بازار غیرواقعی
محدودیتهای معاملاتی با بورس چه میکند؟
طی یک سال اخیر همزمان با رونق بازار سرمایه و استقبال بینظیر مردم، هر از چندگاهی زمزمههایی در خصوص اعمال محدودیت بر معاملات سهام شنیده میشود. گاهی این پیشنهادها از سوی مخالفان رشد بازار و گاهی نیز از اهالی بازار سرمایه یا برخی متولیان امر یا قانونگذاران به گوش میرسد. گرچه نمیتوان نیتخوانی کرد، اما به نظر میرسد عمدتاً گروه اول با هدف تضعیف بازار سرمایه و تشویق به سرمایهگذاری در بازارهای موازی و در راستای منافع خود ایدههایی را مطرح میکنند و گروه دوم از سر دلسوزی و مسوولیتپذیری راهکارهایی را عنوان میکنند تا به نحوی ضمن حراست از سرمایههای مردم و جلوگیری از سفتهبازیهای مخرب از بروز تنشهای اقتصادی و اجتماعی که به واسطه نوسانات بازار ممکن است ایجاد شود جلوگیری کنند که البته این نگرانیها بهخصوص از سوی نهاد ناظر لازم و در نوع خود ستودنی است.
نکته مهمی که باید به آن اذعان داشت اهمیت بازار سرمایه در اقتصاد امروز ایران است و پنجره فرصتی که به واسطه آن در جهت هدایت سیل نقدینگی به بیخطرترین و امنترین مکان یعنی بورس، گشوده شده است. این بورس است که بدون ضربه زدن به بنیانهای اقتصاد بخشی از نقدینگی را که میتواند به سمت بازار ارز و طلا و مسکن روانه شود به خود جذب میکند و از بحرانهای بزرگتری جلوگیری میکند. همچنین در کنار کمک به حفظ ارزش داراییهای سرمایهگذاران در شرایط تورمی، یاریبخش دولت در به سرانجام رسیدن عرضهها و تامین مالی خود است. شفافترین مکان برای رصد جریان نقدینگی با کمترین ابهام و آلودگی در مقایسه با سایر بازارهای موازی که امکان کنترل و مدیریت را با قانونگذاری و نظارت صحیح فراهم میآورد تا ضمن حفاظت از سرمایههای عموم مردم، کمترین مخاطره را برای اقتصاد تحت فشار تحریمهای ناجوانمردانه فراهم آورد. امروز بیش 15 میلیون دارنده کد بورسی به همراه هزاران میلیارد ریال نقدینگی به این بازار اعتماد کردهاند و این به معنی یک اعتماد ملی به بازار سرمایه کشور است که بسیار ارزشمند و گرانبهاست. از اینرو هرگونه تصمیم یا قانونی که در این شرایط برای هر بخشی از بازار سرمایه یا هر موضوع مرتبط با آن مطرح یا تصویب میشود همچون قوانین دیگر کشور علاوه بر اقتصاد، بر زندگی مردم و در نتیجه بر اعتماد یک ملت تاثیر خواهد داشت. معتقدیم که اقبال و اعتمادی که مردم خواه تحت تاثیر اخبار یا شرایط اقتصادی کشور به بازار نسبتاً جوان سرمایه کشور کردهاند گوهر گرانبهایی است که به راحتی ترک برمیدارد و میشکند و پرواضح است که این رویداد چه عواقب شومی را برجای خواهد گذاشت و به نظر میرسد که هیچ عقل سلیمی خواهان چنین رویدادی نیست.
باید معترف بود که بسیاری از افرادی که طی مدت اخیر وارد بورس شدهاند از تخصص یا دانش کافی برخوردار نیستند و با یک رویکرد حرفهای و آگاهانه اقدام به معامله در بازار نمیکنند. شاید بهتر بود که پروژه مردمی شدن بورس از سالهای قبل و در شرایط آرامتری کلید میخورد یا شاید باید زمینهسازی و فرهنگسازی بیشتری برای هدایت مردم به سمت صندوقهای سرمایهگذاری یا عملیات سبدگردانی صورت میگرفت که متاسفانه صورت نگرفت. اما این بدان معنا نیست که ما با هر نیت و قصدی میتوانیم ماهیت بازار را که نوسان و ریسک و بازده در سایه جریان اطلاعات است، منکر شده و با ایجاد محدودیتهای بیشتر و تصمیمگیریهای عجولانه ضمن سلب اعتماد سرمایهگذاران، مجال عرض اندام به فعالیتهای مخرب اقتصادی و خروج نقدینگی از بازار بدهیم. درست است که این روزها بازار با نوساناتی همراه شده که تابهحال برای بسیاری از افراد تجربه نشده اما نوسان ذات بازار است و این زمان شاید فرصتی برای بسیاری از مردم است تا آموختنیها را در زمان کوتاهی تجربه کرده و انگیزهای برای مطالعه و آموزش دانش بازار سرمایه برایشان ایجاد شود.
