گرهگشایی از بازار ورق فولادی
معاون شرکت فولاد مبارکه از نقشآفرینی در تامین نیازهای صنایع پاییندستی فولاد میگوید
ورقهای فولادی چند وقتی است که در کشوقوس میان تولیدکنندگان و مصرفکنندگان روزهای پرالتهابی را میگذراند. تولیدکنندگان میگویند که هرچه در توان دارند برای تولید بیشتر به کار گرفتهاند و مصرفکنندگان نظام توزیع کالاها را مقصر اصلی میدانند که آنها را مجبور میکند به بازاری رو بیاورند که سکان آن در دست دلالان و واسطههاست. واقعیت آن است که سیستم نظارتی و مکانیسمی که برای توزیع ورقهای فولادی طراحی شده، از کارایی لازم برخوردار نبوده و اتفاقاً، سیستمهای موازی را پیشروی خریداران قرار داده است تا کالا را با دردسر بیشتر و قیمت بالاتر خریداری کنند؛ اینجاست که نه تولیدکننده از نرخی که از جیب مصرفکننده نهایی و واقعی خارج میشود منتفع میشود و نه مصرفکننده کالایی را دریافت میکند که به بهای واقعی است؛ حال آنکه هنوز هم این رویه پابرجاست و مشکلات همچنان وجود دارد. طهمورث جوانبخت، معاون فروش و بازاریابی شرکت فولاد مبارکه، با تاکید بر اینکه تولیدکنندگان فولاد به فروش محصولات خود کاملاً پایبند بوده و به تعهدات خود عمل میکنند، بر این باور است که کنترل دستوری قیمت فولاد سبب اختلاف قیمت ورق در بازار شده است؛ بنابراین دولت باید وارد گود شده و مکانیسمهایی را به کار گیرد که توزیع ورق به صورت کاملاً نظارتشده و بدون دخالتهای دستوری دولت به شیوه عرضه و تقاضا پیش رود.
♦♦♦
مدت زیادی است که قیمت ورقهای فولادی در بازار با نوسان مواجه است. تولیدکنندگان میگویند که هر آنچه تولید میکنند را در بازار ارائه میدهند و مصرفکنندگان بر این باورند که دستشان به آنچه نیاز واحدهای تولیدیشان است نمیرسد. نمونه آن هم تولیدکنندگان لوازم خانگی هستند که در بازار با شرایطی مواجه هستند که تولیدکنندگان محصولات فولادی را مقصر میدانند. به هر حال شرکت فولاد مبارکه از جمله شرکتهای معظم تولیدکننده ورق فولادی و تامینکننده اصلی نیاز صنایع پاییندستی در این حوزه است. سوال مشخص من این است که ریشه بروز اختلافات قیمت ورق در بازار چیست؟
اگر بخواهیم خیلی صریح به این سوال پاسخ دهیم، واقعیت آن است که از دلایل اصلی اختلاف قیمت ورق در بازار را میتوان با اطمینان، کنترل دستوری قیمت ورق فولادی به جای تعیین قیمت در فرآیند شفاف عرضه و تقاضا در بورس کالا عنوان کرد. البته باید به این نکته هم توجه داشت که نوسانات قیمت ارز و انتظار افزایش قیمت ورقهای فولادی در بین مشتریان نیز اصلاً بیتاثیر نبوده و شرایط را به نحوی پیش برده است که موجب افزایش عطش تقاضا و انباشت ورق در شرکتهای خریدار به دلیل ترس از افزایش قیمت بیشتر و نیز سفتهبازی و سودجویی دلالان به دلیل عدم توان خرید شرکتهای تولیدکننده واقعی شود. در این میان نکته حائز اهمیت آن است که اصرار بیش از حد بر کنترل قیمت در بورس کالا نیز دقیقاً سبب ورود دلالان به چرخه خرید محصول شده، به نحوی که دلالان در این بازار حضور داشته و با انجام عملیات سفتهبازانه خرید اقلامی که باید، دقیقاً به دست تولیدکننده واقعی که به نوعی مصرفکننده واقعی محصولات فولادی است، برسد؛ از اینرو محصولات فولادی به سختی به دست مصرفکننده واقعی میرسند؛ چراکه دلالان این فرصت را از صنایع پاییندستی به عنوان مصرفکننده واقعی میگیرند؛ از اینرو باید تاکید کرد که همانند سالهای گذشته عرضه اختصاصی هر چه بیشتر برای شرکتهایی همچون فولاد مبارکه فعال شود تا نیاز تولیدکنندگان واقعی را بر اساس شناخت و تجربه 25ساله خود تامین کند تا ضرورتی برای مراجعه مشتریان به بازار و در صف انبوه دلالان نبوده و سفتهبازی نیز کاهش یابد.
