شناسه خبر : 47893 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

عقوبت دخالت

چرا دخالت دولت در بازار مسکن نتایج منفی دارد؟

 

معین حیدریه / تحلیلگر واحد داده و تحلیل دنیای اقتصاد 

بخش مسکن یکی از ارکان اصلی اقتصاد هر کشور است که به دلیل پیوندهای گسترده با سایر صنایع، نقش مهمی در توسعه اقتصادی و اجتماعی دارد. این بخش نه‌تنها به تامین یکی از نیازهای اساسی بشر یعنی سرپناه کمک می‌کند، بلکه با ایجاد اشتغال و افزایش سرمایه‌گذاری در صنایع مرتبط، به رشد اقتصادی نیز یاری می‌رساند. همچنین وضعیت بازار مسکن می‌تواند به‌طور مستقیم بر رفاه اجتماعی و کیفیت زندگی افراد تاثیرگذار باشد. به همین دلیل، دسترسی به مسکن همواره یکی از اولویت‌های سیاست‌گذاری‌های اجتماعی و اقتصادی دولت‌ها محسوب می‌شود. از منظر اقتصادی، هرگونه نوسان و اختلال در بازار مسکن می‌تواند پیامدهای منفی بر بخش‌های تولیدی و صنعتی بگذارد. این بازار پیوند نزدیکی با صنایعی مانند تولید مصالح ساختمانی، فولاد و حتی فناوری دارد. کاهش یا افزایش فعالیت در بازار مسکن، بر رونق یا رکود این صنایع تاثیر مستقیمی دارد و می‌تواند در کل زنجیره اقتصادی تغییرات قابل ‌توجهی ایجاد کند. علاوه بر تاثیرات اقتصادی، مسکن به عنوان یکی از نیازهای اساسی، از نظر اجتماعی نیز اهمیت دارد. مسکن مناسب می‌تواند رفاه خانواده‌ها را افزایش دهد و باعث بهبود کیفیت زندگی و کاهش نابرابری‌های اجتماعی شود. در مقابل، دسترسی نداشتن به مسکن مناسب می‌تواند بحران‌های اجتماعی و نابرابری‌ها را تشدید کند. دولت‌ها به ‌منظور تنظیم بازار مسکن و حمایت از اقشار کم‌درآمد، معمولاً با دخالت‌هایی نظیر کنترل قیمت، ارائه تسهیلات و طرح‌های ملی ساخت مسکن سعی در بهبود شرایط دارند. اما تجربه نشان داده است که دخالت‌های ناکارآمد می‌تواند نتایج معکوسی به همراه داشته باشد. به جای کاهش قیمت‌ها و افزایش دسترسی به مسکن، این سیاست‌ها اغلب به کاهش انگیزه سازندگان، افت کیفیت ساخت‌وساز و افزایش تقاضای کاذب منجر می‌شود. همچنین، این نوع سیاست‌گذاری‌ها می‌تواند باعث افزایش قیمت‌ها و کاهش عرضه در بلندمدت شود. بنابراین، هرگونه دخالت دولت در بازار مسکن باید با برنامه‌ریزی دقیق و توجه به تعادل بازار انجام شود تا از ایجاد مشکلات جدید جلوگیری شود و در عین حال به تامین مسکن برای اقشار مختلف جامعه کمک کند.

