خانوادههای جدید آسیایی
تلاش برای مدیریت یک تحول اجتماعی
مفهوم ارزشهای آسیایی که زمانی مایه مباهات رهبران منطقه بود پس از بحران مالی آسیایی 1997 از رونق افتاد. این دیدگاه که دولتهای منضبط شرق و جنوب شرق آسیا برتری اقتصادی منحصربهفردی نسبت به غرب منحط دارند ناگهان زیر سوال رفت. امروزه در آسیای شرقی پیشرفته شکل متفاوتی از آن ارزشها به شکل خطرناکی پدیدار شدهاند. تعهد به زندگی خانوادگی در چین، ژاپن، کره جنوبی و تایوان در حال سقوط است. میلیونها جوان به دنبال پیوندهایی سستتر و اغلب تنهاتر و بدون سلطه مردان هستند. در منطقهای که بیش از یکپنجم جمعیت زمین را در خود جای داده است عواقب اقتصادی-اجتماعی و جمعیتی این تغییرات گسترده و بهطور بالقوهای بیثباتکننده هستند و میلیونها زندگی را تحت تاثیر قرار میدهند. این تغییرات ابتدا در ژاپن نمودار شد؛ جایی که در سال 1980 زوجهای متاهل دارای حداقل یک فرزند 42 درصد و مجردان 20 درصد از خانوارها را تشکیل میدادند. این نسبت معکوس شد. در سال 2020 زوجهای دارای فرزند 25 درصد و مجردان 38 درصد از خانوارها را تشکیل دادند. این روند نزولی همچنان ادامه دارد. سال گذشته 17 درصد از مردان و 15 درصد از زنان ژاپنی 18 تا 34ساله گفتند که قصد ازدواج ندارند. این نسبت در اوایل دهه 1980 به ترتیب دو و چهار درصد بود. همچنین، چین سال گذشته پایینترین تعداد ازدواجهایش را به ثبت رساند که در مقایسه با یک دهه قبل به نصف رسیده بود. جوانان چین، ژاپن، تایوان و کره جنوبی از جهاتی همان مسیری را میروند که کشورهای ثروتمند در دیگر نقاط جهان طی میکنند. بین سالهای 1960 و 2010 نرخ ازدواج در اروپا نصف شد. این رویداد به خاطر همان عاملی اتفاق افتاد که اکنون نرخ ازدواج در شرق آسیا را پایین میآورد. از نظر بسیاری افراد، ازدواج در این زمان امری نامناسب و از نظر هزینه توجیهناپذیر بهشمار میرود. بر مبنای فرهنگ کنفوسیوس، ازدواج در آسیای شرقی به مفهوم پیوند یک مرد مسلط و یک زن فرمانبردار است. زن متاهل در فرهنگ کره جنوبی «فرد خانهنشین» و مرد متاهل «مرد بیرون» خوانده میشوند. قیمت بالای مسکن انگیزه تشکیل خانواده را سرکوب میکند. در مقابل، ترتیبات جایگزین از جمله زندگی مجردی، آپارتمانهای اشتراکی بیننسلی و همزیستی رونق یافتهاند. شمار زیادی از زنان طبقه متوسط ازدواج را به تاخیر میاندازند تا بتوانند بر روی زندگی حرفهای تمرکز کنند.