به هر حال دولت هم میخواهد نقش خود را به عنوان سیاستگذار و مداخلهگر به منظور تنظیم بازار ایفا کند و بنابراین درست یا غلط دست به یکسری اقداماتی میزند تا نقش خود را به عنوان رگولاتور ایفا کند. اما این فقط یک بعد داستان است. سوال مشخص من این است که آیا در حوزه محصولات فولادی تخت، واقعاً کمبود تولید وجود دارد یا مکانیسمهای عرضه به خوبی پیش نمیروند؟
واقعیت آن است که در سال 98 مصرف ظاهری اسلب در کشور حدود هشت میلیون تن بوده که تقریباً همین مقدار نیز، به بازار داخل عرضه شده که البته لازم است برای تامین هرچه بیشتر اسلب مورد نیاز بازار داخلی، اهتمام جدیتری صورت گیرد و تولیدکنندگانی که توامان اسلب، بلوم و بیلت تولید میکنند، تمرکز اصلی خود را بر تامین حداکثری اسلب مورد نیاز بازار داخلی قرار دهند. از طرف دیگر باید به این نکته توجه داشت که اسلب تحویلشده به نوردکاران کشور، برای تولید محصولات خطوط پاییندستی فولادی نظیر گرم، سرد و پوششدار است که بر این اساس، اگر دیگر شرکتهای نوردکار، محصولات تولیدی خود را مانند شرکت فولاد مبارکه به صورت منظم و مداوم در بورس عرضه کنند، تقاضای بازار فروکش کرده و تعادل بین عرضه و تقاضا پدیدار میشود که برای این مهم ضروری است تا چند اقدام کلیدی و اساسی صورت گیرد. اولاً نوردکاران باید زمینهای را فراهم آورند که بهرهوری خطوط تولیدی خود را افزایش دهند، ثانیاً قرار تعهد تولید برای آنها از سوی دولت و سیاستگذار صادر شود؛ اما این دو کار بهتنهایی کافی نیستند؛ بلکه نکته سومی که باید به آن اشاره شود و مورد توجه قرار گیرد، آن است که قیمت پایه برای نوردکاران باید به نحوی در نظر گرفته شود که این نرخ، بر اساس میانگین کشفشده قیمتهای قبلی باشد.
به هر حال شائبهای که در بازار وجود دارد از سوی مصرفکنندگان ورقهای فولادی مطرح میشود و آن اینکه خود تولیدکنندگان شرایط را به گونهای پیش میبرند که وضعیت بازار اینطور باشد. پس با توجه به این توضیحات، آیا باز هم شما معتقدید که تولیدکنندگان از عرضه به موقع و مکفی ورق سر باز میزنند یا اینکه این کار، اصولاً صرفهای برای تولیدکنندگان ورق ندارد؟
شاید باید به عقبتر برگردیم. همانطور که مستحضرید از ابتدای راهاندازی بورس کالا در کشور، شرکت فولاد مبارکه همواره و به صورت پیوسته و منظم، تنها شرکت عرضهکننده ورقهای فولادی بوده است؛ در حالی که دیگر تولیدکنندگان ورق، تاکنون هیچگونه عرضهای در بورس کالا نداشته و پیگیری نهادهای نظارتی نیز منجر به عرضه آنها نشده است که بر این اساس، مقتضی است تدابیر لازم و موثری در این خصوص اتخاذ شود و نظارت دستگاههای نظارتی بر روی عملکرد این شرکتها بیشتر شود. ما این نکته را قبول داریم که باید همه تولیدکنندگان دست به دست هم داده و تامین نیاز داخلی و صنایع پاییندستی را به قیمت مناسب و در شرایط خوب صورت دهند؛ اما فولاد مبارکه در این مسیر از هیچ کوششی دریغ نکرده است.
به هر حال هجمهای که از سوی تولیدکنندگان صنایع پاییندستی به مجموعههایی مثل فولاد مبارکه وارد میشود، هرچند وقت یکبار فضای بازار را دربر میگیرد و مقامات مسوول را درگیر آن میکند. سوال اصلی اینجاست که چه دلایلی در ذهن صنایع پاییندستی شکل میگیرد که منجر به شکلگیری این فضاها میشود؟
با توجه به این که شرکت فولاد مبارکه دارای کاملترین زنجیره خطوط تولید محصولات فولادی تخت و تنها عرضهکننده همیشهدرصحنه بورس کالا بوده و هست و همواره از سیاستگذاریهای کلان کشور از جمله عرضه محصولات در بورس کالا، فروش محصولات بر اساس سامانه بهینیاب و مواردی از این دست تبعیت کرده و اطلاعات شفاف و روشنی در اختیار تمام نهادهای نظارتی و عامه مردم گذاشته است، از اینرو همین دلایل انتظار تامین کالا از سوی فولاد مبارکه را به عنوان تنها مرجع شفاف تامین ورق فولادی تخت در کشور برای تمام صنایع خصوصاً مشتریانی که به محصولات با کیفیت نیاز بیشتری دارند، ایجاد کرده است.
