تشکیل سبد سرمایه
مرتضی ایمانیراد از استراتژیهای سرمایهگذاری در شرایط بحران اقتصادی میگوید
وقتی اقتصادی گرفتار تورم بالا میشود و نوسانات قیمتی در بازارها به شدت افزایش پیدا میکند، یک سوال اساسی در ذهن عموم مردم شکل میگیرد که چگونه ارزش پول خود را در برابر تورم حفظ کنند. مرتضی ایمانیراد اقتصاددان در این باره میگوید: «وقتی اقتصاد در شرایط بحرانی قرار میگیرد سرمایهگذاری ضرورت بیشتری پیدا میکند.
وقتی اقتصادی گرفتار تورم بالا میشود و نوسانات قیمتی در بازارها به شدت افزایش پیدا میکند، یک سوال اساسی در ذهن عموم مردم شکل میگیرد که چگونه ارزش پول خود را در برابر تورم حفظ کنند. مرتضی ایمانیراد اقتصاددان در این باره میگوید: «وقتی اقتصاد در شرایط بحرانی قرار میگیرد سرمایهگذاری ضرورت بیشتری پیدا میکند. چون ارزش پسانداز نقدی مردم به مرور زمان و با سرعت بیشتری رو به کاهش میرود. از طرف دیگر برای مردم هم مهم است که بدانند از آلترناتیوهای متعدد کدام ابزار به آنها سود بیشتری میدهد؟ برعکس آنچه مردم فکر میکنند، این سوال سادهای نیست که بتوان پاسخ مشخصی به آن داد چراکه سرمایهگذاری تنها یک مقوله تکنیکی نیست و به شرایط و ویژگیهای هر فرد، بستگی دارد.» طی این گفتوگو به بررسی استراتژی مناسب سرمایهگذاری در شرایط بحران اقتصادی پرداختیم.
♦♦♦
تشدید نااطمینانی و عدم قطعیتها در اقتصاد ایران باعث شده تا دوباره بازارها دچار التهاب شوند. در این بین علاوه بر بازارهای مالی حتی بازارهای کالاهای مصرفی مانند خودرو یا بازار مواد غذایی با جهشهای قیمتی شدید مواجه شدهاند. علت چیست و چرا دوباره بازارها دچار تلاطمات شدید شدهاند؟
در شرایط کنونی اقتصادمان به نظر میرسد دیگر عدم قطعیتها به خاطر تکرار به قطعیت تبدیل شدهاند. بنابراین وقتی در نیمه دوم سال گذشته التهاب بازارها بر اثر اجرای سیاستهای بانک مرکزی فروکش کرد، قابل پیشبینی بود که این شرایط پایدار نیست و دوباره بازارها متلاطم خواهند شد. حتی در گفتوگوی قبلی با شما (تجارت فردا) بازگشت التهابات به بازارها را در این وضعیت پیشبینی کرده بودم. باید گفت در حال حاضر بازارها چندان هم در شرایط نااطمینانی و عدم قطعیت نیستند. وقتی بازارها قابل پیشبینی باشند نشان میدهد که عدم قطعیت کمتر شده است. حال اینکه چرا چنین شرایطی به وجود آمده است؟ در یک بیان کلی علت آن مازاد تقاضا بر عرضه در تمامی بازارهایی است که به آنها در سوال اشاره کردید. مثلاً در بازار ارز، هم انتقال درآمدهای ناشی از صادرات محدودتر شده، هم سهم صادرات نفت ایران برای صادرات کمتر شده و مهمتر از این دو عامل، ترامپ در یک حرکت غیرقابل پیشبینی کل معافیتهای هشت کشور واردکننده نفت از ایران را لغو کرد. این اتفاق خود بهتنهایی فشار انتظاری قابل توجهی بر بازار ارز وارد کرد. از اینرو از این سه ناحیه عرضه ارز در کشور محدودتر شد. از طرفی بانک مرکزی به دلیل محدودیت منابع از تزریق ارز به بازار جلوگیری کرد و در مجموع عرضه ارز در بازار دچار مشکل اساسی شد. از طرف دیگر تقاضا هم برای ارز افزایش یافت. گشایش اعتبارهای صفکشیده شده و تمایل شدید به انتقال ارز به خارج کشور و سوداگری روی این بازار از عوامل مهمی بود که تقاضا را برخلاف عرضه افزایش داد. طبیعی بود که در چنین شرایطی قیمت ارز افزایش مییابد. علاوه بر این باز هم مشخص بود که در سال جدید اثر افزایش قیمت ارز در قیمت کالاها تعدیل خواهد شد.
