تفاوت نامحسوس
حجتالله صیدی از وضعیت تسهیلاتدهی بانکها در شرایط نااطمینانی اقتصادی میگوید
تازهترین آمار بانک مرکزی از میزان تسهیلات بانکی نشان میدهد که میزان آنها از مرز ۱۳۰۰ هزار میلیارد تومان در پایان سال 97 گذشته است که به نسبت مدت مشابه در سال قبل از آن، 20 درصد رشد داشته است.
تازهترین آمار بانک مرکزی از میزان تسهیلات بانکی نشان میدهد که میزان آنها از مرز ۱۳۰۰ هزار میلیارد تومان در پایان سال 97 گذشته است که به نسبت مدت مشابه در سال قبل از آن، 20 درصد رشد داشته است. در این بین در آماری که بانک مرکزی ارائه کرده است آنچه بیشتر از همه جلب توجه میکند رشد تسهیلات در قالب عقد مبادلهای است بهطوری که عقود مبادلهای از عقود مشارکتی در یکسال گذشته رشد بیشتری داشته است. درست است که تسهیلات در قالب عقود مشارکتی سهم بیشتری از تسهیلات بانکی دارند اما رشد تسهیلات در قالب عقود مبادلهای نشان از کاهش این نوع تسهیلات دارد. بنابراین میتوان از این آمار نتیجه گرفت که در شرایط فعلی اقتصاد ایران بانکها تمایل بیشتری به تسهیلاتدهی با سود معین پیدا کردهاند. به این بهانه با حجتالله صیدی مدیرعامل بانک صادرات پیرامون این مساله به گفتوگو پرداختیم. این بانکدار معتقد است که یکی از مهمترین تفاوتهای عقود مبادلهای و مشارکتی، بازه زمانی آنهاست. عقود مشارکتی معمولاً بلندمدت و عقود مبادلهای هم اغلب کوتاهمدت هستند. در شرایط نااطمینانی در اقتصاد، بیشتر فعالیتها با افق کوتاهمدت برنامهریزی میشوند تا از پیشبینیپذیری مناسبی برخوردار باشند و ریسک به حداقل برسد. به گمانم مهمترین علت این است که برخی از بانکها به این سمت رفتهاند.
♦♦♦
جدیدترین آمارهای بانک مرکزی از رشد 20درصدی اعطای تسهیلات در سال گذشته حکایت میکند. نخست اینکه به نظر شما محل تامین نقدینگی لازم بیشتر سپردههای مردم بوده است یا افزایش سرمایه (با توجه به اینکه معدود بانکهایی در سال گذشته افزایش سرمایه باکیفیت انجام دادهاند و نرخ سپردههای بانکی نیز چندان جذاب نبوده است)؟
محل اصلی تامین نقدینگی بانکها در سال گذشته، سپردههای مردم و اشخاص حقوقی بوده است و نه افزایش سرمایه. ما در سال گذشته افزایش سرمایه نقدی در بانکهای بزرگ که حدود سهچهارم سهم بازار را دارند نداشتیم، در بانکهایی هم که افزایش سرمایه موردی و از محل آورده سهامداران داشتیم، بخشی از این آورده نقد نبود. بنابراین میتوانم بگویم همچنان افزایش سپردهها فرصت افزایش تسهیلات را به اغلب بانکها داد. در حال حاضر مشکلاتی در زمینه افزایش سرمایه بانکها وجود دارد و تغییر چندانی رخ نداده است اگرچه در برنامههای نظام بانکی تاکید بسیاری در مورد افزایش سرمایه بانکها میشود.
در مورد عدم جذابیت نرخ سود سپرده بانکی که شما اشاره کردید اجمالاً نظر بنده این است که به دلیل بدون ریسک بودن سپردههای بانکی، بسیاری از مردم هنوز هم سپرده بانکی را به سایر سرمایهگذاریهای جایگزین ترجیح میدهند. درست است که سایر بازارهای موازی در سال گذشته بازدهی بالایی داشتهاند اما اغلب مردم ترجیح دادهاند با توجه به بدون ریسک بودن سرمایهگذاری در بانکها پول خود را در آنجا نگه دارند. بهطور مثال ممکن است، بازار سهام بازده بیشتری در برخی مقاطع زمانی داشته باشد اما گزینه سرمایهگذاری مطلوب برای آحاد جامعه نیست.
