تاریخ انتشار:
زبان دیپلماتیک حسن روحانی
صالحی: آقای زاکانی خواب دیدهاند
علیاکبر صالحی در جمع خبرنگاران تاکید کرده است «توفیق آشنایی از نزدیک و صحبت درگوشی با زاکانی را نداشته است.»
پیامدهای توافق هستهای ایران و قدرتهای جهانی در نیمه مردادماه نیز به سیاق چند هفته پیش مهمترین سوژه رسانههای سراسر کشور به شمار میرفت. از اظهارات دیپلماتها گرفته تا سخنان رئیسجمهور ایران و از انتقادات رسانههای تندرو گرفته تا نمایندگان دلواپس. با همه این احوال باید تاکید کرد اظهارات حسن روحانی در گفتوگوی مستقیم با مردم بیش از سایر اظهارات مورد توجه رسانهها قرار گرفت. این برنامه سبب شد رویکرد صدا و سیما در مواجهه با توافق نیز دوباره زیر ذرهبین رسانهها قرار بگیرد. «جمهوری اسلامی» یک روز پس از این برنامه ضمن تمجید از رویکرد رئیسجمهور در گفتوگوی اخیرش در صدا و سیما، از رویکرد این رسانه در قبال توافق هستهای انتقاد کرد و این پرسش را مطرح کرد که «رسانه ملی که باید زبان اکثریت مردم باشد چرا در موضوع توافق هستهای نگاه مردم را در تحلیلها و گزارشها نادیده میانگارد؟» این روزنامه در ادامه نوشت: «گفتوگوی یکشنبهشب رئیسجمهور با رسانه ملی ثابت کرد که این رسانه سراسری و فراگیر چارهای غیر از پذیرش واقعیتها ندارد. با اینکه مصاحبهکنندگان تلاش میکردند در چارچوب سیاستهای تلویزیون و رادیو، که در عمل با
مخالفان توافق هستهای هماهنگی دارد، سوال بپرسند و مصاحبهشونده را به مسیر مورد نظر خود هدایت کنند، رئیسجمهور روحانی توانست با پاسخهای شفاف و گاه همراه با کنایهاش این گفتوگو را در مسیر واقعی به پیش ببرد.
استفاده از تعبیر «کاسبان تحریم» برای آنان که از توافق هستهای ناخشنودند، به رخ کشیدن خروج ایران از فصل هفتم منشور ملل متحد با مذاکره آن هم بدون عقبنشینی و به رخ کشیدن تاثیرات گسترده شبکههای اجتماعی در حمایت از توافق هستهای، تاکتیکهای کارآمدی بودند که رئیسجمهور برای نشان دادن دستاوردهای مذاکرات هستهای به کار برد.» در کنار سوژه مذاکرات، در هفته پیش بحثها درباره تخلفات و مفاسد اقتصادی برخی از دولتمردان گذشته نیز بیشتر از پیش در رسانهها پررنگ شد. ماجرای دکلهای گمشده نیز هرچند از سوی نمایندگان مورد توجه قرار نگرفت و از فهرست تحقیق و تفحص خارج شد، اما هنوز برای رسانهها جذاب است و اخبار آن در صفحه نخست بسیاری از روزنامهها منتشر میشود. رسانههای منتقد دولت در این باره با رفع اتهام از جریان خود تلاش داشتند این پرونده را به یکی از چهرههای اصلاحطلب منسوب کنند.
در همین زمینه سیدمحمدمحسن مهاجرانی فرزند وزیر فرهنگ دوره اصلاحات در بیانیهای که رونوشتی از آن را در اختیار «ایرنا» قرار داده بود، تاکید کرد: «بعضی چهرههای سیاسی-اقتصادی که مدعی اصولگراییاند، با مطرح کردن نام اینجانب و ارتباط دادن موضوع دکل گمشده با فعالیتهای قانونی اینجانب در کشور، میخواهند برای کارهای خلاف قانون همفکران و حامیان خود در غارت بیتالمال مفری پیدا کنند... آمادگی تمام دارم تا در دادگاه به هر پرسش و استفساری پاسخ دهم، البته حق تعقیب قضایی افترازنندگان را هم برای خود محفوظ میدارم... وکلای اینجانب به زودی شکایتی علیه مفتریان در نسبت دادن موضوع دکل نفتی به بنده، به طور خاص وزیر نفت دولت پاکدست سابق تقدیم دستگاه قضایی خواهند کرد.» این روزها برخی رسانهها با مرور آرشیو خود برخی از اخبار گذشته را برای مخاطبان خود بازخوانی میکنند. در همین زمینه «خبرآنلاین» به اظهارات رئیس دولت دهم سه سال پیش در جمع کرمانیها پرداخت و نوشت: «...محمود احمدینژاد ۱۴ شهریور سال 13۹۱ در مراسم افتتاح دو پروژه صنعتی و خدماتی در استان کرمان گفت: بگذارید یکی دیگه هم اضافه کنم، برای اینکه دانش ایرانی رو شما بدونید وقتی میگیم دانش ایرانی تا کجاهاست.
