اقتصاد خرد برای همه
گفتوگو با غلامعلی فرجادی درباره کتابی که منکیو تایید کرده است
غلامعلی فرجادی میگوید: تصور میکنم کتابهایی نظیر «فکاهی مقدمهای بر اقتصاد» مورد نیاز جامعه امروز ماست و امید است چنین کتابهایی بیشتر به ترجمه یا تالیف برسد. چون افق دید نویسنده این کتاب جهانی است از مثالهایی استفاده میکند که تقریباً در همه جای دنیا قابل درک است.
مجیدرضا منصورخاکی: یک اقتصاددان و یک طراح گرافیست با همکاری یکدیگر کتابی منتشر کردهاند که مورد تحسین بسیاری از بزرگان علم اقتصاد جهان از جمله هال واریان و گریگوری منکیو قرار گرفته است. Yuram Bouman و Grady Klein در کتاب 224صفحهای خود، مبنای اقتصاد خرد را به شکلی ساده و البته با تصاویر فکاهی جذاب ارائه کردهاند با این هدف که برای عموم جامعه قابل هضم باشد. نکته جالب آنکه باومن خود در دبیرستان اقتصاد تدریس میکند که شاید بتوان گفت اساساً ایده خلق چنین اثری را سبب شده است. این کتاب بهتازگی از سوی رضا ابراهیمی ترجمه و در بازار منتشر شده است. به همین بهانه با غلامعلی فرجادی اقتصاددان و استاد دانشگاه به گفتوگو نشستهایم و ارزیابی او را در رابطه با این اثر جویا شدهایم. این اقتصاددان درباره کتاب «فکاهی مقدمهای بر اقتصاد» میگوید مخاطب این کتاب علاقهمندان به دانستن علم اقتصاد هستند و حتی میتواند برای دانشجویان مقطع کارشناسی رشته اقتصاد نیز مفید فایده باشد. البته نه به عنوان مرجع اصلی اما میتواند به منزله مکمل به دانشجو پیشنهاد شود. در واقع هنگامی که دانشجو در کلاس درس با فرمولها و مدلهای پیچیده ریاضی مواجه میشود، این کتاب کمک میکند وقتی او از کلاس بیرون میآید فهم بهتری نسبت به آنچه به او تدریس شده حاصل کند و مفاهیم اقتصادی را درک کند. این اقتصاددان تاکید دارد مزیت نخست این کتاب آن است که به زبان ساده نگارش شده و دوم آنکه از تصویرسازی جذابی به منظور درک بهتر مطلب و انتقال پیام بهره برده است. این کتاب به جای آنکه وارد فرمولهای پیچیده ریاضی شود، مثالهای بسیار ساده ارائه میکند.
♦♦♦
آقای دکتر اخیراً کتاب «فکاهی مقدمهای بر اقتصاد» ترجمه و روانه بازار شده است. کتابی که مبنا و تئوریهای اقتصادی را به شکل ساده و سرگرمکنندهای تصویر کرده است. ارزیابی شما از این کتاب چیست؟
همانگونه که اشاره کردید مزیت نخست این کتاب آن است که به زبان ساده نگارش شده و دوم آنکه از تصویرسازی جذابی به منظور درک بهتر مطلب و انتقال پیام بهره برده است. این کتاب به جای آنکه وارد فرمولهای پیچیده ریاضی شود، مثالهای بسیار ساده ارائه میکند. به عنوان مثال زمانی که کالایی با افزایش قیمت همراه میشود، مصرفکننده آن را گرانی مینامد و معمولاً کمبود عرضه را مورد ملاحظه قرار نمیدهد. بسیار شنیدهایم در میان خانوادهها که گفته میشود بقالی محل، فرضاً شیر را گران کرده است. مصرفکننده تصور میکند مغازهدارها و عرضهکنندهها علیه او متحد شده و قیمت را بالا بردهاند. مگر چند درصد خانوادهها وقت میگذارند و تحلیلهای اقتصادی را دنبال میکنند تا ببینند چرا شیر گران شده است؟ این کتاب تلاش کرده به زبان ساده علت بسیاری از وقایع را از منظر علم اقتصاد نشان دهد. برای مثال، یکی از مباحثی که کتاب به آن میپردازد تئوری بازی است. در بازی معمای زندانی خیلی ساده یاد میدهد که در بعضی شرایط اگر هر یک از ما براساس منافع شخصی خود رفتار کنیم نتیجه برای همه بد میشود.
