نرمخویی پیامبرانه
ادامه وضع کنونی زمینه فروپاشی اجتماعی را بیشتر میکند
عمادالدین باقی، گفت: این تصور که نرمی و انعطاف موجب گستاخی مخالفان میشود و نشانه ضعف سیستم است، اشتباهی راهبردی است که دلیل اتخاذ سیاست رانندگی در جاده یکطرفه با فرمان بریده یا به بیان دیگر مشت آهنین بود که زمانی روزنامه کیهان اعلامش کرد. این راهبرد در سیاست خارجی، در اقتصاد (مانند دستگیریها و احکام اعدام برای متهمان بازار ارز و سکه و...)، آموزش، سیاست، انتخابات و... خود را نشان داد. آنگونه که سازندگی گزارش داده: وضع موجود محصول همین سیاست مشت آهنین است ولی حتی در چنین شرایطی اعلام میشود ۲۲۷ نفر از نمایندگان مجلس در نامهای به رئیس قوه قضائیه خواهان اعدام هرچه سریعتر معترضان محکوم به محاربه شدند و در حالی که هیچ فهرستی از اسمها و امضای آنها منتشر نشده، تیتر یک روزنامه همسویشان میشود و فرد دیگری با انتساب صفات زشت میگوید: اراذلی را که دانشگاه شریف را متشنج میکنند، اخراج، سپس 10 تا 15 سال ممنوعالخروج کنید تا وحشیگری دانشگاه تمام شود؛ و نمیخواهند درک کنند که همین نگاه و ادبیات کار ملک و ملت را به اینجا رسانده است. سال 1386 وقتی درباره نادرستی سیاست مشت آهنین و تاکید بر روش امام علی (ع) در چگونگی برخورد با تروریستی به نام ابن ملجم و درباره لزوم دقت زیاد در دادرسی متهمان به اقدامات تروریستی در اهواز، رعایت حقوق آنان همچنین لزوم برخوردهای متفاوت متهمان درجه دوم و سوم که نقش مستقیمی در جرم نداشتند یا بعضاً هیچ نقشی نداشتند سخن گفتم، پاسخ این بود که اگر قرار بود به این توصیههای حقوق بشری شما عمل کنیم باید سالها پیش حکومت را به دشمن واگذار میکردیم. باورم این نیست که چنین دیدگاهی عمومیت داشته ولی این تصور، اشتباهی مهلک بود زیرا تجربه نشان داده که حکومتهای مداراجو پایدارترند و روشهای سخت، پایداری شکنندهای در پی دارد. اکنون گذشت زمان با هزینههای سنگینی نادرستی آن روش را ثابت کرده است. آری رمز اقتدار و نفوذ پیامبر و گسترش قدرت او در زمانی کوتاه، نرمخویی و احترام، حتی برای مخالف بود. در طول هفتههای اخیر افراد مختلفی در جامعه با وجود معترض بودن و همدلی با معترضان به آنها اضافه نشدند و مشارکت میدانی نداشتند. به همین دلیل برخی از براندازان بارها قشر خاکستری را مخاطب قرار داده و میگفتند چرا با وجود مشاهده این صحنهها تماشاگرید؟ اما این قشر خاکستری مهمترین دغدغهاش حفظ ایران و بهبود وضعیت بدون خشونت و ناامنی است. شواهدی نشان میدهد قشر خاکستری که تاکنون تغییر عملی ندیده ممکن است با مشاهده مواضع برخی از مسوولان و چهرههای دولتی و سیاسی و همچنین انتشار صحنههای خشونتآمیز به اعتراض میل پیدا کند. برای حفظ آنها و عدم میل به اعتراض، باید تغییرات عملی زودتر آغاز شود تا آنها آن را مشاهده کنند. درس اصلی و بزرگ و در عین حال پیشپاافتاده در ماجرای مهسا این بود که فشار موجب طغیان میشود و بالاخره در فرصتی سر باز میکند و دیگر قابل محدود و منکوب کردن نیست، پس باید دست از ادامه روش فشار بردارند و به سازوکارهای درونی جامعه اعتماد کنند.