فعالیت در بازار سرمایه یا بورس تخصص ویژه و سواد مالی میخواهد و هم به مدیریت ریسک نیاز دارد. بنابراین افرادی که سواد مالی کافی یا زمان کافی برای تجزیه و تحلیل سهام ندارند یا علاقهای به تحمل ریسک آن ندارند، سپرده بانکی را ترجیح میدهند.
به نظر شما وضعیت کاهشی مطالبات غیرجاری در سال گذشته در کل نظام بانکی به شکلی بوده است که توان تسهیلاتدهی بانکها را به شکل بهتری برساند؟ آیا تعیین الزاماتی از جمله فروش داراییهای مازاد بانکها نیز در آزادسازی منابع قفلشده بانک تاثیرگذار بوده است؟
بله، کار پسندیدهای که سال گذشته انجام شد، تهاتر مطالبات بانکها با بدهی آنها به بانک مرکزی در قالب اوراق خزانه بود که موجب شد رقم قابل توجهی از مطالباتی که بانکها از پیمانکاران و فعالان بخش غیردولتی طلبکار از دولت داشتند با بدهی بانکها به بانک مرکزی تسویه شود که اصلاح نسبی ساختار مالی بانکها را به دنبال داشت و این ظرفیت اعطای تسهیلات بانکها را بالا برد. آنچه مشخص است در حال حاضر روند مناسبی در زمینه مطالبات غیرجاری در نظام بانکی در پیش گرفته شده است بهطوری که سال گذشته شاهد کاهش مطالبات معوق بودیم.
اینکه بانکها تسهیلات خود را در قالب عقود مشارکتی و مبادلهای به مشتریان خود اعطا میکنند تابع چه مولفههایی است؟ آیا بانکمرکزی نیز الزامات متفاوتی برای عقود طراحی کرده که بانکها را در سال گذشته مکلف به اجرای آن ساخته باشد یا مدیران خود بانکها به این سمت گرایش یافتهاند؟
مهمترین معیار برای بانکداران در زمینه تصمیمگیری در خصوص نوع عقود و تسهیلات، موضوع تامین مالی و محل مصرف آن است. اصول بانکداری و قوانین و مقررات هم معیارهایی برای آن برشمردهاند. در این شرایط بانکدار به نوع نیاز درخواستکننده نگاه میکند که وجوه را مثلاً برای سرمایه در گردش میخواهد یا نوسازی خطوط تولید یا توسعه فعالیت. بر این اساس تصمیمات لازم را اتخاذ میکند.
طبعاً برای هر کدام از این درخواستها، عقد متناسب با آن را باید انتخاب کرد که ممکن است مثلاً در نوع اول و دوم، مبادلهای باشد و در نوع سوم مشارکتی. هرچند ممکن است برای سرمایه در گردش هم از مضاربه استفاده کرد که عقدی مشارکتی است.
از اینرو مهمترین معیار نوع فعالیت اقتصادی و نیاز به تامین مالی آن است اما ممکن است معیارهای دیگری هم مانند تمایل مشتری به عقدی خاص، برآورد ریسک مربوطه یا تمایل بانکدار به تنوعبخشی به سبد تسهیلات و... هم دخیل باشد. بنابراین الزامی در این زمینه وجود ندارد که بانکها مکلف باشند حتماً تسهیلات در قالب عقود مبادلهای بیشتر بدهند یا تاکید بر تسهیلات در قالب عقود مشارکتی داشته باشند.
کدام یک از انواع عقود مشارکتی و مبادلهای اکنون در بانکها بیشتر مطرح است و بانکها از آن استفاده میکنند؟ برای مشتریان بانکها چه تفاوتی میکند که نوع عقد چه باشد؟
تقریباً تمام عقود در تسهیلاتی که بانکها میدهند در جریان هستند. اما با توجه به درخواستهایی که میشود؛ مشارکت مدنی، فروش اقساطی، جعاله، مرابحه، قرضالحسنه و مضاربه رایجتر از بقیه عقود هستند. برای فعالان اقتصادی، نوع عقد از منظر هزینه تامین مالی و مدت زمان بازپرداخت ممکن است مهم باشد و اصرار روی نوع خاصی از عقد داشته باشد که در عمل هم شاهد این موضوع هستیم.
