تاریخ انتشار:
آسیب شناسی سفرهای استانی محمود احمدینژاد
وعدههایی با رنگوبوی انتخابات
سفرهای استانی از آغاز تا به امروز به عنوان یکی از کارهای محوری دولت نهم و دهم شناخته میشود.
سفرهای استانی از آغاز تا به امروز به عنوان یکی از کارهای محوری دولت نهم و دهم شناخته میشود. حضور در بین مردم و ارتباط مستمر با بدنه ملت جزو رویکردهای اصلی این دولت و جزو شعارهایی بود که طی هشت سال گذشته بارها و بارها مورد اتکای دولتمردان قرار گرفت. پنج ماه پس از روی کار آمدن دولت نهم، یکی از وعدههای انتخاباتی رئیسجمهور که به عنوان یکی از برنامههای اصلی دولت ایشان بود، هجدهم آبان 1384 با سفر به استانهای کشور به همراه هیات دولت به محرومترین استان کشور، استان خراسانجنوبی محقق شد. از آن زمان تا خردادماه سال 1386 طی ۱۹ ماه یک دوره کامل این سفرها به کلیه استانهای کشور و بازدید از بیش از ۳۰۰ شهر به اتمام رسید. در ابتدای امر سفرهای استانی با هدف شناسایی نیازها، اولویتها و خدمترسانی سریع، سهیم کردن مسوولان محلی و استانی در تصمیمسازی و تصمیمگیریها و توسعه عدالت اجتماعی و کاستن از مشکلات بوروکراسی مکاتبات اداری صورت گرفت و توزیع عادلانه امکانات، پیوند عاطفی و احیای هویت مناطق، ایجاد شور و نشاط در مناطق، ارتباط بیشتر و چهرهبهچهره با مردم، نمایش اقتدار ملی و... از جمله اهداف سفرهای استانی اعلام شد. رهبر
انقلاب اسلامی با اشاره به سفرهای استانی رئیسجمهور و هیات دولت، این اقدام را بسیار برجسته، لازم و خوب ارزیابی کردند. در طول دولتهای نهم و دهم، رئیسجمهور به همراه هیاتدولت سه دوره سفر به نقاط مختلف کشور انجام داد و این روزها نیز در حال انجام و البته اتمام دور چهارم سفرهای استانی است... سفرهایی که فارغ از سایر نتایج و آثار مثبت یا منفی، منجر به تصویب هزاران پروژه و مصوبه شدند. کل این تعداد مصوبه بنا به اعلام مسوولان استانی، با کسر نهچندان درخور توجهی نهایی شده و به بهرهبرداری رسیده است. بخشی از مصوبات نیز در دست اقدام است. در ارزیابی این سفرها باید نکات مثبت و منفی را در کنار هم دید. سفرهای استانی اگر در چارچوب تعریف شده و در جهت تحقق اهداف عالی آن صورت گیرد در حقیقت الگوی بیبدیلی از مدیریت توسعه است. در گام اول در تشریح دستاوردهای ملی این سفرها میتوان به مواردی از قبیل تلاش برای نزدیکتر شدن بدنه جامعه به خصوص مردم شهرستانهای محروم با دولت، فرصتی ارزشمند برای توسعه زیرساختها، شکوفایی ظرفیتهای منطقهای و عمران و آبادانی کشور اشاره کرد. بدون شک در این سفرها دستاوردهایی نیز در کارنامه دولت ثبت شده
است که هیچ نگاه منصفی بدون توجه به آن از آنها عبور نمیکند. آسیبشناسی دقیق این سفرها نیز بدون نتیجه نخواهد بود کمااینکه با توجه به فرمایشات مقاممعظم رهبری اگر اشکالات این سفرها با آسیبشناسی برطرف شود موفقیت بیشتری را به دنبال خواهد داشت.
