نگاه به خورشید
بهکارگیری نیروگاههای خورشیدی در کنار صنایع بزرگ چقدر عملیاتی است؟
با نزدیک شدن به فصل زمستان و اعلامهای مکرر برخی دستگاهها مبنی بر احتمال خاموشیها و قطعی گاز در زمستان امسال، بسیاری از تولیدکنندگان صنعتی و معدنی کشور دچار نگرانیهای عمیقی شدهاند که بر مبنای آن، باز هم از برنامه تولیدی خود عقب بمانند و نتوانند در بازارهای داخلی و خارجی خود ایفای تعهد کنند؛ بهخصوص اینکه در تابستان امسال نیز، به صورت مکرر برق بسیاری از کارخانهها و واحدهای تولیدی نیز قطع شده و این امر، خود آسیبهای جدی را به تولیدکنندگان و حتی بازارهای هدف فروش آنها وارد آورده است؛ بنابراین وضعیتی که هماکنون به عنوان چشمانداز پیشروی بسیاری از تولیدکنندگان است، بیشتر به یک فاجعه میماند که میتواند شرایط بسیار سختی را برای تولیدکنندگان رقم بزند؛ بهخصوص اینکه واحدهای فولادی و معدنی کشور که اتکای اصلی تولیداتشان به انرژی است، از این روند و وضعیتی که پیشرو قرار دارد، آسیب خواهند دید. مروری بر آنچه در تابستان بر سر صنایع مختلف کشور به لحاظ بیبرقی گذشته است، به خوبی نشان میدهد که بسیاری از واحدهای تولیدی در نیمه اول سال، مجبور به کاهش مصرف و تغییر شیفتهای کاری خود و حتی تعطیلات اجباری طولانی شدند که این امر، به کاهش شدید تولید منجر شده و به روند روبهرشد آنها آسیب جدی وارد آورد. تمام اینها در شرایطی است که اقتصاد ایران از بیماریهایی همچون شیوع ویروس کرونا و تشدید تحریمهای ظالمانه ماههای متوالی است که رنج میبرد و این بیبرقی و کاهش سطح تامین انرژی نیز، وضعیت را اسفبارتر از قبل خواهد کرد؛ چراکه علاوه بر کاهش تولید و اشتغال صنعتی، اجرای طرحهای توسعهای نیز با تاخیر مواجه شده و آثار تورمی چنین موضوعی نیز به طور قطع، در ماههای آینده نمایانتر خواهد شد. در واقع، به دلیل مشکلات ساختاری اقتصاد ایران، تورم مزمن همواره گریبانگیر بسیاری از صنایع و بخشهای اقتصادی است و بنابراین خودبهخود ضربه مهلکی را به بدنه تولید وارد میآورد؛ اما در کنار آن، کسری بودجهای که چند سالی است دولت با آن دستوپنجه نرم میکند، خود آثار تورمی را تشدید کرده و دخلوخرج دولت را هم با چالشهای جدی مواجه کرده است؛ بنابراین وجود مسائلی همچون بیبرقی و کاهش تولید، خود مزید بر علت شده و باعث میشود به دلیل افت تولید و فروش و در یک جمله، فعالیت شرکتها، دریافتی سازمان امور مالیاتی نیز بهشدت کاهش یابد و از سوی دیگر با توجه به اینکه وزارت نیرو نیز یک وزارتخانه عملاً ورشکسته است، فشار مضاعفی را به بسیاری از صنایع کشور وارد میآورد.
این در حالی است که در این وضعیت، با توقف پرداخت جرایم از سوی مشتریان پرمصرف این وزارتخانه از یکسو، و اجبار به پرداخت خسارت به برخی مشتریان از سوی دیگر، وضعیت مالی این وزارتخانه نیز با بحران جدی مواجه است؛ بنابراین امیدی به سرمایهگذاریهای جدید از سوی وزارت نیرو وجود ندارد و عملاً، این موضوع تامین بهموقع و مکفی برق در سنوات آتی را هم با چالش جدی مواجه کرده و زیرسوال خواهد برد.
