کریستی چگونه به بازار رونق داد
جهانیسازی خرید و فروش هنر
بازار هنر کلیتی از انواع گوناگون تولیدات و کالاهای هنری است که قیمتگذاری، معاملهگران و خریداران هر کدام از این کالاها با هم تفاوت دارند. این کلیت کتابها، دستنوشتههای قدیمی، تمبرها، سکهها، مدالها، ساعت، چاپ، جواهرات، هنرهای زیبا، مبلمان و... را در بر میگیرد.
بازار هنر کلیتی از انواع گوناگون تولیدات و کالاهای هنری است که قیمتگذاری، معاملهگران و خریداران هر کدام از این کالاها با هم تفاوت دارند. این کلیت کتابها، دستنوشتههای قدیمی، تمبرها، سکهها، مدالها، ساعت، چاپ، جواهرات، هنرهای زیبا، مبلمان و... را در بر میگیرد.
هر کدام از بازارهای هنری از این قرار تقسیمبندی شدهاند: 1- دسته، 2- بخش، 3-گونه و 4- کالا. این تقسیمبندی را میتوان در حوزههای دیگر بازار هنر مانند مبلمان، سکهها و... نیز انجام داد. به عنوان مثال میتوان دستهها را مبلمان و هنرهای تزیینی در نظر گرفت، بخشها را قالی و گونهها را قالی ایرانی و کالا را قالی ایرانی تبریز در دوره قاجار. این تقسیمبندی برای سایر حوزهها قابل استفاده است. ترکیببندی بازار هنرهای زیبا از نظر زمانی نیز بدینگونه است. بخشهای اصلی زمانی در دسته نقاشیها و طراحیها، به بازار استادان قدیمی امپرسیونیستها (هنر قرن نوزدهم)، هنر مدرن و هنرمندان بعد از جنگ و معاصر تقسیم میشود. بازار استادان قدیمی با آثار جیوتو آغاز میشود و در اوایل قرن نوزدهم با آثار هنرمندانی مانند کرو و کانستبل پایان میپذیرد. بازار مدرن با امپرسیونیستها شروع میشود و در اوایل جنگ جهانی دوم خاتمه مییابد. بازار معاصر نیز شامل هنر بعد از جنگ است. نکتهای که باید در مورد بازار معاصر گفته شود این است که این بازار نیز خطوط و مرزبندی زمانیاش، در زمان آینده مورد بازنگری قرار خواهد گرفت. البته باید متذکر شد که این دستهبندیها در خصوص هنرهای زیبا و تاریخهایی که یک بخش را از دیگری تفکیک میکند اغلب ذهنیاند و با تفسیرهای آزادانه و مسامحهآمیز انجام پذیرفته است. به ویژه آنکه هنر معاصر اذیتکنندهترین واژه در جهان هنر است، به این علت که اغلب فقط برای هنر پیشگام به کار میرود. میتوان آثاری را که توسط هنرمندان در قید حیات ارائه میشوند هنر معاصر در نظر گرفت. در بین استادان قدیمی میتوان از گویا، ال گرکو و روبنس نام برد که در دهه اخیر بیشترین قیمتهای بازار هنر به آثار این نقاشان تعلق گرفته است. در بخش امپرسیونیستها آثار مونه، سزان، گوگن، ونگوگ، رنوا، روسو و پیسارو بیشترین قیمتها را در اختیار دارند. در مورد هنرمندان مدرن ماتیس و پیکاسو مهمترین هنرمندان در این بخش از بازار هستند. برجستهترین هنرمندانی را که در بازار هنر بعد از جنگ و معاصر میتوان از آنها نام برد دیوید اسمیت، ویلیام دکونینگ، جف کونز و لوسین فروید هستند. در نمودارهای 1 و 2 تفکیک گردش مالی فروش حراج هنرهای زیبای جهان بر اساس دورهها در سال 2011 نشان داده شده است. ساختار کلی بازار هنر به سه بخش مجزا؛ بازار اول، دوم و سوم تفکیک شده است. این سه بخش دارای روابط و مناسبات مشترک در زمینههای مالی و تبادل آثار هستند. بازار چهارمی نیز وجود دارد که مختص معاملات قاچاق است.
ردهبندی بازار هنر به شرح زیر است.