متاسفانه اقتصاد ایران به دلیل اینکه بزرگتر و ارزآورتر نیست همانند یک بادبادک شده که اگر بخشی از آن را فشار دهید، از جای دیگری بیرون میزند. بر همین اساس با کنترل شدید بازار ارز و سکه، طبیعی است که بازار کالاهای مختلف گرفتار کمبود و جهش قیمتی شوند. این افزایش قیمت مخصوصاً بیشترین اثر خود را بر کالاهایی میگذارد که قابلیت انبار و سوداگری داشته باشند. بدیهی است که کالاهایی که این ویژگیها را ندارند افزایش قیمت کالاهای دسته اول را با تاخیر زمانی دنبال میکنند. بنابراین میتوان پیشبینی کرد که در سال جاری تورم بالایی خواهیم داشت و به نظرم میرسد که حداقل آن 50 درصد در سطح خردهفروشی باشد.
به هر ترتیب با بالا رفتن قیمت ارز، افزایش قیمت به سایر کالاها سرازیر میشود و به همین دلیل مسکن هم تغییراتی در مدت محدود سال جدید تجربه کرد. از طرف دیگر انتظارات و واقعیات از ابتدای سال هم نشان داد که هم ارز به سمت افزایش حرکت میکند و هم قیمتها بالاتر میروند. در چنین شرایطی مشخص بود بازار سهام جهش قابل توجهی خواهد داشت. اما اینکه روند رشد بازار سرمایه استمرار خواهد داشت یا خیر، بستگی به عوامل متعددی دارد که لازم است به آن جداگانه پرداخته شود.
در بحران اقتصادی و تشدید تورم، افراد جامعه از نگهداری پول نقد رویگردان میشوند. در این وضعیت یک سوال اساسی در ذهن عموم مردم شکل میگیرد که چگونه ارزش پول خود را در برابر تورم حفظ کنند. ارزیابی شما از سرمایهگذاری با هدف حفظ ارزش پول، در شرایط بحران اقتصادی چیست؟
حفظ ارزش پول هم به شرایط بحرانی مربوط میشود و هم به شرایط غیربحرانی. در هر دو شرایط قیمتها بالا میرود، در یکی کمتر و در دیگری بیشتر. بنابراین مردم، لازم است در تمامی شرایط از سرمایه خود، به هر اندازهای که هست حفاظت کنند و راه آن هم چیزی نیست مگر سرمایهگذاری. متاسفانه مردم بیشتر در شرایط بحرانی، همانند وضعیت فعلی به یاد سرمایهگذاری میافتند. اگر ملاحظه کنید، از دوران قدیم هم داشتن طلا و مسکن یک ارزش خاصی داشت و بیشتر ازدواجها با پشتوانه طلا یا مسکن انجام میشد، هنوز هم جای خود را بین مردم دارد. بنابراین در شرایط غیربحرانی مردم ایران عادت داشتند با سرمایهگذاری در طلا و مسکن خودشان را از تورمهای اقتصادی و سرمایه خود را محفوظ نگه دارند. اکنون هم تفاوتی نکرده است، سرمایهگذاری در هر شرایطی یکی از فعالیتهای اقتصادی مهم خانوارها به شمار میرود. با اینکه ابزارهای سرمایهگذاری در کشور بیشتر شده اما متاسفانه مردم عادی دانش سرمایهگذاری ندارند و کمتر با این مقوله آشنایی دارند. از طرفی به آموزش دانش مالی به مردم نه در رادیو و تلویزیون و نه در شبکههای مجازی توجهی نمیشود. جای آموزش «سرمایهگذاری برای همه» در ایران خالی است.
