ته خورجین تحریم
تحریم احتمالی بورس تهران توسط ترامپ چه تبعاتی خواهد داشت؟
در روزهای گذشته خبر تحریم بورس تهران از سوی رئیسجمهور آمریکا در واپسین روزهای حضور او در کاخ سفید منتشر شد. خبری که تعجب بسیاری را برانگیخت چراکه بورس تهران مدتهاست تحریم است! پس از انتشار این خبر، این سوال مطرح شد که منظور ترامپ از تحریم بورس تهران چه بوده و آیا امکان تحریم بیشتر این بازار سرمایه وجود دارد یا خیر. برای پاسخ دقیقتر به سوالات مطرحشده در زمینه تحریم بورس تهران و چند و چون آن، باید ابتدا به سوالی دیگر پاسخ دهیم و آن این است که اصلاً بازار سرمایه یا بورس تهران چیست؟ بورس ما بازاری متشکل از چندصد شرکت است که تحریمها قبلاً دامن همه آنها را فرا گرفته است و عملاً چیزی برای تحریم جدید وجود ندارد. از منظر تکنولوژی نیز چه به لحاظ سختافزاری و چه نرمافزاری بازار سرمایه با محوریت بورس تهران همین حالا و در شرایط فعلی از تحریمها آسیب دیده و به نوعی تحریم است. مصداق بارز این موضوع را طی ماههای گذشته در مشکل هسته معاملات شاهد بودیم که به دلیل تحریمها از مدتها پیش امکان بهروزرسانی نداشت و مذاکرات خارجی برای حل این مشکل توفیقی نداشت و با افزایش سهامداران حقیقی مشکلات کندی هسته بسیار جدی شد تا جایی که تبدیل به یکی از جدیترین ریسکهای بازار سهام شده بود. از طرفی شرکتهایی که در بورس تهران پذیرش شدهاند همگی جزو شرکتهای داخلی هستند و سهام هیچ شرکت خارجی در بورس ایران وجود ندارد و همینطور نیز، هیچ یک از شرکتهای ایرانی در بورسهای خارجی پذیرش نشدهاند. بنابراین از این منظر هم چیزی برای تحریم وجود ندارد.
در این میان برخی تهدید ترامپ از تحریم بورس تهران را تحریم شرکتهای حاضر در این بورس تلقی میکنند، که البته این موضوع قابلیت اجرا دارد اما نکته اینجاست که این شرکتها پیش از این تحریم شدهاند. به عنوان مثال شرکتهای بزرگ صادراتی بعضاً نه یکبار بلکه چندینبار با عناوین مختلف مجدداً تحریم شدهاند. وقتی این تحریمها مانع نقلوانتقال بانکی یا مانع حضور خودروسازان خارجی میشود یا اجازه صادرات راحت و بیدردسر به شرکتهای بزرگ داده نمیشود و آنها مجبورند که از لحاظ مقداری به میزان کمتری بفروشند و به لحاظ قیمتی تخفیف بیشتری بدهند، وقتی نفت که در بورس انرژی است تحریم است، وقتی بانک مرکزی و سوئیفت تحریم است، همه اینها نشاندهنده این است که بورس تهران از قبل تحریم شده است و تحریم مجدد با عنوانی جدید تاثیر تازهای بر عملکرد آنها در شرایط فعلی نخواهد داشت.
بازار از قبل اثر تمامی تحریمها را پیشخور کرده است و تحریمهای جدید تاثیر جدیدی نخواهند داشت. تحریمها برای بازار سرمایه کشور موضوع جدیدی نیست. سالهاست که به واسطه محدودیتها امکان همکاریهای بینالمللی با بورسهای خارجی وجود ندارد. مضاف بر آن اشخاص خارجی نمیتوانند به آسانی سرمایهگذاری مستقیمی داشته باشند و میزان سرمایهگذاریهای غیرمستقیم خارجی نیز بسیار اندک است. از طرفی تمام ذینفعان و تمام بازیگران بورس تهران اشخاص داخلی هستند و از این جهت نیز تحریم در این شرایط چندان محلی از اعراب ندارد، چراکه بازیگر خارجی در بورس تهران وجود ندارد.
اگرچه تحریمها از قبل اثرات خود را بر شرکتهای بورسی و اقتصاد کشور بر جای گذاشته است. از ممنوعیت صادرات و واردات بسیاری از کالاها گرفته تا مشکلات مربوط به بازگشت ارز و افزایش نرخ دلار نیمایی و از دور خارج شدن دلار ۴۲۰۰تومانی (که به اجبار و به صورت تدریجی رخ داد) و تورم موجود که منجر به افزایش سود شرکتها به واسطه افزایش نرخهای فروش شده و کاهش قدرت رقابتپذیری شرکتهای صادراتی همگی نشاندهنده این نکته است که تحریمها اثر خود را بر جای گذاشتهاند. شرکتهای بورسی در همین شرایط توانستهاند گزارشهای ششماهه خوبی ارائه دهند.