در بازار اول، اثر هنری که قبلاً خرید و فروش نشده و برای اولین بار در بازار آزاد دیده شده است مورد مبادله قرار میگیرد. در این بازار هنرمندان به صورت انفرادی و غیرسازمانیافته آثاری را برای نگارخانهها، نمایشگاههای هنری، سوداگران خردهپا و خریداران خصوصی خلق میکنند. بازار اولیه ویژگی عرضه اضافی دارد، یعنی هنرمندانی که خواهان یا قادر به فروش محصولات هنریشان هستند بیشتر از خریداران هستند. بازار دوم برخلاف بازار اول از تبادل آثار هنری موجود با همدیگر شکل میگیرد. بازار دوم بازاری است که خریداران اطلاعات مناسبی درباره هنرمند و آثارش در اختیار دارند. بازار دوم بازار دلالی نیز نامیده میشود. احتمال اینکه هنرمندی، گذار موفقی از بازار اول به بازار دوم داشته باشد بسیار پایین است. آثار هنرمندان فوتشده و آنهایی که شهرتشان همچنان دوام دارد نیز در این بازار در گردش است. طرف خریدار هنر نیز مشخص و متمرکز شده است. در این بازار شهرت تجاری نگارخانهها و دلالها با شهرت زیباشناختی آثار هنری آمیخته شده است.
بازار سوم در بالاترین سطح بازار بینالمللی هنر وجود دارد که برگزارکنندگان حراجیها بازیگران اصلی آن هستند. تعداد محدودی از خریداران (مجموعهداران ثروتمند، موزهها یا موسسات خصوصی) وارد بازار میشوند. در این بازارها مدیر حراج هنری به جای ارائه محصولات مورد تقاضای مشتریان با هدف رفع نیاز آنها، در جستوجوی مخاطب مستعد برای تقاضا و مصرف آن کالاست که این تفاوت اساسی بازار سنتی و هنری است.
بازیگران نهادی و تجاری بازار هنر
بازار هنر دو بازیگر و فعال عمده دارد. این دو بازیگر عمده را میتوان بازیگران نهادی و تجاری این عرصه نامید. بازیگران نهادی عموماً دارای شخصیت حقوقیاند و یا به مراکز حقوقی وابستهاند. از جمله بازیگران نهادی عمده در بازار هنر میتوان به یونسکو و ایتر پل اشاره کرد که نهادهایی فراملیتی هستند. سازمانهای ملی و بومی، وزارت فرهنگ، رایزنیهای فرهنگی خارج از کشور، اداره حقوق و عوارض گمرکی، موزههای عمومی، نگارخانههای عمومی و مدارس هنری از دیگر بازیگران نهادی بازار هنر به شمار میآیند.
بازیگران تجاری شامل بنیادهای مجموعهداران، مجموعههای خصوصی، نگارخانههای خصوصی، حراجخانهها، مجلات تخصصی هنر و جوامع دلالان هستند. اکثر شهرهای اصلی در کشورهای پیشگام در عرصه اقتصاد جهانی به ویژه درانگلیس، فرانسه، آلمان، ایالات متحده و ژاپن دارای موزههای خصوصی هستند. بسیاری از کشورها و ایالتهای در حال توسعه و توسعهیافته دارای حراجخانههای محلی، حتی بینالمللی، جوامع دلالها و مجلات هنر هستند.
دلالان، کارگزاران و منتقدان
عنوان دلالها و کارگزاران بازار به افراد یا شرکتهایی اطلاق میشود که خرید و فروش آثار هنری را انجام میدهند. آنها شامل تعداد زیادی تاجران مستقل، شرکتهای کوچک و متوسط و همچنین حراجخانههای بزرگ هستند. دلالها به صورت محلی، منطقهای و بینالمللی خرید و فروش میکنند. انجمن دلالهای حرفهای هنر، استانداردهای زیادی را در جهت اعتبار یا عضویت به کار میگیرند تا بتوانند نمایشگاههای هنری را تایید کنند.