مالیات بر خانه‌های خالی

سیاست مالیات بر خانه‌های خالی یکی از ابزارهایی است که دولت‌ها برای افزایش عرضه مسکن و کنترل قیمت‌ها به کار می‌گیرند. هدف این سیاست ترغیب مالکان به عرضه خانه‌های خالی به بازار است تا با افزایش عرضه مسکن سطح قیمت کنترل شود. در کوتاه‌مدت، این سیاست ممکن است با ایجاد فشار مالی بر مالکان، باعث عرضه بیشتر خانه‌های خالی به بازار شود و به افزایش عرضه و تعدیل قیمت‌ها منجر شود. اما در بلندمدت، این سیاست می‌تواند پیامدهای منفی جدی به دنبال داشته باشد. یکی از مشکلات اصلی در اجرای این سیاست، نبود زیرساخت‌های کافی برای شناسایی دقیق خانه‌های خالی است. بسیاری از مالکان با استفاده از ابزارهای قانونی یا روش‌های شبه‌قانونی مانند ثبت املاک به نام اشخاص دیگر یا شرکت‌های پوششی، از پرداخت مالیات فرار می‌کنند. این مسئله باعث می‌شود که تعداد زیادی از خانه‌های خالی شناسایی نشوند و در نتیجه، سیاست مالیات بر خانه‌های خالی به هدف اصلی خود که افزایش عرضه مسکن است، دست نیابد. در کوتاه‌مدت، در صورتی که مالیات بر خانه‌های خالی به درستی اجرا شود و برخی مالکان مجبور به عرضه املاک خود به بازار شوند، تاثیر مثبتی در افزایش عرضه و کاهش نسبی قیمت‌ها دیده می‌شود. اما این اثر کوتاه‌مدت است و با گذشت زمان، مالکان برای جبران هزینه‌های مالیاتی، این هزینه‌ها را به قیمت نهایی ملک یا اجاره‌بها اضافه می‌کنند. بنابراین، این سیاست به ‌جای کاهش قیمت مسکن، می‌تواند به افزایش آن منجر شود و فشار بیشتری بر خریداران و مستاجران وارد کند. در بلندمدت، اعمال مالیات بر خانه‌های خالی ممکن است انگیزه سازندگان و سرمایه‌گذاران را برای ورود به بازار مسکن کاهش دهد. سرمایه‌گذارانی که به نگهداری املاک برای فروش در آینده تمایل دارند، با توجه به مالیات‌های سنگین ممکن است تصمیم به خروج از بازار مسکن بگیرند. این مسئله می‌تواند موجب کاهش سرمایه‌گذاری در ساخت‌وساز مسکن شود که در نهایت عرضه مسکن را در بلندمدت محدود می‌کند. به این ترتیب، سیاست مالیات بر خانه‌های خالی در بلندمدت نه‌تنها نمی‌تواند مشکل کمبود مسکن را حل کند، بلکه با کاهش انگیزه سرمایه‌گذاری و افزایش هزینه‌های نهایی مسکن، ممکن است بحران مسکن را تشدید کند.

سقف اجاره

سیاست سقف اجاره یکی دیگر از ابزارهایی است که برخی دولت‌ها برای کنترل قیمت اجاره به کار می‌گیرند. این سیاست با تعیین یک سقف مشخص برای اجاره‌ها، تلاش می‌کند دسترسی به مسکن را برای اقشار کم‌درآمد و متوسط جامعه تسهیل کند. در نگاه اول، این سیاست ممکن است در کوتاه‌مدت تاثیر مثبتی بر کنترل قیمت‌ها داشته باشد؛ چرا که با وجود عرضه تقریباً ثابت مسکن، کنترل قیمت اجاره باعث می‌شود تا افزایش ناگهانی قیمت‌ها مهار شود. اما در بلندمدت، این سیاست زیان‌های جدی به بازار مسکن وارد می‌کند. یکی از اصلی‌ترین زیان‌های سیاست سقف اجاره، کاهش انگیزه سازندگان و سرمایه‌گذاران برای ساخت مسکن جدید است. زمانی که بازده مالی حاصل از اجاره مسکن کاهش یابد، سرمایه‌گذاران به دنبال بازارهای دیگر با سودآوری بالاتر خواهند رفت. این مسئله در نهایت به کاهش ساخت‌وساز و عرضه مسکن منجر می‌شود. از سوی دیگر، بروز مازاد تقاضا نیز یکی از نتایج ناخواسته این سیاست است. زمانی که اجاره مسکن با سقف تعیین‌شده ارزان‌تر از نرخ واقعی بازار باشد، بسیاری از افرادی که تا پیش از این به دلایل اقتصادی تقاضای مسکن نداشتند وارد بازار می‌شوند. این مسئله تقاضا برای مسکن را افزایش می‌دهد و در نهایت به بروز مازاد تقاضا منجر می‌شود. با وجود مازاد تقاضا، بسیاری از مستاجران، حتی اگر توانایی پرداخت اجاره را داشته باشند، نمی‌توانند به راحتی به مسکن دسترسی پیدا کنند. این وضعیت همچنین باعث افزایش حساسیت عرضه‌کنندگان مسکن در انتخاب مستاجران می‌شود. مالکان به دلیل کاهش سود و مازاد تقاضا، در انتخاب مستاجران سخت‌گیری بیشتری خواهند کرد و احتمالاً تنها به افرادی با سابقه مالی بهتر و شرایط خاص خانه اجاره می‌دهند. این امر می‌تواند به تبعیض‌هایی در بازار اجاره منجر شود و گروه‌های کم‌درآمد و آسیب‌پذیر را بیش از پیش تحت فشار قرار دهد.

