خانواده
شکوه پدربزرگ و مادربزرگ
تغییرات جمعیتی همانند حرکت قارهها هستند که سرعت بسیار اندکی دارند و بهطور روزمره دیده نمیشوند اما در نهایت جهان را میلرزانند. طول عمر افراد در مقایسه با سال 1960 دو دهه بیشتر و تعداد فرزندان به ازای هر زن نصف شده است. یکی از بزرگترین تحولات در پویایی خانواده به پدربزرگها و مادربزرگها مربوط میشود. تعداد آنها رو به افزایش است و در مقابل آنها نوههای کمتری دارند.
اطلاعات مربوط به این روند بسیار اندک است بنابراین نشریه اکونومیست تصمیم گرفت تحقیقاتی را انجام دهد. نتایج نشان میدهد که از سال 1960 تاکنون شمار پدربزرگها و مادربزرگها در جهان سه برابر شده و به 5 /1 میلیارد نفر رسیده است. همزمان، نسبت پدربزرگها و مادربزرگها به نوههای زیر 15 سال از 46 /0 در سال 1960 به 8 /0 در زمان حال افزایش یافت. این تغییر از آن جهت اهمیت دارد که پدربزرگها و مادربزرگها دانش و سنتها را انتقال میدهند و پیوندهای خانواده با گذشته را حفظ میکنند. از همه مهمتر، آنها در بزرگ کردن فرزندان کمک میکنند و به مادران امکان میدهند بخشی از زمان خود را برای کار در بیرون آزاد کنند.
بسیاری از والدین ترجیح میدهند فرزندانشان را به جای دیگران به مادربزرگشان بسپارند (پدربزرگها کمتر مراقبت از نوه را بر عهده میگیرند هرچند این کار در مقایسه با گذشته بیشتر شده است). پدربزرگها و مادربزرگها عاشق کودکان هستند، پول نمیخواهند و اغلب به سادگی در دسترس هستند. مادربزرگهای مکزیکی از حدود 40 درصد از کودکان زیر شش سال مراقبت میکنند. در یک هفته عادی در آمریکا 50 درصد از خردسالان و 35 درصد از کودکان پیشدبستانی نزد پدربزرگ و مادربزرگ میماند.
مطالعات فراوان نشان میدهند وقتی مادربزرگها از کودک مراقبت میکنند درآمد مادران افزایش مییابد. یک راه برای اندازهگیری این موضوع آن است که بدانیم اگر مادربزرگ از دنیا برود چه اتفاقی میافتد. در مکزیک مادران شاغلی که از خدمات مادربزرگها محروم هستند نیمی از درآمدشان را از دست میدهند. این تاثیر به میزان کمتر در جوامعی مانند هند نیز دیده میشود که در آن پدربزرگها و مادربزرگها هنوز آداب و هنجارهای قدیمی جنسیتزده را رعایت میکنند. حتی پس از مرگ مادربزرگهای روستایی هند، عروس خانواده که با آنها زندگی میکرد در جستوجوی کار در خارج از منزل برنمیآید. به نظر میرسد که در این مناطق وزن کمکی که مادرشوهرها در مراقبت از بچه و دیگر کارهای خانه ارائه میدهند آنقدر هست که عروسها را قانع کند که در خانه بمانند و وظایف همسرداری را به انجام رسانند.
مراقبتهای پدربزرگها و مادربزرگها برای نوهها نیز سودمند است. در بخشهایی از آفریقا حضور مادربزرگ احتمال بقای کودک را بالا میبرد. در جهان ثروتمند هنوز مشخص نیست که حضور پدربزرگ و مادربزرگ تاثیری بر تقویت نمرات تحصیلی یا مهارتهای اجتماعی داشته باشد اما قطعاً به آنها آسیبی نمیزند. بدیهی است که کودکانی که صرفاً به وسیله مادربزرگ پرورش مییابند عملکرد خوبی نداشته باشند. این اتفاق زمانی میافتد که والدین فوت کردهاند، در زندان هستند یا به هر دلیلی نمیتوانند پیش کودک بمانند. با وجود این زندگی با مادربزرگ بهتر از زندگی با غریبهها یا زندگی در یتیمخانه است. مراقبتهای پدربزرگ و مادربزرگ ضررهایی نیز دارد. خانوادههایی که به این کمکها وابسته هستند برای فرصتهای کاری بهتر به دیگر شهرها مهاجرت نمیکنند بنابراین درآمدشان از آنچه میتواند باشد کمتر است. همچنین، پدربزرگها و مادربزرگها زودتر بازنشسته میشوند یا ساعات کمتری کار میکنند تا بتوانند به نوههایشان برسند. اگر این انتخاب خودشان باشد مشکلی نیست اما بدان معناست که بخشی از منافع اجتماعی حاصل از ورود مادران به نیروی کار به خاطر خروج مادربزرگها از آن خنثی میشود. بزرگ کردن فرزندان کاری دشوار است و دولت باید به هر کسی که آن را انجام میدهد کمک کند. برخی دولتها یارانه مهدکودک میدهند. یک رویکرد سادهتر آن است که به والدین دارای فرزند خردسال که در خانه میمانند پول پرداخت شود. آنها میتوانند آن پول را به هر شکلی که برایشان مناسبتر باشد برای خدمات مراقبت از کودک هزینه کنند. حتی یکی از والدین میتواند بهطور پارهوقت کار کند یا کار کردن را کنار بگذارد. پدربزرگها و مادربزرگهایی که از نوهها مراقبت میکنند نیز میتوانند دریافتکننده چنین پولی باشند. همچنین میتوان پولی را که والدین برای مراقبت از کودک هزینه میکنند از مالیات کم کرد. در این صورت بین هزینه رسمی و هزینه غیررسمی تفاوتی ایجاد نمیشود. همزمان، خانوادههایی که از نعمت پدربزرگ و مادربزرگ برخوردارند میتوانند از اقبال خوب خود لذت ببرند و خوشحال باشند که با روند کنونی تغییرات جمعیتی کودکان بیشتری در این لذت شریک خواهند بود.