رفقای ناباب، کرونا و تحریم
علیرضا ساعدی، از متهمان ردیف اول در بحران اقتصادی ایران و کوبا میگوید
سخن گفتن از وضعیت کوبا و تمایزبخشی به این کشور، نهتنها امر جدیدی نیست بلکه به مسالهای کلیشهای و تکراری بدل شده است. آرمانگرایی انقلابی، کشوری زیبا در قلب دریای کارائیب را به ویرانهای بدل ساخته است که امروز، مردم آن بهجای دنبال کردن دغدغههای جهانشمول و توسعه، در صفهای مرغ و گوشت، گذران عمر میکنند. کوباییها البته در این وضعیت تنها نیستند بلکه ایرانیان، شانهبهشانه آنها در حرکتاند و تنها گذاشتن رفیق لاتینتبار خود را برنمیتابند تا در کنار هم، جزو معدود کشورهای جهان لقب بگیرند که با دارا بودن وضعیتی استثنایی، کشورشان را در مسیری عکس جهت توسعه به حرکت درآورند. علیرضا ساعدی، عضو هیاتعامل صندوق توسعه ملی در این گفتوگو با تشریح شباهتها و تفاوتهای ساختاری ایران و کوبا تلاش کرده است تا تصویری شفاف از وضعیت و پیامدهای حکمرانی به سبک کوبا و ایران ارائه کند و تاکید دارد که کوبا با اینکه در نهایت به اصلاحات تن داد اما روند بسیار کند این حرکت، مردم این کشور را ناامید و آنان را روانه خیابان و شورش علیه حکومت کرده است.
♦♦♦
ایران و کوبا در زمینههای گوناگونی دارای تفاوتهای بنیادین جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی هستند. اما دیده میشود که شیوه کنش ساختارهای تصمیمگیری دو کشور در برخی زمینهها، تشابهات نسبتاً چشمگیری با یکدیگر دارد. دلایل این قیاس و تشابه چیست و بر چه اساس گفته میشود که این دو کشور شبیه به هم هستند؟
بنده با مقایسه سوابق دو کشور چنین ادعایی را در تشابه دو کشور نمیپذیرم. مسیری که ایران و کوبا در دوره معاصر طی کردهاند مشابه هم نیست، فقط در نرم فعلی روابط بینالملل هر دو کشور جزو کلوپ «انقلابیها» محسوب میشوند و نوع حکمرانی در هر دو کشور اصطلاحاً «ایدئولوژیک» است. از نخستین اجلاس خارجی که نمایندگان جمهوری اسلامی در کنفرانس غیرمتعهدها در هاوانا حضور یافتند، پیوندها و همذاتپنداریهایی بین انقلاب ضدامپریالیستی کاسترو با انقلاب اسلامی ایران احساس شد و البته این رابطه بیشتر در محمل سیاسی تا امروز ادامه یافته و همواره یکی از روابط سیاسی مهم ما در حوزه آمریکای لاتین و کارائیب با کوبا در جریان بوده است. شباهت دیگر به این مهم بازمیگردد که هر دو کشور، به مدت طولانی تحت هدایت یک رهبری فرهمند و کاریزماتیک بودهاند. ویژگیهای شخصی «فیدل کاسترو» تحمل بسیاری از نارضایتیها و کاستیهای دولت کوبا را برای مردم این کشور امکانپذیر میساخت. ناآرامیهای بزرگی که در سال 1994 در هاوانا رخ داد با حضور شخصی «فیدل» در بلوار مشهور «مالکون» هاوانا در جمع معترضان و گفتوگو با آنها منجر به پایان غائله شد. آن زمان مردم هنوز به او اعتماد داشتند. امروز اما نظام حکمرانی کوبا از این سرمایه سیاسی بیبهره است. یعنی «رائول کاسترو» 90ساله، رهبری حزب و ارتش را عهدهدار و پستهای کلیدی سیاسی- نظامی نیز کماکان در ید اختیار گاردهای قدیمی همرزم کاسترو است که همه آنها در سنین بالاتر از 80 سال قرار دارند اما بین این رهبران آرمانخواه نسل اول انقلاب و نسل دومیهای نسبتاً واقعگرا و عملگرا که رئیسجمهور کنونی هم از آن گروه برآمده، شکاف وجود دارد و جالب اینکه علیالظاهر این رهبران نسل دوم هستند که از سوی عموم مردم چندان مورد پذیرش واقع نشدهاند.