به هر حال این دغدغه همواره وجود داشته است که در حوزه فولاد چگونه میتوان تامین پایدار مواد اولیه صنایع پاییندستی را شاهد بود و این نگرانی را برطرف کرد.
همانطور که میدانید تامین مواد اولیه برای هر تولیدکنندهای، چالشها و دغدغههایی را ایجاد میکند که بر هیچکسی پوشیده نیست؛ ولی در حوزه محصولات فولادی برای اطمینانخاطر تولیدکنندگان از تامین پایدار مواد اولیه، نیاز است قراردادهای بلندمدتی منعقد شود که این مهم از طریق عرضه ترکیبی از عرضه عمومی و اختصاصی در بورس کالا قابلیت تحقق دارد.
شما چه برنامههایی برای تامین ورق مورد نیاز صنایعی مانند خودرو، قطعه و لوازم خانگی دارید؟
تقاضای ماهانه کلاف و ورق سرد 88 هزار تن بوده که 65 هزار تن از آن مربوط به تقاضای صنایع استراتژیک خودرو، قطعه و لوازم خانگی است که تامین نیاز این صنایع فقط با عرضه عمومی، به مخاطره خواهد افتاد؛ از اینرو تنها راهحل این است که تامین نیاز صنایع استراتژیک مذکور از طریق 90 تا 95 درصد عرضه اختصاصی در بورس کالا و مابقی از طریق عرضه عمومی انجام پذیرد و از این طریق کل تقاضای صنایع مذکور که در کشور قابل تولید است تامین خواهد شد، در همین راستا فقط بشـکهسازان بتوانند از محل حداکثر 10 درصد عرضه عمومی در بورس کالا نیازشان را تامین کنند که چون مقدار تقاضا و عرضه عمومی متناسب میشود، از اینرو قیمت کشفشده کاهش خواهد یافت.
راهحل مدیریت فضای کنونی چیست و با چه روشهایی دولت میتواند این فضا را کنترل کند؟
یکی از بهترین راهحلهای کارشناسی و روشنی که دولت به واسطه آن میتواند شرایط را بهبود بخشد، تسهیل عرضه اختصاصی فولاد مبارکه است که بر اساس شناخت فنی و کارشناسی 25ساله خود نیاز مشتریان واقعی را تامین کرده و تضمین خواهد شد که تولیدکنندگان واقعی دغدغه تامین مواد اولیه را نداشته باشند. از همینرو، تقاضا در بازار کاهش یافته و حساسیت روی تعیین قیمت در بورس هم از بین رفته و به مدت حداکثر سه ماه قیمتها به شرایط عادی برمیگردد و عملاً بازار کنترل خواهد شد.
آیا روشهایی مثل بورس کالا میتواند بازار را به آرامش برساند؟
کنترل دستوری قیمت و بر هم زدن نظام کشف قیمت از طریق عرضه و تقاضا در بورس در مرداد 1397 نیز تجربه شد که منجر شد تا تقاضا رو به افزایش گذاشته و اختلاف بین قیمت بورس و بازار فزونی یابد و از آذر همان سال که فشارها برداشته شد قیمتها کنترل شد و بازار روی آرامش به خود گرفت. به هر حال فولاد مبارکه به صورت ۱۰۰درصدی محصولات خود را در بورس عرضه میکند؛ ضمن اینکه ۴۰ درصد محصولات گرم در تالارهای اصلی و ۶۰ درصد باقیمانده بر اساس دستورالعملهای ستاد تنظیم بازار عرضه میشود. نکته حائز اهمیت آن است که بر اساس دستورالعملهای ستاد تنظیم بازار، این شرکت در مورد ورق سرد در تالارهای اصلی ۲۰ درصد و برای صنایع استراتژیک فولاد ۸۰ درصد نیز عرضه دارد؛ ضمن اینکه همانطور که گفتم از سال ۸۵ محصولات فولاد مبارکه در بورس کالا عرضه شده است؛ از اینرو فولاد مبارکه به وظیفه حاکمیتی خود عمل کرده است. از سوی دیگر باید به این نکته توجه داشت که عرضه فولاد مبارکه دقیقاً بر اساس برنامهریزی بورس کالاست، ما همان اول کف عرضه را رعایت میکنیم؛ از اینرو اول هر ماه عرضه عمومی انجام میشود. از سوی دیگر، مچینگ فولاد مبارکه کاملاً مشخص است و عرضه به صورت اختصاصی به تولیدکنندگان واقعی