گلدین طلایی
زیرورو کردن فرضیههای مربوط به برابری جنسیتی
دفتر ملی پژوهشهای اقتصادی در صبحگاه نهم اکتبر مقالهای کاری با عنوان «چرا زنان برنده میشوند» را خطاب به اقتصاددانان سرتاسر جهان انتشار داد. کلودیا گلدین از دانشگاه هاروارد در این مقاله با اسناد و شواهد نشان میدهد چگونه زنان آمریکایی توانستند در میان خانواده و در محیط کار حقوق برابر به دست آورند و در اقدامی متناسب با این رویداد، چند ساعت بعد خانم گلدین به خاطر پیشبرد درک ما از نتایج بازار کار زنان به عنوان برنده جایزه نوبل اقتصاد معرفی شد. خانم گلدین که اولین زنی بود که توانست در گروه اقتصاد دانشگاه هاروارد بر مسند تدریس بنشیند اکنون سومین زنی است که موفق به دریافت جایزه نوبل در این رشته میشود. پژوهشهای او در مجموع تاریخ جامعی از نابرابری جنسیتی در بازار کار در 200 سال گذشته ارائه میدهند. او در روایت داستانش، فرضیههای مرتبط با روابط جنسیتی در طول تاریخ و همچنین ملزومات دستیابی به برابری بیشتر در جهان امروز را زیرورو میکند. تا قبل از کارهای خانم گلدین، اقتصاددانان بر این باور بودند که رشد اقتصادی زمین بازی را برای همه عادلانهتر میکند. اما خانم گلدین نشان داد که با وقوع انقلاب صنعتی و انتقال تولید از خانه به کارخانه، زنان متاهل از نیروی کار بیرون رانده شدند. او در پژوهشی که در سال 1990 منتشر کرد نشان داد که الگوی آشنای کنونی در قرن بیستم و زمانی پدیدار شد که مشاغل بخش خدمات فراوان شدند و تحصیل در مقطع دبیرستان رونق گرفت. رابطه میان اندازه اقتصادهای غربی و مشارکت زنان در نیروی کار یک رابطه یو (u)شکل است. پژوهش خانم گلدین دیگر افسانهها را نیز باطل کرد. لارنس کاتس همکار و شوهر او با افتخار از توانایی همسرش در بررسی دقیق آرشیوها و پر کردن خلأهای دادههای تاریخی مربوط به اشتغال زنان یاد میکند. آمارهای ساده از قبیل نرخ اشتغال زنان به غلط اندازهگیری میشدند چون زنان در هنگام پاسخگویی به پرسشنامهها خود را خانهدار مینامیدند، حتی اگر مدیریت یک کسبوکار خانوادگی را در دست داشتند. به عنوان مثال، در سال 1890 نرخ اشتغال زنان متاهل سفیدپوست 5 /12 درصد گزارش شد که پس از اصلاح مشخص شد پنج برابر از آنچه قبلاً تصور میشد بیشتر است. علاوه بر این، یافتههای خانم گلدین نشان میدهد که شکاف جنسیتی دستمزد به صورت پلکانی کاهش مییابد. دستمزد زنان در مقایسه با مردان یک بار در 1825-1820 و بار دیگر در 1930-1890 افزایش یافت و در 2005-1980 یکباره اوج گرفت. چه عواملی این پلهها ایجاد کرد؟ دو پله اول قبل از پیدایش جنبش برابری دستمزدها پدیدار شدند و محصول تغییرات بازار کار بودند. نخستین جهش در زمان انقلاب صنعتی اتفاق افتاد و جهش دوم محصول افزایش استخدام در مشاغل کارمندی بود. اما خانم گلدین برای توضیح سومین و مهمترین پله در قرن بیستم بر نقش انتظارات تاکید میکند. وقتی یک خانم جوان نقش بیشتری در تصمیمگیریهای مربوط به فرزندآوری دارد و مطمئن است که میتواند از عهده حوزه وسیعتری از مشاغل برآید بیشتر در آینده خود سرمایهگذاری میکند و به عنوان مثال سالهای بیشتری را برای تحصیل اختصاص میدهد. خانم گلدین و آقای کاتس در مقاله سال 2002 خود به شرح