ناکارآمدی طرح‌های دولتی

برخی دولت‌ها برای حل بحران مسکن اغلب به اجرای طرح‌های ملی ساخت مسکن روی می‌آورند. در ایران نیز طرح‌هایی مانند «مسکن مهر» و «نهضت ملی مسکن» با هدف تامین مسکن برای اقشار کم‌درآمد و متوسط جامعه اجرا شده است. با این حال، این طرح‌ها به دلایل متعددی از جمله فساد، ناکارآمدی مدیریتی و کمبود منابع مالی نتوانسته‌اند به نتایج مطلوب دست یابند. یکی از اثرات منفی اجرای این طرح‌ها، خروج سازندگان بخش خصوصی از بازار است. سازندگان خرد که پیش از ورود دولت به این بازار به صورت مستقل به ساخت‌وساز مسکن مشغول هستند، به دلیل ترس از کاهش سودآوری و رقابت با پروژه‌های عظیم دولتی از بازار خارج خواهند شد. این امر باعث کاهش شدید عرضه مسکن توسط بخش خصوصی شده و به تشدید بحران مسکن دامن می‌زند. علاوه بر این، بسیاری از این طرح‌ها به دلیل کمبود منابع مالی و مشکلات اجرایی ناتمام باقی مانده‌اند. به عنوان مثال، طرح «مسکن مهر» که در دولت نهم و دهم آغاز شد، هنوز هم در برخی مناطق تکمیل نشده و واحدهای آن به بهره‌برداری نرسیده است. این ناکارآمدی‌ها نشان می‌دهد که اجرای طرح‌های ملی ساخت مسکن بدون برنامه‌ریزی دقیق و تامین منابع مالی کافی، نه‌تنها به حل بحران مسکن کمک نمی‌کند، بلکه مشکلات جدیدی از جمله کاهش ساخت از طریق بخش خصوصی ایجاد می‌کند.

کنترل قیمت‌ها

یکی دیگر از سیاست‌های دولت برای مهار بازار مسکن، کنترل قیمت‌هاست. هدف این سیاست جلوگیری از افزایش بی‌رویه قیمت مسکن و تسهیل دسترسی اقشار مختلف به مسکن است. اما در عمل، این سیاست‌ها نتیجه مطلوبی در بازار مسکن نداشته‌اند. کنترل قیمت‌ها معمولاً باعث کاهش انگیزه سازندگان برای ساخت‌وساز می‌شود، چراکه سودآوری آنها به‌شدت کاهش می‌یابد. این مسئله به‌خصوص در شرایط تورمی که هزینه‌های ساخت‌وساز به دلیل افزایش قیمت مصالح ساختمانی و دستمزدها بالا می‌رود، بیشتر نمود پیدا می‌کند. سازندگان ممکن است برای کاهش هزینه‌ها، کیفیت ساخت‌وساز را قربانی کنند که نتیجه آن کاهش کیفیت ساختمان‌های ساخته‌شده و به خطر افتادن امنیت جانی شهروندان است. علاوه بر این، کنترل قیمت‌ها باعث ایجاد اختلال در سازوکار طبیعی عرضه و تقاضا می‌شود. در حالی که قیمت‌ها به‌صورت مصنوعی پایین نگه داشته می‌شوند، تقاضا برای خرید مسکن افزایش می‌یابد، اما کاهش انگیزه سازندگان باعث کاهش عرضه می‌شود. این عدم تعادل میان عرضه و تقاضا در نهایت در بلندمدت به افزایش قیمت‌ها در بازار آزاد منجر می‌شود و نارضایتی عمومی در جامعه را رقم می‌زند.