حالا در این میان، یکسری از تولیدکنندگان صنعتی و معدنی کشور به فکر تامین برق اختصاصی برای خود و احداث نیروگاههایی در کنار واحدهای تولیدی خود افتادهاند تا بتوانند برای خود سپری در قبال عدم سرمایهگذاری در تولید و تامین غیرمکفی برق واحدهای تولیدی بسازند؛ به همین دلیل به فکر سرمایهگذاری در حوزههای جدید احداث نیروگاه افتادهاند و بعضاً صحبت از احداث نیروگاههای تجدیدپذیر و خورشیدی هم به میان میآورند؛ اما باید توجه داشت که تامین انرژی از نیروگاههای خورشیدی و تجدیدپذیر تنها باید به عنوان یک بخش از تامین برق واحدهای تولیدی مدنظر قرار گیرد؛ چراکه قدرت بالایی از این مسیر نمیتوان تولید کرد؛ همانطور که به هیچ عنوان جایگزینی نیروگاههای تجدیدپذیر و خورشیدی به جای نیروگاههای حرارتی و سیکل ترکیبی در هیچ جای دنیا به صورت کامل صورت نگرفته است. البته باید توجه داشت که نیروگاههای خورشیدی یک ویژگی بارز دارند و آن اینکه با ساختار مصرف ایران خوانایی دارند؛ چراکه اوج تولید آنها در میانه روز است و درست در همان زمان، ما کمبود برق داریم و از این نظر بهکارگیری نیروگاههای خورشیدی میتواند موثر باشد، اما برق 24ساعته را نمیتوان از آنها انتظار داشت. پس ابتدا برای اینکه انگیزه لازم در تولید برق از نیروگاههای خورشیدی ایجاد شود، باید دید که آییننامههای مرتبط با آن، به چه صورت تنظیم خواهد شد. نکته حائز اهمیت دیگر در مورد نیروگاههای ساختهشده بر مبنای انرژیهای تجدیدپذیر این است که این نیروگاهها یک ویژگی دارند و آن اینکه بهرغم اینکه هزینههای سرمایهگذاری اولیه آنها بسیار بالاست؛ اما هزینههای عملیاتیشان پایین است و در عین حال، هزینه سوخت هم ندارند و بنابراین، در خیلی از کشورهای دنیا، این نیروگاهها نسبت به نمونههای زغالسنگی و... رقابتی میشوند چراکه قیمت پایینتری دارند؛ ولی در ایران چون هزینه تامین مالی بسیار بالا بوده و دسترسی به سرمایه دشوار است، این موضوع چندان نمیتواند پاسخگو باشد و از سوی دیگر، ورود برخی از تجهیزات آنها به دلیل تحریمها به سختی صورت میگیرد. در این میان به نظر میرسد احداث نیروگاههای مقیاس کوچک و پراکنده باید مورد توجه قرار گیرد که با توجه به بهرهوری بالای این نیروگاهها و اینکه میتوانند در نزدیکی صنایع احداث شوند، گزینه مناسبی به شمار میروند؛ به خصوص اینکه بار مضاعف بر روی شبکه انتقال و توزیع ندارند. این در حالی است که در سالهای گذشته، به دلیل عدم سرمایهگذاری در زیرساختهای انتقال و توزیع برق، مشکلات بسیاری در این حوزه داریم؛ از سوی دیگر، گاز مناسب را هم در اختیار نداریم و این خود شرایط صنعت برق را به یک معادله بیستمجهولی تبدیل میکند که نمیتوان به راحتی آن را حل کرد. نکته دیگری که روند سرمایهگذاریها در حوزه تولید برق از سوی بخشخصوصی را کند میکند آن است که تولیدکنندگان صنعتی اطمینان کافی به دولت ندارند و از سوی دیگر، رفتارهای وزارت نیرو هم در این حوزه با تولیدکنندگان برق پراکنده و با رمزارزها سبب دلسردی تولیدکنندگان شده است.
این در حالی است که هر دو حوزه میتوانستند برای دولت یک فرصت برای جبران عدم سرمایهگذاریها باشند؛ اما با توجه به اینکه سیاستهای وزارت نیرو پایدار و بلندمدت نیست و هیچگاه چنین سیاستهایی را ابلاغ نکرده است، بنابراین کار به کندی پیش میرود؛ به خصوص اینکه تمامی آییننامههای این وزارتخانه یکساله است و اساساً وزارت نیرو یک وزارتخانه بسیار بدعهد شناخته شده است. بنابراین هماکنون سرمایهگذاران اشتیاقی به سرمایهگذاری ندارند و حتی در حوزه فاینانس نیز، بسیاری از بانکها حاضر به گشایش برای قراردادهایی که طرف دیگر آن وزارت نیرو باشد، نیستند، چراکه معتقدند کار با این وزارتخانه ریسک بالایی دارد.
بنابراین اگر قرار است در حوزه سرمایهگذاری در صنعت برق اتفاقی رخ دهد و قراردادهای بلندمدت و محکم ببندیم، باید وزارت نیرو این اعتماد را به تولیدکنندگان برگرداند. ضمن اینکه شرایطی را فراهم کند که اعتبار ویژه از طریق صندوق توسعه ملی به تولیدکنندگان داده شود تا بتوانند از منابع این صندوق با بهرههای پایین و بازپرداخت مناسب و تضامین سهل بهرهمند شوند. به هرحال ایران کشوری است که نتوانسته در سالهای گذشته حتی در حوزه برخی از انواع انرژی همچون گاز طبیعی که منابع فراوانی دارد، موفق عمل کند؛ در حالیکه اگر برنامهریزی دقیقی در این میان صورت داده بود، به طور قطع اکنون میتوانست در دنیا با توجه به بحران انرژی موجود نقشآفرینی کند و حتی از طریق این موضوع، مسائل سیاسی و امنیتی خود را هم تضمین کند، اما متاسفانه هیچگاه آیندهنگری صورت نگرفته است و این موضوع مشکل اساسی اقتصاد ایران است.