جامعهای با سطح بالای توقعات بیمبناانحلال سازمان برنامهوبودجه در پی ادغام سازمان مدیریتوبرنامهریزی از نقاطی است که همواره بر محور آن از دولت نهم و دهم انتقاد میشود. با توجه به نقش غیرقابل انکار این سازمان در بودجهبندی صریح و روشن و مناسب به خوبی فقدان حضور و فعالیت این سازمان به خصوص در روزهای اخیر احساس میشود. متاسفانه طی اجرای سفرهای استانی توزیع بودجه بدون منطق زیر سایه گم شده سازمان مدیریتوبرنامهریزی صورت گرفت. روشن است که در این سفرها توزیع بودجه و در پی آن تصویب مصوبه و ارائه وعدهها بدون نگاه واقعبینانه به کل اعتبار موجود و توان اجرایی دولت در نظر گرفته شده است و دولت در زمان وعده دادن در سفرهای استانی نیمنگاهی نیز به مقوله مهم آمایش سرزمین نداشته است. با این وضعیت بسیاری از مناطقی که مقصد رئیسجمهور و هیات دولت در سفرهای استانی بوده است با توسعهیافتگی فاصله داشته و عملاً دولت در این زمینه به اصل قانون اساسی مبنی بر توسعه متوازن مناطق عمل نکرده است. اولین آسیب در سفرهای استانی رئیسجمهور وعدههای خارج از مصوبات لایحه بودجه سالانه و قانون برنامه است. اینچنین اختیاری در کشور برای مسوولان اجرایی قرار داده نشده است. در نهایت اینکه در سفرهای استانی همه مسوولان و از جمله رئیسجمهور باید توجه میکردند که وعدههای آنان منجر به افزایش مطالبات مردم شده است. با منابع محدود باید اولویتها را در نظر گرفت و افزایش مطالبات بدون تحقق آنها منجر به مشکلاتی شد. در بیان روشنتر باید گفت حذف سازمان مدیریتوبرنامهریزی امکان هرگونه برنامهریزی، مدیریت و رعایت شاخصهای توسعه را منتفی کرده و رفتارها و عملکردهای موقتی و کوتاهمدت بدون توجه به شاخصهای توسعه مناطق حتی با وجود سفرهای مکرر استانی به دلیل اجرایی نشدن مصوبات و عدم رعایت عدالت در مصوبات و اعتبارات برای استانها تاثیرات مطلوبی را در رفع نابرابریها دربر نداشته است. عدم تحقق شماری از مصوبات سفرهای استانی هیات دولت در استانهای مختلف نیز از انتقادات دیگری است که به این سفرها وارد است. بسیاری از مصوبات استانی دولت روی کاغذ باقی مانده و جنبه عملی به خود نگرفته است و تنها مصوباتی که برای دولت بار مالی نداشته و در توسعه استانی تاثیری نداشت، اجرا شده است.
مصوبه پشت مصوبه
این سفرها در شرایطی به طور مکرر و مداوم در دورهای مختلف صورت میگرفت که بعضاً هنوز مصوبات یک دور از سفرها محقق نشده بود که دور بعدی سفرها شروع میشد. البته این نحوه کار کردن منطق و نظم حاکم بر تیم مدیریتی سفرکنندگان را زیر سوال میبرد چرا که ابتدا باید یکسری از مصوبات به نقطه معقولی میرسید و بعد از آن دولت محترم در پی تصویب سری جدید مصوبات برمیآمد. این نوع رفتار و برنامهریزی شائبه احساسی بودن این سفرها را قوت بخشید.
سفرهایی با رنگوبوی انتخابات
در ماههای اخیر البته انتقادی به مجموعه انتقادات وارد به این سفرها افزوده شد. اینکه این سفرها در آستانه انتخاباتها پررنگ میشد، شائبه تبلیغاتی بودن سفرها را مطرح کرد و قوت بخشید. زمانی که سفرها با کار کارشناسی و تجزیهوتحلیل استان مدنظر آمایش سرزمین همراه است، نشان از منطقی بودن تصمیمات و مصوبات دارد. اما زمانی که مشاهده میشود همه مصوبات در استانها شبیه به هم است و پروژهها احساساتی و بدون برنامه و منطق مصوب میشود، نشان میدهد پایگاه کارشناسی در پشت برنامهریزی برای این سفرها وجود ندارد. چنین شرایطی-البته با پیشزمینه حضور یک کاندیدای اصلی از جانب دولت در جریان انتخابات ریاستجمهوری- چنین شائبهای را بیشتر در اذهان متصور میکند. این سفرها اگر با اهداف سیاسی مشخص انجام میشد هم کارکرد مثبتی داشت اما اینکه چنین سفرهایی ابزار تبلیغات برای کاندیدایی شود که از جریان دولت برخاسته جای نگرانی و تاسف بسیار دارد. در خاتمه اینکه نگارنده اگر چه در مجموع دستاوردهای مثبتی را برای این سفرها مورد قبول و تایید قرار میدهد اما انتقادات جدی نسبت به رویکرد انتخاباتی و تبلیغاتی دولت در سفرهای اخیر دارد. اگر روزی وعدههایی به مردم در سفرهای استانی داده میشد که نشان از تلاش دولت برای توسعهیافتگی کشور داشت، این روزها این وعدهها رنگ انتخابات و تبلیغات به خود گرفته است به شکلی که اهداف اصلی زیر سایه این مساله گم شده است.
دیدگاه تان را بنویسید