معمای زندانی میتواند به خواننده کمک کند بسیاری از رفتارهای دوجانبه مخرب را بهتر درک کند؛ مثل وقتیکه جنگ قیمتی بین دو شرکت در حال رقابت رخ میدهد (مانند اسنپ و تپسی) یا زمانیکه رقابت بین دو کشور اتفاق میافتد (مثل ایران و عربستان). معمای زندانی تعمیمداده شده را تراژدی منابع مشترک میگویند و درک این مفهوم برای شهروندان ضروری است. ازدحام ترافیکی نمونهای از تراژدی منابع مشترک است.
در شهرهایی که مسافران برای رفتوآمد هرروزه خود میتوانند خودرو شخصی یا وسیله نقلیه عمومی سوار شوند، معمولاً استراتژی غالب آنها استفاده از خودرو شخصی است. چون هرکسی با خود فکر میکند اگر دیگران ماشین بیاورند، من هم میآورم، چرا من نیاورم. اگر به آنها بگویید امروز سهشنبه بدون خودرو است، آنگاه با خود فکر میکنند که اتفاقاً امروز من باید ماشین ببرم چون دیگران ماشین نمیآورند و من سریعتر میرسم. نتیجه این میشود که شاهد ترافیک وحشتناکی در سطح شهر هستیم چون هرکسی استراتژی غالب خود را دنبال میکند. در چنین شرایطی است که منافع شخصی افراد در مقابل اهداف جمعی ما میایستد.
کتاب برای این مسائل راهحل ارائه میدهد و خواننده را به فکر وامی دارد که چطور میتوان از تئوری کوز برای حل تراژدی منابع مشترک استفاده کرد، مالیات کربن چیست و سیستم مجوزهای قابل معامله چه کمکی میتواند بکند. یکی از سوالاتی که در ابتدای کتاب فکاهی مقدمهای بر اقتصاد مطرح میشود این است که مگر میشود نفع شخصی در خدمت مصالح عمومی باشد. یعنی خیلی اوقات بشر با تعقیب نفع شخصی خود مصالح جامعه را تامین میکند. بهعبارتی در مقابل بدبینی تراژدی منابع مشترک، خوشبینی دست نامرئی را عنوان میکند. این مفاهیم را کتاب خیلی خلاصه و روان و بهقولی بهطور ساندویچی در اختیار خواننده قرار میدهد. امروز توجه داشته باشید این کتاب با وجود تاییداتی که از اقتصاددانان بنام جهان داشته اما چیزی به علم اقتصاد خرد اضافه نمیکند. مهمترین مزیت این کتاب نوآوری است. در حقیقت موضوعات و تئوریهای موجود علم اقتصاد با یک زبان ساده و مصور بیان شده است. اکنون در آمریکا، سالانه 10 تا 15 کتاب اقتصاد خرد جدید منتشر میشود و به شمار کتابها در این حوزه افزوده میشود. محتوای تمامی این کتاب شاید تنها پنج درصد تفاوت داشته باشند اما چگونگی ارائه و پرداخت آنها به موضوعات متفاوت است که سبب نوآوری میشود. به عبارت دیگر هر یک از این کتب جدید دارای یک ویژگی جذبکننده است و اکثر آنها نیز فروش میرود.
فکر میکنید مخاطبان اصلی این کتاب چگونه افرادی باشند؟
مخاطب این کتاب علاقهمندان به دانستن علم اقتصاد هستند و حتی میتواند برای دانشجویان مقطع کارشناسی رشته اقتصاد نیز مفید فایده باشد. البته نه به عنوان مرجع اصلی اما میتواند به منزله مکمل به دانشجو پیشنهاد شود. در واقع هنگامی که دانشجو در کلاس درس با فرمولها و مدلهای پیچیده ریاضی مواجه میشود، این کتاب کمک میکند وقتی او از کلاس بیرون میآید فهم بهتری نسبت به آنچه به او تدریس شده حاصل کند و مفاهیم اقتصادی را درک کند.
متاسفانه در بسیاری موارد دیده میشود برخی فارغالتحصیلان دوره کارشناسی و حتی کارشناسی ارشد اقتصاد در مواجهه با واقعیتهای روزمره، اساساً کلیت این علم را نفی میکنند. این دسته از تحصیلکردهها، در واقع میان آنچه در دانشگاه آموختهاند و آنچه در واقعیت لمس میکنند، تفاوت میبینند، ضمن آنکه فاقد توانایی تحلیل و توضیح این تناقضات نیز هستند. به عبارت دیگر آنها بهواسطه علمی که آموختهاند، نمیتوانند آنچه میبینند را توضیح دهند و در نتیجه مبانی علمی را زیر سوال میبرند یا بعضاً اظهار میکنند این علم در کشور ما نمود ندارد و باید اقتصاد دیگری تعریف شود. هرچند تعداد قلیلی از فارغالتحصیلان دارای چنین ویژگی هستند اما اگر این میزان تنها 10 درصد هم باشد، موضوع فاجعهانگیز است.