مسیر بهبود

برای بهبود وضعیت بازار مسکن در ایران و کاهش مشکلات ناشی از دخالت‌های ناکارآمد دولت، نیاز به رویکردی جامع و متفاوت نسبت به گذشته است. تجربه‌های داخلی و جهانی نشان می‌دهند که دخالت مستقیم دولت در بازار مسکن معمولاً نتایج مطلوبی به همراه ندارد. سیاست‌هایی نظیر کنترل قیمت، ارائه تسهیلات مستقیم و طرح‌های ملی ساخت مسکن، به جای ایجاد تعادل و کاهش قیمت‌ها، اغلب باعث کاهش انگیزه سازندگان، افت کیفیت ساخت‌وساز و افزایش تقاضای کاذب شده است. این نوع دخالت‌ها همچنین می‌تواند باعث کمبود عرضه مسکن در بلندمدت و افزایش نابرابری‌ها شود. بنابراین، دخالت غیرمستقیم و تنظیم محیط مناسب برای فعالیت بخش خصوصی می‌تواند راهکار بهتری باشد. به جای دخالت مستقیم در بازار، دولت باید با ایجاد بسترهای مناسب، سازندگان و سرمایه‌گذاران را تشویق کند در این حوزه فعالیت کنند. این رویکرد نه‌تنها باعث افزایش عرضه و کاهش قیمت‌ها می‌شود، بلکه بهبود کیفیت مسکن و افزایش تنوع در ساخت‌وساز را نیز به دنبال دارد. برای تشویق بخش خصوصی دولت می‌تواند با کاهش مالیات‌ها، ارائه تسهیلات بانکی کم‌بهره، تسهیل فرآیندهای اداری و کاهش بوروکراسی، سازندگان را برای ورود به بازار مسکن ترغیب کند. همچنین، به‌ جای ارائه مستقیم واحدهای مسکونی، دولت می‌تواند به ایجاد زیرساخت‌ها و حمایت از سازندگان خرد و متوسط بپردازد تا شرایط برای افزایش تولید مسکن و کاهش هزینه‌های تولید فراهم شود. به طور کلی، تمرکز بر تسهیل سرمایه‌گذاری و کاهش هزینه‌های ساخت‌وساز می‌تواند به بهبود بازار مسکن در ایران کمک کند. این راهکارها در مقایسه با دخالت‌های مستقیم دولت، تاثیر بیشتری داشته و به تعادل بهتر بین عرضه و تقاضا منجر خواهند شد. اقدامات زیر می‌توانند نمونه‌هایی از دخالت‌های غیرمستقیم و موثر دولت در بازار مسکن باشند.

حذف کنترل‌های قیمت

سیاست‌های کنترل قیمت مسکن معمولاً به کاهش انگیزه سازندگان برای سرمایه‌گذاری در این بخش منجر می‌شود. زمانی که دولت با اعمال محدودیت‌های قیمتی تلاش می‌کند بازار را تحت کنترل قرار دهد، سودآوری سازندگان به‌شدت کاهش می‌یابد. این مسئله باعث می‌شود که بسیاری از سازندگان از فعالیت در بازار مسکن منصرف شده و سرمایه خود را به سمت بازارهای دیگر با سودآوری بالاتر هدایت کنند. در نتیجه، عرضه مسکن کاهش یافته و تقاضای مازاد باعث افزایش قیمت‌ها در بلندمدت می‌شود. این وضعیت نشان می‌دهد که سیاست‌های کنترل قیمت نه‌تنها به کاهش قیمت‌ها کمکی نمی‌کند، بلکه به کمبود عرضه و افزایش بیشتر قیمت‌ها منجر می‌شود. برای جلوگیری از این وضعیت، دولت باید از این سیاست‌ها فاصله بگیرد و به جای کنترل‌های مصنوعی، بر ایجاد یک محیط رقابتی و حمایت از سرمایه‌گذاری در بخش مسکن تمرکز کند. با حذف کنترل‌های قیمت و ایجاد انگیزه‌های اقتصادی برای سازندگان، نه‌تنها تولید مسکن افزایش می‌یابد، بلکه کیفیت ساخت نیز بهبود پیدا می‌کند. ایجاد رقابت آزاد و کاهش محدودیت‌ها می‌تواند نقش کلیدی در افزایش انگیزه سازندگان و تعادل در بازار مسکن داشته باشد، که نتیجه آن در نهایت به نفع مصرف‌کنندگان خواهد بود.

