چراغ قرمز چشمکزن
مرگهای مازاد و ضعف نظام درمان
توماس مور در سال 1516 به توصیف یک نظام درمان آرمانی پرداخت. این فیلسوف در کتاب آرمانشهر مینویسد، «این بیمارستانها با انواع امکانات پزشکی تجهیز شدهاند و پرستاران مهربان و همدل هستند. هیچکس مجبور نیست به بیمارستان برود اما در عمل همه ترجیح میدهند در بیمارستان بیمار باشند تا در خانه». اکنون پس از گذشت پنج قرن کسانی که ترجیح میدهند در بیمارستان بیمار باشند نمیتوانند از راهروی ورودی آن بگذرند. بسیاری از مردم از نقایص نظام درمان کشورشان گلایه میکنند. اما آنها از میزان فشاری که در همهجای جهان ثروتمند قابل مشاهده است غافل میمانند. سازمان ملی خدمات درمان (NHS) بریتانیا بحرانی را در زمستان تجربه کرد که قبلاً هرگز دیده نشده بود. افراد مبتلا به سکته قلبی 90 دقیقه در آمبولانسها منتظر میماندند. در کانادا اوضاع آنقدر وخیم است که یک بیمارستان کودکان از صلیب سرخ کمک خواست. حتی در سوئیس که نظام درمانش مورد تحسین همگان قرار دارد مراقبتهای درمانی با تنشهای شدید همراه شدهاند. ضعف درمان به تعداد زیادی از مرگهای مازاد انجامیده است. نرخ مرگومیر در اروپا 10 درصد بالاتر از زمانهای عادی است. این آمار در فرانسه و آلمان در اواسط دسامبر 25 درصد بیشتر بود. بحران همچنین به روشهای دیگر غیرقابل اندازهگیری آسیب میزند. حتی تصورش هم آزاردهنده است که روزی مجبور شوید به 911، 112 یا 999 زنگ بزنید ولی کسی به کمک شما نیاید. هزینهکردهای درمانی در جهان ثروتمند به بالاترین سطح خود رسیدهاند. مشکل آنجاست که این بالاترین سطح هنوز پایان ماجرا نیست. کهنسالی جمعیت نیاز به درمان و تقاضا را بالا میبرد. نظامهای درمان برای جذب و استخدام کارکنان با دیگر بخشهای اقتصاد رقابت میکنند، بنابراین دستمزد پزشکان و پرستاران باید همراستا با دستمزدهای موجود باشد. حتی اگر بهرهوری نظام درمان راکد بماند هزینهها بالا میروند. منطق بیرحم این «بیماری هزینه» به ما میگوید که سهم هزینهکرد درمان در کشورهای دارای جمعیت روبه پیری از اقتصاد باید مرتب افزایش یابد تا فقط همان سطح خدمات حفظ شود. کشورهایی مانند بریتانیا و ایتالیا که قبل از همهگیری کووید سهم هزینهکرد درمان را از تولید ناخالص داخلی کاهش داده بودند زودتر از دیگران بدی و ضعف خدمات را احساس میکنند. اما کاهش بودجه تنها دلیل نابسامانیها نیست. حتی در مناطقی که منابع مالی فراوان هستند نظام درمان با اثرات بیسابقه همهگیری دستوپنجه نرم میکند. در طرف تقاضا، کووید باعث شد بیماران از درمان عقب بمانند. بسیاری از مردم که سالها آنفلوآنزا نگرفته بودند اکنون به آن دچار شدهاند. جهان همچنین برخی هزینههای قرنطینهها را به چشم میبیند. در سال 2021-2020 بسیاری از بیمارستانها و پزشکان خانواده وقت قبلی بیماران غیرکوویدی را لغو کردند. افرادی که درمان دیگر بیماریها را به تاخیر انداخته بودند شاهد وخامت بیماری خود هستند. آنها به درمان پرهزینهتر نیاز دارند و شانس بهبودی آنها نیز کمتر شده است. کووید به طرف عرضه نیز آسیب زده است. بسیاری از بیمارستانها هنوز بیماران مبتلا به کووید را در انزوا میگذارند و قواعد سختگیرانهای را برای بهداشت و ضدعفونی اعمال میکنند. این روش زمان و منابع را میبلعد. علاوه بر این، کارکنان هم فرسوده شدهاند. در نتیجه بهرهوری کاهش یافته است. اگر بخش مراقبتهای اولیه را جدا کنیم سازمان ملی درمان بریتانیا 13 درصد پزشک و 10 درصد پرستار بیشتری نسبت به سال 2019 دارد، اما تعداد بیمارانی که از فهرست انتظار به مرحله درمان وارد میشوند کاهش یافته است. چه میتوان کرد؟ پول بیشتر نمیتواند تاثیر آنی زیادی به بار آورد. استخدام کارکنان زمان زیادی میبرد و موقعیتهای شغلی خالی زیاد هستند. اما میتوان با حذف مقررات غیرضروری ضدکووید در میان جوامع واکسنزده بهرهوری را تقویت کرد. سال آینده باید ظرفیتهای بیشتری ایجاد شود. دولتهایی که نتوانند بهرهوری را بالا ببرند چارهای جز افزایش منابع و در نتیجه بالا بردن مالیاتها نخواهند داشت. اصلاحاتی مانند یکنواختکردن فرآیندها یا ایجاد رقابت بیشتر که در گذشته مطلوب بودند اکنون ضرورتی حیاتی دارند. دولتهایی که به همهگیریهای آینده میاندیشند باید عواقب درازمدت اعمال قرنطینهها را نیز در نظر داشته باشند. بین مهار بیماری در کوتاهمدت و اجتناب از انباشت مشکلات در آینده بدهبستان دردناکی وجود دارد. همانگونه که آقای مور میگفت، «پزشک ضعیف کسی است که نمیتواند یک بیماری را بدون ایجاد بیماری دیگری درمان کند».