تیری که به سنگ خورد
شاهین چراغی عضو شورای عالی بورس در خصوص تحریم بازار سرمایه ایران گفت
راضیه احقاقی: در روزهای گذشته دونالد ترامپ اعلام کرد قصد دارد قبل از پایان دوره ریاستجمهوری خود، بورس تهران را تحریم کند. این خبر بیش از آنکه بازار سرمایه کشور را بترساند دستمایه تعجب فعالان این بازار شد چراکه مدتهاست بورس کشور با اثرات تحریم دستوپنجه نرم کرده و به نوعی در آن مسیر آبدیده شده است. اگر بازار سرمایه ایران به واقع میزبان سرمایهگذاران خارجی متعدد بود، حتی تهدید به تحریم هم میتوانست شوکی جدی به این بازار وارد کند و عملی شدن این تهدید با خروج یکباره سرمایهگذاران به سقوط یکباره بورس منجر شود. اما در شرایطی که ایران از سالهای گذشته همواره تحت شدیدترین تحریمها بوده و اغلب بانکهای معتبر دنیا سالهاست که با ایران مراوده ندارند، سرمایهگذار خارجی در این بازار وجود ندارد که خروج آن بتواند شوکی به بورس تهران وارد کند. برای مشخص شدن تاثیر واقعی و روانی تحریم بورس تهران گفتوگویی با شاهین چراغی عضو شورای عالی بورس داشتیم. وی معتقد است: تحریمها باعث شده تا بورس تهران از منظر نرمافزاری تا سرمایهگذاری خودکفا باشد و وابستگی به دنیا نداشته باشد و از همین رو آسیبی از تحریم نمیبیند. حتی در بعد روانی نیز مسائل داخلی کشور به مراتب تاثیر بیشتری نسبت به این تهدید بر بازار سرمایه دارند. بنابراین این تهدید ترامپ تنها بلوف سیاسی وی در آخرین روزهای ریاستجمهوری آمریکاست که بینتیجه خواهد ماند. در ادامه متن کامل این گفتوگو را میخوانید.
♦♦♦
آیا بورس تهران قابل تحریم کردن است؟
مشخص شدن نتیجه انتخابات ایالات متحده آمریکا به همگان نشان داد که آقای ترامپ حتی پس از یک دوره ریاستجمهوری در این کشور همچنان شناخت درستی از شرایط اجتماعی و سیاسی کشور خود هم ندارد. حال چنین فردی در روزهای پایانی کار خود اعلام میکند که بازار سرمایه ایران را تحریم میکند، چنین اقدامی نشان داد این شخص و مشاوران وی هیچگونه شناختی از وضعیت اجتماعی و اقتصاد کشور ندارند. از سال 84 به بعد که دور جدید تحریمهای آمریکا علیه ایران آغاز شد، لایهبهلایه صنایع کشور مورد تحریم قرار گرفت. بهگونهای که در حال حاضر صنعت بانکداری، پتروشیمی و سپس فلزات مورد تحریم قرار گرفتند. حتی بعد از برجام نیز با وجودی که توافقات صورت گرفته بود اما همچنان هیچ سیستم بانکی معتبری در دنیا حاضر به شروع مبادلات بانکی با ایران نبود و عملاً هیچ کارگزار بانکی معتبری در دنیا عملیات پولی را برای ما انجام نداد.