ما همین الان در ایران فردی داریم که میاد سطح زمین رو نگاه میکنه، علفها رو نگاه میکنه، تمام معادن اعماق زمین رو به شما معرفی می کنه؛ تضمینی، همین الان!...یک دانش است دیگر، نه گمانه میخواهد بزند، بله، بعداً شما میروید گمانه میزنید حد و حدودش را به دست میآورید اما این به شما میگوید اینجا آهن است، اینجا منگنز است، اینجا طلاست، اینجا سربه، اینجا رویه، همه را معرفی میکند. تضمینیها! الان ما در بعضی فلزات حساس از ایشان داریم استفاده میکنیم. دانش است و البته با هدایت اولیای الهی بوده، ولی موجود است!»
استفاده از تعبیر «کاسبان تحریم» برای آنان که از توافق هستهای ناخشنودند، به رخ کشیدن خروج ایران از فصل هفتم منشور ملل متحد با مذاکره آن هم بدون عقبنشینی و به رخ کشیدن تاثیرات گسترده شبکههای اجتماعی در حمایت از توافق هستهای، تاکتیکهای کارآمدی بودند که رئیسجمهور برای نشان دادن دستاوردهای مذاکرات هستهای به کار برد.» در کنار سوژه مذاکرات، در هفته پیش بحثها درباره تخلفات و مفاسد اقتصادی برخی از دولتمردان گذشته نیز بیشتر از پیش در رسانهها پررنگ شد. ماجرای دکلهای گمشده نیز هرچند از سوی نمایندگان مورد توجه قرار نگرفت و از فهرست تحقیق و تفحص خارج شد، اما هنوز برای رسانهها جذاب است و اخبار آن در صفحه نخست بسیاری از روزنامهها منتشر میشود. رسانههای منتقد دولت در این باره با رفع اتهام از جریان خود تلاش داشتند این پرونده را به یکی از چهرههای اصلاحطلب منسوب کنند.
در همین زمینه سیدمحمدمحسن مهاجرانی فرزند وزیر فرهنگ دوره اصلاحات در بیانیهای که رونوشتی از آن را در اختیار «ایرنا» قرار داده بود، تاکید کرد: «بعضی چهرههای سیاسی-اقتصادی که مدعی اصولگراییاند، با مطرح کردن نام اینجانب و ارتباط دادن موضوع دکل گمشده با فعالیتهای قانونی اینجانب در کشور، میخواهند برای کارهای خلاف قانون همفکران و حامیان خود در غارت بیتالمال مفری پیدا کنند... آمادگی تمام دارم تا در دادگاه به هر پرسش و استفساری پاسخ دهم، البته حق تعقیب قضایی افترازنندگان را هم برای خود محفوظ میدارم... وکلای اینجانب به زودی شکایتی علیه مفتریان در نسبت دادن موضوع دکل نفتی به بنده، به طور خاص وزیر نفت دولت پاکدست سابق تقدیم دستگاه قضایی خواهند کرد.» این روزها برخی رسانهها با مرور آرشیو خود برخی از اخبار گذشته را برای مخاطبان خود بازخوانی میکنند. در همین زمینه «خبرآنلاین» به اظهارات رئیس دولت دهم سه سال پیش در جمع کرمانیها پرداخت و نوشت: «...محمود احمدینژاد ۱۴ شهریور سال 13۹۱ در مراسم افتتاح دو پروژه صنعتی و خدماتی در استان کرمان گفت: بگذارید یکی دیگه هم اضافه کنم، برای اینکه دانش ایرانی رو شما بدونید وقتی میگیم دانش ایرانی تا کجاهاست.
ما همین الان در ایران فردی داریم که میاد سطح زمین رو نگاه میکنه، علفها رو نگاه میکنه، تمام معادن اعماق زمین رو به شما معرفی می کنه؛ تضمینی، همین الان!...یک دانش است دیگر، نه گمانه میخواهد بزند، بله، بعداً شما میروید گمانه میزنید حد و حدودش را به دست میآورید اما این به شما میگوید اینجا آهن است، اینجا منگنز است، اینجا طلاست، اینجا سربه، اینجا رویه، همه را معرفی میکند. تضمینیها! الان ما در بعضی فلزات حساس از ایشان داریم استفاده میکنیم. دانش است و البته با هدایت اولیای الهی بوده، ولی موجود است!»