ارزشهای سنتی نیز به نفع زنان شاغل عمل نمیکنند. شرق آسیا زنانی با بهترین تحصیلات را دارد اما سابقه کلی آن در مورد توانمندسازی زنان مایوسکننده است و از برخی جهات بدتر هم میشود. در رتبهبندی 153 کشور در همایش جهانی اقتصاد در زمینه برابری جنسیتی، رتبه چین از 63 در سال 2006 به 102 در سال 2022 نزول کرد. این در حالی است که طبق یک گفته مشهور چینی «زنان نیمی از آسمان را نگه داشتهاند». کره جنوبی بزرگترین شکاف دستمزدی جنسیتی را در کشورهای عضو سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD) دارد. این اخبار شاید برای همه آشنا باشد اما دو نکته است که تغییر اجتماعی بزرگ آسیا را متمایز و تا حد زیادی مشکلآفرین میکنند. اول، تابوی بچهدار شدن خارج از پیوند ازدواج هنوز به همان اندازه قدیم قدرتمند و رایج است. در میان کشورهای OECD 40 درصد از نوزادان خارج از پیوند ازدواج متولد میشوند. این رقم در ژاپن، کره جنوبی و تایوان کمتر از پنج درصد است (در مورد چین آماری در دسترس نیست ولی بالاتر از این رقم نخواهد بود). در نتیجه نرخ باروری روبهکاهش گذاشته است. کره جنوبی با 78 /0 پایینترین نرخ ثبتشده باروری در جهان را دارد و تایوان اندکی از آن بالاتر است. ژاپن و چین اندکی بالاتر از نصف نرخ جایگزینی را دارند. سیاست سختگیرانه تکفرزندی در چین کاهش جمعیت را شدت بخشید. اما آنگونه که وضعیت مناطق کشور نشان میدهد این کاهش به هر حال اتفاق میافتاد. پیشبینی میشود بین سالهای 2020 تا 2075 جمعیت کل این چهار کشور شرق آسیا تا 28 درصد کاهش یابد. مشکل دوم آن است که دولتهای منطقه شرایط را بدتر میکنند. مهاجرت انبوه تنها سیاستی است که میتواند جمعیت روبهزوال شرق آسیا را احیا کند اما هیچکدام از این کشورها بهطور جدی به این سیاست توجه نمیکنند. تنها راهحل مورد نظر آنها تقویت ازدواج از طریق اعطای مزایای اقتصادی شامل معافیت مالیاتی و یارانه ازدواج است که موفقیتی به همراه نداشته است. یون سوک یول، رئیسجمهور کره جنوبی، اذعان دارد که کشورش 280 تریلیون وون (215 میلیارد دلار) را برای این سیاستها به هدر داده است. از آن بدتر، او و همتایانش در چین و ژاپن این رویکرد محافظهکارانه را با قدرت ادامه میدهند در حالی که شهروندان بیش از پیش با آن مخالفت میکنند. دولت قبلی کره جنوبی تلاش کرد این مزایا را به والدین مجرد و زوجهای ازدواجنکرده هم تعمیم دهد. آقای یون که فمینیسم را عامل نرخ پایین باروری میداند جلوی آن را گرفت. چین تحت ریاستجمهوری شی جین پینگ به شهروندان وعده داد ازدواج کنفوسیوسی را احیا کند. حزب حاکم لیبرالدموکرات ژاپن مخالف هرگونه تغییر در ازدواج است و ازدواج همجنس را به رسمیت نمیشناسد، هرچند بسیاری از رایدهندگان خواستار چنین تغییراتی هستند. در تایوان پیشرفتهای اندکی دیده میشود. این کشور به تازگی مسیر لیبرالتری در پیش گرفت و علاوه بر قانونی کردن ازدواج همجنسگرایان به آنها اجازه داد نوزادان را به فرزندی بپذیرند. البته هنوز زود است که بفهمیم آیا این تغییرات تاثیری بر آمار و ارقام خواهد داشت یا خیر. اما کل منطقه جایی میان سنت و مدرنیته گیر افتاده است و بدترین اثرات هر دو را تجربه میکند. مردم شرق آسیا مجازند از نقشهای سنتی خانوادگی انتقاد کنند اما اجازه اصلاح آنها را ندارند. به همین دلیل، میلیونها نفر به تنهایی و بیفرزندی روی میآورند. دولتها باید با این تحولات همراه شوند. حتی اگر تغییرات اجتماعی کاملاً در کنترل آنها نباشد و در زمان کوتاه اتفاق نیفتد حداقل نباید جلوی آن را بگیرند. آنها برای جذاب کردن زندگی خانوادگی باید با نابرابریهای جنسیتی مقابله کنند و با اقداماتی از قبیل مرخصی تولد نوزاد برای پدران هزینههای زندگی را تعدیل کنند. آنها میتوانند سایر ترتیبات غیرسنتی از قبیل همزیستی را قانونی کرده و به رسمیت بشناسند و در پذیرش و بزرگ کردن فرزندان به آنها کمک کنند. اقدام دولت چین برای جلوگیری از انجماد تخمکهای زنان مجرد و اجازه نداشتن زوجهای همجنس برای پذیرش فرزند در ژاپن در شرایط کنونی آسیبزا خواهد بود. چنین اصلاحاتی به حل مشکل جمعیتی منطقه کمک زیادی نمیکند اما تاثیر مثبتی خواهند داشت. علاوه بر این، میلیونها نفر به ویژه زنان امکان مییابند تا آن زندگی را که دوست دارند انتخاب کنند. دولتهای شرق آسیا بزرگترین رونق و رشد اقتصادی تاریخ خود را دیدهاند. اکنون باید به فکر شادی و آزادی شهروندان خود باشند.