کتاب فکاهی مقدمهای بر اقتصاد و سایر کتابهایی از این دست که نوآوری در ارائه مطلب دارند میتوانند به این دسته از فارغالتحصیلان کمک کنند تا با رویکردی جدید مطالب را فراگیرند و مفاهیم را درک کنند. حالا که فرصتی فراهم شده تا درسهایی را که سرکلاس درست نیاموختهاند یا فراموش کردهاند از زاویهای جدید و با زبانی نو دوباره بیاموزند باید از این فرصت استفاده کنند و ذهن خود را صیقل دهند. باید توجه داشت کجفهمی اقتصاد بسیار فاجعهآمیز است و میتواند آثار مخربی برای کل جامعه داشته باشد.
علت آنکه دانشآموخته اقتصاد احساس میکند شکاف بزرگی میان علم و واقعیت اقتصاد وجود دارد چیست؟
یکی از علل آن است که عمده کتابهای درسی دانشگاهها، در رشته اقتصاد و همچنین سایر رشتهها، ترجمه است و بسیاری از این ترجمهها ضعیف و مربوط به سالها پیش هستند. حتی برخی از کتابهای موجود تالیفی نیز در این زمینه، کم و بیش الهامگرفته از کتابهای خارجی به رشته تحریر درآمده است که بهجای نقاط قوت، نقص همه کتابهای موصوف را در خود جای دادهاند.
علت دیگر به مثالهای موجود در کتب بازمیگردد. به عنوان مثال در یک کتاب با مضمون اقتصادی که تالیف یک نویسنده آمریکایی است، ملاحظه میکنید که پس از ارائه مبانی و تئوریها، مثالهایی آورده شده که مثالهای عینی از واقعیتهای جامعه این کشور است و برای خواننده فارسیزبان ملموس نیست. جای مثالهای بومی در کتابهای اقتصادی ما خالی به نظر میرسد. در واقع تئوریها با رویکرد ریاضی محض ارائه میشود اما هیچ تصویر عینی یا مثال کوچه بازار برای دانشجو یا خواننده کتاب ارائه نمیشود.
در اینجاست که میان تئوری و کاربرد آن در دنیای واقعی شکاف بزرگی ایجاد میشود و نوعی دلزدگی از علم اقتصاد شکل میگیرد. البته من با بهکارگیری رویکرد ریاضی در علم اقتصاد مخالف نیستم اما این رویکرد زمانی باید مورد توجه قرار بگیرد که در وهله نخست موضوع مورد حلاجی کامل قرار گیرد. سپس میتوان به منظور آزمون و سنجش تئوری، سراغ مدلهای ریاضی رفت.
به همین علت تصور میکنم کتابهایی نظیر «فکاهی مقدمهای بر اقتصاد» مورد نیاز جامعه امروز ماست و امید است چنین کتابهایی بیشتر به ترجمه یا تالیف برسد. چون افق دید نویسنده این کتاب جهانی است از مثالهایی استفاده میکند که تقریباً در همه جای دنیا قابل درک است، بنابراین تا حدودی میتواند این نقیصه را جبران کند اما بازهم کافی نیست. تلاش مضاعفی نیاز است تا بتوان علم اقتصاد را از طریق ابزارهای جذاب و به زبان ساده، به جامعه آموزش داد.
ضمن اینکه اعضای هیات علمی دانشگاهها علاوه بر تدریس در کلاسها، لازم است تئوریهای اقتصادی را به شکل ساده و قابل فهم به سطح جامعه منتقل کنند. هر اندازه حضور اقتصاددانان در رسانهها و شبکههای اجتماعی بیشتر باشد سطح عمومی جامعه نسبت به حقایق علم اقتصاد آگاهتر میشوند و از آنسو مردم نیز درک بهتری از مسائل پیدا میکنند.
اصولاً چرا کتابهای اقتصادی برای مخاطبان عمومی جذابیت ندارد؟ آیا قشر خاصی مخاطبان اینگونه کتابها هستند؟
تا حدودی پاسخ به این سوال دشوار است. ببینید یک دسته از کتابها textbook هستند و در زمره کتابهای درسی جای میگیرند. در همه جای دنیا کتابهای درسی اقتصادی را قشری مطالعه میکنند که با دانشگاه سروکار دارند و جامعه چندان اقبالی به خرید کتابهای صرف درسی ندارد. مسالهای که اکنون وجود دارد آن است که مردم نسبت به اصول اولیه علم اقتصاد نیز آگاهی ندارند و گروهی باید پیشقدم شوند و این اصول مهم را به زبان ساده حلاجی کنند و به جامعه منتقل کنند.