در واقع پس از برجام نیز تحریمهای بانکی ایران کامل مرتفع نشد و از آنجا که تمامی مبادلات تجاری و سرمایهگذاری نیاز به برقراری ارتباط بانکی دارد، پیشنیازهای لازم برای توسعه صادرات یا حضور سرمایهگذاران خارجی در کشور مهیا نشد. بنابراین باید اذعان کرد که ایران از سال 84 تا به امروز تحت تحریم بوده و با وجود این بازار سرمایه کشور به فعالیت خود ادامه داده است. صحبت ترامپ را تنها میتوان یک بلوف سیاسی دانست که البته این بلوف تاثیری در بورس تهران نخواهد داشت. اگر سرمایهگذاران خارجی در بازار سرمایه کشور حضور داشتند، تحریم این بازار میتوانست بر عملکرد بورس تهران اثرگذار شود. تحریم نرمافزارهای معاملاتی راهی دیگر برای تحت فشار قرار دادن بازار سرمایه یک کشور بهشمار میرود اما بورس تهران حتی به لحاظ نرمافزاری نیز وابستگی خارجی ندارد که بتوانند با تحریم معاملات این بازار را دچار اختلال کنند. همانگونه که مستحضرید بسیاری از پلتفورمهای معاملاتی در بازارهای سرمایه دنیا، معاملات خود را بر اساس نرمافزارهای طراحیشده توسط بورس نزدک (متعلق به ایالات متحده آمریکا) انجام میدهند؛ چراکه بورس نزدک یکی از بزرگترین پلتفورمهای معاملاتی دنیا را تعریف کرده و در اختیار بازار سرمایه دنیا قرار داده است. البته سیستم تجارت و انجام معاملات ایران نیز متعلق به یکی از شرکتهای فرانسوی است که نزدک در زمان تحریم آن را خریداری کرد؛ اما به دلیل تحریمها، سالهاست که این شرکت نسخههای جدید برنامههای معاملاتی خود را به ایران نداده و در واقع با قطع روابط ظرف سالهای گذشته تمامی کارهای توسعه و نگهداری این بازار سرمایه توسط متخصصان داخلی انجام میشود و به این ترتیب بورس تهران هیچ ارتباطی با بورسهای دنیا ندارد.
عدم ارتباط بورس تهران با سایر بازارهای سرمایه دنیا یکی از دلایلی است که باعث میشود بازار سرمایه کشور متناسب با روند سایر بازارهای سرمایه دنیا حرکت نکند. در واقع در برهههایی که تمام شاخصهای بورس دنیا مثبت میشود، شاخص بورس کشور منفی شده یا برعکس. این موضوع بیانگر آن است که به واقع بازار سرمایه کشور فاقد وابستگی به بازارهای سرمایه دنیا بوده و در مسیر خود حرکت میکند. اما نگاهی به روند معاملات در بازارهای سرمایه بزرگ دنیا از همبستگی این بازارها حکایت دارد؛ فعالیت و گشایش بازارها در بازارهای سرمایه دنیا از بورس توکیو و شانگهای آغاز شده، سپس معاملات در بورس لندن برقرار شده و در ادامه در بورس نیویورک معاملات انجام میشود. بررسی روند معاملات در این بازارها نشان میدهد که روند معاملات در آنها همگرا بوده و اگر بازار سرمایه در شرق آسیا مثبت باشد، در لندن نیز مثبت خواهد بود و در ادامه بورس آمریکا نیز روند مثبتی خواهد داشت. و این حرکت دورانی مرتبط در تمام بازارهای مالی دنیا وجود دارد. در حالی که اغلب بازارهای سرمایه دنیا همگرا با یکدیگر حرکت میکنند اما تحریمها باعث شده که بورس ایران هیچ وابستگی و همگراییای با بازارهای سرمایه دنیا نداشته باشد. این موضوع را باید به نوعی حُسن تحریم برای بورس تلقی کرد. اگرچه تحریمها باعث شدهاند تا بازار سرمایه کشور از سرمایهگذار خارجی بیبهره بماند اما به نوعی خودکفایی در این بازار نیز منجر شده که امروز تحریم بورس تهران غیرممکن باشد. البته تاکید میکنم که داشتن ارتباطات بینالمللی و ورود سرمایهگذار خارجی به بازار سرمایه کشور راهگشای توسعه اقتصادی بهشمار میرود؛ اما با توجه به اینکه هیچگاه بازار سرمایه ایران میزبان سرمایهگذار قابل توجه خارجی نبوده و حتی مجبور شده از لحاظ نرمافزار معاملاتی نیز بر توان داخلی تکیه کند، باعث شده تا امروز تهدیدات جدید ترامپ نتواند هیچ استرس و تنش اقتصادی را به این بازار وارد کند. اما در نمونههای مشابه همانند زمانی که بازار سرمایه ترکیه، تهدید به تحریم شد، تنش قابل توجهی در بازار سرمایه این کشور که دارای ارتباطات بینالمللی بوده و سرمایهگذاران خارجی نیز در آن حضور دارند، به وجود آمد. اما در حال حاضر تمامی سیستمهای سپردهگذاری و تسویه وجوه بازار سرمایه در کشور انجام میشود و ارتباطی با خارج از کشور ندارد و به این ترتیب از این منظر نیز تحریم اثری ندارد. بنابر تمامی مطالب عنوانشده باید مجدد بگویم که تحریم بورس تهران از سوی ترامپ تنها بلوف سیاسی در آخرین روزهایی است که وی در مسند قدرت در ایالات متحده آمریکا قرار دارد و این خبر سوخته بهطور قطع تاثیری در بازار سرمایه کشور نخواهد گذاشت.