عقود مشارکتی و مبادلهای چه تفاوتهایی در زمینه محاسبات مربوط به سود و اقساط دارند؟ برای بانک کدام یک از عقود درآمد بیشتر و ریسک کمتری دارد؟
بهطور کلی در عقود مشارکتی همانطور که از عنوانش پیداست سود (و در برخی موارد زیان) واقعی حاصل از فعالیت اقتصادی به نسبت مورد توافق بین بانک و مشتری تقسیم میشود اما در عقود مبادلهای فارغ از اینکه سود فعالیت اقتصادی در عمل چقدر خواهد بود، طرفین روی نرخ خاص و ثابتی مثلاً ۱۸ درصد توافق میکنند. لذا در عقود مشارکتی مبلغ سود بانک و مشتری از اول قابل محاسبه نیست و مادام که طرح، پروژه یا فرآیند آن کار اقتصادی خاص تمام نشده، هرگونه مبلغ پرداختی به عنوان سود، ماهیت علیالحساب دارد، اما در مبادلهای از همان اول قطعی است.
به نظر شما رشد تسهیلات در قالب عقود مبادلهای نسبت به تسهیلات در قالب عقود مشارکتی دربر دارنده چه پیامی است؟ چرا بانکها به سمت تسهیلات با نرخ سود معین رفتهاند؟
یکی از مهمترین تفاوتهای عقود مبادلهای و مشارکتی، بازه زمانی آنهاست. عقود مشارکتی معمولاً بلندمدت و عقود مبادلهای هم اغلب کوتاهمدت هستند. در شرایط نااطمینانی در اقتصاد، بیشتر فعالیتها با افق کوتاهمدت برنامهریزی میشوند تا از پیشبینیپذیری مناسبی برخوردار باشند و ریسک به حداقل برسد. به گمانم مهمترین علت این است که برخی از بانکها به سمت ارائه تسهیلات در قالب مبادلهای رفتهاند. ممکن است در همین رابطه دشواری پیشبینی یا تعیین سود واقعی هم علت دیگری باشد. به همین خاطر در شرایط فعلی اقتصادی، اگر برخی بانکها ترجیح دادهاند که تسهیلات در قالب عقود مشارکتی بدهند به خاطر این است که از ریسک بکاهند. هرچند در حال حاضر سبد عقود بانکها در ارائه تسهیلات متنوع است و تغییر آنچنانی در این زمینه رخ نداده است.
به نظر شما رشد بیشتر تسهیلات عقود مبادلهای نشاندهنده گرایش بانکها به تامین مالی سرمایه در گردش است؟ آیا این درست است که بانکها به دلیل ریسک بالای فضای اقتصادی نسبت به تامین مالی پروژهها در قالب عقود مشارکتی بیمیل شدهاند؟
بازهم تاکید میکنم من این برداشت را از عملکرد عموم بانکهای بزرگ کشور ندارم. تا جایی که بنده در آمار و ارقام میبینم، سبد عقود بانکها متنوع است، به گونهای که هم عقود مبادلهای را دربر میگیرد هم مشارکتی را. اما از آنجا که طرحهای بلندمدت کمتری در این سالها شروع شده، شاید علت کمتر بودن نسبت عقود مشارکتی و رشد عقود مبادلهای همین باشد.
آیا مطرحشدن همهساله موضوعاتی مانند بخشش سود مرکب بانکها در سیاستهای تسهیلاتدهی بانکها تاثیرگذار است؟
بنده بدون تعارف عرض کنم که اینگونه مباحث را غیرمفید و به نوعی آدرس غلط دادن میدانم. نه منفعتی برای بانکها دارد و نه برای مشتریان و سهامداران آنها. اساساً اجرایی هم نیست. عزیزانی که این مباحث را هرازگاهی مطرح میکنند باید عنایت داشته باشند که اولاً محاسبه این سودها در چارچوب قانون عملیات بانکی بدونربا و بخشنامهها و دستورالعملهای مراجع ذیربطی مانند شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی انجام میشود و ثانیاً هیچکس نمیتواند بخشی از حقوق سهامدار و سپردهگذار را ببخشد. طرح اینگونه مسائل فقط انگیزه بدهکاران سنواتی بانکها را برای ایفای تعهدشان کم میکند و سرعت وصول مطالبات بانکها را کاهش میدهد که خودش خسارتی مضاعف برای نظام بانکی است.
به نظر شما امسال اوضاع در زمینه ارائه تسهیلات در نظام بانکی به چه منوالی پیش میرود؟ آیا بازهم بانکها به سمت عقود مبادلهای روی میآورند یا عقود مشارکتی دوباره اوج میگیرند؟
تغییر عمدهای را در ترکیب عقود برای امسال تصور نمیکنم. فکر میکنم بانکها کم و بیش با همان نسبتهای قبل به اعطای تسهیلات ادامه دهند و فقط به دلیل عزم جدیتر برای حمایت از تولید ممکن است شاهد افزایش تسهیلات سرمایه در گردش باشیم. از طرفی هم نباید شرایط نااطمینانی اقتصادی را نادیده گرفت بر این اساس بانکداران تصمیم میگیرند چگونه عمل کنند.
