پیشنهاد سخت
عبدالرضا فرجیراد از آینده روابط ایران، چین و کشورهای جنوب خلیجفارس میگوید
عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپولتیک و سفیر پیشین ایران در نروژ و مجارستان معتقد است معنی پیشنهاد جدید چین در سفر ظریف به پکن این است که تا صلح و توافقی در منطقه خاورمیانه انجام نشود، چین نمیتواند همکاری بلندمدت و استراتژیک با ایران انجام دهد. چین با توجه به شرایط خود و مناسباتی که با آمریکا و از طرفی عربستان و امارات دارد، چنین درخواستی را مطرح کرده است. از آنجا که مبادلات چین به خاطر تعرفههای تحمیلی ترامپ با ایالات متحده آمریکا کم شده است، چین سعی میکند در جای دیگر این کاهش حجم مبادلات را جبران کند. بنابراین چین الان قصد ندارد با این توافق 25ساله که کشورهای عربی جنوب خلیجفارس هم خیلی روی آن حساس هستند، آسیبی به حجم مبادلات خود بزند. به اعتقاد این تحلیلگر مسائل بینالملل اگر بایدن روی کار بیاید موضع اعراب جنوب خلیجفارس تا حدی تضعیف میشود و اگر بایدن سیاست اوباما را در پیش بگیرد، آنها به مذاکره راضیتر میشوند و این همان چیزی است که چینیها به آن علاقه دارند.
♦♦♦
سفر ظریف به پکن در آستانه انتخابات آمریکا چقدر اهمیت داشت؟
این سفر ارتباطی با انتخابات ایالات متحده آمریکا ندارد و در واقع در رابطه با روابط دوجانبه شکل گرفته است و چند دلیل را میتوان برای انجام آن برشمرد. اول اینکه کشور با مشکلات اقتصادی روبهرو است و ما مقداری پول در چین داریم و با توجه به افزایش قیمت ارز در ایران، دولت تلاش میکند پولهایی را که در خارج از کشور دارد به داخل انتقال دهد. احتمالاً یکی از مسائلی که در سفر اخیر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان به پکن مورد گفتوگو قرار گرفته است همین مساله است که ایران چگونه میتواند بخشی از این پول را منتقل کند. این مساله منحصر به چین هم نیست و جمهوری اسلامی ایران با کشورهای دیگری مثل عراق، کره جنوبی، هندوستان و... هم وارد مذاکراتی برای انتقال پول به داخل شده است. مساله دوم در سفر ظریف به چین، توافق 25ساله ایران و چین است که دولت جمهوری اسلامی ایران پیشنویس آن را آماده کرده است و چینیها باید روی آن نظر دهند. البته همانطور که در مصاحبه قبلی با هفتهنامه تجارت فردا هم گفتم، این قرارداد، مسالهای نیست که به زودی به نتیجه برسد و بتواند در اقتصاد ایران تحولی به وجود بیاورد. قرارداد راهبردی با چین، یک امر استراتژیک و درازمدت است و الان جمهوری اسلامی ایران در تحریم کامل ایالات متحده آمریکا قرار دارد و انتخابات آمریکا هم به زودی برگزار میشود که نتیجه آن مشخص نیست؛ پس در چنین شرایطی چینیها در رابطه با همکاری با ایران دستبهعصا حرکت میکنند. در حال حاضر اقتصاد ایران به نوعی سکون رسیده است و به دلیل تحریمهای آمریکا مبادلات ما به حداقل خود رسیده است اما از طرف دیگر رابطه چین با کشورهای جنوبی خلیجفارس افزایش یافته است. در حال حاضر واردات نفت چین از عربستان سعودی و امارات متحده عربی بیشتر شده است و چیزی حدود حداقل 80 میلیارد دلار ارزش این مبادلات است. از این میزان نزدیک به 40 میلیارد دلار مربوط به عربستان سعودی و کمی کمتر از این میزان مربوط به امارات است. در نتیجه عربستان و امارات تبادلات تجاری باارزشی با چین دارند. از آنجا که مبادلات چین به خاطر تعرفههای تحمیلی ترامپ با ایالات متحده آمریکا کم شده است، چین سعی میکند در جای دیگر این کاهش حجم مبادلات را جبران کند. بنابراین چین الان قصد ندارد با این توافق 25ساله که کشورهای عربی