صورت میگیرد. در عرضه اختصاصی نیز، کارشناسی صورت گرفته است و از اینرو ظرفیت تولیدکنندگان پاییندست را مورد ارزیابی قرار میدهیم. به هر حال فولاد مبارکه بر اساس تجارب چندینساله در عرضه محصولات به بازار، اطمینان دارد با تعیین قیمت طبق فرآیند عرضه و تقاضا، فعال شدن فروش مچینگ و بازگشت به روال عادی عرضه در بورس کالا، روند نزولی التهاب قیمت در بازار آغاز خواهد شد و این امر در مجموع به نفع زنجیره فولاد کشور و بازگشت ثبات به بازار محصولات فولادی تخت خواهد بود. اما برای اجرای این مهم، لازم است که تمامی بندهای تصمیمات هشتادمین جلسه کارگروه تنظیم بازار اجرا شود، از جمله عرضه محصولات سایر شرکتهای خریدار ورق فولادی و نوردکاران در بورس کالا، فروش انواع لوله و پروفیل حداکثر ۱۲ درصد بیشتر از قیمت ورق گرم دریافتی در همان ماه، نظارت و کنترل بر موجودی انبارهای مستقر در استانها، تسهیل در عرضه محصولات فولاد مبارکه به میزان ۴۰ درصد ورق گرم و ۲۰ درصد ورق سرد در تالار معاملات بورس کالا و فروش بقیه تولیدات در مچینگ و عدم ابطال معاملات نیز رعایت شود. از سوی دیگر، روش تعیین قیمت پایه در بورس کالا و سقف رقابت نیز باید اصلاح شود که بر این اساس، پیشنهاد میشود قیمت پایه برابر با متوسط موزون قیمت کشفشده قبلی برای هر نماد در نظر گرفته شود و امکان رقابت تا سقف قیمتهای جهانی با نرخ تسعیر ارز سنا (اسکناس) در نظر گرفته شود. با این روش نوسانات قیمت در عرضههای متوالی به حداقل میرسد و مشتریان به دلیل اطمینان از ثبات نسبی قیمت و دریافت کالا برای خرید از بورس کالا هجوم نمیآورند. از سوی دیگر، به علت نیاز گروه فولاد مبارکه به ارز برای تامین برخی تجهیزات و مواد اولیه از خارج کشور، لازم است صادرات حدود ۲۵ درصد مجموع محصولات گروه فولاد مبارکه مجاز باشد و موانع انجام صادرات این گروه تا این سقف برداشته شود؛ ضمن اینکه جهت تداوم تولید در شرکتهای فولادساز از جمله فولاد مبارکه تامین به موقع و کافی مواد اولیه مورد نیاز ازجمله سنگآهن و کنسانتره لازم و ضروری است و باید معادن و کارخانههای تولیدی ملزم به تامین بهموقع و مداوم مواد اولیه برای شرکتهای فولادی باشند. به هر روی، اجرای تصمیمات کمیته تخصصی تنظیم بازار مورخ 1 /5 /99 بهمنظور بررسی کارشناسی دقیقتر به تاخیر افتاد تا پس از اصلاح آن مجدداً ابلاغ شود. به هر حال این شرکت برای توسعه و تامین صنایع داخل کشور گامهای موثری برداشته است؛ در نتیجه میزان واردات محصولات فولادی تخت طی چند سال گذشته از سه میلیون و 678 هزار تن به ۵۰۸ هزار تن در سال ۹۸ رسید و ۸۶ درصد تنزل یافت. بدینترتیب از یک طرف وابستگی صنایع فلزی به فولادسازان خارجی و دیگر کشورها کاهش یافت و از طرف دیگر موجب اشتغالزایی و رونق تولید بیشتر در داخل کشور شد که البته در کنار آن میتوان به جلوگیری از خروج میلیاردها دلار از کشور نیز اشاره کرد؛ ضمن اینکه مشتریان فولاد مبارکه در ۱۲ زمینه مختلف فعالیت میکنند که یکی از آنها مربوط به صنایع تکمیلی و نوردکاران است. فولاد مبارکه با رویکرد توسعه زنجیره پاییندستی و در جهت حمایت از بازار داخل، کالای موردنیاز و خوراک خطوط تولیدی شرکتهای فولادی را تامین کرد تا از یکسو در شرکتهای مذکور تولید و اشتغال تداوم یابد و از سوی دیگر محصولات فولادی تخت تولیدشده در آن شرکتها به بازار عرضه شود.