صالحی: آقای زاکانی خواب دیدهاند
علیرضا زاکانی نماینده اصولگرای مجلس و از منتقدان تند توافق هستهای، چندی پیش مدعی شد: «آقای صالحی در مجلس به ما میگفت بروید دعا کنید که این توافق به هم بخورد.» حالا علیاکبر صالحی در جمع خبرنگاران تاکید کرده است «توفیق آشنایی از نزدیک و صحبت درگوشی با زاکانی را نداشته است.» او در عین حال احتمال داد که «زاکانی این دیدار را در خواب دیده است». «علیاکبر صالحی» در واکنش به ادعای یکی از نمایندگان مجلس به ایلنا گفته: «درباره صحبتهای این نماینده مجلس که هیچ شناخت و دوستیای از نزدیک با ایشان ندارم نمیتوانم صحبت کنم.» او همچنین خطاب به زاکانی گفته است: «اهل تکذیب کردن بیدلیل نیستم. شاید فردا بگویند صالحی دینش را عوض کرده و بعد هم ما را مجبور کنند تکذیب کنیم. جالب اینجاست که همان روزی که بنا بر ادعای آقای زاکانی من به ایشان گفتهام دعا میکنم که برجام به هم بخورد، پسر آقای ظریف در مجلس عروسی فرزند آقای جان کری بوده و همزمان آقای عراقچی هم حرفهای دیگری زده است که این صحبتها باورنکردنی است!»
سرمقاله عجیب روزنامه منتقد
«وطنامروز» هفته پیش در واکنش به سفر لوران فابیوس وزیر امور خارجه فرانسه به ایران سرمقالهای منتشر کرد که از نظر لحن و ادبیات میتواند به عنوان یک استثنا مورد توجه قرار بگیرد. چند جمله این مطلب را با هم مرور میکنیم. این روزنامه مینویسد: «...آن نامرد آمد. آن نامرد با سرمقاله روزنامه دولت آمد. آن نامرد با ایدز آمد. آن نامرد با دستهای آلوده آمد. آن نامرد با مجوز «بارون دیویددو روتشیلد» آمد. آن نامرد با کراوات اسرائیلی آمد. آن نامرد با صورتحساب امضای توافق آمد. آن نامرد با کیسه خالی آمد. آن نامرد برای مکیدن خون آمد. آن نامرد برای ارث پدرش آمد، برای پژو، رنو، سیتروئن، اسانسیاف، بانک پاقیبا، کغدیت اگغیکول (بانک کشاورزی فرانسه) و بانک سوسیته جنرال، ایرباس، فالکون، میراژ، تیراژ و یورو... برای هر چیزی جز ایران.» احتمالاً نویسنده این مطلب خیلی مرد بوده است.
گاف رسانهای شرق و پیامدهای آن
شرق در هفته پیش در گزارشی نوشت: «این روزها شهروندانی که در ترافیک و گرمای شدید از شیشه تاکسی یا در پیادهروها خیابان را نظاره میکنند بنری چندمتری نظرشان را به خود جلب میکرد؛ بنری که پاهای فردی در حال پیاده شدن از پلههای هواپیما را نشان میداد و امتدادش نقش خون داشت و عنوان درشت فرش قرمز روی آن نقش بسته بود... دیروز همزمان با ورود لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه به ایران، شهر تهران شاهد بنرهایی با رویکرد خونخواهی از مسافر تهران بود؛ بنرهایی که ممهور به آرم سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران بود.»... این گزارش از سوی شهرداری تهران تکذیب شد. این سازمان در پاسخ خود نوشت: «متاسفانه روزنامه محترم شرق در این گزارش چه در عنوان و چه در متن مرتکب خلافگویی آشکار شده است. با قاطعیت میتوان گفت در خصوص ورود وزیر امور خارجه فرانسه به تهران هیچ بنر، پلاکارد یا بیلبوردی در اماکن و جایگاههای متعلق به شهرداری تهران نصب نشده است؛ چه رسد به اینکه بیلبوردهای احتمالی ممهور به عنوان سازمان فرهنگی-هنری شهرداری تهران باشد و تصویر مورد استناد روزنامه شرق تنها یک طرح گرافیکی بوده که در هیچ نقطهای از شهر هم نصب نشده است، حال
آنکه اتفاقاً در روزهای اخیر طرحهایی با موضوع حمایت از مذاکرهکنندگان هستهای کشور و همراستا دانستن آنها با دلاورمردان دفاع مقدس، روی عرشه برخی پلها اکران شده است.»
صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران نیز که به واسطه گزارش «شرق» دچار اشتباه شده بود و یادداشتی در انتقاد به این اقدام شهرداری نوشته بود، با انتشار نامهای خطاب به محمدباقر قالیباف از آن یادداشت عذرخواهی کرد. با این حال زیباکلام در همان نامه انتقاداتی را به شهرداری وارد کرد و نوشت: «...نمیدانم تکلیف بیلبوردهای دیگری که رئیسجمهور آمریکا را در کسوت شمر، حرمله، عمرسعد و... نشان میدادند چه میشود. خوشبختانه اطلاعات دینی آقای اوباما در حدی نیست که بداند در آن بیلبوردها او با چه کسانی قیاس شده؛ اما جناب قالیباف عزیز، تصورش را بفرمایید که شهرداری نیویورک ماه آینده که جناب آقای روحانی رئیسجمهور قوی شوکتمان طول الله عمره به آمریکا مشرف خواهند شد بیلبوردهای بزرگی از ایشان در خیابانهای نیویورک آویزان کنند که ایشان را زبانم لال در کسوت یهودا (که به حضرت عیسی بن مریم(ع) خیانت کرد) نشان بدهند. به نظر جنابعالی آیا آقای روحانی از این عمل مکدر نخواهند شد؟...»
صادق زیباکلام استاد دانشگاه تهران نیز که به واسطه گزارش «شرق» دچار اشتباه شده بود و یادداشتی در انتقاد به این اقدام شهرداری نوشته بود، با انتشار نامهای خطاب به محمدباقر قالیباف از آن یادداشت عذرخواهی کرد. با این حال زیباکلام در همان نامه انتقاداتی را به شهرداری وارد کرد و نوشت: «...نمیدانم تکلیف بیلبوردهای دیگری که رئیسجمهور آمریکا را در کسوت شمر، حرمله، عمرسعد و... نشان میدادند چه میشود. خوشبختانه اطلاعات دینی آقای اوباما در حدی نیست که بداند در آن بیلبوردها او با چه کسانی قیاس شده؛ اما جناب قالیباف عزیز، تصورش را بفرمایید که شهرداری نیویورک ماه آینده که جناب آقای روحانی رئیسجمهور قوی شوکتمان طول الله عمره به آمریکا مشرف خواهند شد بیلبوردهای بزرگی از ایشان در خیابانهای نیویورک آویزان کنند که ایشان را زبانم لال در کسوت یهودا (که به حضرت عیسی بن مریم(ع) خیانت کرد) نشان بدهند. به نظر جنابعالی آیا آقای روحانی از این عمل مکدر نخواهند شد؟...»
اعتراض شدید عراقچی به صدا و سیما
«اعتماد» در گزارشی با تیتر «راز و رمزهای مذاکره» از زبان عباس عراقچی، معاون وزیر خارجه به پشت پرده مذاکرات پرداخته و نوشته است: روز گرم ۱۰ مرداد که به پایان نزدیک میشود، فرصتی میشود برای آنکه معاون وزیر خارجه در جمع مدیران صدا و سیما از مذاکرات بگوید. هشدار دهد که «تا حمله به ایران تنها دستور اوباما مانده بوده است». این روزنامه به نقل از خبرگزاری صدا و سیما این اظهارات را از زبان عراقچی منتشر کرد: حمله به ایران فقط به اراده سیاسی آقای اوباما مانده بود که تصمیم بگیرند و بزنند. اصل مذاکرات ایران و آمریکا مربوط به پیش از نامزد شدن روحانی در انتخابات است. پیش از ما هم بازرسان هر روز در تاسیسات ایران بودند. حسین فریدون، رابط ما و رئیسجمهور بود. برادر رئیسجمهور، مسائل خاص را به زبان سمنانی و سرخهای از روحانی میپرسید.
