امتداد رکود
نفت، پس از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا به کدام سو میرود؟
دوراهی ترامپ و بایدن جهان نفت را همچون دیگر صنایع درگیر ساخته و بالطبع در کشوری مثل ایران که اقتصاد با نفت پیوستگی بالایی دارد، با این سوال مواجهیم که نفت ایران و بازار جهانی نفت پس از روی کار آمدن بایدن چه وضعیتی خواهد داشت. در زمان نگارش این مطلب نتایج انتخابات آمریکا مشخص نشده و بررسی نفت پس از بایدن به معنای اطمینان از پیروزی او نیست؛ بلکه صرفاً با هدف ارائه تصویری از بازار با فرض پیروزی فردی است که ظاهراً نظرسنجیها به نفع او پیش میرود.
بنیادها مهمتر از سیاستها
بهطور خاص در شرایط فعلی بازار که کرونا به کاهش شدید تقاضا انجامیده و در نیمه دوم سال احیای تقاضا کمتر از انتظار روی داده است، انتظار نمیرود سیاستهای بایدن در مقایسه با بنیادهای بازار (عرضه و تقاضا) تاثیر چندانی داشته باشد. باوجود توافق کاهش تولید اوپکپلاس، خروج ونزوئلا و ایران از بازار نفت و کاهش میلیونی تولید نفت خارج از اوپکپلاس (با محوریت نفت شیل آمریکا)، تقاضا حتی برای رساندن قیمت به 50 دلار نیز کافی نیست و کانال 40 دلار نیز چندان پایدار به نظر نمیرسد. در چنین شرایطی، حضور بایدن (یا ترامپ) نمیتواند تاثیر چندانی در کوتاهمدت نشان دهد؛ اگرچه سیاستهای اقتصادی، جنگ تجاری و بستههای حمایتی در صورت حضور هر یک از دو کاندیدا متفاوت بوده و میتواند تغییر چنددلاری را در قیمت ایجاد کند. سیاستهای بایدن در زمینه توسعه انرژیهای تجدیدپذیر و محدودسازی فعالیتهای نفتی در کوتاهمدت چندان اثر ندارد؛ هرچند در میانمدت و به ویژه بلندمدت واجد اثراتی است که به آن خواهیم پرداخت. هماکنون به نظر میرسد تقاضای نفت تا نیمه دوم سال 2021 به ارقام سال 2019 بازنگردد و پس از آن نیز جهش تقاضا در پیش نخواهد بود، بلکه با رشد آرام و اندکی مواجه هستیم که حضور هیچ یک از دو کاندیدا نمیتواند به صورت اساسی آن را متحول سازد. باید توجه داشت که مازاد عرضه و نفت ذخیرهشده در انبارها (Oil Stocks) به حدی است که هر تغییری در تقاضا نمیتواند قیمتهای بالاتر را ثمر دهد. از اینرو حتی اگر فرضاً حضور یک رئیسجمهور خاص بتواند روند احیا را سرعت بخشد، این احیا نمیتواند قیمتها را چندان افزایش دهد؛ چراکه با هر رشد پایداری اول، نفت ذخیرهشده در انبارها به فروش میرسد؛ دوم، توسعه نفت شیل شدت مییابد، سوم، کشورهای اوپکپلاس (که ظرفیت مازاد زیادی دارند) تولید خود را افزایش میدهند و چهارم، بازار کماکان نگاهی به بازگشت ونزوئلا و ایران خواهد داشت.
سیاست در قبال ایران
اما حضور بایدن (یا ترامپ) از جنبه دیگری میتواند بازار را متاثر سازد و آن هم ایران است. عموم بازیگران نفت انتظار دارند ظرف حدود یک سال (یا بیشتر) از حضور بایدن در کاخ سفید، نفت ایران دوباره به بازار بازگردد. چنین اتفاقی در بستر تقاضای سرکوبشده و سطوح فعلی نفت ذخیرهشده در انبارها یعنی سقوط قیمت نفت. بخشی از این سقوط بهمحض افزایش شانس پیروزی بایدن در قیمتهای نفت منکعس شد؛ اگرچه سقوط قیمت نفت به عللی دیگر مثل روند کرونا و همچنین چشمانداز بازارها نیز بود. همزمان این سناریو نیز مطرح میشود که در صورت پیروزی بایدن اگرچه در کوتاهمدت گشایشی روی خواهد داد، در میانمدت و بالاتر یک توافق بسیار دشوار خواهد بود. با در نظر گرفتن وضعیت مازاد عرضه، بازار عجله و اشتیاقی برای بازگشت ایران ندارد. رقبای منطقهای ایران و همچنین آمریکا ذینفعان تداوم تحریم ایران هستند و اساساً کمتر کشوری از رفع تحریم ایران بهره چندانی به دست میآورد. در کوتاهمدت به نظر میرسد حتی اگر توافقی در کار باشد، از سمت ایران بیشتر با هدف فروش میعانات گازی (که حجم ذخایر آن بسیار بالا برآورد میشود) خواهد بود و البته نفت نیز میتواند جزئی از آن باشد. با این چشمانداز انتظار میرود در کوتاهمدت بازار نفت در صورت پیروزی بایدن نتواند قیمتهای بالای 50 دلار را به سادگی تجربه کند؛ اگرچه بازگشت به کانال 40 دلار میتواند ظرف مدتی کوتاه روی دهد چراکه اثر بازگشت ایران بر قیمتها عملاً «پیشخور» شده است. نکته مهمی که اگرچه موضوع این نوشته نیست ولی ارزش پرداختن دارد این است که برخی تحلیلگران اعتقاد دارند در میانمدت تصویر رابطه ایران و آمریکا نسبت به ماههای اول پیروزی بایدن بهبود نخواهد یافت و شاید حتی یک توافق دیگر محقق نشود؛ بلکه شرایط به گونهای کجدارومریز پیش رود. دلیل اینکه بازگشت بایدن به توافق بیقیدوشرط نخواهد بود و احتمالاً نهتنها از ایران خواهد خواست در این زمینه پیشگام باشد، بلکه صرفاً به توافق هستهای اکتفا نخواهد کرد و مجموعهای مسائل دیگر را روی میز خواهد گذاشت که برای ایران لااقل در نگاه اول قابل پذیرش نیست.
