مدیریت جدید در سنگاپور
لزوم دگرگونی در موفقیتآمیزترین داستان پیشرفت
همگان سنگاپور را تحسین میکنند. سیاستمداران غربی در حسرت استانداردهای بسیار بالای زندگی و خدمات شهری کارآمد آن هستند. این کشور در جهان نوظهور به دیگران میآموزد که چگونه از فقر خارج شوند. با وجود این، این کشور-جزیره با جمعیت شش میلیون نفر خود را در برابر سه مورد از بزرگترین چالشهای جهان میبیند: تنش میان غرب و چین، پیر شدن جمعیت و تغییرات اقلیمی. سنگاپور آنقدر کوچک است که سیاستهایش را نمیتوان به سادگی در جاهای دیگر تقلید کرد، اما هنوز ارزش دارد که ببینیم این کشور چگونه مشکلاتش را مدیریت میکند. بخشی از پاسخ این پرسش به سیاست باز آن مربوط میشود. سرنوشت سنگاپور در دستان رهبر جدیدی به نام لارنس وانگ قرار دارد. او در 5 می و پس از پایان دوران لی هسین لونگ به مقام نخستوزیری رسید. این رویداد پایانی بر حکومت 59ساله خاندان لی است. پدر آقای لی با نام لی کوان یو توانست یک سرزمین مستعمرهای با سیاست خشن نژادی را به ابرشهری پیشرفته و درخشان تبدیل کند. فرمول کاری او شامل باز بودن تجارت، بیطرفی ژئوپولیتیک و دولت فنسالار میشد. در مقابل او جنبههای منفی نیز داشت و تلاش میکرد مخالفان را سرکوب و آزادی بیان را محدود کند. تولید ناخالص داخلی سرانه سنگاپور هماکنون به رقم شگفتآور 88 هزار دلار رسیده است. بسیاری از نقاط قوت سنگاپور هنوز پابرجا هستند. در دوران همهگیری تعداد بسیار اندکی از شهروندان جان باختند. سرکوب بازار مالی هنگکنگ از سوی چین موجب شد جذابیت سنگاپور به عنوان یک مرکز مالی چند برابر شود. این کشور قصد دارد سرزمینی بیطرف در جنگ سرد جدید و همانند وین در دهه 2020 باشد. سنگاپور ناوهای جنگی آمریکا را میپذیرد و همزمان اصرار دارد درهایش بر روی تمام نیروهای دریایی از جمله چین باز بماند. با اوجگیری جنگهای فناوری، این کشور میزبان ادارات مرکزی منطقهای بنگاههای سیلیکونولی و همچنین علیبابا و بایت دانس چین است (بایت دانس مالک تیکتاک است که به بهانه امنیت ملی هدف تحریم سرمایهگذاری آمریکایی قرار گرفت). دکترین ملی سنگاپور برای حفظ هر دو طرف تاکنون به این کشور خدمت زیادی کرده است. با این حال خطراتی در کمین آقای وانگ هستند. نخست، ژئوپولیتیک میتواند شکافی عظیم ایجاد کند. فناوری حرف اول را در صادرات محصولات ساخت سنگاپور میزند، بنابراین جدایی کامل از غرب و چین اقتصادش را تا 10 درصد کوچکتر خواهد کرد. اگر آمریکا تحریمهایی را علیه چین به اجرا گذارد سنگاپور بر سر دوراهی دشواری قرار میگیرد: در صورت همراهی با تحریمها پول چین از سنگاپور خارج خواهد شد و در صورت امتناع از اعمال آنها ممکن است آمریکا دسترسی آن به نظام مالی دلاری را محدود کند. نظامی که لنگر بانکداری و ترتیبات ارزی سنگاپور است. دوم، این دولت-شهر به سرعت در حال پیر شدن است. افزایش هزینههای مراقبتهای درمانی و کاهش نیروی کار به رشد کشور آسیب میرساند. راهحل را باید در مهاجرت نیروی کار ارزان و همچنین خارجیان متخصص جستوجو کرد (هماکنون 40 درصد