دقیق تاثیر قرصهای پیشگیری از بارداری میپردازند که در 1960 تایید شدند و به زنان نقش مهمتری در کنترل بچهدار شدن میدادند. بین سالهای 1967 و 1979 درصد زنان 20 و 21سالهای که انتظار داشتند در 35سالگی شاغل باشند از 35 به 80 رسید. انتظارات برای کارفرمایان نیز اهمیت دارند. در اوایل دهه 1990 شکاف جنسیتی دستمزد کوچکتر شد اما این بار به جای نوع شغل، رفع تبعیض نقش مهمتری ایفا کرد. خانم گلدین تغییرات در چگونگی تصمیمگیریهای دستمزدی را عاملی مهم میداند. به عنوان مثال، دستمزدها با توجه به میزان بازدهی –مثلاً تعداد لباسهایی که بافته میشدند- تعیین میشد اما پس از انقلاب صنعتی دستمزدها براساس زمان کار بودند- چون اندازهگیری میزان بازدهی فرد دشوارتر شده بود. بنابراین عوامل مبهم دیگری از قبیل مدت احتمالی ماندن یک کارگر در یک شغل اهمیت پیدا کردند. این امر به ضرر زنان تمام شد چون انتظار میرفت که آنها در زمان بچهدار شدن شغل خود را رها کنند. از حدود سال 2005 به بعد شکاف دستمزدی تغییری نداشته است. در اینجا پژوهش خانم گلدین روایتهای عمومی را که تبعیض دستمزدی را مقصر میدانستند زیر سوال میبرد. او در کتابی که سال 2021 انتشار یافت مشاغل آزمندانه (Greedy) از قبیل مشاوره یا وکالت را مقصر میداند که در ازای ساعات طولانی کار بازدهی فزایندهای دارند. خانم گلدین توضیح میدهد که چگونه این نوع شغل با وظایف والدین تداخل دارد و والدین را مجازات میکند. او میگوید، «بیایید یک زوج وکیل را در نظر بگیریم که به یک اندازه باهوش هستند. وقتی آنها بچهدار شوند متوجه خواهند شد که هر دو نمیتوانند ساعتهای متمادی کار کنند. زنان زمان بیشتری را به بزرگ کردن کودکان اختصاص میدهند. به همین دلیل شکاف جنسیتی دستمزد پس از تولد اولین فرزند بزرگ میشود». با گذشت زمان هر دو نفر درگیریهای شغلی خود را کاهش میدهند و درآمد آنها کمتر میشود. پژوهش خانم گلدین درسهایی را هم برای اقتصاددانان و هم برای سیاستگذاران در بر دارد. جایزه او اولین نوبل اقتصاد پس از موفقیت رابرت فوگل در سال 1993 است که به پژوهشهای مربوط به تاریخ اقتصاد تعلق میگیرد. تا قبل از تحقیق خانم گلدین بسیاری از دانشگاهیان پرسشهای مربوط به تاریخ شکاف جنسیتی دستمزد را به دلیل کمبود دادهها غیرقابل پاسخگویی میدانستند. اما او بارها ثابت کرد که بررسی دقیق آرشیوها به پژوهشگران امکان میدهد به پرسشهای بزرگی پاسخ دهند که قبلاً دور از دسترس تلقی میشدند. همچنین پژوهشهای خانم گلدین به سیاستگذاران ثابت میکند که روشهای ترمیم نابرابری جنسیتی با توجه به زمان و مکان تفاوت زیادی با یکدیگر دارند. در آمریکای اوایل قرن بیستم شرکتها از ورود زنان به کار یا ادامه کار آنها جلوگیری میکردند. سیاستگذاران در واکنش قانون حقوق مدنی سال 1964 را به تصویب رساندند که چنین رفتاری را منع میکرد. امروز تداوم شکاف دستمزدی به خاطر وجود مشاغل آزمندانه و هنجارهای والدگری است به جای آنکه محصول تبعیض کارفرمایان باشد. خانم گلدین در گذشته پیشنهاد کرده بود که انعطافپذیری بیشتر در محیط کار میتواند راهحلی برای این مشکل باشد. شاید پژوهش بعدی او به این پرسش بپردازد که چگونه میتوان این انعطافپذیری را محقق کرد.