بایدن و نفت آمریکا
تاثیرگذاری مهم و غیرقابل انکار بایدن در زمینه بخش انرژی و نفت آمریکا خواهد بود. بالاتر گفته شد در کوتاهمدت نمیتوان انتظار تاثیر قابلتوجهی داشت چراکه تغییر فناوری و سبد مصرف انرژی اساساً زمانبر است. بهطور خاص در قیمتهای پایین نفت و گاز محرک اقتصادی برای تغییر حداقل بوده و هر تحولی به حمایت و یارانهای سنگین نیاز دارد که البته در دستور کار اغلب دولتها نیز بوده است. گذار سبد انرژی آمریکا به سبدی سبزتر بیشتر بر سمت تقاضا موثر است و، نه عرضه، از اینرو از این محل میتوان انتظار داشت که ظرفیت صادرات رشد پیدا کند که کموکیف آن بسیار محل بحث است. هماکنون نفت، گاز و زغالسنگ در سبد انرژی آمریکا سهمی 80درصدی دارند و تغییر این تصویر ضمن تاثیر بر اقتصاد و اشتغال ایالتها، بسیار زمانبر خواهد بود. در سمت عرضه بایدن وعده داده که فعالیتهای نفتی در مناطق تحت کنترل دولت را محدود میسازد. انتظار میرود این محدودسازی در میانمدت عرضه نفت آمریکا را در حدود 10 تا 20 درصد متاثر سازد که نتیجه آن شرایط بهتر برای قیمت نفت در میانمدت است؛ چراکه بخشی از عرضه بالقوه جهانی کاهش مییابد و ریسک دیگر تولیدکنندگان آمریکایی نیز روند صعودی در پیش خواهد گرفت. با این تصویر اولاً شرایط برای کشورهای اوپک و از جمله ایران بهتر میشود، چراکه رقیبی سرسخت به نام نفت شیل را ضعیفتر در کنار خود میبینند. ثانیاً آمریکا به واردات نفت وابستگی بیشتری پیدا خواهد کرد. ثالثاً با فشار بر شرکتهای نفتی آمریکایی، بخشهایی از اقتصاد آمریکا که در ارتباط با این شرکتها هستند متاثر میشوند. بدون شک بایدن باید برای مدیریت این تبعات منفی برنامهای داشته باشد وگرنه گستره و نحوه انجام سیاستهای زیستمحیطی او به شدت متاثر خواهد شد و این برای کشوری که با تبعات اقتصادی کرونا دستوپنجه نرم میکند به راحتی قابل تامل نخواهد بود.
دنیای متکثر نفت
با رشد فناوری و تعدد بازیگران دنیای نفت متکثرتر از دهههای 1970 و 1980 میلادی اداره میشود. مضافاً در بخش نفت آمریکا دولت این کشور مالکیت و مدیریت حداقلی (در مقایسه با کشورهای اوپک) دارد. از زمان کشف نفت در قرن نوزدهم عمده نفت و گاز از سوی بخش خصوصی تولید میشود، نه دولت. در چنین بستر جهانی و داخلی، انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بر بازار نفت در کوتاهمدت از جنبه چشمانداز اقتصاد آمریکا، استراتژی جنگ تجاری و... تاثیرگذار است و در میانمدت بیشتر از جنبه تولید نفت شیل. لذا تاثیر پیروزی هر کاندیدا بر میانگین بلندمدت قیمت احتمالاً اندک و بر میانگین کوتاهمدت و میانمدت حدود چند دلار (حوالی 10 تا 15 درصد) است. برای ایران تصویر قدری گستردهتر خواهد بود. اگرچه قیمت پایه نفت ایران نیز مثل بقیه کشورها در یک بازار جهانی تعیین میشود، این کشور در تخفیفهای اعطایی و دریافت پول و... بسیار در معرض تاثیر است. مهمتر اینکه صادرات بیش از دو میلیون بشکه در روز نفت و میعانات گازی در ارتباط با چشمانداز تحریمها و انتخابات آمریکا تعیین میشود. همچنین باید توجه داشت که محدودیت ذخیرهسازی میعانات گازی (که همراه گاز از پارس جنوبی تولید میشود) فشار روزافزونی را به ایران وارد میسازد که تاثیر آن را میتوان همپای دیگر عوامل موثر بر نفت ایران لحاظ کرد.