از ساکنان سنگاپور غیرشهروند هستند. اما پذیرش مهاجران نیز مشکلاتی به همراه دارد، چون هزینه مسکن بالا میرود و بومیان نیز نگران آناند که بازار کار کارمندی رقابتیتر شود. یکپارچگی اجتماعی از جهاتی دیگر هم زیر فشار است. جوانان خواستار جامعهای با محدودیتهای کمتر هستند و بسیاری نیز از رویدادهای غزه خشمگین شدهاند. چالش آخر به تغییرات اقلیمی مربوط میشود. سنگاپور از محدودیتهای فیزیکی خود به خوبی آگاه است. حدود 20 درصد از زمینهای کشور از دریا گرفته شدهاند و بخش زیادی از آب مصرفی کشور وارداتی است. از آنجا که سنگاپور جزیرهای پست است محیط آن روزبهروز کوچکتر میشود و بیشتر در معرض طوفان و سیلاب قرار میگیرد. همچنین، اقتصاد کشور انرژیبر و تصاعد سرانه گازهای گلخانهای در کشور بالاست. آقای وانگ غریزه اقتصادی خوبی دارد. اولویت او آن است که اقتصاد را تا حد ممکن باز نگه دارد. پذیرش جریانهای تجارت و سرمایه موجب میشود کارگران در معرض تازهترین فناوریها قرار گیرند. به همین دلیل میانه دستمزدها از اکثر کشورهای ثروتمند بالاتر است. رشد اقتصادی منابع جدیدی برای حل مشکلات ارائه میدهد و با خلق صنایع جدید و متنوعسازی کشور را از صنایع قدیمی یا حساس دور نگه میدارد. اما باز بودن درها به تخریب خلاقانه میانجامد که تکانههای ناگهانی و تغییر مشاغل را به همراه میآورد. بنابراین آقای وانگ بر تابآوری نیز تاکید دارد. سنگاپور در حال اجرای مالیات منفی درآمد است که به فقرا کمک میکند و کارگران آسیبدیده از تغییرات فناوری را در سر کار نگه میدارد. این کشور 75 میلیارد دلار برای محافظت خود از تغییرات اقلیمی سرمایهگذاری میکند و به عنوان مثال دیوارهای دریایی میسازد. سنگاپور در بخش مالی بر سپرهای سرمایهای بالا و ذخایر ارزی با هدف مقابله با تلاطمات تاکید میورزد. فرمول جدید سنگاپور این است: باز بودن اقتصاد به علاوه تقویت تابآوری. آقای وانگ باید گامهای بیشتری در جهت آزادسازی سیاسی بردارد. سنگاپور از زمان حکومت خودکامه و خشن لی کوان یو تغییرات فراوانی به چشم دیده است، اما آن تغییرات کافی نیستند. حزب اقدام خلق (PAP) که از زمان استقلال قدرت را در دست داشته است چنین استدلال میکند که لیبرالیسم به سبک غربی میتواند به قطبیسازی نژادی بینجامد. اما حکومت تکحزبی بیپایان هم خطراتی دارد. این کار جلوی پیدایش دیدگاههای جدید را میگیرد، فساد و تخصیص مشاغل به خودیها افزایش مییابد و شکافهای اجتنابناپذیر در جامعهای ابرمدرن که اختلالاتی را تجربه میکند به راحتی قابل حل نخواهند بود. آقای وانگ در مورد مسیر سنگاپور به مشاوره عمومی روی آورده است. اما باید گفتمان عمومی محکمتری داشته باشد که در آن حزب حاکم حساسیت کمتری به انتقادها و نظرات بیرونی نشان دهد. او همچنین باید باقیمانده محدودیتهای اعمالشده بر مخالفان را بردارد و اجازه دهد هر حوزه قانونی به طور مستقل خودش حد و مرزها را تعریف و امکان اجرای قانون آزادی اطلاعات را فراهم کند. باز بودن درها، تابآوری و سیاست رقابتیتر میتواند به تداوم شکوفایی سنگاپور کمک کند.