از جمله دیگر شباهتهای کوبا با ایران، فقدان اراده، توان کافی و دیرکرد در امر اصلاحات اقتصادی است که خود معلول مخمصهای است بین مقاومت نیروهای محافظهکار داخلی و عوامل برونزای ناشی از تحریمها و شوکهای خارجی. دیگر مقایسهها بین ما و کوبا به نفع آنهاست؛ مثلاً در «شاخص توسعه انسانی»، آنها خیلی از ایران جلوتر و در بین 189 کشور در رده 70 قرار گرفتهاند که برای یک کشور کوچک، فقیر و ایزوله 11 میلیوننفری، قابل تقدیر است. در کوبا از سال 2008، عملاً کامپیوتر شخصی، موبایل، استفاده از دیویدی و... به طور قانونی آزاد شده در حالی که ما در ایران و در یک کشور مرفه نفتی، کمتر درگیر چنین محدودیتهایی بودهایم. بسیاری از خدماتی که ما در ایران از آنها بهرهمند هستیم، در کوبا اساساً وجود ندارد. تا همین اواخر، در کوبا مالکیت خودرو و ساختمان و ... در اختیار تنها دولت کاملاً کمونیستی در جهان بود. دستمزدها به قیمت رسمی بین 17 تا 30 دلار در ماه است و بخش عمده مخارج زندگی با یارانههای مستقیم دولت که به همه مردم (نه گروههای هدف) تعلق میگیرد، تامین میشود. شاید خالی از مزاح نباشد در سال جاری کوبا هم مثل ما، دچار کمبود عرضه مرغ شده و واردات چند صد میلیوندلاری داشته است.
ایران و کوبا در عرصه حکمرانی، در چه زمینههایی با هم تفاوت دارند؟ آیا این تفاوتها در دستاوردهای سیاسی و اقتصادی این دو کشور نیز نمود پیدا کرده است؟
من اینطور فکر میکنم که بعضی از رخدادها و اقدامات کشورها در جهان سیاست و قدرت بهسادگی فراموش نمیشود و بدبینانه است اگر مدعی باشم که به شکل اعتبار سوختهای لاینحل میمانند. فیدل کاسترو، در جریان استقرار پنهان موشکهای شوروی در خاک خود در دهه 60 میلادی (بحران خلیج خوکها) جهان را در آستانه جنگ جهانی سوم قرار داد که تاثیر بسیار عمیقی در مناسبات جهانی داشت (شاید استمرار تسخیر سفارت در ایران هم اینگونه باشد). بحران موشکی، اساساً کوبا را در وضعیت منزوی قرار داد و تنها شراکت اقتصادی آن به اتحاد جماهیر شوروی وقت منحصر شد و این رابطه نامتعادل ادامه یافت. لذا اقتصاد کوبا، تا حد زیادی مبتنی بر تولیدات کشاورزی و صادرات نیشکر، تنباکو، قهوه، مرکبات، برنج و... شکل گرفت و بخش مهمی نیز شامل صدور خدمات همانند جذب توریست و ارائه خدمات سلامت در کشورهای آفریقایی و لاتین و کارائیب است. (بخش عمدهای از خدمات درمانی ونزوئلا را کوباییها تامین میکنند.) کوبا ناچار است بخش عمده نیازهای غذایی و دارویی خود را وارد کند، کسری تراز بازرگانی مستمر رخ داده و برای مدت طولانی شوروی سابق آن را جبران میکرد. اخیراً ونزوئلا چنین نقشی را برای کوبا برعهده گرفت و نفت و فرآوردههای نفتی را به صورت یارانهای به کوبا میرساند که البته برآمده از سیاست چاوس برای ایجاد ائتلاف منطقهای بود. بخشی از وخامت امروز اقتصاد کوبا ریشه در مشکلات اقتصادی ونزوئلا دارد. برخی تخمینها حاکی است تا قبل از بحران، 21 درصد از GDP کوبا برآمده از تجارت با ونزوئلا بوده بهعلاوه وقوع طوفانهای بزرگ نیز موجب شد که در سالهای اخیر زیرساخت حیاتی کوبا در نیرو و گاز تخریب شود در حالی که منابع لازم برای بازسازی آن موجود نیست. خلاصه کلام اینکه کوبا کلکسیونی از معضلات است که فقر را گسترش داده و وضعیت هم بغرنج است.
