سیاست پولی
همگامی نرخ بهره با نرخ تورم
امسال به مدت چند ماه یک اجماع نادر اقتصادی پدید آمد. بانکهای مرکزی جهان ثروتمند به ویژه فدرالرزرو آمریکا گرفتار تورم افسارگسیخته شدند. آنها مجبور بودند از طریق افزایش شدید و سریع نرخ بهره این مشکل را حل کنند. اما در حالی که سال 2022 به پایان خود نزدیک میشود صلح میان شاهینها (تندروان) و کبوترها (اعتدالگرایان) گسسته میشود. آخرین اختلاف آنها بر سر سیاست پولی آنقدر بزرگ بود که انگار هرکدام از آنها با مجموعه متفاوتی از واقعیتها روبهرو هستند. در حالی که برخی اقتصاددانان هشدار میدهند که نرخهای بهره بیش از میزانی که برای کنترل قیمتها لازم است بالا رفتهاند دیگران عقیده دارند که سیاست پولی اصلاً سختگیرانه نبوده است. گفته میشود که حل مشکل تورم همانند جا انداختن یک کتف از جا دررفته دردناک اما ساده است. تمام اقتصاددانان با اصل تیلور که از اسم جان تیلور از دانشگاه استنفورد گرفته شده است آشنایی دارند. این اصل به بانکداران مرکزی میگوید که باید نرخ بهره را به میزانی بیشتر از میزان افزایش نرخ تورم بالا ببرند. عدم توجه به این قاعده به کاهش هزینههای تعدیلشده با تورم برای وامگیری و بدهیها منجر میشود و محرکی اقتصادی پدید میآورد که شرایط را بدتر میکند. سیاستگذاران در پیروی از این اصل باید در زمان اوجگیری قیمتها نرخ واقعی بهره را بالا ببرند. در این صورت دیر یا زود اقتصاد از شتاب میافتد و نظم و آرامش بازمیگردد. اصل تیلور در الگوهای اقتصادی مناسب برای تثبیت تورم ضرورت دارد و یک خرد عمومی به حساب میآید. اما امروز بانکهای مرکزی اصلی از این اصل پیروی نمیکنند. از زمان آغاز سال گذشته تورم در آمریکا، بریتانیا و حوزه یورو به ترتیب 5، 8 و 10 واحد درصد افزایش یافته است. افزایش نرخ بهره از سوی بانکهای مرکزی با استانداردهای تاریخی سرعت بسیار زیادی داشت. اما به هیچ عنوان با سرعت رشد قیمتها همگام نبود. این امر باعث شد برخی اقتصاددانان زنگ هشدار را به صدا درآورند. پس از تازهترین افزایش 75 /0درصدی نرخ بهره در دوم نوامبر، جاناتان پارکر از موسسه فناوری ماساچوست اعلام کرد که فدرالرزرو هنوز ترمزها را نکشیده است. مشکل آنجاست که اگرچه اصل تیلور از جنبه نظری منطقی است درباره چگونگی کاربرد آن در عمل اختلاف وجود دارد. هر اقدام واقعی مرتبط با نرخهای واقعی بهره باید آیندهنگرانه باشد. وامگیرندگان و وامدهندگان جدید باید بدانند تورم در آینده چه اندازه خواهد بود نه اینکه در گذشته چقدر بوده است. طبق پیمایش فدرالرزرو نیویورک، مصرفکنندگان انتظار دارند در سال آینده نرخ تورم 4 /5 درصد باشد. آقای پارکر این رقم را از دامنه هدف نرخ بهره 75 /3 تا 4درصدی فدرالرزرو تفریق میکند تا به نرخ واقعی بهره حدود منفی 5 /1 درصد برسد. او میگوید این نرخ کمتر از نرخ موجود در دوران قبل از همهگیری و بسیار غیرانقباضی است. اما چرا فقط یک سال به جلو نگریسته شود؟ بسیاری از وامها در یک چارچوب زمانی طولانیتر تنظیم میشوند. در اینجاست که محاسبات اعتدالگرایان وارد عرصه میشود. گرگ منکیو از دانشگاه هاروارد نگران آن است که فدرالرزرو در اقداماتش زیادهروی کند چون از آغاز سال گذشته تا زمان نوشتن مقالهاش نرخ بهره واقعی پنجساله در بازارهای مالی به شدت و تا 4 /3 درصد بالا رفته بود. آن نسخه از قاعده تیلور که در کتابهای اقتصادی آمده است و شکل بسطیافتهای از اصل تیلور محسوب میشود بیان میکند که نرخ واقعی بهره باید به اندازه نصف افزایش نرخ بهره بالا برود. باید به پنج سال آینده بازارهای مالی نگریسته و تورم زیربنایی اندازهگیری شود. آقای منکیو با اشاره به رشد سالانه سهدرصدی دستمزدها میگوید که نرخ بهره تقریباً همگام با تورم رشد کرده است. به عبارت دیگر اقدام انقباضی فدرالرزرو بیشتر به نظر زیادهروی میآید تا کمکاری. مبنای این استدلال چیزی است که اقتصاددانان آن را انتظارات عقلانی مینامند. از دیدگاه نظری، دیدگاه عمومی درباره آنچه بانک مرکزی احتمالاً فردا انجام میدهد به همان اندازه نرخ بهره کوتاهمدت امروز اهمیت دارد. در نتیجه، بنا به گفته مایکل وودفورد (Woodford) از دانشگاه کلمبیا در الگوهای اقتصادی مدرن مهم نیست که سیاستگذاران نتوانند در یک نقطه معین زمانی نرخ بهره را از نرخ تورم بالاتر ببرند. تنها انتظار بیتوجهی سیستماتیک به اصل تیلور در آینده بینهایت باعث هرجومرج پولی خواهد شد. سیاستگذاران فدرالرزرو اکنون چنین نوع بیتوجهی را مرتکب نمیشوند. بانک مرکزی کار افزایش نرخ بهره را به پایان نرسانده است و بازارها انتظار دارند سال آینده نرخ بهره به بالای پنج درصد برسد. این میزان برای رعایت اصل تیلور کافی خواهد بود. باور به اینکه انتظارات عقلانی هستند معمولاً به دیدگاه محافظهکارانه از جهان برمیگردد که در آن افراد به گونههای «انسان اقتصادی» تعلق دارند. اما امروزه این استدلال به کمک اعتدالگرایانی میآید که عقیده دارند بانک مرکزی باید از شدت اقداماتش بکاهد. فدرالرزرو با افتخار میگوید که توانسته است نرخ بهره واقعی قیمتگذاریشده در بازارهای مالی را تقریباً در تمام افقها مثبت کند. بدترین مورد خروج منحنی بازدهی از کنترل بانک مرکزی در بریتانیا اتفاق افتاد. اما نکته قابل توجه آن است که بازارها انتظار دارند نرخ بهره بیشتر از آنچه بانک مرکزی بریتانیا تمایل دارد افزایش یابد. بانک مرکزی در جلسه اخیر خود پیشبینی کرد که مسیر مورد نظر بازارها برای نرخهای بهره به رکودی عمیق میانجامد و نرخ بهره را به زیر نقطه هدف میکشاند. به نظر میرسد که باورپذیری بانک انگلستان در مقابله با تورم بیشتر از حد لازم است. حتی اگر اصل تیلور بر مبنای آیندهنگری رعایت شود باز هم این پایان داستان نیست. این اصل حداقل میزان انقباض لازم برای به زانو درآوردن تورم را تجویز میکند. مشکل دیگر آن است که وقتی اقتصاد بیش از حد داغ باشد فرض بر آن است که نرخ بهره باز هم بالاتر برود. در آمریکا که به ازای هر کارگر غیرشاغل دو فرصت کاری خالی وجود دارد این مشکل آشکارا دیده میشود. عدم پاسخ به چنین مشکلی میتواند دوره تورمی را طولانیتر کند. شاید بهترین دلیل برای افزایش بیشتر نرخ بهره سابقه ضعیف الگوهای اقتصادی و بازارهای مالی در پیشبینی تورم باشد. هر دو مورد در سال گذشته بهطور مرتب افزایش آن را کم برآورد کرده بودند. بانکداران مرکزی به این نکته پی بردهاند که در فضای پرابهام بهتر است وزن بیشتری به دادهها و وزن کمتری به پیشبینیها داده شود. شاید پیروی از اصل تیلور با توجه به تورم شناساییشده باعث شود سیاستگذاران کندتر به تغییرات اقتصادی واکنش نشان دهند. اما این بهایی است که باید پرداخت تا بتوان از کنترل تورم مطمئن شد.