فرازونشیب سرمایه سیاسی
چگونه بوریس جانسون میتواند از ریزش سرمایه سیاسی خود جلوگیری کند؟
ترجمه: الهام حمیدی- تنها سرمایه باارزش یک نخستوزیر، سرمایه سیاسی اوست. این گنج باارزش که حامیان را متحد و مخالفان را به حاشیه میراند، میتواند رویاهای دستنیافتنی یک سیاستمدار را به صحن قانونگذاری مجلس برساند. البته این سرمایهای بسیار گذراست، امروز هست، فردا نیست. در انتخابات اخیر، بوریس جانسون توانسته بود تا حد زیادی این سرمایه را برای خود به دست آورد، ولی سال گذشته و پس از شیوع ویروس کرونا و دردسرهای ایجادشده، همه آن به یکباره ناپدید شد. حتی بسیاری پیشبینی میکردند که عمر نخستوزیری او به کریسمس نرسد.
اکنون محبوبیت بوریس جانسون افزایش یافته و سرمایه سیاسی او بیشتر شده است. موفقیت واکسیناسیون باعث شده اتهاماتی نظیر اینکه او یک بیخرد ناشایست است کمرنگ شود. بریتانیا با واکسیناسیون 14 درصد جمعیت خود، از بسیاری از کشورهای بزرگ مانند آلمان (4 /2 درصد) و فرانسه (3 /2 درصد) جلوتر است. اروپا با سیاست پیچیده ملیگرایی واکسیناسیون خود، به همه فرضیات اروپاهراسی رایج بین بریتانیاییها مهر تایید زده است. نظرسنجیای که در 31 ژانویه منتشر شد نشان میداد که حزب محافظهکار، از حزب کارگر سه امتیاز جلوتر است و نظرسنجی دیگری که در تاریخ اول فوریه منتشر شد، نشان میداد که فقط 36 درصد از بریتانیاییها نسبت به اروپا نظر مثبت داشته در حالی که 50 درصد آنها مخالف اروپا هستند. و البته آقای جانسون در دوران گذار به سوی بلوغ سیاسی است؛ لحن او نسبت به گذشته بیشتر شبیه مردان سیاست شده و دولت او خیلی حرفهایتر عمل میکند.
اگر بوریس جانسون سیاست داشته باشد باید این سرمایه باارزش خود را به آرامی خرج کرده و اجازه ندهد که به مرور زمان از بین رفته و فراموش شود. بریتانیا با بیش از 100 هزار کشته از ویروس کرونا، یکی از بالاترین آمار تلفات در جهان را از زمان شیوع بیماری داشته است. برگزیت باعث کاهش درآمدهای تجاری شده، اتاق بازرگانی منچستر گزارش داده که معاهده برگزیت به بیش از یکچهارم شرکتهای تجاری در منطقه آسیب زده است. ایرلند شمالی هم دچار بحران اصلاح قانون اساسی در کشورش شده است.
ولی دقیقاً آقای جانسون کجا میتواند این سرمایه باارزش خود را خرج کند؟ این سوال دو جواب واضح دارد: یکی تلاش برای حفظ تعهدات خود در جهت بهبود وضعیت کشور و تلاش برای جلوگیری از فروپاشی بریتانیا. ولی بهبود شرایط در بهترین حالت نیازمند تلاش بیوقفه یک نسل کامل است که احتمالاً کاری مانند شخصیت افسانهای سیزیف در پیشرو خواهند داشت: تلاش پیدرپی برای بهبود شرایط و برگشت شرایط به حالت اول به دلیل گرایش اقتصاد بریتانیا به حوزه اروپا (سیزیف شخصیت افسانه یونانی بود که به مجازاتی بیپایان محکوم شد و در آن میبایستی سنگ بزرگی را تا نزدیک قلهای برده و قبل از رسیدن به پایان مسیر، شاهد باز غلتیدن آن به اول مسیر باشد). تنها راه برای جلوگیری از اعلام استقلال اسکاتلند نیز این است که ثابت کنیم بریتانیا کشوری بسیار قوی است و جدا شدن از آن تصمیمی نابخردانه حساب میشود.
آقای جانسون باید سه راهکار اصلی در سیاست و اقتصاد کشور را در اولویت کارهای خود قرار دهد. اولین آن بهبود شرایط مراقبتهای اجتماعی است (مراقبتهای اجتماعی در بریتانیا شامل مراقبتهای دولتی از افراد نیازمند به کمک در سنین مختلف است). مقوله پرجنجالی که همیشه سیاستمداران بریتانیایی آن را نادیده گرفتهاند. آخرینبار به دنبال طرح ضعیف «مالیات بر بیماری زوال عقل» پیشنهادی ترزا می، او اکثریت مجلس را در انتخابات 2017 از دست داد. اما اکنون اگر کاری انجام نشود هزینهها بهطور سرسامآور افزایش خواهند داشت: حتی قبل از اینکه 25 هزار نفر از افرادی که تحت مراقبتهای خانگی دولتی قرار داشتند بر اثر کووید 19 جان خود را از دست بدهند، این سیستم به دلیل شلوغی مراکز نگهداری و کمبود کادر مراقبت، در حال از هم پاشیدن بود.