به نظر شما سیاستی که در سالهای اخیر از سوی بانک مرکزی اعمال شد و طی آن تسهیلات مبادلهای و مشارکتی نرخهای سود متفاوتی داشتند چه مزایا و معایبی داشت؟ آیا به صلاح است که در شرایط فعلی دوباره به آن سیاستها بازگردیم و نرخهای متفاوتی داشته باشیم؟
بنده بهطور اصولی به لزوم تفاوت نرخهای تسهیلات بر اساس نوع هر کدام از عقود اعتقاد دارم برای اینکه ماهیت هر عقد، نوع و میزان ریسک مربوط به آن، افق زمانی تسویه و ماهیت فعالیتی که موضوع هر عقد است، ممکن است متفاوت باشد. نظر شخصی بنده این است که ما حتی باید بتوانیم برای دو فقره تسهیلات متفاوت در یک نوع عقد هم نرخهای متفاوت اعمال کنیم چون رتبه اعتباری و ریسک هر مشتری و هر موضوع فعالیت ممکن است با دیگری تفاوت داشته باشد.
امسال نسبت به سالهای گذشته مجامع بانکهای بورسی منسجمتر و منظمتر برگزار شد، ارزیابی شما از این مساله چیست؟
بله، در مجامع بورسی امسال ما شاهد برگزاری مجمع بانکهای بزرگ بورسی در وقت قانونی و با کمترین مسائل حاشیهای بودیم. در مورد دلایل آن هم میتوان اینگونه گفت؛ در وهله اول انضباطبخشی این بانکها به منابع و مصارف و گزارش عملکرد و تعهد بیشتر آنها به ارتقای شفافیت بود و در وهله دوم، همکاری و رویکرد مثبت بانک مرکزی به این تلاشها بود. امسال شاهد بودم که بانکهای بزرگ توانستند با تبادل نظر و تعامل بهتر با بانک مرکزی، برخی مسائل سنواتی خود را که همیشه مانعی برای گزارشگری به موقع و قابل اتکا به شمار میرفتند حل کنند و حتی گزارش حسابرسی بهتری داشته باشند. البته این را هم اضافه کنم که سازمان حسابرسی هم در نهایت دقت و موشکافی، سرعت و کیفیت کار خود را بالا برده بود و این کمک بزرگی برای برگزاری بهموقع و موفق مجامع بود.
در مجموع در شرایط فعلی اقتصاد ایران با توجه به وضعیت ابرچالش نظام بانکی به نظر میرسد عزم چندی از سوی مسوولان امر در جهت اصلاح نظام بانکی شکل نگرفته است و بیشتر در حرف و شعار از اصلاح نظام بانکی صحبت کرده است، وضعیت بانکها را در ماههای آتی چگونه پیشبینی میکنید؟
با اعمال سیاستهای پولی مناسبی که بانک مرکزی دارد و از طرف دیگر با توجه به نظارت به مراتب بهتر، من پیشبینی مثبتتری دارم. به عنوان نمونه عرض کنم، بانک مرکزی امسال به اضافهبرداشتها خیلی حساستر شده است و واکنشهای مناسبی نشان میدهد. از طرف دیگر، در خصوص نرخ سود بانکی، سختگیرانهتر عمل میکند. خود بانکها هم اغلب به این واقعیت رسیدهاند که رقابت ناسالم بر سر نرخ سود، جز ضرر چیزی به دنبال ندارد.
با توجه به این حساسیتها، برآورد من این است که ریسک اعتباری هم تا حدودی کاهش یافته حتی جالب است خدمتتان عرض کنم که در خصوص تسهیلات تکلیفی هم که مثلاً امسال سیل را داشتیم، بانکها دقیقتر عمل کردند.
بنابراین فکر میکنم عملکرد بانکها در سال جاری در کل نسبت به سال گذشته، بهمراتب بهتر خواهد بود. ضمن اینکه همین سیاستهای پولی بانک مرکزی، رشد نقدینگی را هم منطقیتر کرده و از اینرو شاهد بازار پول آرامتری خواهیم بود. اگرچه مشکلات همچنان باقی مانده است و باید در زمینه اصلاح نظام بانکی گامهای جدیتری برداشته شود.