یکی دیگر از اثرات تحریمها را میتوان در افشای برخی از اطلاعات شرکتها مشاهده کرد. از آنجا که گزارشهای مالی شرکتها توسط سازمان تحریمها رصد میشود، برخی از اطلاعات مالی شرکتها به دلایل استراتژیک و منطقی با ملاحظات سازمان بورس منتشر نمیشود تا اطلاعاتی همچون مشتریان شرکتها لو نرود. به اضافه اینکه تحریمها حضور بازارهای پول و سرمایه در مناسبات بینالمللی را از مدتها قبل تحت تاثیر خود قرار داده است. به عنوان مثال در صورتی که پول ملی ما نزد شرکتهایی همچون یوروکلیر (Euroclear) و کلیراستریم (Clearstream) ثبت شود، امکان انتشار صکوک و اسناد خزانه برای سرمایهگذاران خارجی فراهم میشود، همانند اتفاقی که چندی پیش برای گرجستان و نیجریه رخ داد. برای انتشار صکوک ارزی نیاز است که نهاد یا نهادهایی که مسوولیت اموالداری و تسویه و پُستترید (فرآیندهای پس از معامله) را بر عهده میگیرند مشخص شوند و بنابراین این موضوع مستلزم آن است که بتوانیم با نهادهای مالی بینالمللی همکاری و مشارکت داشته باشیم. مضاف بر آن برای ارتباط با سرمایهگذاران و نقلوانتقالات مالی به حضور بانکها هم نیاز است.
در بحث تکنولوژی هم چه به لحاظ سختافزاری و چه به لحاظ نرمافزاری همانطور که پیشتر اشاره شد همیشه در این خصوص در مضیقه بودهایم و تحریمها به ما اجازه نداده است که مثلاً بتوانیم از بورسهای پیشرفتهای همچون بورس لندن سیستم نظارتی بهروز تهیه کنیم. تا زمانی که انتقال تکنولوژی صورت نگیرد، امکان ارتباط موثر با بورسهای دنیا وجود نخواهد داشت. در حال حاضر حتی گاهی بورسهای منطقه نیز از ترس تحریمها حاضر به همکاریهای تخصصی مثل پذیرش دوگانه یا عقد قرارداد با ما نیستند. بورسهای ایران پس از برجام برای رفع تعلیق یا عضویت نزد فدراسیون جهانی بورسها (WEF) اقدام کرده بودند که فدراسیون در ابتدا خواستار عضویت سازمان بورس در سازمان بینالمللی کمیسیون اوراق بهادار (IOSCO) شد. اما پس از عضویت در این نهاد نیز فدراسیون مجدداً به بهانه عدم رعایت قراردادهای پولشویی همچون FATF به شرکتهای بورس هشدار داده بود. مواردی که به نظر میرسد همچنان رفع نشدهاند. عضویت در IOSCO یکی از اولویتهای سازمان بورس از زمان ریاست دکتر صالحآبادی بود که از آن زمان سازمان این موضوع را یکی از پیششرطهای اساسی برای گسترش تعامل با بورسهای دنیا میدانست. به علاوه اینکه تا زمان ادامه تحریمها نیز امکان حضور نهادهای رتبهبندی بینالمللی معتبری همچون مودی (Moody’s) و فیچ (Fitch) و اساندپی (S&P) نیز وجود نخواهد داشت. نهادهایی که جای خالیشان به شدت احساس میشود.
مهمترین بخش ماجرا دقیقاً همینجاست. واقعاً احتمال ضعیفی وجود دارد که این موضوع بتواند تاثیری ولو اندک بر روی بورس تهران داشته باشد، اما اگر چنین تحریمی تعریف شود، هدف دیگری در سر دارد. تحریم بورس تهران اثر اقتصادی نخواهد داشت اما به خاطر جمعیت 45، 50 میلیوننفری سهامداران، سیاستگذار تحریم به دنبال اجتماعیسازی تحریم است. در اینجا لازم است که رسانهها هوشیار باشند و کارشناسها در این مورد صحبت کنند که جمعیت تازهوارد بورسی (که تعدادشان اصلاً هم کم نیست) تحت تاثیر این موضوع قرار نگیرند و از ترس مرگ دست به خودکشی و ایجاد صف فروش نزنند! بنابراین موضوع سواد رسانهای در اینجا از اهمیتی دوچندان برخوردار است. اگر تحریم بورس تهران اتفاق بیفتد بیخودترین تحریم تا به امروز بوده است! و اتفاقاً سیگنال مثبتی دارد، چون این تحریم نهتنها هیچ فشار و تهدیدی روی معاملات بورس تهران ندارد بلکه نشاندهنده این است که واقعاً آنقدر دیگر چیزی برای تحریم نمانده است، کمپین فشار حداکثری به پایان رسیده و کار به تحریمهای کورکورانه و غیرهدفمند رسیده است. به علاوه اینکه سیاستگذار بازار باید بداند که هدف این تحریم احتمالی، خنثی کردن اتفاقات مثبت مربوط به انتقال بخشی از پول صندوق توسعه ملی و بازارگردانیها میتواند باشد و نباید اجازه داد که با اخبار منفی تحریم و ترس نوسهامداران کفه ترازوی بورس مجدداً به سمت عرضه سنگینی کند. تحریم بورس تهران واقعاً ته خورجین تحریمهاست! تحریمی که حتی دیگر جنبه نمایشی هم ندارد. وقتی نفت که در بورس انرژی است تحریم است، وقتی بانک مرکزی و سوئیفت تحریم است، همه اینها نشاندهنده این است که بورس تهران از قبل تحریم شده است و تحریم مجدد با عنوانی جدید تاثیر تازهای بر عملکرد آنها در شرایط فعلی نخواهد داشت. ویروس تحریم به مبتلابه آن اثر نمیکند. شرایط بازار نشاندهنده این نکته است که تحریمها اثر خود را بر جای گذاشتهاند. شرکتهای بورسی در همین شرایط توانستهاند گزارشهای ششماهه خوبی ارائه دهند.