آقای جانسون همیشه قول داده که برای این بخش از خدمات دولتی در جستوجوی یک راهحل بلندمدت باشد. او اکنون باید در کنار عمل کردن به این قول خود، یک بنای یادبود برای قربانیان کووید 19 نیز بسازد. آسانترین راه برای اصلاح این سیستم، حفظ اصل اساسی رایگان بودن خدمات پزشکی در NHS (سیستم ملی درمان در بریتانیا) است: سهم هر شخص در هزینههای درمان را میتوان روی 50 هزار پوند (معادل 68 هزار دلار) نگه داشت و بقیه هزینه را دولت از طریق اخذ مالیاتهای عمومی پرداخت کند، حتی اگر این هزینهها منجر به افزایش مالیات شوند. بر اساس گزارش اندیشکده Policy Exchange، ارائه یک سیستم جامع، که همه مراقبتهای اجتماعی را به مدت طولانی پوشش کامل بدهد معادل فقط 5 /0 درصد از کل تولید ناخالص داخلی کشور خواهد بود که با توجه به نیاز مبرم به چنین خدماتی این مبلغ بسیار ناچیز بهشمار میآید.
اولویت دیگر بوریس جانسون جوانانی هستند که موقعیتهای اجتماعی خود مانند تحصیل را از دست دادهاند تا احتمال انتقال کووید 19 به افراد مسن در خانه کمتر شده و از آنها در برابر این بیماری محافظت شود. اندیشکده موسسه مطالعات مالی، تخمین میزند که تعطیلی مدارس در دوران کرونا برای هر دانشآموز خسارتی معادل 40 هزار پوند در دستمزد دریافتی در کل عمرش به همراه خواهد داشت. کودکان فقیر که دسترسی کمتری به اینترنت و فضای ساکت منزل برای درس خواندن دارند بیشترین آسیب را میبینند. دولت باید اطمینان حاصل کند که دانشآموزان این زمان ازدسترفته را میتوانند با برپایی مدارس تابستانی، طولانیتر کردن ساعتهای آموزشی در یک روز، طولانیتر کردن سال تحصیلی، ارائه کلاسهای پربار و تکرار مجدد یک سال تحصیلی، جبران کنند.
در کنار مسائل داخلی از این جنس، آقای جانسون به سیاست خارجی پیروزمندانهای هم نیاز دارد. چه چیزی بهتر از اینکه او توانست همزمان با خروج بریتانیا، رابطه دوستانهای با اروپا برقرار کند؟ هر اندازه هم که منتقدان بریتانیایی اتحادیه اروپا تصور فروپاشی این اتحادیه را داشته باشند و هر اندازه زندگی بریتانیاییها را دچار مشکل کنند، باز هم باید قبول کرد این اتحادیه در معرض هیچ نوع فروپاشیای قرار ندارد. البته شرمندگی فعلی اروپا از عملکرد خود در زمان شیوع کووید 19، تا حدودی میتواند مانع از عملی شدن این پیشفرض شود که شروع روابط دوستانه با آنها مستلزم ملحق شدن مجدد بریتانیا به اتحادیه اروپاست و همین موقعیت میتواند به آقای جانسون امکان مانور بیشتری در روابط خود با اتحادیه اروپا بدهد.
الان وقت آن رسیده که او باور متعصبانه طرفداران برگزیت را که بریتانیا باید رضایت کشورهایی مانند آلمان و فرانسه نه دیدگاههای بینالمللی را در اولویت قرار دهد، به دور افکند. او باید راههایی برای همکاری با اتحادیه اروپا بهخصوص در حوزه امنیت و سیاست خارجی پیدا کند. بریتانیا در موضوعاتی مانند تغییرات اقلیمی تفاهم زیادی با اتحادیه اروپا دارد. حتی همکاری بریتانیا با اروپا در زمینه تبادل فرامرزی اطلاعات جنایی میتواند بیشتر از اینکه به ضرر این کشور باشد به سودش تمام شود، حتی اگر به قیمت به رسمیت شناختن دیوان دادگستری اروپا تمام شود. اعطای جایگاه کامل دیپلماتیک به سفیر اتحادیه اروپا نیز میتواند شروع خوبی برای برقراری مجدد روابط حسنه باشد.
یک مرد تمامعیار بعد از بحران
آقای جانسون همواره وینستون چرچیل را الگوی خود قرار داده است. اما وقتی صحبت از خرج کردن سرمایه سیاسی میشود بهترین مدل میتواند دوست و رقیب چرچیل، کلمنت اتلی، باشد. شخصیت او موضوع داستان کتابی نوشته «جان بو» است. اتلی توانست در سال 1946 و در روزهای تاریک بعد از جنگ با تصویب لایحه خدمات درمانی ملی که بر اساس آن همه از خدمات درمانی رایگان بهرهمند میشدند، به کل کشور روحیه بدهد. او همچنین در سال 1944 با لایحه تحصیل نیز توانست زمینه تشکیل جامعهای شایستهسالار را فراهم کند. او همچنین برخلاف احساسات ضدآمریکایی بسیاری از وزیران خود، توانست با ایجاد اتحاد محکمی با آمریکا سیاست خارجی بریتانیای بعد از جنگ را شکل بدهد. روحیهای مانند همان سالهای 1940 شاید همان روحیهای باشد که اکنون بریتانیا به آن نیاز دارد.
منبع : اکونومیست