عموم جامعه قدرت تحلیل چرایی وقوع اتفاقات در اقتصاد را ندارد چراکه این قدرت تحلیل در دانشگاهها ایجاد میشود. حال اگر جامعه به سطحی از آگاهی در خصوص اصول اولیه علم اقتصاد برسد، و از طرفی سیاستگذاری صحیحی از سوی حاکمیت اعمال شود، نتیجه آن افزایش اعتماد عمومی به حاکمیت است. به عنوان مثال اگر جامعه نسبت به افزایش کرایه تاکسی و حملونقل عمومی به درستی اقناع شوند، این تغییر را میپذیرند و اعتراضی هم نخواهند داشت.
به طور کلی اقتصاد یک علم ناامیدکننده است چراکه در این علم نمیتوان وعده داد. حال اگر آحاد جامعه نتوانند شرایط را تحلیل کنند در نتیجه فریب برخی وعدههای پوچ را میخورند. اتفاقی که اساساً در کشور ما هم رخ داد. اگر مردم واقف نباشند که کمیابی منابع وجود دارد به راحتی این وعدهها را باور میکنند. به عنوان مثال اگر دروازههای کشور باز شود و واردات افزایش یابد، و از طرفی هم با هدف تقویت پول ملی، قیمت ارز پایین نگه داشته شود، سیل کالاهای ارزانقیمت خارجی به کشور وارد میشود که قیمتی به مراتب کمتر از نمونههای داخل دارند.
این اتفاق بهطور حتم رضایت قابل توجه مصرفکننده را به دنبال دارد چراکه کالا را با قیمت ارزان خریداری میکند. اما مردم تصور میکنند این سیاست پایداری دارد و تا ابد میتوان کالاهای ارزان وارداتی خرید. اما آگاه نیستند که پس از مدتی به دلیل عدم توان رقابتی، تولیدکننده داخلی ورشکسته میشود و افراد بسیاری شغل خود را از دست میدهند و صدای اعتراضات بلند میشود. به عبارت دیگر بدبینی جامعه نسبت به حاکمیت افزایش پیدا میکند. در واقع عموم مردم متوجه نیستند وفور واردات به همراه تثبیت نرخ ارز، میتواند نسل آینده کشور را به تباهی بکشد.
حال اگر مصرفکننده علت افزایش قیمت یک کالا را بداند و آن را منطقی ارزیابی کند، کالا را میخرد و گلایهای هم نخواهد داشت. در نتیجه انتقال مفاهیم و اصول اولیه اقتصاد به جامعه میتواند بسیار مفید باشد. هم برای مردم که با عقلانیت بیشتری تصمیمات خود را اتخاذ کنند و هم برای حاکمیت تا بتواند اصولی و صحیح سیاستگذاری کند و دغدغهای بابت عدم پذیرش عمومی آن نداشته باشد.
امیدوارم جلد دوم کتاب فکاهی مقدمهای بر اقتصاد که در مورد اقتصاد کلان است هرچه زودتر ترجمه و به بازار عرضه شود تا علاقهمندان بتوانند مفاهیم اقتصاد کلان را هم از این دریچه دنبال کنند.
به عقیده شما آیا عرضه کتاب «فکاهی مقدمهای بر اقتصاد» با اقبال عمومی مواجه خواهد شد؟
اولاً باید اشاره کنم که سرانه مطالعه در کشور ما بسیار نازل است و ایرانیها اصولاً مردمی کتابخوان به شمار نمیروند. حال آنکه شبکههای اجتماعی و ماهواره نیز این کمبود را تشدید کرده است. ثانیاً عمده کتابهایی که در کشور ما فروش درخور توجهی دارد، عموماً رمان و کتابهای مذهبی است. اصولاً اقبال به کتابهای علمی که کارکرد آگاهیبخشی دارند، قابل اعتنا نیست.
ضمن اینکه عمده افراد جامعه نیز به دلیل مشغلههای متعددی که دارند، کمتر تمایل به این پیدا میکنند که بروند و به منظور ارتقای قدرت تحلیل خود، کتاب بخرند و مطالعه کنند. حتی چنانچه نیاز به تحلیل مسائل اقتصادی داشته باشند، به مشاوران تخصصی در این حوزه روی میآورند. در مورد این کتاب تصور میکنم اگر معرفی بیشتری روی آن صورت بگیرد، قطعاً اقبال بیشتری نسبت به کتابهای درسی اقتصادی کسب میکند.