وقتی اقتصاد در شرایط بحرانی قرار میگیرد سرمایهگذاری ضرورت بیشتری پیدا میکند. چون ارزش پسانداز نقدی مردم به مرور زمان و با سرعت بیشتری رو به کاهش میرود. از طرف دیگر برای مردم هم مهم است که بدانند از آلترناتیوهای متعدد کدام ابزار به آنها سود بیشتری میدهد و در کجا سرمایهگذاری کنیم؟ برعکس آنچه مردم فکر میکنند، این سوال سادهای نیست که بتوان پاسخ مشخصی به آن داد. هیچکس نمیتواند به شخص دیگری بگوید که برای حفظ پولش در کجا یا در کدام بازار سرمایهگذاری کند. چون سرمایهگذاری تنها یک مساله تکنیکی نیست، بلکه به نیازها و سطح ریسک هر فردی وابسته است و به عواید سرمایهگذاری و عوامل شخصیتی دیگری نیاز دارد. به عبارت دیگر سرمایهگذاری برآیند روندهای فعلی و آتی ابزارهای سرمایهگذاری و ویژگیهای سرمایهگذار است. بنابراین حق مردم است که وارد بازار ارز و طلا و سایر ابزارهای سرمایهگذاری شوند و دولت موظف است شرایط معامله ابزارهای مختلف سرمایهگذاری را برای مردم فراهم کند. نمیشود که دولت به دلیل سیاستهای ناکارآمد ارز و قیمتها را بالا ببرد و مردم را از سرمایهگذاری روی این ابزارها محروم کند.
در شرایط تورمی و سرگردانی پول و از طرفی تشدید ریسکهای سیاسی، کدام یک از بازارها میتواند پوشش مناسبی برای حفظ ارزش سرمایهها باشد؟ تجربه دنیا در این زمینه چه میگوید؟
ابزارهای سرمایهگذاری پوشش مناسبی در جهت حفظ ارزش داراییها در شرایطی که ریسک بازارها افزایش مییابد به مردم میدهد. ولی متاسفانه در ایران نه معاملات الکترونیکی شکل گرفته و نه ابزارهای مشتقه به خوبی توسعه یافته است. یکی از دلایل آن این است که مردم دوست دارند روی ابزارهای ملموس سرمایهگذاری انجام دهند. به همین خاطر است که تقاضا برای مسکن، طلا و ارز اینقدر بالاست. در حالی که تقاضا برای سبدهای سرمایهگذاری و اوراق مشتقه بورس چندان بالا نیست. در جهان برعکس این اوراق مشتقه است که بیشترین حجم داد و ستد را در بازارهای جهانی دارد. آمارهای برآوردشده درباره بهای اوراق مشتقه در جهان نشان میدهد ۵۳۲ تریلیون دلار اوراق مشتقه در جهان وجود دارد. اگر این عدد را با طلای موجود در بازارها مقایسه کنیم متوجه خواهیم شد که اوراق مشتقه ۶۸ برابر ارزش طلای موجود در بازارهای جهانی است. حتی ارزش اوراق مشتقه از ارزش املاک که در کل جهان ۲۱۷ تریلیون دلار برآورد شده، بیشتر است. این اوراق مشتقه بسیار زیاد و متنوع است و در نتیجه شما با کمترین پول به بسیاری از این ابزارها دسترسی دارید. متاسفانه این بازار در ایران چندان توسعه نیافته است. بنابراین مردم بیشتر هجوم میآورند که پول نقد خود را به طلا، مسکن و ارز تبدیل کنند. حتی عدهای به بازار سهام هم اعتقادی ندارند و اگر هم داشته باشند، دانش سرمایهگذاری در این بازار را ندارند. پاسخ این سوال که مردم بهتر است برای پوشش ریسک خود در کدام بازارها سرمایهگذاری کنند، بستگی به سطح ریسک هر فرد دارد. برخی افراد با ریسک کمتر و پول بیشتر بهتر است در مسکن سرمایهگذاری کنند و برای عدهای با ریسک بالا ولی سرمایه کمتر بازار ارز و طلا مناسبتر است. همانطور که گفتم اینکه در کجا و چقدر سرمایهگذاری شود به ویژگیهای فرد سرمایهگذار بستگی دارد.