به طور معمول دلال هنر به دنبال یافتن هنرمندان مختلفی برای معرفی کردن است و همچنین در پی ایجاد روابط بین مجموعهداران و موزههاست. برخی دلالان توانایی پیشبینی گرایشها و روند بازار را دارند، از سوی دیگر ممکن است برخی از دلالهای برجسته قادر به تاثیرگذاری بر سلیقه بازار باشند. بسیاری از دلالها در شیوه، دوره و یا منطقهای خاص خبرهاند. آنها اغلب برای بازدید از نمایشگاهها، حراجها و کارگاههای هنرمندان برای خرید کالا، گنجینههای کمتر شناختهشده و آثار جدید در سفر هستند. هنگامی که دلالها آثار هنری را میخرند، آنها را در نگارخانههای خود یا اینکه مستقیماً به مجموعهداران بازار میفروشند. آنهایی که دلالی هنر معاصر را انجام میدهند، معمولاً نمایشگاهی از آثار هنرمندان در نگارخانههایشان برپا میکنند، و درصدی از قیمت فروش اثر را به عنوان کمیسیون برمیدارند. شغل دلالان آثار هنری به گونهای است که این افراد مجبور به فراگیری تاریخ هنر و برخی دیگر از وجوه وابسته آن هستند. دلالان از جمله مهمترین کسانی هستند که فهم خوبی از وجوه بازرگانی جهان هنر دارند.
نقد هنر همانند زیباییشناسی در نیمه قرن هجدهم و زمانی متولد شد که نخستین سالنهای هنری شکل گرفتند و مساله حکم ذوقی و داوری زیباشناختی را درکانون مباحث قرار دادند. اما کار منتقد هنر چیست؟ طرح و معرفی، تحلیل، داوری، ارزشیابی، مقایسه، دفاع و رد. منتقد بحث میکند، مینویسد و برای این کار دستمزد میگیرد. منتقد هنر فردی خبره در ارزشگذاری هنر است. در زمینه اندیشهشناسی در هنر، ویژگیهای منتقد اینگونه تعریف شده است: «منتقد باید آثار هنری را خوب بشناسد، سیر تحول هنر را خوب بداند و علت به وجود آمدن اثر هنری را در دورانهای مختلف دقیقاً بررسی کند، چه از دیدگاه فلسفی، چه از دیدگاه مذهب و یا از دیدگاه جامعهشناسی و روند تکامل سیاسی و فرهنگی.»
منتقدان نوشتههایشان را در خصوص نقد یا مروری بر اتفاقات هنری در وبلاگها، وبسایتها، روزنامهها، مجلهها و کتابها منتشر میکنند. مجموعهداران و حامیان هنر اغلب از توصیه برخی نقدها به عنوان راهی برای برخورداری از هنر مناسب بهره میبرند. معمولاً منتقدان هنر از نمایشگاهها، نگارخانهها، موزهها و کارگاههای هنرمندان بازدید میکنند. نظرات منتقدان هنر، به طور بالقوه میتواند بحث و گفتوگو در خصوص موضوعات مربوط به هنر را در پی داشته باشد. با توجه به این دیدگاه، نوشتن نقد هنری برای نشریات و روزنامهها، گفتمان عمومی را متوجه فرهنگ و هنر میکند.
برخی از منتقدان امروز هنر، از وبلاگهای هنری و سایر امکانات آنلاین به منظور ارتباط با مخاطبان بیشتر و گسترش بحث و گفتوگو درباره هنر استفاده میکنند. بسیاری از هنرمندان مشهور و معروف امروز، در زمان خودشان توسط منتقدان هنر به رسمیت شناخته نشدند، اغلب به سبب اینکه هنرشان در شیوه و سبکی ارائه میشد که مورد علاقه و فهم نبوده است. منتقدان حرفهای هنر در بازار عملکرد سودمندی دارند. آنها داوریهای ضابطهمندشان را در سراسر دنیای هنر منتشر میکنند. دلیل این امر نیز به خاطر ناتوانی بازار در عرضه اطلاعات کامل و کارآمد است. داوری و ارزیابی منتقدان بستگی به رفتار و عملکرد دلالها دارد، زیرا دلالها، نگارخانهها و حراجخانهها هستند که تغییر سلیقهها را در بلند مدت پاسخ میدهند و باید مانند داوران عملگرا در حوزه زیباییشناسی رفتار کنند.
نگارخانهها
نگارخانهداران با توجه به شهرت و اعتبارشان، نقش عمدهای در تبادلات آثار هنری بازی میکنند. سابقه نگارخانهداری را میتوان تا قبل از 1500 میلادی دنبال کرد اما این جریان تا نیمه قرن نوزدهم جنبه نمایشگاهی در معابد، کلیساها و تالارهای اشرافی و سلطنتی داشت نه جنبه واسطهگری برای فروش آثار هنری. پس از افول هنر مذهبی و سلطنتی، موزهها برای نمایش آثار هنری جایگزین تالارهای کلیسایی و درباری شدند و بخش فروش آثار به نگارخانههای خصوصی سپرده شد. آغاز این کار توسط نقاشان امپرسیونیست بود که تصمیم گرفتند آثار خود را خارج از سالنهای رسمی که مدیریت آن به دست کلیسا، دربار و اشراف بود بفروشند. از این رو آثار خود را به نگارخانهداران سپردند.