پس از انتشار این خبر از سوی خبرگزاری صدا و سیما سیدعباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه به انتشار گزارشی از سخنانش در خبرگزاری صدا و سیما به شدت اعتراض کرد. او طی اظهاراتی از اینکه محتوای یک جلسه خصوصی و کاری با شورای خبر صدا و سیما به صورت ناقص، مخدوش و با اغلاط فراوان محتوایی و نگارشی، در سایت خبری صدا و سیما منتشر شد، اظهار شگفتی کرده و چنین امری را نهتنها غیرحرفهای و غیراخلاقی، بلکه یک خلاف بین اداری و مغایر با منافع و امنیت ملی دانسته و خواستار پیگیری آن از سوی مقامات عالی سازمان صدا و سیما شد. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز در واکنش به اظهارات عراقچی ضمن ابراز تاسف درباره انتشار این خبر در اطلاعیهای به توضیحاتی درباره چگونگی انتشار این خبر پرداخت و در بند پایانی آن تاکید کرد: «خبر یاد شده به دلیل آن که ویرایش نهایی نشده، تلفیقی از مطالب درست و نادرست بوده و غیرقابل استناد است.»
پس از انتشار این خبر از سوی خبرگزاری صدا و سیما سیدعباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه به انتشار گزارشی از سخنانش در خبرگزاری صدا و سیما به شدت اعتراض کرد. او طی اظهاراتی از اینکه محتوای یک جلسه خصوصی و کاری با شورای خبر صدا و سیما به صورت ناقص، مخدوش و با اغلاط فراوان محتوایی و نگارشی، در سایت خبری صدا و سیما منتشر شد، اظهار شگفتی کرده و چنین امری را نهتنها غیرحرفهای و غیراخلاقی، بلکه یک خلاف بین اداری و مغایر با منافع و امنیت ملی دانسته و خواستار پیگیری آن از سوی مقامات عالی سازمان صدا و سیما شد. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران نیز در واکنش به اظهارات عراقچی ضمن ابراز تاسف درباره انتشار این خبر در اطلاعیهای به توضیحاتی درباره چگونگی انتشار این خبر پرداخت و در بند پایانی آن تاکید کرد: «خبر یاد شده به دلیل آن که ویرایش نهایی نشده، تلفیقی از مطالب درست و نادرست بوده و غیرقابل استناد است.»
زبان دیپلماتیک حسن روحانی
با خبری که به نقل از عباس عراقچی درباره دلایل حضور حسین فریدون اخوی رئیسجمهوری در مذاکرات منتشر شد، بحث درباره گویش سرزمین پدری حسن روحانی در مطبوعات آغاز شد. «فرهیختگان» در گزارشی به این سوژه پرداخت و نوشت: استان سمنان دارای شهرها و روستاهایی است با تنوع جغرافیایی و آب و هوایی فراوان و همچنین تنوع بسیار زیاد گویشها و لهجهها. از بین تمام آنها «سور»، نامی است که سرخهایها، به گویش بومیشان، به این شهر میگویند. پس از آنکه حسن روحانی که متولد و بزرگشده سرخه است، رئیسجمهور شد، نام این شهرستان بیشتر بر سر زبانها افتاد. گویش سرخهای یکی از حدود 70 گویش و لهجه جزیره گویشها و لهجهها یعنی استان سمنان است.
گویش سرخهای که بومیان این شهر آن را «سورَجانه» میگویند، قدمت تاریخی طولانی دارد و زیرمجموعهای از گویشهای کهن ایرانی به شمار میرود. این گویش بیش از پنج هزار واژه دارد که بعضی از آنها از واژههای اصیل و فراموششده ایرانی همچون فارسی دری، اوستایی و پهلوی هستند. از هر سرخهای که درباره کاربرد گویششان بپرسید بهویژه از رزمندههای دوران جنگ، از کاربرد این گویش در مکالمات بین بیسیمچیهای سرخهای در جنگ ایران و عراق میگویند. نامفهوم بودن و ناشناخته بودن گویش سرخهای برای عراقیها و منافقین شنود مکالمات برای آنها را غیرممکن میساخت و همین عاملی برای پیشبرد اهداف عملیاتها بود.
گویش سرخهای که بومیان این شهر آن را «سورَجانه» میگویند، قدمت تاریخی طولانی دارد و زیرمجموعهای از گویشهای کهن ایرانی به شمار میرود. این گویش بیش از پنج هزار واژه دارد که بعضی از آنها از واژههای اصیل و فراموششده ایرانی همچون فارسی دری، اوستایی و پهلوی هستند. از هر سرخهای که درباره کاربرد گویششان بپرسید بهویژه از رزمندههای دوران جنگ، از کاربرد این گویش در مکالمات بین بیسیمچیهای سرخهای در جنگ ایران و عراق میگویند. نامفهوم بودن و ناشناخته بودن گویش سرخهای برای عراقیها و منافقین شنود مکالمات برای آنها را غیرممکن میساخت و همین عاملی برای پیشبرد اهداف عملیاتها بود.
دیدگاه تان را بنویسید