وعدههای بزرگتر، رایآورتر هستند؟
وعدههای پوشالی
کارزار انتخابات، چه پارلمانی و چه ریاستجمهوری و حتی شوراهای شهر و روستا، جولانگاه وعده و وعیدهاست، خرمن شعارهای دور از واقعیت؛ اگر نگوییم غیرواقعی. گاهی آنقدر دور از واقعیت که تمیز دادنشان به عنوان ناسره از سره، اگر کلاً سرهای باشد، ساده و آسان است. اگرچه وعده دادن کار سیاستمدار، و به ویژه سیاستمدار نیازمند رای مردم است، اما آیا تنوعبخشی و گسترده شدن این شعارها در هر دوره انتخابات منجر به بیاعتمادی بیشتر رایدهندگان نخواهد شد؟
کارزار انتخابات، چه پارلمانی و چه ریاستجمهوری و حتی شوراهای شهر و روستا، جولانگاه وعده و وعیدهاست، خرمن شعارهای دور از واقعیت؛ اگر نگوییم غیرواقعی. گاهی آنقدر دور از واقعیت که تمیز دادنشان به عنوان ناسره از سره، اگر کلاً سرهای باشد، ساده و آسان است. اگرچه وعده دادن کار سیاستمدار، و به ویژه سیاستمدار نیازمند رای مردم است، اما آیا تنوعبخشی و گسترده شدن این شعارها در هر دوره انتخابات منجر به بیاعتمادی بیشتر رایدهندگان نخواهد شد؟ یا حتی زیادهخواهتر شدن آنها؟ به طوری که هر کس وعده رنگینتر و بزرگتری دهد بیشتر با اقبال روبهرو شود؟ البته قضاوت در این مورد کار سادهای نیست. با این همه بخش عمدهای از وعدهها را میتوان با استفاده از سنجههای علمی به بوته آزمایش برد. مثلاً وعده 5 /2 برابر کردن درآمد کشور طی یک دوره چهارساله که از سوی یکی از ثابتقدمترین نامزدهای انتخابات در چند دوره گذشته، یعنی محمدباقر قالیباف بیان شده است. اقتصاددانان این وعده را به 5 /2 برابر شدن تولید ناخالص داخلی کشور تعبیر کرده و با توجه به اعداد و ارقام کنونی این شاخص در زمان کنونی و 5 /2 برابر شدن آن در چهار سال آتی به این نتیجه رسیدهاند که رشد اقتصادی کشور باید در چهار سال آینده بیش از 25 درصد باشد. اتفاقی که عملاً امکان روی دادن آن حتی در شرایط جهش اقتصادی هم نزدیک به ناممکن است چرا که ملزومات علمی و عملی ایجاد چنین رشدی در اقتصاد ایران دیده نمیشود. تنها عاملی که ممکن است بتواند به ایجاد رشد بالا در اقتصاد ایران کمک کند، جذب سرمایه از داخل و خارج است که برابر شواهد امید چندانی به آن نیست. از این دست وعدههای غیرعلمی کم نیستند. در اقتصادی که نرخ بیکاری بالاست یکی از جذابترین شعارها میتواند وعده ایجاد اشتغال برای جوانان باشد. حال هر چه رقم بالاتر، جذابتر و رایآورتر. در اقتصاد ایران در حال حاضر نرخ بیکاری بیش از 12 درصد و برای جوانان نزدیک به 30 درصد است. ضمن اینکه افراد آگاه به مسائل نیروی بازار کار میدانند که لااقل طی دو سال گذشته دولت فعلی، اشتغال قابلتوجهی ایجاد شده است اما با توجه به ورودی بالای نیروی کار، نرخ بیکاری رو به فزونی گذاشته است. حالا آیا امکان ایجاد پنج یا شش میلیون شغل در یک بازه چهارساله در اقتصاد ایران وجود دارد؟ یعنی سالانه بیش از یک میلیون شغل؟ باز هم شواهد نشان نمیدهد که امکان ایجاد این میزان اشتغال در کشور وجود داشته باشد، چون هم رشد اقتصادی طی سال جاری و سالهای بعد از آن با خوشبینی احتمالاً در حدود پنج درصد خواهد بود، یعنی کمتر از رشد اقتصادی سال 1395 که به واسطه رشد 65درصدی نفت ایجاد شد و هم میزان جذب سرمایه داخلی و سرمایه خارجی برای تعریف پروژههای جدید و توسعه اقتصادی به میزانی که تا این اندازه شغل ایجاد کند نخواهد بود. در واقع ایجاد این اندازه شغل در سال که رقم کمسابقهای است، نیازمند یک جهش اقتصادی است. در نظر داشته باشید در سال 1395 با وجود رشد بالای اقتصاد (احتمالاً دورقمی) تعداد شغلهای ایجادشده 650 هزار بوده است. از این دست نمونهها کم نیست؛ چند برابر شدن یارانه، پرداخت کارانه به بیکاران، ساخت مسکن ارزانقیمت با اقساط بلندمدت، افزایش میزان وام ازدواج و... وعدههایی معمولاً پوشالی است که اقتصاددانان و رسانهها باید توخالی بودن آنها را به مردم بگویند. بد نیست اگر سیاسیون کمی هم وعدههای عملی بدهند.