پس از نیمه قرن نوزدهم هنرمند مدرن درکسوت جدید آیینی خود به عنوان فردی احساسگرا، انزواطلب و گریزان از معیارهای اقتصادی، از پرداختن به مبادلات هنری پرهیز کرد. او به هنر ناب میپرداخت، هنری که برای فروش نبود. با این حال هویت هنرمند جدید سرشت دوگانهای دارد. از سویی از بازار گریزان و از سویی به عنوان فرد اجتماعی به آن وابسته است. واسطههای فروش آثار هنری در همسازی این سرشت دوگانه عمل میکنند. یعنی نگارخانهداران، منتقدان، روزنامهنگاران و مدیران فرهنگی، هنرمند را از مواجهه مستقیم با بازار معاف میکنند و با حفظ انزوای اسرارآمیز و گوشهگیری مقدسنمایانه هنرمند، او را به همه معرفی میکنند. در واقع آنها تاییدکننده تولیدات هنرمند، تضمینکننده شهرت او و تعیینکننده قیمت آثار او هستند. از این رو افزایش واسطههای فروش بخش مهمی از توسعه بازار هنر است.
تجارت هنر در انحصار دلالان
امروزه تجارت در بازار هنر به شدت درانحصار واسطهها و دلالان هنر است. اغلب نقاشان آثار خود را برای فروش در اختیار نگارخانهداران قرار میدهند. قیمتگذاری توسط نگارخانهداران صورت میگیرد. همچنین، معرفی هنرمند و تبلیغات فروش توسط آنها انجام میشود. نگارخانهداران با مجموعهداران، منتقدان و خبرنگاران در ارتباط هستند و با شبکه روابط خود امکان فروش بهتر آثار را فراهم میکنند.
حراجخانهها
آنچه امروز حراج انگلیسی نامیده میشود در واقع رومی است. کلمه آکشن (Auction) از کلمه لاتین آکشیو (Auctio) به معنای افزایش گرفته شده است؛ و مفهوم امروزی آن «مزایدهای است که در آن کالاها به بالاترین پیشنهاد خرید فروخته میشوند». حراجیها دست کم تاریخی 2500 ساله دارند. هرودوت (484-427 ق. م) هم در مورد حراجهای زنان قابل ازدواج که در بابل قدیم هر ساله برپا میشده است و هم از رومنها که دارای حراجهای منسجم بودهاند (شامل آثار هنری هم میشده) سخن گفته است. به عنوان مثال هنگامی که لژوینها غنایم به دست آمده از جنگ را میفروختند. ریشه حراجهای هنرهای زیبای مدرن به هلند میرسد. مکانی که در اواخر قرن 16 و سراسر قرن 17، در آن نقاشیها و نسخههای خطی آثار مکتوب تحت عنوان حراجی هلندی فروخته میشدند. در این حراجی کالاها به بالاترین قیمت توسط حراجگذاران پیشنهاد میشدند و سپس قیمتها پایین آورده میشد تا زمانی که یک قیمت مورد پذیرش قرار میگرفت. در لندن قرن 17 حراجهای عمومی برپا شدند و با ورود ویلیام سوم از هلند در سال 1688 توسط وی تقویت شدند. تا اواخر قرن 18، حراجیهای ساتبی (تاسیس 1744) و کریستی (تاسیس 1766) حدود دوسوم حجم معاملات آثار هنری سراسر دنیا را انجام میدادند. این دو نهاد در لندن پایهریزی شدند. بعدها فیلیپس (تاسیس 1796) و بونهامز (تاسیس 1793)، دو حراجخانه دیگر بریتانیایی تاسیس شدند. شرکتهای ساتبی و کریستی به همراه دیگر مراکز کوچک یا منطقهای خود مثل فیلیپس در انگلستان و باترفیلد در کالیفرنیا، قوانین مربوط به آنچه را که امروز به عنوان حراجخانه انگلیسی یا حراجخانهها با «نرخ صعودی» قیمت شناخته میشوند گسترش دادند. تقریباً بیشتر انواع هنری در این مکانها با نرخ صعودی به حراج گذاشته میشوند. این روند با پیشنهاد کم شروع میشود و حراجگر کمکم پیشنهادهای بالا و بالاتر را اعلام میکند. وقتی پیشنهادها پایان میپذیرد، جنس مورد نظر به اصطلاح «در حراج فروش» رفته یا «چوب حراج میخورد» و قیمت نهایی «قیمت حراج» نامیده میشود. تمام جنسهایی که برای