آیا میتوان از بین این بازارها مشخص کرد کدام یک پناهگاه امنتری برای حفظ ارزش پول یا مامن مناسبتری از جهت تناسب ریسک و بازدهی است؟ در چنین شرایطی حرکت به سمت داراییهای مالی چون ارز، طلا، اوراق، سهام بهتر و ایمنتر است یا حرکت به سمت داراییهای فیزیکی مانند زمین و ساختمان؟
این مساله کاملاً بستگی به شرایط هر فرد دارد. متاسفانه بخشی از سرمایهگذاریها، مثل مسکن، تفکیکپذیر نیستند. بنابراین نمیتوان سرمایهگذاری روی آن را به هر کسی پیشنهاد داد. ضمناً برای عدهای بحث حفظ ارزش داراییهایشان نیست، بلکه به دنبال درآمد هستند و بنابراین بسیار مهم است که بازده انتظاری فرد را داشته باشیم. از اینها گذشته بسیار مهم است که شخص تا چه حد آمادگی این را دارد که بخشی از سرمایهاش از بین برود. بنابراین میزان ریسکپذیری فرد بسیار مهم است. سرعت نقدشوندگی هم فاکتور مهمی است. بعضیها سرمایهگذاری میکنند ولی ممکن است نیاز به پولشان داشته باشند، در این صورت این افراد نمیتوانند روی مسکن سرمایهگذاری کنند. با در نظر گرفتن این شرایط به نظر میرسد که اگر کسی بخواهد اطمینان بیشتری در سرمایهگذاری داشته باشد بهتر است بر روی مسکن و طلا این کار را انجام دهد. مسکن برای کسانی که میخواهند ریسک کمی را قبول کنند و طلا برای آنهایی که ریسک بالاتری را میپذیرند. ارز به دلیل اینکه مدام با دخالتهای دولت و بانک مرکزی مواجه است مکان مناسبی برای خانوارها نیست. ضمناً با خرید طلا به نوعی سرمایهگذار دارد هم طلا میخرد و هم ارز. ولی کسانی که میخواهند از سرمایه خود محافظت کنند طلا به ارز ارجح است. اگر به آمار بازدهی این دو در 10 سال گذشته هم نگاه کنید میبینید که طلا بازدهی بالاتری نسبت به ارز داشته است. بازار ارز بیشتر برای افرادی مناسب است که هدفشان سوداگری و کسب منفعت است و باید قبول کرد که این ابزار هم در معرض سیاست است و هم در معرض تحریمها. بنابراین سطح نوسانات آن نسبتاً بالاست. توجه به بازار سهام هم مهم است. بازار سهام در سال ۹۸ دارای بالاترین نوسان است. حجم کاهش یا افزایش آن بالاست و بنابراین با ریسک پایین اصلاً پیشنهاد نمیشود که وارد این بازار شوند. تفکیکپذیری و نقدشوندگی بالای این بازار قابل مقایسه با مسکن است. ولی بدون شناخت نمیتوان وارد این بازار شد. من به کسانی که تحلیلهای بنیادی و تکنیکال سهام را بلد نیستند اصلاً پیشنهاد نمیکنم وارد این بازار شوند. بهتر است وارد بازار سبدهای سرمایهگذاری، هم mutual funds و هم ETF و سبدهای با درآمد ثابت شوند. نباید عدهای گول افزایشهای اخیر در بورس را بخورند. بورس در شرایط فعلی زیاد بر اساس سودآوری و سرمایهگذاری شرکتها حرکت نمیکند چراکه تورم و افزایش نرخ ارز است که دارد بازار سهام را تکان میدهد. این بازار بیشتر به درد کسانی میخورد که به دنبال کسب سود هستند، نه به دنبال حفظ ارزش سرمایه خود.
شواهد حاکم بر بازارهای ما نشان میدهد، مردم برای حفظ سرمایهشان هر کالایی پیدا شود که قادر به حفظ ارزش پول در مقابل تورم باشد آن را گزینه مناسب برای سرمایهگذاری میدانند و به سمت آن هجوم میبرند. این مساله که کالاهای تقاضای مصرفی دارند با نگاه سرمایهای خریداری میشوند مانند خودرو یا لوازم خانگی با منطق سرمایهگذاری همخوان است؟ این مساله چه پیامدهایی دارد؟
بررسیهای چند ماه گذشته نشان میدهد مردم هر کالایی را به قصد سرمایهگذاری نمیخرند. کالاهایی که بیشتر برای سرمایهگذاری و سود بیشتر خریداری میشوند عمدتاً در حوزه مواد اولیه اساسی همانند آلومینیوم و فولاد است. در خانوارها بیشتر به سمت خودرو میروند تا بتوانند سودی کسب کنند. ولی خرید و هجوم برای خرید کالاهای مصرفی و کمدوام و مصرفی پردوام بیشتر برای اجتناب از تورم انتظاری است. مردم به خوبی تشخیص دادهاند که نرخ تورم سالانه در سال جاری بیشتر از سال گذشته است و همین مساله موجب شده است کسانی که پول در اختیار دارند آن را سریع به کالا تبدیل کنند. آنها که میخواهند از تورم فرار کنند هرچه در آینده لازم دارند، الان میخرند و کسانی که این روند را محلی برای سودآوری میبینند به سمت کالاهای واسطهای میروند. کمبود کالا به خاطر مشکلات واردات و گشایش اعتبارها از سال گذشته مشخص بود که موجی از گرانی در سطح کالایی به وجود میآورد که این موج این بار خیلی از بالا رفتن نرخ ارز تبعیت نمیکند. کمبود کالا خود، تورم ایجاد میکند، چه ارز ارزان باشد و چه گران.