آیا میتوان تهدید ترامپ مبنی بر تحریم بازار سرمایه کشور را تحریم شرکتهای حاضر در بورس تلقی کرد؟ اگر چنین باشد، این تحریم چه تاثیری در بازار سرمایه کشور خواهد داشت؟
عمده شرکتهای در بورس کشور را میتوان به سه گروه عمده و تاثیرگذار طبقهبندی کرد که شامل شرکتهای فلزاتی و معدنی، پتروشیمیها و صنعت بانکداری میشوند. تقریباً از حدود 15 سال قبل به مرور زمان تمامی این شرکتها وارد حلقه تحریم شدهاند و دیگر شدت گرفتن تحریم در خصوص آنها معنی ندارد.
در وضعیت فعلی، حتی اگر اسم شرکتها وارد فهرست تحریم شود نیز تاثیری در عملکرد آنها حتی در زمینه صادرات ندارد؛ چراکه در حال حاضر نیز هیچ شرکت ایرانی محصولات تولیدی خود را به نام خود صادر نمیکند. در حال حاضر بزرگترین و مهمترین شریک تجاری ایران کشورهای چین و هند با جمعیتی بیش از دو میلیارد نفر هستند که این بازار بزرگ حاضر به همکاری با ایران و خرید محصولات تولیدی ایران بدون نام تولیدکننده هستند.
در واقع شدت گرفتن تحریمها در این سالها باعث شده تا حتی صادرکنندگان بزرگ کشور همانند شرکتهای پتروشیمی و فولادی و شرکتهای فرآورده و مشتقات نفتی نیز دیگر محصولاتشان را به نام خود صادر نکنند؛ در این سالها صادرات شرکتهای داخلی از طریق شرکتهای واسطه انجام شده است. همچنین تحریمهای بانکی باعث شده تا شرکتهای ایرانی حساب بانکی به اسم خود نداشته باشند و بنابراین تحریم خاص شرکت نیز نمیتواند در عملکرد آنها تاثیرگذار شود. بیان چنین تحریمی از سوی ترامپ نشان داد که وی دید درستی از اقتصاد ایران ندارد و با وجود این در تلاش است تا آخرین فشارهای خود را به ایران وارد کند. اما مردم و سرمایهداران حاضر در بورس آگاه باشند که این تحریمها هیچ اثری در بورس کشور ندارد و مردم نیز نباید به این اخبار توجه کنند. بارها بر این موضوع تاکید داشتهام که بهرغم آنکه تحریم اقتصاد کشور و زندگی مردم را دچار مشکل کرده اما در مواردی نیز مزایایی برای کشور به همراه داشته است و در واقع باعث شده تا ظرفیت داخلی صنایع کشور به حداکثر برسد. بسیاری از کارخانههای کشور به دلیل ارز هزارتومانی و حتی سه یا چهار هزارتومانی از پروسه تولید اقتصادی خارج شدند که این موضوع با شدت گرفتن تحریم در سالهای اخیر کم شده است. بنابراین اگر بخواهیم هزینه و فایده تحریم برای کشور را بررسی کنیم، خواهیم دید که تحریم فوایدی نیز داشته است. البته بیان این فواید به معنی نفی عقبماندگی در موارد دیگر نیست و تنها به مفهوم دیدن مزایای آن برای کشور است. بهعنوان نمونه در صنعت فولاد بهرغم تحریمها کشور به دستاوردهای بسیار مناسبی رسیده و در جایگاه خوبی قرار گرفته است.