فروش گذاشته شدهاند و چوب حراج خوردهاند، فروخته نمیشوند. فروشندگان کالاهای هنری یا عتیقهها، قیمت پایهای را به صورت مخفی برای خود در نظر میگیرند و اگر پیشنهادها به این مرحله نرسد، جنس فروخته نمیشود. حراجگران در این شرایط اعلام میکنند که جنس بهدلیل اینکه قیمت پیشنهادی کافی نیست «توسط خود فروشنده خریداری» شده است. به علاوه تجارت هنر از اجناس خریداریشده توسط فروشنده با عنوان «سوخته» یاد میکند. این عنوان به این دلیل است که ارزش آنها بهدلیل عدم موفقیت برای فروش در حراجخانهها پایین آمده است. اجناسی که فروش نمیروند بهندرت توسط حراجخانهها خریداری میشوند. این اجناس ممکن است در حراجی بعدی برای فروش گذاشته شوند، جای دیگری به فروش برسند یا از بازار بیرون گذاشته شوند. قبل از حراج، معمولاً کاتالوگی شامل اطلاعاتی در مورد تکتک اجناس که برای فروش گذاشته شدهاند تهیه میشود. اطلاعات رایج در این کاتالوگهای قبل از فروش شامل نام نقاشی، هنرمند، اندازه نقاشی، رسانه، آیا نقاشی امضا شده است یا نه، امضا یا مهر، منشاء (زادگاه) اثر، شماره نمایش و تاریخچهای از نقدهای وارد به نقاشی است. حراجخانهها همچنین نتایج تخمین قیمت بالا و پایین اثر را نیز منتشر میکنند. حراجخانهها قیمت مورد نظر فروشنده را اعلام نمیکنند و در مورد این کار به صورت کاملاً پنهانی عمل میکنند. حراجخانهها معمولاً قوانین نانوشتهای را برای تعیین قیمت مورد نظر در حد یا زیر قیمت تخمین در نظر دارند اما حراجگذار کاملاً مراقب است در حین دریافت پیشنهادات چیزی را فاش نکند.
حراجخانهها اصولاً از کمیسیونهایی که از خریدار و فروشنده میگیرند کسب درآمد میکنند. کمیسیونی که از خریدار گرفته میشود «حق خریدار» نامیده میشود. قیمت نهایی فروش برای خریدار حاصل «قیمت حراج» و سهم خریدار است. بر اساس آنچه در سالهای اخیر انتشار یافته است حق خریدار از 10 تا 20 درصد قیمت حراج شناور است که خریداران بزرگ مقدار کمتری میپردازند. فروشندگان نیز کمیسیونی را به حراج خانهها میپردازند که «حقالزحمه فروشنده» نامیده میشود. اگرچه کمیسیون فروشنده به عنوان درصدی از قیمت حراج عنوان میشود (معمولاً 10 درصد)، تصور ما این است که کمیسیون واقعی فروشندگان بر اساس مذاکره تعیین میشود که برای هر فروشنده متفاوت است.
نمایشگاههای هنری و دوسالانهها
کلید ارتقای هنر از بازار اول به دوم و سوم، نمایشگاههای هنری هستند که در طول سال برگزار میشوند. اولین نمایشگاه هنری درسال چهارم پیش از میلاد در یونان برگزار شده است. برای مشتریان و غرفهداران، نمایشگاهها وسیعترین راه و در عین حال کارآمدترین فرصت برای مشاهده و خرید طیف گسترده آثار هنری از زمانهای گذشته تا امروز هستند. نه تنها در زمان رشد اقتصادی بلکه در دورانهایی که بازار در جستوجوی مسیر جدید هنری است، رونق و رشد نمایشگاهها رخ میدهد. نمایشگاهها فرصتهایی هستند که در زمان برگزاریشان، مجموعهداران باتجربه، دلالها، هنرگردانهای موزهها، منتقدان و استادان دانشگاه برای تبادل افکار و اطلاعاتشان گرد هم میآیند. دلالها مدعی هستند که بیش از یکچهارم کسب و کار خود را در این نمایشگاهها انجام میدهند. این نمایشگاهها در سال یک بار برگزار میشوند. نگارخانههای برتر، آثار خود را در این نمایشگاهها ارائه میکنند که باعث میشود، مجموعهداران، دلالها و دیگر خبرگان بازار، گرایشهای تازه را سریعاً بازشناسند و استعدادهای جدید را پیدا کنند.
