حرکت سریع در بهبود شرایط
تاثیر پولهای فناوری بر حوزه نیکوکاری
زمانی که اندرو وایت بخشی از کسبوکارش را در سال 2021 به فروش رساند بر آن بود که قسمتی از پولش را به امور خیرخواهانه اختصاص دهد. در واقع، اگر همه چیز مطابق برنامه پیش برود او بیش از 20 میلیون دلار صدقه میدهد. اما آقای وایت گرفتار مدیریت فاند اپس (Fund Apps)، خدمات پایش تطبیق برای سرمایهگذاران، است و وقتی برایش نمیماند تا درباره اقتصاد توسعه مطلبی بخواند یا رتبه بنگاههای خیریه را بررسی کند. نیکوکاران پرآوازه بشردوست نسلهاست که از یک الگو پیروی میکنند. آنها یک بنیاد خصوصی تاسیس و افرادی را برای مدیریت آن استخدام میکنند. اما آقای وایت این الگو را نمیپسندد و میگوید، «تشکیل یک سازمان دیگر برای مدیریت پول فقط هدر دادن آن است. اگر افراد موجود کارشان را به خوبی انجام میدهند پس باید برای انجام این کار هم به آنها اعتماد کرد». آقای وایت در نهایت پولش را به یک بنگاه نیکوکاری بریتانیایی سپرد که بیش از 1700 عضو در 39 کشور دارد. او به مسوولان بنگاه گفت که مایل است پولش برای تحصیل و رفع فقر در کشورهای فقیر هزینه شود و سپس تنظیم جزئیات امور را به محققان آن بنیاد واگذار کرد.
آقای وایت عضوی از طبقه جدید نیکوکاران است که با طبقه قبلی تفاوت زیادی دارد. آنها اغلب جوان، بیقرار در فرآیندها و جزئیات و عاشق ایجاد تفاوتهای فوری هستند. اکثر آنها پولشان را از صنعت کامپیوتر و نرمافزار بهدست آوردهاند. صنعتی که از آغاز قرن موتور خلق ثروت در جهان بهشمار میرود. چشمانداز این صنعت پول آنها را تحت تاثیر قرار داده است. اسکات هاریسون بنیانگذار سازمان «آب» (Water) میگوید، من مقالات «اصول انساندوستی» را نمیخوانم. هدف آب است: رساندن آب آشامیدنی به تمام ساکنان این سیاره. ثروتمندان عرصه فناوری بیشترین پول را برای صدقهدهی دارند. نشریه فوربس که چنین موضوعاتی را دنبال میکند میگوید که 26 نفر از 100 نفر ثروتمندترین افراد سال 2022 جهان پول خود را از مدیریت انواع مختلف بنگاههای فناوری بهدست آوردهاند که هفت نفر از آنها در میان 10 ثروتمند اول قرار میگیرند (البته کاهش اخیر ارزش شرکتهای فناوری به برتری این صنعت آسیب زده اما به آن پایان نداده است). وقتی بحث خیرخواهی و نیکوکاری پیش میآید برتری این حوزه نمود بیشتری پیدا میکند. طبق گزارش نشریه «اصول انساندوستی» از 4 /33 میلیارددلاری که 50 نیکوکار برتر آمریکایی در سال 2021 اهدا کردند حدود سهچهارم متعلق به افرادی بود که پولشان را از فناوری بهدست آوردهاند. بنگاه مشاورتی بین (Bain) بیان میکند که ثروتمندان عرصه فناوری حدود هشت درصد از کل دارایی ابرثروتمندان هند را در اختیار دارند اما 35 درصد از صدقات را میپردازند. این موج پول فرهنگ و جهانبینی صنعتی را که آن را خلق کرده است با خود حمل میکند. در دو دهه گذشته، فناوری همه چیز از خرید تا تلویزیون را دچار اختلال کرد. به نظر میرسد اکنون نوبت حوزه نیکوکاری باشد. برای درک میزان تفاوت تازهواردان باید آنها را با گذشتگان مقایسه کنید. پدربزرگان نسل مدرن انساندوستان آمریکا بزرگان صنعت از قبیل اندرو کارنگی، هنری فورد و جان دی راکفلر بودند. این افراد بخش بزرگی از پولشان را در اواخر زندگی بخشیدند. آنها بنیادهایی را تاسیس کردند که پس از مرگشان پابرجا ماند و مشاورانی زبده را بهکار گرفت. آنها آماده بودند تا چند دهه پول بدهند تا اهدافشان برآورده شود.