بورس تهران هیچگونه مراودهای با سرمایهگذار خارجی ندارد که تحریم آن بتواند در وضعیت این سرمایهگذاران اثرگذار شود؟
سرمایهگذار خارجی قابل توجهی در بورس ایران فعال نیست، در موارد محدودی برخی ایرانیان به عنوان سرمایهگذار خارجی وارد این بازار شدهاند یا ممکن است که بخشی از سهام شرکتهای قدیمی شرکت از پیش از انقلاب در اختیار فردی غیرایرانی باشد یا حتی معدود سرمایهگذاران خارجی پورتفوهای محدودی هم داشته باشند، اما با توجه به آنکه مراودات بانکی ایران با بانکهای دنیا در این سالها تحریم بوده امکان ورود منابع مالی سرمایهگذار خارجی به بازار سرمایه کشور وجود نداشته است. در مواردی کد بورسی برای سرمایهگذار خارجی صادر شده اما سرمایهای قابل توجه وارد این بازار نشده است. در دنیا بحث کابوی سرمایهگذاری وجود دارد که سرمایهگذاران نسبت به ورود به بازار سرمایه یک کشور اقدام کرده و پس از آن یکباره از این بازار خارج میشوند و عامل سقوط یک بورس میشوند اما در بورس ایران چنین موضوعی شدنی نیست. چراکه سرمایه خارجی وجود ندارد که به یکباره از بازار خارج شده و سقوط بورس را به دنبال داشته باشد. این موضوع مصداق تکبیت «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد» است. اگر این در خصوص بورسی بود که سرمایهگذار خارجی فعال داشت خیلی میتوانست موثر باشد که در این مورد به بحران بورسهای جنوب شرقی آسیا نیز میتوان اشاره کرد. ولی در رابطه با ما اصلاً سرمایهگذار خارجی وارد نشده، کدهای نرمافزار در اختیار خودمان است، سرورها و دیتابیس همه داخل کشور هست و نیاز به ارتباط با خارج نداریم، حتی در معاملات آنلاین نیز از نرمافزارهای شرکتهای ایرانی استفاده میشود.
تهدید ترامپ به تحریم بورس تهران، به لحاظ روانی چه تاثیری در این بازار و سهامداران آن دارد؟
واقعیت آن است که در حال حاضر ناهماهنگی میان اجزای داخلی تصمیمگیر در اقتصاد کشور بیشتر از خبر تحریم بورس تهران تاثیر منفی در بازار سرمایه کشور داشته است. در واقع در هر موقعیتی که بازار سرمایه به راهکاری برای برونرفت از شرایط فعلی میرسد، یک عامل داخلی مانع میشود. اگرچه برخی از مداخلات از سر دلسوزی است اما غیرکارشناسی بوده و تنها باعث ایجاد هزینه بیشتر برای بازار سرمایه کشور میشود. درواقع بیش از اینکه بلوف ترامپ و اتفاقات سیاسی خارجی در بازار سرمایه کشور تاثیرگذار شود، متغیرهای داخلی این بازار را تحت الشعاع قرار میدهد. از سال 84 بورس کشور دورههای مختلفی را گذراند، در دورهای که قرار بود پرونده ایران به شورای امنیت برود شاهد بودیم که انتشار خبر رفتن پرونده ایران به شورای امنیت بازار سرمایه کشور را منفی و انتشار خبر نرفتن پرونده به شورای امنیت بازار را مثبت میکرد. اما چنین اخباری بهصورت کوتاهمدت در بازار اثرگذار هستند و بهمرور زمان اثر خود را از دست میدهند. در حال حاضر تاثیر اخبار خارجی بر بازار سرمایه کشور به مراتب کمتر نیز شده است. واقعیت آن است که در این سالها بیشترین میزان از تحریم علیه ایران اعمال شد و بیش از تحریم فعلی دیگر قابل اجرا نیست. بنابراین باید در این موقعیت منطقی و عقلانی عمل کرد و از تصمیمات لحظهای اجتناب کرد.