کالبدشکافی تخریب ظریف
در سالهای اخیر، محمدجواد ظریف به طرز غیرمعمولی هدف ترور شخصیت و حملات سیستماتیک و سازماندهیشده از سوی جریانهای تندرو خارجی و داخلی قرار گرفته است. آنگونه که اعتماد گزارش داده: دستکم در تاریخ معاصر، چه در ایران و چه در سطح بینالمللی، از کمتر وزیر امور خارجهای میتوان یاد کرد که با این حجم از هجمه و تخریب و تخطئه روبهرو شده باشد. جالب اینکه این حملات به دوران صدارت او نیز محدود نمیشود. امروز که بیش از یکسالونیم از پایان مسوولیت ظریف میگذرد، همچنان یکی از سیبلهای اصلی حملات و تبلیغات منفی از سوی همین جریانهاست. آخرین نمونه از این حملات نیز -در کنار اتهامات واهی و افتراهای بیاساس در مورد داراییها و محل زندگی خانواده او- اقدام نامتعارف و بهشدت نامعمول دولت کانادا (به تحریک لابی اسرائیل) در قرار دادن نام جواد ظریف در فهرست تحریمهای «حقوق بشری» است که خود موجب تعجب و حیرت بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی شد. در واقع، جواد ظریف در سالهای اخیر از سه جهت مورد حمله قرار گرفت: 1- از سوی لابیهای اسرائیل، عربستان سعودی و امارات که همراه با جریانهای تندرو و جنگطلب و به کمک بنگاههای روابط عمومی در پایتختهای غربی (به ویژه واشنگتن) کمپینهای گستردهای علیه او سامان دادند. 2- از سوی ایرانیان وابسته به این جریانها، مانند مسیح علینژاد و اپوزیسیون بودجهدار خارج از کشور که مشخصاً ماموریت داشتند در فضای رسانهای فارسیزبان، با مخاطب قرار دادن افکار عمومی ایران، وجهه ظریف را در داخل نزد مردم مخدوش کنند. 3- از سوی طیف تندرو جناح راست در ایران که با اهدافی متفاوت از دو عامل فوق، عمدتاً به دلیل رقابتهای انتخاباتی و سیاسی، با حملات و هجمهها علیه او همراه شدند. جا دارد افکار عمومی و جامعه مدنی ایران از خود بپرسد ظریف -و فراتر از او-، منش، سیاست و گفتمانی که ظریف و همفکران او حمل میکنند چه زیانی برای جریانهای ویرانیطلب خارج و کاسبان تحریم داخل کشور داشته است که اینگونه این سالها به تخریب و تخطئه او پرداختهاند؟ فقدان و غیبت این گفتمان در شرایط کنونی چه زیانها و تهدیداتی را متوجه کشور میکند؟ نبود این گفتمان چه لطماتی به وجهه ایران در جهان و کیفیت روابط بینالمللی کشور تحمیل کرده است؟ نبود یک گفتمان صحیح و یک وجهه حامل «قدرت نرم» ایران در جهان -ولو در شرایط توسعه و رشد قدرت سختافزاری- چه هزینهها و پیامدهایی برای کشور داشته است؟