حرکت سریع و بهبود امور
این الگو در زمان چرخش هزاره متحول شد. فعالان تجارت و سرمایهگذاران خطرپذیر همانند سرمایهگذاران سختگیر درباره نیکوکاری فکر میکردند. دریافتکنندگان صدقات رتبهبندی میشدند تا به ازای هر دلار صدقه بیشترین تاثیر ایجاد شود. تاثیر هر یک دلار اندازهگیری میشد و اگر پروژهای نمیتوانست بازدهی اجتماعی مورد نظر را داشته باشد منابع آن قطع میشدند. بنیاد بیل و ملیندا گیتس بنیانگذار این استانداردها بود. این بنیاد در سال 2000 از سوی بنیانگذار مایکروسافت و همسرش تاسیس شده بود و پول و دیگر منابع خود را برای پیشگیری از مالاریا، بهبود دسترسی به آب آشامیدنی و ریشهکنی جهانی فلج اطفال صرف میکرد.
برای نسل جدید نیکوکاران انساندوست که با فرهنگ کسبوکار بزرگ شدهاند و به جای برنامهریزی محتاطانه به ورود به بازار و رشد سریع علاقهمندند این روش نامناسب جلوه میکرد. نیک هیل جاکاتدار کارآفرین سریالی اهل هند و ساکن کالیفرنیاست که سالانه 200 تا 500 هزار دلار به امور خیریه اختصاص میدهد. او در سال 2021 از بنیاد گیتس خواست برای تامین منابع یک بنگاه پزشکی غیرانتفاعی کمک کند. پاسخ سخاوتمندانه بنیاد تحسینبرانگیز بود اما آقای جاکاتدار متوجه شد باید کاغذبازیهای زیادی را پشت سر بگذراند و به همین دلیل منصرف شد. او میگوید، «بنیاد گیتس به من آموخت که چه کاری نباید انجام دهم».
مککینزی اسکات همسر سابق جف بزوس بنیانگذار آمازون الگویی برای رویکرد جدید محسوب میشود. او در سال 2019 تصمیم گرفت بیش از 14 میلیارد دلار در مدت سه سال برای امور خیریه هزینه کند. خانم اسکات خود را درگیر تحلیلها نکرد در عوض دست تحلیلگران را باز گذاشت و از بنگاههای مشاور خواست تا اعداد و ارقام را واکاوی و بهترین دریافتکنندگان را معرفی کنند. آنها بنیاد بینالمللی «خانه برای بشریت» را که داوطلبانش در هائیتی و بنگلادش خانهسازی میکنند و بنیاد سلامت دزموند تاتو که در کیپتاون مستقر است معرفی کردند. هدایا بدون هیچ شرطی اعطا شدند و به بنیادها اعتماد شد تا خود بهترین استفاده از پول را به عمل آورند. خانم اسکات رویکردش را «بذرپاشی همراه با واگذاری» نامید.
جک دورسی یکی از بنیانگذاران توئیتر فعالیتهای خیرخواهانهاش را به طریقی مشابه پیش میبرد. او در سال 2020 متعهد شد یک میلیارد دلار از سهام پروژه انساندوستانه استارت اسمال (Startsmall#) را به امور خیریه اختصاص دهد. آقای دورسی درخواستهای کمک را از طریق یک فرم کوچک آنلاین دریافت میکند و هر کمک را به اطلاع عموم میرساند. فهرست کمکها شامل پروژههای مقاومسازی اقلیمی در کارائیب و کمکهای بشردوستانه در اوکراین میشود. استفانی اسمیت، رئیس یک بنگاه مشاورتی میگوید، «من وقتی همینطوری پول را به افراد میدهم نتیجه بهتری میگیرم. پر کردن فرم و علامتگذاری مربعها فقط یک بازی بیهوده است».