پیروزی آقای بایدن در انتخابات ایالات متحده آمریکا میتواند بازار سرمایه کشور را وارد دوره جدیدی کند که نتیجه آن برای کشور در هر صورت برای ما برد خواهد بود. اگر ایران با دولت جدید آمریکا به توافق برسد، منافعی برای کشور ایجاد میشود و حتی اگر به توافق نرسیم نیز تفاوتی برای کشور نخواهد داشت.
در این سالها ترامپ فشار حداکثری را به اقتصاد و مردم ایران وارد کرده و دیگر امکان افزایش آن وجود ندارد. همچنین در این سالها دیدیم که جامعه جهانی و حتی کشورهای اروپایی نیز دیگر برای تحریم بیشتر ایران همراه ترامپ نشدند و این به نوعی موفقیت برای ایران در جامعه جهانی محسوب میشود. اما از آنجا که بخشی از افرادی که وارد بورس شدهاند، اطلاعات کمی نسبت به این بازار دارند، گاهی انتشار چنین اخباری باعث میشود که دست به حرکت هیجانی بزنند، اما فعالان حرفهای این بازار میدانند در شرایط فعلی اقتصاد، صادرات و بازار سرمایه کشور دیگر قابل تحریم شدن نیست و هیچ یک از تصمیمات ترامپ نمیتواند تاثیری در ساختار اقتصادی و بازار سرمایه کشور داشته باشد. جملهای منتسب به آلبرت اینشتین هست که میگوید دو چیز انتها ندارد حماقت انسانها و پهنه کهکشانها. برخی گفتههای ترامپ نیز مصداق نداشتن حد و مرز برای حماقت آدمهاست. جملات ترامپ و تمامی اقدامات او چه در سطح ایالات متحده آمریکا و چه در سطح دنیا و در قبال ایران نشان میدهد که این شخص پس از اعلام نتایج انتخابات آمریکا و شکست دچار بههمریختگی روانی شده و از همینرو تصمیمات وی معیار منطقی و عقلی ندارد. بنابراین از سهامداران بورس میخواهیم توجهی به صحبتهای ترامپ نکرده چراکه تحریم بورس تنها بلوف سیاسی بوده و تاثیری در بازار سرمایه کشور ندارد.
تغییر سیاست داخلی آمریکا و حزب حاکم در این کشور چه اثری بر بازار سرمایه کشور دارد؟
پیروزی آقای بایدن و روی کار آمدن حزب دموکرات در آمریکا باعث میشود که فضای جنگ از دنیا رخت بربسته و به نوعی آرامش حکمفرما شود که این سیگنالی مثبت برای بازارهای کالایی و سرمایه تلقی میشود. مشخص شدن نتیجه انتخابات آمریکا در وهله اول باعث شد نرخ ارز در کشور کاهش پیدا کند. اگرچه هنوز اتفاق خاصی نیفتاده و هنوز دوران ریاستجمهوری ترامپ به پایان نرسیده است. اما انتشار همین خبر باعث شد تا دلالانی که سعی در آشفتگی بازار ارز در کشور داشتند به حاشیه رانده شوند و همین موضوع نیز باعث افت نرخ ارز در کشور شد و اگر مذاکره میان دو کشور انجام شود، ارز از نرخهای فعلی کاهش بیشتری پیدا خواهد کرد. البته با توجه به رشد نقدینگی در کشور امکان بالا رفتن نرخ ارز در آینده وجود دارد اما این رشد نرخ به دلیل حجم نقدینگی کاملاً متفاوت از افزایش نرخ ارز به دلیل اثرات روانی و التهابات منطقه است. درواقع بالا رفتن روانی نرخ ارز به نوعی حباب ارز است که این حباب با برطرف شدن منشأ روانی تخلیه میشود. در واقع تغییر رئیسجمهور آمریکا و شکست ترامپ که فردی منفور در تمام دنیاست، توانست بر تسریع کاهش حباب ارز در ایران اثرگذار شود. در ادامه با روی کار آمدن فردی که احتمالاً در ظاهر حداقل صلحطلبتر از ترامپ است، تمامی بازارهای دنیا روی آرامش را خواهند دید.