تهدید و تحدید
کدام عوامل، مانع رشد و نوآوری استارتآپها میشود؟
انجمن تاکسیرانان شهر تهران، هفته گذشته در نامهای به هفت مقام مسوول، مجوز درخواست تجمع مسالمتآمیز دادهاند. آنچه سبب این درخواست شده، فرصت نابرابر کار برای آنها در مقابل رقبای اینترنتیشان بود و ترس از آنکه شرکتهایی که کمتر از پنج سال است ایجاد شدهاند، شغلی 70ساله را تحت تاثیر قرار دهند.
این مخالفتها با نوآوری تنها محدود به سالهای اخیر و ایران نیست. از انقلاب صنعتی به این سو، هر نوآوری و خلاقیتی، با مخالفت مشاغل سنتی همراه بوده است. مانند صنعت نساجی که با اعتراض کارگران کارخانههای بافندگی همراه شد و حتی جنبش اجتماعی با عنوان «لادیسم» ایجاد کرد. یا مخالفت گاریچیها و سازندگان ابزار و یراق با ورود خودرو و راهآهن در کشورهای اروپایی. فرآیند تغییری که برخی چون لادیستها مقابل آن جبهه میگیرند و برخی چون جوزف شومپیتر آن را خلاقانه و لازمه رشد و توسعه اقتصادی میدانند.
نظریه «تخریب خلاق» نخستینبار توسط جوزف شومپیتر، اقتصاددان و نظریهپرداز رشد و توسعه مطرح شد. نظریهای که معتقد است با ورود تکنولوژی جدید، عرضه کالا و خدمات متحول شده، اقتصاد پوستاندازی میکند و جامعه از تغییرات به وجودآمده بهرهمند میشود. اما فرآیند رشد و نوآوری، آنقدرها هم ساده نیست. چراکه هر تغییری، مخالفان خاص خود را دارد. از دارندگان مشاغل سنتی گرفته، تا صاحبان انحصار و خود سیاستمداران و دولتها.
آنها به هر بهانهای با موج نوآوری مخالفت میکنند و مانع تغییرند. اما بهرغم همه تلاشها، تخریبگران خلاق هم راه خود را میروند و کار خود را میکنند. از سالهای پایانی دهه 80 و ابتدای دهه 90 در ایران، استارتآپهایی در حوزههای مختلف یکییکی پا گرفتند و راه را برای دیگران هم باز کردند. اما هم موجاولیها و هم موجدومیها، مشکلات خاص خودشان را داشتند. اولیها با مقاومت مشاغل سنتی مواجه بودند و تجمع و تحصن و تهدید آنها. اما دومیها مشکلات دیگری دارند و مهمترین آن این است که دولت جامانده از تغییرات، حالا به خود آمده و میخواهد به نحوی، بر کسبوکارهای جدید نظارت کند. اما چگونه میتوان به سمتی رفت که این نظارت و دخالت، مانع تخریب خلاق نباشد؟