بریده روزنامهها (سیاسی)
نه اصولگرایی مانده، نه اصلاحطلبی
ایران نوشت: امیرحسین قاضیزادههاشمی، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری، با اشاره به روایتی از عیادت آیتالله مصباح یزدی و طرح سوال از وی درباره برجام گفته: در بین جمع من از همه جوانتر و زباندرازتر بودم. گفتم: «چه ایرانی به قضیه برجام نگاه کنم، چه انقلابی، این قضیه جز ضرر چیزی برای کشور ندارد. منتها مطالبه عمومی مردم پیوستن به برجام است. منِ نماینده باید چه کار کنم؟ به علم و یقینم عمل کنم یا به آنچه افکار عمومی انتظار دارد؟» نماینده مشهد در مجلس در بخش دیگری از مصاحبه گفته: در حال حاضر چه در بین نخبگان سیاسی و چه در بین مردم صفبندیهای سیاسی مرسوم تغییر کردهاند. قطعاً نه اصولگرایی معنا دارد، نه اصلاحطلبی وجود دارد.
شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» بیریشه است
اعتماد به نقل از عباس آخوندی، وزیر پیشین راه و شهرسازی، نوشت: آنچه در جامعه باقی میماند، اصالتهاست. اگر اصلاحات اصالت داشته باشد به این معنا که دارای نظریه روشن و حس تعلق به این مردم باشد و توسعه و آبادانی ایران را بخواهد از تمام این حواشی عبور میکند اما اگر جریانی فقط برای کسب قدرت تلاش کند، حتماً «دیگه تمومه ماجرا». هم در جریان اصلاحطلب و هم در جریان اصولگرا کسانی هستند که ریشه در این آب و خاک دارند و از این جار و جنجالها عبور کرده و باقی میمانند. شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» حرف بیریشهای است. هر جریان سیاسی باید دائماً خود را اصلاح کند اما این شعار، هیجانی و بیبوته است.
برای بازگشت احمدینژاد گریه کردیم، نشد
خبرآنلاین نوشت: مرتضی بختیاری، وزیر دادگستری دولت احمدینژاد، در برنامه دستخط درباره جریان قهر ۱۱روزه احمدینژاد گفت: خیلی تلاش کردیم به جاهای باریکی کشیده نشود. اکثر وزرا تصمیم گرفتیم اگر ایشان برنگشت استعفا بدهیم. (در منزل احمدینژاد) گفتم آقای دکتر اجازه ندهید بسیج سرافکنده شود، نیروهای حزباللهی دلشکسته نشوند. سه بار ایشان را به حضرت زهرا قسم دادم، خودم گریهام گرفته بود، دوستانی که آنجا بودند برخی گریه کردند، نشد. بیرون آمدیم و دست به دامن آیتالله یزدی شدیم، باز نشد. یکی از دوستان گفت نزد آیتالله شاهرودی بروید. من به قم رفتم، ایشان خیلی قوی گفتند این کار را میکنم و آمدند و الحمدلله بعد اعلام کردند آقای رئیسجمهور قرار است سر کار بیایند.
چرا تلاش نمیکنیم مانند سوئیس شویم؟
ایسنا نوشت: آیتالله مصباح یزدی گفت: همه نام کشور سوئیس را شنیدهاند که کشوری امن بوده و این سوال وجود دارد که چه اشکال دارد ما هم همانند آنان کشوری امن برای خود ساخته، پیشرفت علمی داشته و کشوری امن برای پول و سرمایه دیگر کشورها باشیم؟ چرا باید این همه جنگ و نزاع اطراف ما باشد؟ جواب این سوال این است که فلسفه نهایی وجود انسان بر روی زمین را بیابیم؛ آیا آفریده شدیم که آسوده بخوریم و بخوابیم؟ آیا خدا ما را آفریده که فسادها را در عالم ببینیم و بعد بمیریم؟ آیا اینگونه زیستن عبث نیست؟ آیا در این شرایط میتوانیم به راحتی به فکر زندگی بوده و سوئیس جدیدی به وجود آوریم؟