زندگی میکنند. افراد روشنفکر از درگیریهای فرقهای و خطرات آن به خوبی آگاه هستند. شاید آقای مودی بتواند شروع خوبی در دهلی داشته باشد اما دیر یا زود مجبور خواهد شد شاهد کشتارهای فرقهای یا درگیری با پاکستان باشد. این در حالی است که حتی طرفدارانش نمیدانند در آن شرایط او چه کار خواهد کرد یا مسلمانان در مقابل او چه واکنشی نشان خواهند داد. اگر آقای مودی نقش خود را در خشونتها توضیح میداد و بهطور واقعی ابراز تاسف میکرد نشریه اکونومیست میتوانست از او حمایت کند اما او هیچگاه چنین کاری نکرد. اشتباه است مردی که بر اساس تعصبات رشد کرده است نخستوزیر کشوری مانند هند شود که در آن فرقههای گوناگون و شکافهای طبقاتی فراواناند. از دیدگاه اکونومیست چشمانداز حکومت تحت رهبری حزب کنگره خوشایند نیست اما این انتخاب میتواند برای هند گزینهای کمتر آزاردهنده باشد.
اگر حزب کنگره برنده شود - که احتمال آن بعید است - باید تلاش کند خود را بازسازی کند و اصلاحاتی را در هند به اجرا گذارد. آقای گاندی میتواند با دور شدن از بازیهای سیاسی و روی کار آوردن طرفداران مدرنیزهسازی (نوینگرایی) اقدامات مهمی انجام دهد. اکنون طرفداران نوینگرایی زیاد شدهاند و رایدهندگان هندی نیز به شدت متقاضی هند نوین هستند. اگر با احتمال بیشتر حزب بهاراتیا جاناتا پیروز شود شرکای ائتلافی آن باید تلاش کنند نخستوزیری غیر از آقای مودی برگزینند.
اما اگر آقای مودی انتخاب شد امیدواریم بتواند ثابت کند نگرانیها بیمورد هستند و او میتواند هند را به شکلی مدرن، صادقانه و عادلانه اداره کند. در حال حاضر باید فقط با توجه به سوابق درباره او قضاوت کرد و سوابق او را به عنوان فردی مرتبط با نفرتها و انزجارهای قومی معرفی میکنند. این سوابق به هیچ عنوان ربطی به نوینگرایی، صداقت یا عدالت ندارند. هند لیاقت بهتر از اینها را دارد.
دیدگاه تان را بنویسید