نبود این گفتمان و چهره حامل آن در صحنه بینالمللی چه آسیبی به روند عادیسازی روابط تجاری و اقتصادی کشور با جهان زده است؟ آیا با وجود این گفتمان و افراد قادر به حمل آن در صحنه بینالمللی، جریانهای ضدایرانی این امکان را داشتند تا با مبادرت به چند ترفند رسانهای، ایران را عملاً شریک روسیه در جنگ اوکراین و بهتبع آن به یک سیبل نظامی در صورت تشدید منازعات تبدیل کنند؟
تن دادن به حکمرانیخوب
«براندازی نه ممکن است نه مطلوب؛ ولی ادامه وضع کنونی هر لحظه زمینههای فروپاشی اجتماعی را بیشتر میکند.» آنگونه که اعتماد گزارش داده: این عبارت را شاید بتوان چالشبرانگیزترین بخش از اظهارنظر سیدمحمد خاتمی دانست، عبارتی که بخش ابتدایی آن ذیل کلماتی چون «براندازی نه ممکن است نه مطلوب» با شدیدترین نقدها از سوی براندازان مواجه شد و بخش دوم آن با عبارتی چون «ادامه وضع کنونی هر لحظه زمینههای فروپاشی اجتماعی را بیشتر میکند»، مورد شدیدترین تخریبها و حملات طیفهای تند جناح راست در ایران قرار گرفت. شیخالرئیس اصلاحات اما با آگاهی از تبعاتی که ممکن است، اظهاراتش در فضای عمومی به جای بگذارد، تلاش کرد بر همان گفتمانی پافشاری کند که با استفاده از آن توانست حماسه دوم خرداد 76 را پایهریزی و نوع تازهای از نظام حکمرانی را تصویرسازی کند. الگویی که از بطن آن یکی از باثباتترین دورانهای اقتصادی در کشور شکل گرفت، سیاست تنشزدایی در سطح بینالملل دنبال شد، بهار مطبوعات و رسانهها از راه رسید و اِلمانهای مشارکتی ایرانیان در بالاترین سطوح قرار گرفت. مبتنی بر این سابقه است که خاتمی از خوداصلاحی سیستم سخن میگوید و از ضرورت شنیدن صدای مخالفان صحبت میکند. او تاریخ پرفرازونشیب ایران را نشانهای از هویت قوامیافته این مردم میداند و با تشریح ویژگیهای یک حاکمیت مطلوب، تلاش میکند نسبت «وضعیت موجود» با آنچه «باید باشد» را نظیرسازی کند. رئیس دولت اصلاحات معتقد است، «ریشه حوادث تلخ را باید در درون جستوجو کرد» و آن را ناشی از «سازوکار و شیوه پراشتباه و نادرست حکمرانی» دانست. او در عین تشریح مشکلات، راهکار نیز ارائه میکند و چاره کار را شناخت ویژگیهای حکمرانی خوب و تن دادن به آن عنوان میکند. سیدمحمد خاتمی در دیدار جمعی از خیراندیشان مطلع و علاقهمند به مسائل سیستانوبلوچستان گفت: کمهزینهترین و پرفایدهترین راهکار که نتیجه آن ثبات و پیشرفت و بازسازی اعتماد ازدسترفته بخش مهمی از جامعه نسبت به حکومت است، خوداصلاحی نظام است، هم در ساختار، هم رویکرد و هم رفتار؛ امری که همواره از سوی خیرخواهان گفته و پیشنهاد شده است ولی ظاهراً حتی نیاز به شنیده شدن آن احساس نمیشود چه رسد به عمل کردن به آن.
