محرکهای عملکردی و رشد اقتصادی
تاثیر کمبود آدرال بر بهرهوری در آمریکا
در اواخر سال گذشته آمریکا با کمبود داروهایی مانند آدرال (Adderall)، نوعی آمفتامین، و ریتالین (داروی محرک سیستم عصبی مرکزی) مواجه شد که برای درمان اختلال بیشفعالی و کمبود توجه (ADHD) به کار میروند. از هر 10 داروخانه 9 مورد گزارش کمبود داروهایی را دادند که دهها میلیون آمریکایی برای بهبود تمرکز و توجه از آنها استفاده میکنند. همزمان پدیده پیچیدهای اتفاق افتاد: بهرهوری که معیار کارایی در سر کار است در آمریکا کاهش یافت. در سه ماه اول سال 2023 تولید به ازای هر ساعت تا سه درصد کمتر شد. آیا این تصادفی است؟ شاید. عوامل زیادی وجود دارند که میتوانند کاهش بهرهوری ایجاد کنند. اما بسیاری از بهرهورترین افراد در آمریکا برای انجام کارهایشان به آدرال وابستهاند. به نظر میرسد که نیمی از سیلیکونولی -نوآورترین مکان در جهان- به این دارو وابسته باشند. همزمان، عوامل غافلگیرکننده دیگری مانند تعطیلات، اعتصابهای و آبوهوا میتوانند بر تولید ناخالص داخلی تاثیر گذارند. علاوه بر این، تاریخ اقتصاد موضوع آشکاری را نشان میدهد: بدون چیزهایی که بتوانند افراد را به تحرک وادارند جهان در دوران تاریک اقتصادی قرار میگیرد.
البته همه مصارف دارویی به بهبود عملکرد افراد کمک نمیکنند. دان دریپر (Don Draper) از دستاندرکاران مجموعه تلویزیونی «مرد دیوانه» که در دهه 1960 پخش میشد بیشترین و بهترین ایدههایش را پس از صرف سه گیلاس نوشیدنی بهدست میآورد. اما برخلاف دیدگاه عمومی، ارنست همینگوی، نویسنده مشهور آمریکایی، هیچگاه نگفته بود که «در حال مستی بنویسید و در هوشیاری ویرایش کنید». او ترجیح میداد هنگام نوشتن کاملاً هوشیار باشد. دیوید آگیلوی (Ogilvy) یکی از مدیران مشهور زمان خود در کتابی که سال 1983 منتشر کرد نسبت به خطرات مخدرها در محیط کار هشدار میدهد. به عقیده او استفاده از کوکائین که در والاستریت و هالیوود رایج است شاید در کوتاهمدت به تقویت عملکرد افراد کمک کند اما در درازمدت مشکلات شدیدی را به همراه میآورد. در واقع، اقتصاددانان اغلب مواد روانگردان را مانعی برای پیشرفت میدانند. طبق برآوردی که در سال 2007 انجام شد سوءاستفاده از مواد مخدر در آمریکا 193 میلیارد دلار معادل 3 /1 درصد از تولید ناخالص داخلی هزینه ایجاد میکند. بسیاری از اقتصاددانان به موضوع «مرگ از روی نومیدی» پرداختهاند و آن را به مواد مخدر نسبت میدهند. در سال 2021 بیش از 80 هزار آمریکایی بر اثر استفاده بیش از حد مواد مخدر جان باختند.