در صورتی که تورم انتظاری بالا برود تقاضای فزایندهای وارد بازار میشود که این تقاضای فزاینده خودش موجب میشود که بازار متورم شکل بگیرد. یعنی هجوم خودش، خودش را به وجود میآورد. در این شرایط کنترل تورم بسیار سخت میشود. به سبب همین تمایلات و انتظارات پیشبینی میشود که نرخ تورم سالانه به 50 درصد و نرخ تورم نقطهبهنقطه به حدود 70 درصد برسد. مقامات سیاستگذاری آنقدر مشغول تنظیم بازار ارز هستند که از سایر بازارها غفلت شده است.
در شرایطی که اقتصاد بحرانی میشود بهترین استراتژی در حفظ ارزش داراییها و مناسبترین شیوههای مدیریت داراییها برای سرمایهگذاران و فعالان اقتصادی چیست و به مردم و سرمایهگذاران خرد در این زمینه چه توصیهای میکنید؟
تلاش میکنم، پیشنهادهایی را فهرست کنم که هم برای افراد و هم برای شرکتها قابل استفاده باشد. اول، پیشنهاد میکنم شرکتها تحت هیچ شرایطی با موجودی منفی کار نکنند. فقط مواد موجود را بفروشند و همیشه بخش مهمی از نقدینگی خود را به حفظ موجودی کالا اختصاص دهند. دوم، افراد اگر در بازار معاملات نیستند وارد بازارهای پرریسک نشوند. این بازارها درست است که به علت نوسانات بالا دارای سودهای کوتاهمدت بالایی هستند ولی در موقع کاهش هم به شدت زیانده هستند. سوم، تنها ابزار پرریسکی که به افراد مختلف پیشنهاد میکنم سرمایهگذاری بر روی طلاست چون دارای ارزش ذاتی است و در شرایط جهانی آمادگی افزایش دارد و هم در کشور و در بازارهای جهانی به صورت فیزیکی و به صورت الکترونیک قابل مبادله است. ضمناً نوسانات ارز را هم در خودش دارد. تاریخچه ارز و طلا نشان میدهد بازدهی طلا همیشه از ارز بالاتر بوده است. چهارم، ورود به بورس در شرایط بحرانی برای تعداد بسیار زیادی از افراد و سرمایهگذاران پیشنهاد نمیشود. پنجم، نگهداری وجه نقد خود یک سرمایهگذاری است. خصوصیت وجه نقد این است که در هر زمان قابل تبدیل به انواع سرمایهگذاریهاست. ششم، در صورتی که برای فرد امکان داشته باشد و تخصص آن را داشته باشد سرمایهگذاری در بازارهای بینالمللی پیشنهاد میشود. هفتم، در شرایط بحرانی نوسان قیمتها بالاست بنابراین تمامی موجودی را روی یک ابزار گذاشتن خطاست. لازم است سبدی از ابزارهای مختلف سرمایهگذاری درست شود و سهم هر یک در سبد مشخص شود. در این سبد لازم است اوراق بدهی سهم بالایی داشته باشند. درست است که اوراق بدهی بازدهی بالایی ندارند ولی در متوازن کردن سبد نقش مهمی دارند. هشتم، تا جایی که ممکن است از مبادله پرهیز شود و بیشتر فعالیت سرمایهگذاری شود. زمان مبادله کوتاه و زمان سرمایهگذاری طولانی است. بنابراین سرمایهگذار هیچ موقع دنبال نوسانگیری نیست و اگر هم باشد دغدغهاش نوسانات بلندمدت است.