فشار همتایان و رقابت به این حس اضطرار دامن میزند. سیلیکونولی پر از «حلقههای بخشش» و برنامههای آموزشی است که نیکوکاران را گرد هم میآورند. اعلانهای عمومی پرطرفدارند و نیکوکاران مذهبی از درخواست کمک خجالت نمیکشند. دیوید گلدبرگ، مدیرعامل یک شرکت میگوید که در محافل و جشنها شخصاً فرمهای ثبتنام را در دست میگیرد و کارآفرینان را به یک گوشه از سالن دعوت میکند.
غولهای جوان عرصه فناوری با روشهای متفاوتی ثروت خود را واگذار میکنند. بنیادهای خیریه آمریکا بیش از یک تریلیون دلار دارایی دارند. اما تمایل زیادی نیز به صندوقهای مشاور نیکوکاران دیده میشود که نوعی حساب پسانداز برای صدقهها هستند و روشهای سریع و سادهای برای صدقه دادن معرفی میکنند. طبق گزارش انجمن ملی انساندوستی در پنج سال منتهی به سال 2021 ارزش داراییهای اینگونه صندوقهای مشاور تقریباً 170 درصد بالا رفت و به 234 میلیارد دلار رسید. بنیاد جامعه سیلیکونولی یکی از بزرگترین ارائهدهندگان این صندوقهاست و حدود 14 میلیارد دلار در اختیار دارد. از میان خیرین میتوان به برایان اکتون، بنیانگذار واتساپ و سرگئی برین یکی از بنیانگذاران گوگل اشاره کرد.
از نظر فنی نیکوکارانی که به سراغ صندوقهای مشاور میروند کنترل پولشان را از دست میدهند (هرچند معمولاً خواستههای آنها محترم شمرده میشوند). اما افراد ادارهکننده صندوقها به آنها رهنمود میدهند و در تشریفات اداری و کاغذبازیها به آنها کمک میکنند. برخلاف بنیادهای بزرگ، نیکوکاران صندوقهای مشاور نیازی به استخدام کارمندان زیاد یا ارائه گزارشهای دقیق به ممیزهای مالیاتی ندارند. بنیادهای آمریکایی هرسال باید حداقل پنج درصد از داراییهایشان را واگذار کنند. این قانون در مورد صندوقهای مشاور کاربرد ندارد. همچنین، نیکوکاران میتوانند در صورتحسابهای مالیاتی خود تخفیف بگیرند. سهام مبادلهنشدهای که به یک بنیاد داده میشوند بر مبنای هزینه آنها ارزشگذاری میشوند که اغلب مبلغی ناچیز است. وقتی این سهام به یک صندوق مشاور داده شوند در زمان فعالیت نیکوکارانه ارزشگذاری میشوند.
گزینه دیگر شرکتهای با مسوولیت محدود هستند. این شرکتها نمیتوانند همانند بنیادها یا صندوقهای مشاوره مزیتهای مالیاتی ایجاد کنند اما به خیرین آزادی عمل میدهند. اعطای پول به پروژههای خیرخواهانه میتواند با پروژههای انتفاعی و حتی حمایتهای سیاسی همراه شود. پییر امیدیار، بنیانگذار ئیبی (eBay) و لارن پاول جابز همسر مرحوم استیو جابز رئیس سابق اپل هر دو در فعالیتهای نیکوکارانه خود از شرکتهای با مسوولیت محدود بهره میبرند. دامنه پروژههایی که مشمول کمک میشوند در شرکت خانم جابز به نام مجموعه امرسون نشان داده میشود. بازوی بشردوستانه این گروه پروژههایی از قبیل تاسیسات هنری در امتداد مرز مکزیک و آمریکا را تامین مالی میکند. همزمان، بازوی سرمایهگذاری خطرپذیر آن در مجله آتلانتیک و بنگاه پردازش پرداختهای استرایپ (Stripe) سرمایهگذاری کرده است.