اما محرکها میتوانند نقش مثبتی هم داشته باشند. دو نمونه یعنی شکر و قهوه را در نظر بگیرید. اولی امکان سخت کار کردن و دومی امکان داشتن تمرکز بیشتر را به افراد میدهد. تا اوایل قرن 18 کالریها محدودیت بزرگی برای رشد اقتصادی غرب بهشمار میرفتند. در سال 1700 کل عرضه غذا به ازای هر فرد در بریتانیا معادل دو هزار کالری در روز بود که برای زنده ماندن یک فرد عادی کفایت میکند اما نمیتوان عملکرد بیشتری را از آن فرد انتظار داشت. بنابراین کارگران کارایی کافی نداشتند. بسیاری از فقرا که با غذایی کمتر از این زندگی میکردند نای حرکت کردن نداشتند چه رسد به اینکه کار مفیدی انجام دهند. وقتی واردات شکر از مستعمرههای بریتانیا افزایش یافت اوضاع تغییر کرد. مصرف سالانه شکر به ازای هر فرد از پنج پوند در سال 1700 به 20 پوند در سال 1800 افزایش یافت که چندین برابر میزان مصرف آن در دیگر نقاط قاره اروپا بود. پس از سال 1800 و با افزایش علاقهمندی بریتانیاییها به چای شیرین و کیک واردات شکر اوج گرفت. به گفته رابرت فوگل، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، «حرکت از رژیم غذایی پر از فیبر به سمت رژیم پرشکر میزان انرژی غذایی را بالا برد». برخی شاهد آن بودند که تعداد زیادی از مردم انگلستان چاق میشدند. اما واردات شکر اقتصاد بریتانیا را هم چاق کرد. در اواخر قرن 18 در فرانسه حدود 10 درصد از مردم به خاطر سوءتغذیه قادر به کار کردن نبودند. در مقابل، این سهم در بریتانیا فقط سه درصد بود. در قرن 18، رشد تولید ناخالص داخلی در بریتانیا هفت برابر آن در فرانسه بود. به عقیده فوگل، ورود افراد فقیر به نیروی کار و افزایش انرژی موجود برای کسانی که در نیروی کار بودند عامل یکسوم از رشد اقتصادی بریتانیا در قرنهای 19 و 20 بهشمار میرود.
همزمان، قهوه طبقه متوسط را به سمت کارهای بزرگتر و بهتر سوق داد. جول موکر از دانشگاه نورث وسترن در کتاب سال 2016 بر اهمیت «فرهنگ رشد» در صنعتیکردن اروپا تاکید میکند. در طول آن دوره، علم کمتر حالت دانشگاهی (آکادمیک) داشت و بیشتر بر حل مشکلات جهان واقع تمرکز میکرد. با گذشت زمان، علم منشأ بسیاری از اختراعات از جمله موتورهای درونسوز شد که استانداردهای زندگی را به میزان زیادی بالا بردند. قهوهخانهها که در آن زمان «ریزدانشگاه» نامیده میشدند نقش مهمی ایفا کردند. در قرن 18 مرکز لندن میزبان 600 قهوهخانه بود. قهوهخانه مارین در لندن مکانی برای ارائه مجموعهای از سخنرانیها درباره ریاضیات بهشمار میرفت. قهوهخانه «فضل لندن» محبوب پیروان انجمن سلطنتی بود که پدرخواندگان باهوش انقلاب علمی بودند. مردم در این مکان گردهم میآمدند تا درباره چگونگی بهرهبرداری از علم به بحث بنشینند. کافئین عامل تحریک و تهییج این بحثها بود. این ماده محرک هم به تمرکز بر موضوع و هم به تداوم این تمرکز کمک میکرد.
این تنها تاثیر قهوه بر رشد نبود. اروپا در قرن 18 برای زمانبندی فعالیتهای اقتصادی به استفاده از ساعت روی آورد و دیگر همانند جوامع کشاورزی به آهنگ طبیعی بدن انسان توجه نمیکرد. کارخانهها نمیتوانند کار کنند مگر اینکه تمام کارگران در یک زمان حضور داشته باشند. اما وقتی انسانها مجبور میشوند در ساعاتی غیرطبیعی بیدار شوند باید چیزی باشد که آنها را سرحال نگه دارد. طبق گفته استیون تاپیک از دانشگاه کالیفرنیا کافئین نقشی حیاتی در جوامع صنعتی شهری پیدا کرد.
تداوم کمبود ADHD برای کسانی که در کارشان به آن نیاز دارند دردناک بود اما خوشبختانه این کمبود به تدریج برطرف میشود. کارکنان سیلیکونولی داروهای مشابهی مانند توتروپیک را آزمایش میکنند. به نظر میرسد بهرهوری در آمریکا یکبار دیگر بالا میرود. آیا این تصادفی است؟