جنوب خلیجفارس هم خیلی روی آن حساس هستند، آسیبی به حجم مبادلات خود بزند. حساسیت کشورهای عربی روی این قرارداد و اقدام چین در پیشبرد آن میتواند موجبات نارضایتی اعراب را فراهم بیاورد و شاید در میزان تبادلات تجاری آنها با چین تاثیرگذار هم باشد. از طرف دیگر در داخل ایران هم انسجام کاملی در زمینه این قرارداد وجود ندارد که چینیها را مطمئن کند. بنابراین یکی از بحثهایی که حتماً آقای ظریف در پکن انجام داده است در ارتباط با پیشنویسی است که در دولت انجام شده است. در واقع ظریف در سفر اخیر خود در کنار مسائل دیگر نظر چینیها را در مورد آینده قرارداد 25ساله ایران و چین هم جویا شده است. طی این سفر و مذاکرات انجامشده، چین اعلام کرده است بهتر است گفتوگوها منطقهای شروع شود که معنی این موضع آن است که تا صلح و توافقی در منطقه خاورمیانه انجام نشود، چین نمیتواند همکاری بلندمدت و استراتژیک با ایران انجام دهد. بهرغم اینکه سه سال پیش در سفر رئیسجمهور چین به ایران توافقی انجام شد و پیشنویسی هم تدوین شد، چین با توجه به شرایط خود و مناسباتی که با آمریکا و از طرفی عربستان و امارات دارد، چنین درخواستی را مطرح کرده است. چین باید بتواند این مساله را هضم کند که اگر فرضاً با این قرارداد منافعی را در ارتباط با کشورهای عربی از دست میدهد، در ایران منافعی خواهد داشت؛ از اینرو الان که منافع اقتصادی چین در ایران به حداقل رسیده است، نمیخواهد منافعی را که در حوزه خلیجفارس دارد و منافع بلندمدتی خواهند بود، از دست بدهد. هرچند معتقدم در آینده، ایالات متحده آمریکا، به کشورهای عربی خلیجفارس فشار خواهد آورد که حجم تبادل کالای تجاری با چین و فروش نفت را به حداقل برسانند ولی الان چینیها به این مساله که منافع مهمی در خلیجفارس دارند، واقف هستند و سعی میکنند با کشورها دوستی داشته باشند.
مساله سومی که احتمالاً مورد مذاکره وزارت خارجه چین و جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته است، مساله تحریم تسلیحاتی از سوی آمریکا و مکانیسم ماشه است. با اینکه 27 مهر سال جاری تحریم تسلیحاتی جمهوری اسلامی ایران بر اساس برجام و قطعنامه 2231 تمام میشود، ولی همانطور که میدانید ایالات متحده آمریکا تهدیدهای خود را انجام داده است و در حال تهدید کشورها برای منع آنها از معامله تسلیحاتی با ایران است. با توجه به این تحولات در شرایط فعلی طرف ایرانی میخواهد بداند موضع چینیها چیست. ضمن اینکه به تازگی ایالات متحده آمریکا 18 بانک ایرانی را تحریم کرده است و ایران میخواهد ببیند چینیها در این زمینه چه میکنند؛ آیا چینیها همانطور که در لفظ و بیان اعلام کردند مخالف اقدامات غیرقانونی ایالات متحده آمریکا هستند یا در عمل هم میتوانند کاری برای ما انجام دهند؟ در کل این موارد مسائل مهمی بود که در مذاکره وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران و طرف چینی به بحث گذاشته شده است. البته مسائل دیگری هم هست که در مورد آنها بحث شده است که یکی از آنها همین جنگ قرهباغ میان آذربایجان و ارمنستان در منطقه قفقاز است که حساسیتهای زیادی به وجود آورده است. علاوه بر این مسائلی مثل عراق و سوریه هم همیشه مورد علاقه چین بوده است. چینیها همیشه علاقهمند هستند که در بازسازی این کشورها نقش داشته باشند و منافعی در آنجا دارند. در عراق که کشور ثروتمندی است و نیاز فراوانی به بازسازی دارد، چین چنین تمایل دارد و چون عراق با ایران رابطه خوبی دارد، این مذاکرات ممکن است انجام شود. در مورد سوریه هم که ایران نفوذ دارد مساله همینطور است.