بنیامین ساسکیس از اندیشکده اوربان میگوید، محبوبیت شرکتهای دارای مسوولیت محدود بازتابی از یک باور گسترده دیگر در سیلیکونولی است: اینکه صدقه تنها راه نیکوکاری در جهان نیست. بزرگان صنعت از قبیل کارنگی و راکفلر نگران آن بودند که مردم نسبت به شرکتهایی که آنها را به ثروت رساندهاند دید منفی پیدا کنند. اما کارآفرینان امروز پول درآوردن را به همان اندازه صدقه دادن ارزشمند میدانند. به عنوان مثال گفته میشود که سکوهای رسانههای اجتماعی افراد را به یکدیگر مرتبط میکنند و همزمان بازارهای آنلاین فرآیند خرید را دموکراتیک و سرشار از انتخاب میکنند.
برخی اقدامات نیکوکارانه شرکتها از نظر اندازه شگفتآورند. ایلان ماسک، رئیس تسلا بخشی از وظیفه شرکت را تلاش برای کشاندن کل صنعت خودرو به سمت خودروهای برقی میداند. بخش بزرگی از این ماموریت تاکنون به انجام رسیده است. آقای بزوس، رئیس هیاتمدیره آمازون است اما همزمان بنگاه تولید موشک بلو اوریجین (Blue Origin) را دارد و امیدوار است روزی بتواند به زندگی انسانها در فضا کمک کند و فشارهای محیطزیستی بر کره زمین را کاهش دهد. آقای برین در بنگاه ضدپیری کالیکو (Calico) سرمایهگذاری کرده و امیدوار است طول عمر انسانها را افزایش دهد. به گفته آقای ساسکیس «مرز میان انساندوستی و کارآفرینی کمرنگ شده است».
تفکر متفاوت
با تغییر ترجیحات نیکوکاران، تاکتیکهای جذب منابع از سوی دریافتکنندگان نیز تغییر میکنند. این تغییر به بنگاههای خیریه نیز کمک میکند تا اهداف بلندپروازانهتری داشته باشند. برنت هابرمن گروه «همایش بنیانگذاران» را در لندن اداره میکند که به کارآفرینان رهنمودهای حقوقی و شبکهسازی میدهد. او یک بنگاه خیریه فعال در حوزه سرطان مغز را در زمینه بازاریابی راهنمایی کرد. او گفت که بنگاه برای جذب صدقات بزرگان فناوری بهتر است خود را یک پروژه فراگیر برای درمان انواع سرطانها معرفی کند. همچنین ایرادی ندارد که کمکهای بزرگ بخواهیم. گاهی اوقات ترغیب این بزرگان به اعطای 100 میلیون دلار آسانتر از تشویق آنها به اعطای یک میلیون دلار است.
آشنایی با فرهنگ فناوری نیز سودمند خواهد بود. شرکت «آب» آقای هاریسون با 700 میلیون دلار نیکوکاری در سیلیکونولی محبوبیت زیادی دارد. این اولین گروه غیرانتفاعی است که به یک میلیون دنبالکننده در توئیتر دست یافت. علاوه بر این، افزودن عناصری از فناوری بالا مفید است. آقای هاریسون تصاویر ماهوارهای از چاههای آبی را که با پول نیکوکاران حفر شدهاند برایشان ارسال میکند. همچنین وقتی نیکوکاران عرصه فناوری وارد میشوند دیگران به دنبال آنها میآیند. مایکل برچ، بنیانگذار شبکه اجتماعی ببو (Bebo) یکی از اولین نیکوکاران بود. او آقای هاریسون را به دانیل اک (EK) رئیس اسپاتیفای و رید هافمن بنیانگذار لینکدین معرفی کرد. پروژههای کوچکتر خیرخواهانه و آنهایی که ارتباطاتی با بزرگان ندارند به دشواری میتوانند منابع جذب کنند. الیس کاتینی مدیر سازمان پیوتال (Pivotal) است که از کودکان به فرزندخواندگی پذیرفتهشده در کالیفرنیا حمایت میکند. این بنگاه هر سال 500 کودک را تحت پوشش میگیرد اما به گفته خانم کاتینی نمیتواند توجه سیلیکونولی را جلب کند. یک روش جلب توجه آن است که متخصصان فناوری را در هیاتمدیره بهکار گیرند. او میگوید، «وقتی اندکی وارد آن حلقه شدید درباره شما حرف میزنند. آنها در جشنها و مهمانیها از این حرفها میزنند».