در چند ماه اخیر شاهد اظهارنظرهایی از داخل و خارج بازار سرمایه در خصوص لزوم اعمال محدودیتهایی از جمله تحدید دامنه نوسان هستیم که میتواند موجبات ابهام را در سطح جامعه فراهم آورد، گویی باید منتظر یک سقوط عظیم و فاجعهبار حتمی بود و با ایجاد محدودیتهای بیشتر و کند کردن جریان ورودی نقدینگی به بازار میتوان از بروز این ضایعه جلوگیری کرد. گرچه عمیقاً معتقدیم برخی محدودیتها مانند آنچه در رنگبندی بازار پایه فرابورس اتفاق افتاد اقدام مثبتی بوده است. اما اعمال هرگونه محدودیت جدید و غیرعلمی به بهانه ترس از رشد سریع شاخص یا افزایش حجم معاملات میتواند تاثیرات جبرانناپذیری بر بازار و اقتصاد برجای گذاشته و همانطور که گفته شد موجب سلب اعتماد ملی از بازار شود. درست است که امروز تحلیلهای بنیادی کلاسیک در این بازار جواب نمیدهد اما واقعیت این بازار را باید با نرخ ارز، تورم واقعی و انتظاری، نرخ رشد نقدینگی و البته تحریمها تحلیل کرد. یک جمله طلایی را باید در اینجا یادآوری کرد و آن اینکه بازار ممکن است در کوتاهمدت اشتباه کند اما مسلماً در بازههای طولانیمدتتر مسیر خود را اصلاح میکند. پس اجازه دهیم تا سرمایهگذاران در فضای واقعی و مشابه سایر بازارهای مالی جهانی تصمیمگیری کنند و مفهوم ریسک و بازده را تجربه و درک کنند. از اینرو به نظر میرسد که نباید با برخی تصمیمات هرچند از سر خیرخواهی تصویری از یک بازار غیرواقعی را به نمایش گذاشت. البته باید توجه داشت که برخی از محدودیتهای فعلی بهواسطه مشکلات در زیرساختهای معاملاتی و شرکتهای ارائهدهنده خدمات و کارگزاریها در مواجهه با حجم بالای درخواستها به وجود آمده که ناگزیر مینماید ولی بعضاً قابل بازنگری و بهروزرسانی است.
اما از نگاه فنی در خصوص پیشنهادهای پیرامون ایجاد محدودیتهای بیشتر دامنه نوسان باید گفت که هدف اصلی از بهکارگیری چنین ابزاری، جلوگیری از نوسان شدید قیمتها و ایجاد وقفه زمانی به منظور ایجاد آرامش در بازار و فراهم آوردن امکان معامله اوراق بهادار در قیمتهای نزدیک به ارزش واقعی آنهاست که در حال حاضر این دامنه نوسان در عموم سهمهای پذیرفتهشده در بورس و فرابورس (بهجز بازار پایه) روزانه 10 درصد است. اما همین ابزار هم دارای مزایا و معایبی است که باید مورد توجه قرار گیرد. عمده مزایای محدودیت نوسان در زمانهای وقوع بحران مالی است. چراکه بهکارگیری چنین ابزارهایی برای کنترل قیمت و حجم معاملات در زمانی ضروری میشود که بازار آشفته است و سرمایهگذاران تحت تاثیر جو روانی قرار گرفته و تصمیمات عجولانه و غیرعقلایی میگیرند. اما سوال این است که آیا ما در شرایط ناهنجار و آشفتهبازار هستیم؟ به نظر میرسد اینطور نیست و بازار ما تنها در حال پوست انداختن است. الان زمانی است که به واسطه شرایط گفتهشده استقبال و ورود نقدینگی تازه به بازار، تنها در بازه زمانی کوتاهتری روی داده و نیز متغیرهای تاثیرگذار بر بازار و محرکهای آن عوض شده و ما چون تاکنون چنین وضعیتی را تجربه نکردهایم نسبت به آن بیمناکیم. اما برخی نیز معتقدند که معایب این محدودیتها بیش از مزایای آن است چراکه در وهله اول نرسیدن قیمت به ارزش واقعی در زمان مناسب میتواند در بلندمدت قیمتها را دچار نوسان بیشتری کند. نکته دیگر زمان طولانیتری است که باید صبر کرد تا قیمتها به ارزش واقعی خود برسد حال تحت تاثیر یک خبر یا تحلیل. مساله دیگر امکان کاهش نقدشوندگی سهم است که تحت تاثیر محدودیتهای زیاد دامنه نوسان شکل میگیرد. و نکته آخر نیز اینکه بازار متاثر از جو روانی، خبر یا هر رویداد دیگری ممکن است در کوتاهمدت اشتباه کند اما در بلندمدت اشتباه خود را تصحیح میکند و محدودیت، فرصت جبران اشتباه در زمان کوتاهتر را از سرمایهگذاران سلب میکند.