به نظر شما ابرچالشهای دو کشور در حوزه سیاسی و اقتصادی را چگونه میتوان برشمرد و تشریح کرد؟
در این حوزه ما و کوبا شباهتهایی داریم. کوبا هم نظام ارز دونرخی و حتی سهنرخی را به مدت طولانی تجربه کرده و اکنون نیز یکی از گرفتاریها ادامه دونرخی بودن ارز در این کشور است. یک ارز «پزو» در این کشور وجود دارد که ارزش آن یک دلار آمریکا محاسبه میشود و دیگری «ارز قابل تبدیل» یا CUC که پزویی است که ارزش برابری آن تا همین اواخر، 26 پزو به ازای یک دلار بود. نرخ بازار سیاه نیز وجود دارد که نسبت آن یک دلار در برابر 60 پزو است. کوبا به خاطر دسترسی بسیار کم به ارز خارجی و لزوم جبران یارانههای فراگیر و حفظ قدرت خرید دستمزدهای اسمی گرفتار این نظامات شده. البته ابتکارات عجیبوغریب هم به خرج دادهاند (که در ایران نیز مشابه آن را داریم). مثلاً ارتباطات مالی قابل توجهی بین مهاجران کوبایی ساکن آمریکا با خانوادههایشان وجود دارد که برای آنها دلار یا سایر اسعار معتبر میفرستند. دولت کوبا برای اینکه این دلارها صرف قاچاق کالا از پاناما نشود و در داخل جمعآوری شود، فروشگاههای ویژهای تاسیس کرده تا همان کالاها را به خریداران خاص کوبایی دلار در دست، بفروشند که اتفاقاً موجب دردسر هم شده است. در اعتراضات اخیر، نخستین مکانهایی که مورد هجوم و غارت قرار گرفتند، همین فروشگاهها بودند چراکه عامه مردم، آنها را نوعی سیستم تبعیضآمیز تعبیر میکنند. کوبا دچار «انباشت بدهی» ارزی هم هست که ناشی از شکست طرحهای کاسترو در دهههای 70 تا 80 میلادی است، نسبت بدهی به GDP در کوبا، براساس آمار رسمی تقریباً 55 درصد و خوشبینانه است. (این نسبت به صورت غیررسمی در کشور ما حدود 46 درصد تخمین زده میشود.) چینیها در سال 2011 حدود 6 میلیارد دلار مطالبه خود از کوبا را مورد بخشودگی قرار دادند، روسها نیز 32 میلیارد دلار بدهی کوبا را بخشودند. میدانیم بخشودن چنین ارقام درشتی از سرمایه به یک کشور، بالقوه بدهکاری سیاسی ایجاد میکند. در مقابل این گشادهدستیها، اما کلوپ پاریس شامل 14 کشور ثروتمند غربی، از 11 میلیارد مطالبه خود فقط 5 /8میلیارد دلار را بخشودند و بازپرداخت بقیه را با جدول شروع از سال 2020 بازآرایی کردند. قبلتر عرض کردم غرب کمتر با کوبا همراهی کرده و میکند. اروپاییها ارائه خطوط اعتباری تجاری را منوط به عدم نکول کردند و اتفاقاً کوبا در سال رکود شدید از پرداخت بازماند. بحث ایالات متحده در این بین جداست. کوبا نه عضو صندوق بینالمللی پول و نه عضو بانک جهانی است.