نگارخانههای برتر در پی راه یافتن به نمایشگاههای مهم هنری هستند. این نمایشگاهها به عنوان ساز و کار فیلترینگ دلالها عمل میکنند. برای مثال، وارد شدن به رویداد بااعتباری مانند بازل، مهر تاییدی برای بازار است. نزدیکی زمان برگزاری بین دوسالانه ونیز و نمایشگاه هنر بازل، رابطه بسیار نزدیک بین هنرگردان بینالمللی (دوسالانه ونیز) و نمایشگاه بزرگ هنر را برجستهتر میکند. با توجه به اینکه برای هنرمندان و نگارخانهداران هزینه شرکت در این نمایشگاهها بسیار زیاد است اما تنها راه برای دسترسی به مجموعهداران ثروتمند حضور دراین نمایشگاههاست. این نمایشگاهها منبع اصلی اطلاعات برای دلالها و مجموعهداران هستند. دلالها و مجموعهداران به عنوان بازیگران اصلی بازار هنر ترجیح میدهند به جای بازدید از تعداد زیادی نگارخانه در شهرهایی نظیر نیویورک، لندن و پاریس در یک مکان گردهم آیند. در دورههای زمانی بسیار کوتاهی، مجموعهداران و دلالها میتوانند گرایشها و جنبشهای جدید را تشخیص دهند و همچنین آثار هنرمندان تازهوارد و کارهای جدید هنرمندان تثبیتشده را مشاهده کنند. بدون تردید این نمایشگاهها، تاثیر بسیار زیادی بر قیمتهای بازار دارند. روزنامه هنر، فهرست نزدیک به 150 نمایشگاه هنری مناطق آمریکای شمالی، اروپا، روسیه، چین و ژاپن را که از نظر بیشترین بازدیدکنندگان ارزیابی میشوند منتشر کرده است. برترین نمایشگاههای هنری در چند سال اخیر عبارتند از پالم بیچ، آرت شو، تیایافایاف، آرت بازل فرایز و میامی بیچ. در سال 2008 میلادی نمایشگاههای جدید در لندن، دبی و استانبول برگزار شدهاند. با این حال بسیاری از نمایشگاهها تمایل دارند با ملاحظات محافظهکارانهتری در مورد حجم معاملات و دیگر فعالیتهایشان که قابل سنجش است، ارزیابی شوند.
دوسالانهها و جشنوارهها
دوسالانهها، جشنوارهها و نمایشگاههای بینالمللی آثار هنرمندان معاصر را دربرمیگیرند که هر دوسال یکبار با اهداف و مقررات معین و اهدای جوایز خاص در برخی کشورها برپا میشود و هدف کلی آنها، معرفی شاخصترین و تازهترین پدیدههای هنری در دنیای امروز است. دوسالانهها و نمایشگاههای کوچک بسیاری در بازارهای بومی و منطقهای وجود دارند. آثار هنری در این دوسالانهها به نمایش درمیآیند. هنرمندان راهیافته در این دوسالانهها توسط هنرگردانها انتخاب میشوند. تنها تعدادی از دوسالانهها، نظیر دوسالانه ونیز در ایتالیا (سابقه دوسالانه ونیز به سال 1895 میرسد)، داکیومنتا در کسل و سائوپائولو در برزیل مراکز عمده و مهمی برای فروشهای بینالمللی محسوب میشوند. در سالهای اخیر، برگزاری دوسالانهها مخصوصاً در آسیا رشد فزایندهای داشته است، به طوریکه در سال 2007، نزدیک به 112 دوسالانه برای هنر معاصر در نقاط مختلف جهان تخمین زده شد. برای مثال، دوسالانه گوانگ جو در کره جنوبی، ویترینی از هنر آسیاست. البته در این دوسالانه نیز معمولاً آثار غربی به نمایش در میآیند.