بعد از سفر ظریف و مانوری که برخی از دولتمردان روی قرارداد راهبردی ایران و چین داشتند، خبری مبنی بر پیشنهاد متفاوت و غیرمنتظره چین به ایران برای حضور کشورهای منطقه برای حل و فصل مسائل برجام و سایر موضوعات منتشر شد. آیا میتوان گفت وزارت خارجه ایران از چنین پیشنهادی غافلگیر شده است؟
کلمه غافلگیری کمی تند است. در کل میدانیم چین کشور ملاحظهکاری است و اولویت اول آن مساله اقتصاد و توسعه اقتصادی است. روابط اقتصادی با کشورهای دیگر برای چین اهمیت زیادی دارد و در سیاست خارجی این کشور تعیینکننده است. میدانیم قرارداد 25ساله ایران و چین چیزی نبوده که ما بخواهیم به سرعت از آن نتیجه بگیریم و اقتصاد ما را متحول کند؛ بلکه اقدام درازمدتی بود. اما ممکن است پیشنهاد چین برای طرف ایرانی بیانی جدید بوده باشد که چین از کشورمان بخواهد با کشورهای عربی جنوب خلیجفارس گفتوگو کند. اما باید توجه داشت که این مساله چیزی است که جمهوری اسلامی ایران هم آن را میخواهد و اتفاقاً چین میتواند کمککننده باشد. جمهوری اسلامی ایران بارها طرحهایی هم مانند صلح هرمز و پیمان امنیتی منطقه و... داده است که اتفاقاً در همین دولت هم ارائه شده و این طرفهای مقابل به ویژه عربستان سعودی بودهاند که نپذیرفتهاند. طرفهای دیگر هم که از عربستان سعودی پیروی میکنند. بنابراین، این نکته مهم است که ما بدانیم چنین گفتوگوهایی برای ما مشکل نیست و جمهوری اسلامی ایران آمادگی کامل دارد که با کشورهای جنوب خلیجفارس در مورد یمن که آنها حساس هستند، یا در رابطه با عراق، لبنان و... گفتوگو کند. اگر چینیها بتوانند کمک کنند بعید است که طرف ایرانی مانع چنین گفتوگوهایی شود و از این امر اجتناب کند، برعکس استقبال هم میکند. بنابراین وقتی چینیها این پیشنهاد را مطرح میکنند خودشان هم باید پا پیش بگذارند و میانجیگری کنند چراکه جمهوری اسلامی ایران قبلاً نشان داده به این گفتوگوهای منطقهای علاقهمند است.
طرف چینی برای حل و فصل مسائل از حضور همه طرفهای درگیر در خلیجفارس صحبت کرده است. با توجه به مشکل اساسی ایران و اسرائیل آیا ممکن است چین چنین شرطی داشته باشد؟ واکنش ایران چه خواهد بود؟
ایران قطعاً راضی نیست و این کار را انجام نمیدهد که در مساله درگیر باشد که اسرائیل هم حضور داشته باشد اما بعید میدانم که مدنظر چینیها یک طرح جامع باشد که تمام خاورمیانه را دربر بگیرد. جمهوری اسلامی ایران هم با کشورهای دیگر مشکلی ندارد؛ غیر از عربستان و امارات و یکی دو کشور کوچک منطقه. ما با عراق مسائل دوجانبهای داریم که حل و فصل میشود و با سوریه و لبنان رابطه خوبی داریم و با کشورهای شمال آفریقا هم مشکل خاصی نداریم. در خلیجفارس با عمان و قطر و کویت مشکل جدی نداریم. پس فقط عربستان و امارات هستند اما بیشترین رابطه چین هم با آنهاست و چین نمیخواهد به این رابطه ضربه بخورد. من مطمئن هستم بعد از مطرح شدن توافق 25ساله میان ایران و چین، چینیها دلخور شدند که چرا این قرارداد علنی شده است. اعراب و امارات به چین فشار آوردند که این فشار باعث شده چینیها به دنبال راهحلی بگردند تا مشکلشان را حل کنند اما حل شدن این مشکلات کار سادهای نیست چرا که ما در اوج اختلاف با ایالات متحده آمریکا هستیم و آمریکا به کشورهای عربی اجازه نمیدهد به ایران نزدیک شوند. به ویژه که هر دو کشور توسط دو ولیعهد اداره میشوند و پایههای مستحکمی ندارند. به ویژه در عربستان آمریکا اگر نافرمانی احساس کند میتواند جانشینان یا رقبا را علیه ولیعهد تقویت کند. چنین کاری برای ایالات متحده آمریکا ساده است و افرادی هم هستند که برای جانشینی گزینه محسوب شوند. بنابراین راهکاری که چین برای توافق با ایران خواسته ساده نیست و به نظرم تا تکلیف انتخابات آمریکا معلوم نشود و بحران میان ایران و ایالات متحده آمریکا آرامتر نشود چندان نتیجه نمیگیرد.