تسهیل فرآیندهای اداری

پیچیدگی‌های اداری و زمان‌بر بودن صدور مجوزهای ساخت‌وساز یکی از دلایل کاهش سرعت ساخت‌وساز است. دولت باید فرآیندهای اداری را ساده‌تر کرده و از طریق سامانه‌های الکترونیکی، صدور مجوزها را تسهیل کند. این کار باعث تسریع در روند ساخت‌وساز و افزایش عرضه مسکن خواهد شد.

ارائه تسهیلات مالی به سازندگان خرد

دولت می‌تواند با ارائه تسهیلات مالی به سازندگان خرد، امکان سرمایه‌گذاری آنها را در بخش مسکن افزایش دهد. سازندگان خرد اغلب با مشکل دسترسی به منابع مالی روبه‌رو هستند و ارائه وام‌های با نرخ بهره پایین می‌تواند به افزایش تولید مسکن و کاهش قیمت‌ها کمک کند. این تسهیلات باید به‌صورت هدفمند به سازندگانی اعطا شود که قصد ساخت مسکن باکیفیت برای اقشار متوسط و ضعیف جامعه را دارند تا منابع بانکی صرف ساخت خانه‌های لوکس و گران‌قیمت نشود.

سهم مشخص مسکن مقرون‌به‌صرفه

طبق این سیاست، انبوه‌سازان موظف‌اند بخشی از واحدهای مسکونی ساخته‌شده خود را به مسکن‌های با قیمت مناسب اختصاص دهند تا دسترسی اقشار کم‌درآمد به مسکن تسهیل شود. این سیاست با هدف ایجاد تنوع در بازار مسکن و افزایش دسترسی گروه‌های مختلف جامعه به مسکن مناسب طراحی شده است. این رویکرد به دولت کمک می‌کند تا بدون نیاز به دخالت مستقیم در بازار یا ایجاد پروژه‌های دولتی بزرگ، عرضه مسکن ارزان‌قیمت را افزایش دهد. از سوی دیگر، این سیاست باعث افزایش عدالت در توزیع مسکن و کاهش نابرابری‌های اجتماعی می‌شود. انبوه‌سازان با رعایت این الزام، به تعادل در بازار مسکن کمک می‌کنند و شرایطی فراهم می‌شود که افراد با توانایی‌های مالی متفاوت بتوانند به مسکن دسترسی داشته باشند. این الگو، به عنوان یکی از راه‌حل‌های موفق در مدیریت بازار مسکن شناخته شده و توانسته است در مدت زمان کوتاهی تاثیرات مثبتی بر روی بازار مسکن داشته باشد.

مشوق‌های مالیاتی برای سازندگان

دولت می‌تواند با کاهش مالیات و ارائه معافیت‌های مالیاتی به سازندگان، انگیزه آنها را برای ساخت مسکن افزایش دهد. معافیت‌های مالیاتی برای سازندگانی که در ساخت مسکن برای اقشار کم‌درآمد فعالیت می‌کنند، می‌تواند به افزایش عرضه مسکن مقرون‌به‌صرفه کمک کند. همچنین، کاهش مالیات در حوزه ساخت‌وساز نیز می‌تواند نقش موثری در کاهش قیمت نهایی مسکن داشته باشد.

نتیجه‌گیری

دخالت دولت در بازار مسکن اگر به‌طور نادرست و ناکارآمد انجام شود، می‌تواند به افزایش مشکلات این بازار بینجامد. سیاست‌هایی مانند کنترل قیمت‌ها و اجرای طرح‌های ملی ساخت مسکن به ‌جای حل مشکلات، اغلب باعث کاهش انگیزه سازندگان، افزایش قیمت‌ها و کاهش کیفیت مسکن می‌شود. برای بهبود وضعیت بازار مسکن، دولت باید از دخالت‌های غیرموثر خودداری کند و به‌جای آن، سیاست‌هایی را اجرا کند که به افزایش انگیزه سرمایه‌گذاری، افزایش عرضه و کاهش هزینه‌های ساخت‌وساز منجر شود. با اجرای سیاست‌هایی مانند کاهش بوروکراسی‌های اداری و ارائه تسهیلات مالی به سازندگان، می‌توان بازار مسکن را به سمت تعادل و بهبود هدایت کرد و دسترسی اقشار مختلف جامعه به مسکن مناسب را تسهیل کرد. 

دراین پرونده بخوانید ...