حقی که نباید نادیده گرفت
اصل ۲۷ قانون اساسی، حق تشکیل تجمعات آزاد را برای شهروندان به رسمیت شناخته است و طبق همین اصل قانونی هرکسی «بدون حمل سلاح» در صورتی که این اقدامش «مخل مبانی اسلام نباشد» میتواند از این حق قانونی استفاده کند. آنگونه که شرق گزارش داده: اما با بالا گرفتن اعتراضات خیابانی و تداخل برخی مطالبات بحق مردم و به خشونت کشیده شدن این اعتراضات، شرایط به سمتی رفت که مسوولان مربوطه تاکید کردند باید خط معترضان از آشوبطلبان جدا شود. از اینرو با وجود اینکه همان روزهای اول اعتراضات، رئیسجمهور وعده تعیین مکانی برای تجمعات آزاد را به معترضان داده بود و حتی رئیس مجلس و نمایندگان بعد از ۴۳ سال بر لزوم اجراشدن این اصل قانونی تاکید داشتند، اما با گذشت هفتهها هنوز این وعده محقق نشده است. البته طبق اظهارات محمدصالح جوکار، رئیس کمیسیون شوراها و امور داخلی کشور در مجلس، از دو سال پیش طرحی با عنوان «حق راهپیمایی آزاد برای معترضان» در این کمیسیون در حال پیگیری است و هفته گذشته هم بابک نگهداری، رئیس مرکز پژوهشها، خبر داد این طرح نهایی شده و به کمیسیون شوراها جهت تعیین تکلیف ارسال شده است. از آنجا که رئیسجمهور مسوول اجرای قانون اساسی است و بر حسن اجرای آن سوگند یاد کرده، این انتظار میرفت که در ۴۳ سال گذشته تا امروز بالاخره یکی از روسای جمهور این اصل مترقی قانون اساسی را به رسمیت بشناسد و دستور به اجرای اصل ۲۷ قانون اساسی بدهد. اما همواره طی این سالها بنا به برخورد سلیقهای، این اصل مهم نادیده گرفته شده و حتی در این روزها که بیش از هر زمان دیگری نیاز به اجرای آن است، این حق نادیده گرفته شده است. اگرچه در روزهای اول تجمعات و اعتراضات خیابانی رئیسی در این باره وعدههایی داد اما هنوز در این زمینه اقدامی نکرده است.
♦♦♦
ایلنا: جلیل رحیمیجهانآبادی نماینده مردم تایباد و تربت جام در مجلس گفت: الان به نظر من وقت دلجویی، همگرایی و وحدت است و ما باید زمینه چالش و اختلاف را حل کرده و این آتشی را که در خانه ما افتاده، خاموش کنیم.
ایسنا: محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی گفت: فعلاً سفری از آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران در دستور کار نیست.
ایرنا: با توجه به توافق انجامشده در سفر اخیر رئیسجمهور کشورمان به ازبکستان، هیات وزیران با صدور مجوز برقراری مقررات لغو روادید برای دارندگان گذرنامههای سیاسی بین دولتهای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ازبکستان به شرط عمل متقابل موافقت کردند.
مهر: امیر سعید ایروانی سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل متحد گفت: کمکهای تسلیحاتی به اوکراین عملاً آتش ادامه جنگ و منافع کارخانههای تسلیحاتی آمریکا را تامین میکند.
ایلنا: جلال میرزایی، فعال سیاسی اصلاحطلب، گفت: شنیدهام آقای رئیسی در بعضی دیدارها که پیشنهاد شده در کابینه افراد توانمندتری به کار گرفته شوند و بعضی از وزرا ناتوان هستند، این مساله را پذیرفته اما ترتیب اثر نمیدهد.
ایسنا: حسین امیرعبداللهیان گفت: آمریکا از طریق برخی وزرای خارجه پیام داده و برای مذاکرات عجله دارند، اما راب مالی ریاکارانه در مصاحبه خود میگوید مذاکرات در اولویت ما نیست و اشاره میکند به تحریکاتی که میخواهند نسبت به کف خیابان و اغتشاش در ایران داشته باشند.
ایرنا: وکلای مجلس شورای اسلامی از جمله نمایندگان استانهای آذریزبان به اظهارات اخیر الهام علیاف رئیسجمهور آذربایجان اعتراض کردند.
ایسنا: وزارت امور خارجه آلمان در پی ادعای مطرحشده از سوی کارکنان یکی از بانکهای نیمهدولتی آلمانی، در جریان بودن مذاکرات پنهانی دولت این کشور با ایران برای واردات انرژی را «بیاساس» تلقی کرد.
مهر: علی نیکزاد نایب رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: ما تریبون هیچ نمایندهای را قطع نکردهایم. پس از پایان وقت مقرر و ۱۵ ثانیه اخطار، میکروفن به صورت خودکار قطع میشود.