عنایت بفرمایید یک مثال عرض کنم از عملگرایی، «انور سادات»، همرزم قدیمی ناصر، قهرمان آرمان اعراب و بعدها رئیسجمهور مصر، هنگامی که در جنگ مشهور رمضان به پیروزیهایی رسید ناگهان در میانه نبرد خود را تنها یافت و در حالی شاهد پل هوایی ارسال تسلیحات به اسرائیل بود که باعث چرخش نتیجه جنگ شد و مصر درس بزرگ و تلخی از اتکا به بلوک شرق آموخت. او بعدتر و در اوایل دهه 80 با اتخاذ یک تصمیم سرنوشتساز صحرای سینا را بازپس گرفت، کمکهای مالی گسترده از ایالات متحده دریافت کرد و تا حدود زیادی رفاه برای مردم خسته از جنگ و فقر فراهم و امنیت مصر را تضمین کرد. او در قبال این تصمیم (درست یا غلط) جان خود را از دست داد. اما فیدل کاسترو در میانه تصمیم مهرومومها معطل ماند، نمیدانست میخواهد با غرب صلح کند یا خیر، لذا عملاً هزینهها را به کوبا تحمیل کرد تا جایی که برای نرمش باید صحنه را به برادر خود واگذار میکرد تا مثلاً فضایی شکل بگیرد و ملاقاتی با اوباما انجام و برای رفع تحریم مذاکره شود.
وضعیت فعلی اقتصاد دو کشور ایران و کوبا تا چه اندازه ناشی از تحریم و کرونا و تا چه اندازه ناشی از حکمرانی غلط و به تعویق انداختن اصلاحات اقتصادی است؟
هر دو این عوامل در شکل گرفتن وضعیت کنونی کوبا دخیل بودهاند. ما هم به طور مشابه دچار مضیقه از این جهات شدهایم. اینطور عرض کنم که برخلاف تصور همگان، سیاستهای کمونیستی کوبا نه برابری، که منجر به تبعیض و شکاف بین سفیدپوستان کوبایی و آفریقاییتباران کوبایی در این کشور شده است. 95 درصد از آفریقاییتباران کوبایی در گروه با درآمد کمتر از سه هزار دلار در سال قرار دارند در حالی که حدود 50 درصد از سفیدپوستان در این طبقهبندی هستند. تظاهرات سال 2020 میلادی کوبا نیز به خاطر کشته شدن یک رنگینپوست آغاز شد و جالب توجه اینکه جنبش برابریطلبانه سیاهان در ایالات متحده نیز با این تظاهرات همراهی نشان داد و اصرار هم دارند که دولت بایدن، تحریمها علیه کوبا را لغو کند. خوب است همین الان به پیچیدگیهای موضعگیری ایالات متحده در قبال کوبا ورود کنیم. در عمل دولت بایدن مسیر دولت ترامپ را ادامه داده و شرایط را سختتر کرده است. در واقع، دولت بایدن باید هم به رای سیاهپوستان اعتنا کند و هم حمایت لاتینتباران مهاجر ساکن در ایالت کلیدی فلوریدا را دائم رصد کند. تا وقتی دو سناتور مهم کوباییتبار یعنی منندز و روبیو در سنا هستند، اوضاع حزب دموکرات شکننده است. بنابراین تحریمهای آمریکا کماکان تا انتخابات آتی به نظر برقرار است. این موضع بر سفر آمریکاییها به کوبا هم تاثیر فراوان گذاشته، حوزهای که برای اقتصاد کوبا حیاتی است. پیش از همهگیری کرونا، سالانه دو تا سه میلیون گردشگر به کوبا وارد میشد. با بهبود روابط کوبا و آمریکا در دوره اوباما، گردشگران ثروتمند آمریکایی نیز اضافه شدند اما به دنبال حملات مشکوک صوتی علیه دیپلماتهای آمریکایی در هاوانا در دوره ترامپ، تسهیلات ایجادشده برای سفر به کوبا لغو و اقامت توریستهای آمریکایی در هتلها و رستورانهای متعلق به ارتش کوبا منع شد.
با اوجگیری کرونا، اکنون تعداد گردشگران به 9 درصد سال قبل از آن رسیده و رشد اقتصادی کوبا در دو سال گذشته ارقام منفی 11 درصد و منفی دو درصد را پشت سر گذاشته است. درآمدهای ارزی به یکچهارم کاهش یافته و کوبا با شرایط بسیار بحرانی روبهرو است. چون اتفاقاً مبحث ساخت مشترک واکسن با کوبا در ایران مطرح است خوب است گزارشی درباره آمار و ارقام کوبا عرض کنم. روزانه 120 هزار دوز واکسن در کوبا تزریق میشود و تاکنون حدود هشت میلیون دوز واکسن به شهروندان تزریق شده است که رکورد مناسبی محسوب میشود. فضای داخلی کوبا چنان قطبی شده که ورود توریستهای روسی عامل شیوع کرونا شناخته شده و مردم معترضاند. اخیراً و تنها در عرض دو ماه، نرخ ابتلا به کرونا در این کشور از هزار نفر به 6500 نفر افزایش یافته است.