اینکه اشاره کردید تا قبل از انتخابات آمریکا این مساله راه به جایی نبرد آیا میتواند به این معنی باشد که انتخاب جو بایدن میتواند روی روابط جدید چین و ایران و کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس اثرگذار باشد یا به عبارتی آن را متحول کند؟
اگر بایدن سیاستهای دوره اوباما را در پیش بگیرد، قطعاً تاثیرگذار است. چراکه اعراب خلیجفارس بسیار به اوباما فشار میآوردند تا کاری کند و فشارها را بر جمهوری اسلامی ایران افزایش دهد. اما اوباما همیشه همانطور که در رسانههای داخلی ما هم منتشر میشد، به اعراب اصرار داشت که بروید با طرف ایرانی مذاکره کنید. شما در یک منطقه هستید و باید خودتان مسائل خودتان را حل و فصل کنید. یعنی در آن موقع اوباما نمیخواست طرف یکی را بگیرد. از اینرو اعراب خلیجفارس خیلی از اوباما ناامید بودند و به همین جهت برای انتخاب ترامپ هزینه کردند و الان هم برای انتخابات جدید هزینه میکنند که بایدن روی کار نیاید. بنابراین اگر جو بایدن بخواهد همان سیاستهای اوباما را اجرا کند، اینها پشتوانه خود را از دست میدهند چراکه آنها به دنبال رئیسجمهوری در آمریکا میگردند که با خشونت رفتار کند. به همین خاطر است که چون اعراب امید زیادی به اینکه در انتخابات پیشرو در ایالات متحده، ترامپ مجدداً پیروز شود ندارند و فکر میکنند اگر بایدن بیاید ممکن است همان سیاست اوباما را در پیش بگیرد، به دنبال پشتیبان دیگری میگردند. الان بایدن حساسیتهایی در مورد عربستان نشان داده و مساله خاشقجی را مطرح کرده است که نشانه مهمی است. از اینرو اعراب از اسرائیل پشتیبانی کردند.
یکی از دلایلی که اعراب با اسرائیل رابطه برقرار کردند این است که به انتخابات آمریکا و سیاست دموکراتها مطمئن نیستند که از آنها حمایت جدی میکند یا خیر. به نظر من اینها اسرائیل را در منطقه به عنوان حامی وارد کردند که بتواند در مواقعی که حمایت آمریکا کم میشود به آنها کمک کند. ایالات متحده آمریکا هم راضی است چراکه خودش میخواهد در منطقه حضور کمتری داشته باشد و به سمت شرق دور و چین برود؛ برای همین بدش نمیآید اسرائیل بخشی از حمایتهایی را که پیشتر آمریکا از کشورهای جنوبی خلیجفارس میکرد به عهده بگیرد. در این صورت هم جایگاه اسرائیل از دید آمریکا در منطقه تقویت میشود و هم درآمدهایی که کسب میکند از این نظر برای آمریکا مفید خواهد بود. بنابراین به نظر من اگر بایدن روی کار بیاید موضع اعراب جنوب خلیجفارس تا حدی تضعیف میشود و اگر بایدن سیاست اوباما را در پیش بگیرد، آنها به مذاکره راضیتر میشوند و این همان چیزی است که چینیها به آن علاقه دارند.
در صورت پیروزی ترامپ چطور؟ ممکن است رویکرد او در دولت جدید در قبال ایران و چین تغییر کند؟
من تصور میکنم خیلی نمیتوان به تغییر رویکرد امیدوار بود. نسبت به چین که نهتنها تغییر رویکرد در جهت بهبود رابطه شکل نمیگیرد بلکه ترامپ سختگیرانهتر هم عمل میکند. هدف ترامپ این بود که شرکتها را به داخل آمریکا بیاورد و از طرف دیگر چین نتواند هر محصولی را به آمریکا صادر کند و مردم از تولیدات داخلی استفاده کنند. الان که اقتصاد آمریکا تضعیف شده و موجب بیکاری نزدیک به 40 میلیون نفر شده است، ترامپ سیاستهای قبلی را در ارتباط با چین بیشتر دنبال میکند. در ارتباط با ایران هم همینطور. هرچند که خودش میگوید بعد از انتخابات با ایران به توافق میرسد اما من فکر میکنم که سختگیریها را رها نخواهد کرد و فشارها را برای افزایش تحریمها بر کشورهای دیگر هم ادامه خواهد داد. هرچند فعلاً نمیتوان آینده را دقیق ارزیابی کرد، اما من نمیتوانم تصور کنم اگر ترامپ دوباره روی کار بیاید موضعش را در ارتباط با ایران نرم کند. از طرفی باید دید موضع طرف ایرانی چیست و در وضعیت اقتصادی که دارد چه سیاستی را میخواهد در داخل و خارج تغییر دهد. برای پاسخ به اینها باید دستکم تا سه هفته دیگر که انتخابات برگزار میشود، صبر کرد.