ایسنا: ناصر کنعانی سخنگوی وزارت امور خارجه در واکنش به اظهارات نخستوزیر استرالیا در مورد تحولات داخلی کشورمان اظهار داشت: به نظر میرسد نخستوزیر استرالیا بر اساس اطلاعات نادرست، رویکرد نادرستی را در پیش گرفته که کمکی به روابط دو کشور نمیکند.
♦♦♦
تغییر بدون خشونت
اعتماد نوشت: بیژن عبدالکریمی، گفت: میل به تحول بدون خشونت خواسته اکثریت است. اما باید توجه داشت که سکوت بخش اعظم جامعه، به معنای تایید وضع موجود نیست. این هم نوعی نارضایتی است که با سکوت همراه است. سکوت اقشاری از مردم را نباید به معنای موافقت نسبت به وضع موجود تلقی کرد. حتی کسانی که در خیابان هستند اعم از جوانان و دانشجویان، خواهان فروپاشی ساختار اجتماعی نیستند. اما متاسفانه دو گروه جاهل داخل پوزیسیون و نادانهای اپوزیسیون به دنبال رادیکالیزه کردن جامعه هستند. بنابراین وظیفه همه ما این است که روی تغییر بدون خشونت و بدون فروپاشی تاکید کنیم.
تصمیمهای اشتباه
شرق نوشت: انتقادها به وضعیت موجود و عملکرد دولت در حالی در مجلس طنینانداز شده است که انتظار میرفت در پس سایه یکدست شدن قدرت در میان اصولگرایان، همانگونه که قبل از انتخابات ریاستجمهوری مدعی بودند، به رفع مشکلات اقتصادی، اجتماعی و... بینجامد. اما مشکل کشور حاکمیت اجرایی یک نگرش خاص با حذف رقبا نبود؛ مشکل ناتوانی مدیران اجرایی و تصمیمهای اشتباه و مکرر در یک سال و اندی گذشته نشان داده برای اداره کشور با شعار و وعده و وعید نمیشود موفق شد و همراهی دوستان هم جز افزودن به مشکلات تاثیری نداشته و ندارد.
بزرگترین سرمایه
جمهوری اسلامی نوشت: اعتماد، برای حکمرانان بزرگترین سرمایه است. مردم، فقط وقتی با حکمرانان همراهی خواهند کرد که به آنان اعتماد داشته باشند و اعتماد به حکمرانان هنگامی وجود خواهد داشت که در رفتارشان با مردم صداقت، حرف اول را بزند. مردم وقتی ببینند عملکرد مسوولان با سخنانشان منطبق است، به آنها اعتماد خواهند کرد. چگونگی اطلاعرسانی هم نقش بسیار مهمی در اعتمادسازی دارد. اگر حکمرانان دقیقاً همان را که رخ داده است به اطلاع مردم برسانند و خبرها و تحلیلها را بر اساس سلایق خودشان شکل ندهند، مردم به آنها اعتماد میکنند.
چرا محاربه؟
سازندگی نوشت: نمایندگان مجلس یازدهم با محارب خواندن دستگیرشدگان در حوادث اخیر آنها را اغتشاشگران خواندهاند , از قوه قضائیه خواستند که حکم حیات بخش قصاص را در مورد آنها اجرا کنند. علاوهبر اینکه اصل مساله تدوین چنین بیانیهای جای سوال دارد نکته دیگری که از جانب بسیاری از چهرههای سیاسی و حقوقدانها مطرح شد این بود که آیا جایگاه مجلس این است و باید در بیانیهای با چنین ادبیاتی به وضعیت آشفتهای همچون شرایط فعلی ورود کنند؟! موضوع اصلی این است که با شرایط فعلی کشور از اساس بهتر بود مجلس به مشکلاتی که میتواند و اختیار دارد به آن ورود کند میپرداخت.