پلههای آزادی
ابزار مشارکت در انتخابات چه کارکردی دارد؟
در دنیا گروهی از مردم فکر میکنند تحریم انتخابات، میتواند در بلندمدت منتهی به تغییرات اساسی شود. چنین تصوری میتواند درست باشد و نمونههایی از آن در دنیا وجود دارد. برای مثال میتوان به مصر اشاره کرد. اما سوال این است که آیا این چنین انقلابهایی در دنیا نتیجه داده است؟ گروه دومی که از ابزار تحریم انتخابات استفاده میکنند به دنبال انقلاب نیستند. آنها از یک طرف از عواقبی که انقلاب میتواند با خود در پی داشته باشد میترسند و از طرف دیگر از وضع موجود به شدت ناراضیاند. آنها میخواهند با تحریم انتخابات دولت را وادار به اصلاح کنند. آیا چنین چیزی نیز در دنیا رخ داده است؟ در این پرونده قصد داریم با طی کردن پنج پله و با توجه به تجربه دنیا، به این سوالات پاسخ دهیم. پله اول به این سوال میپردازد که «آیا بهطور میانگین در دنیا مشارکت در انتخابات با توسعه اقتصادی رابطه دارد؟» و پاسخ به آن منفی است. پله دوم به این سوال میپردازد که «حالا که نرخ مشارکت در انتخابات بهطور میانگین در دنیا با توسعه اقتصادی رابطه ندارد، چه چیزی میتواند با توسعهیافتگی چنین رابطهای داشته باشد؟» و پاسخ ما به این سوال، شفافیت و کنترل فساد است. پله سوم به این سوال میپردازد که «آیا تحریم انتخابات و در واقع قهر با دولت در دنیا توانسته در بلندمدت منجر به انقلاب شود و اگر توانسته آیا نتیجه آن توسعه بوده است؟» که با توجه به تجربه مصر، پاسخ به سوال اول مثبت بوده و پاسخ به سوال دوم منفی است. در پله چهارم به این سوال میپردازیم که «آیا تحریم انتخابات و در واقع قهر با دولت با هدف سوق دادن آن به سمت اصلاحات توانسته در بلندمدت منجر به اصلاحات و قرار گرفتن کشورها در مسیر توسعه اقتصادی شود؟» که با توجه به تجربه زیمبابوه و نیجریه، پاسخ به این سوال نیز منفی است. نهایتاً در پله پنجم به کارکرد ابزار مشارکت در انتخابات در زمان نارضایتی از حاکمیت میپردازیم.