چرا تحولات در راس حکمرانی کوبا در دهه اخیر و همچنین اصلاحات اقتصادی سال جاری، تاثیری بر بهبود اوضاع کوبا نداشته است؟ آیا شیوه اصلاحات در این کشور میتواند به عنوان راهکاری برای بهبود وضعیت ایران نیز در نظر گرفته شود؟
باید اذعان کرد اصلاحات اقتصادی اخیر در کوبا عمیق بوده اما خیلی دیرهنگام. در سال 2019 رفراندوم قانون اساسی برگزار شد و برای اولین بار، نقش «رئیسجمهور» تقویت و به دو دوره پنجساله محدود شده است. مالکیت خصوصی، بازار آزاد و FDI به رسمیت شناخته شد. یک منطقه آزاد تجاری راهاندازی شده و تغییراتی نیز در اداره استانها و شوراها صورت گرفته است. اما ضعف بسیار مهم در اصلاحات این کشور، سرعت بسیار پایین آن است. برای مثال در سال 2011 تصمیم گرفتند اصلاحات بودجه را انجام دهند، ساختار اشتغال را به سمت خویشفرمایی و مشاغل آزاد ببرند و داراییهای دولت را به صورت BOT یا واگذاری مدیریت به بخش خصوصی واگذار کنند اما اینها به نتیجه نرسیده و ناقص انجام شده است. ناگفته نماند که دولت فعلی هم، مشروعیت لازم نزد عموم برای انجام این تحولات بزرگ را نداشته و ندارد و مردم به توان و اراده تکنوکراتهای جوانی مانند «میگل دیاز کانل» رئیسجمهوری که سن او از سن انقلاب کمتر است، باور ندارند. شرایط امروز کوبا برای آن مردم تالمات فراوانی در بر دارد اما ما باید درس مهمی را از آن فرابگیریم. کوباییها نتوانستهاند روابط بینالمللی خود را بهویژه در تعاملات اقتصادی تنظیم کنند (نه لزوماً با آمریکا بلکه با بقیه شرکای بالقوه و قدرتمند). در چنین شرایطی که اصلاحات داخلی را آغاز کردهاند، اقتصاد ناگزیر متحمل هزینههای جدی میشود و تجربه کشورهای موفق نیز موید آن است که بخشی از این هزینهها و فشارها باید به کمک ظرفیتهای بینالمللی مانند سرمایه، فناوری و خدمات تجاری خارجی پشت سر گذاشته شود تا یک اقتصاد بتواند از دوران گذار، مدیریتشده عبور کند. کوبای امروز با ترکیبی از صادرات ثابت که در طول سالیان به نیشکر متکی بوده (که همانند نفت ما، قیمت پرنوسانی دارد)، متفقین مناسبی نیز انتخاب نکرده، شرکای او مانند ونزوئلا، روسیه یا حتی چین یا وضعیت باثباتی ندارند یا کوبا اولویت خاصی برای آنها ندارد یا ممکن است مداخلاتی مخرب نیز در پیش بگیرند. سایر اقتصادهای ثروتمند نیز اشتیاقی نشان نمیدهند. بنابراین مردم و دولت کوبا بدون بهرهمندی کامل از تجارت آزاد و خطوط اعتباری بانکی، جابهجایی سهل سرمایه و... «گذار» سختی را سپری میکنند. اصلاحاتی که بدون در نظر گرفتن دقیق الزامات، وسایل توفیق و همزمانیها اتخاذ شود، مشکلات جدیدی به بار میآورد. حالا امروز کوباییها در این تابستان داغ و چنین شرایط ملتهب و ناپایدار، در صفهای طویل غذا و دارو روزگار میگذرانند.
پینوشت: واژه «سابق» در احزاب کمونیستی، به عنوان پیشوند نام افراد رفیق مورد استفاده قرار میگرفت.