جان و نان
نگاهی به مهمترین رخدادهای نیمه نخست سال 1399 خورشیدی
هیچ واژهای به اندازه و آوازه «کرونا» نمیتواند تمام نیمه نخست سال 1399 خورشیدی را توصیف کند. ویروس ناشناخته و مرموزی که شرق تا غرب گیتی را درنوردید و در ستاندن جان آدمیان و تلخ و صعبالحصول کردن نان سفرههای آنان، میان کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه و آسیا یا آمریکا و اروپا تفاوتی قائل نشد. چنان که هفت ماه است در ایران ما هم میتازد و تاکنون بیش از 24 هزار قربانی از میان هممیهنان ما گرفته است.
هر چند نخستین خبر رسمی درباره مرگ بر اثر کووید 19 در ایران شامگاه چهارشنبه 29 بهمن 98 اعلام شد و تصور نمیشد چندان دامنگیر شود اما بهار و تابستان 99 هم دستبردار نبود و اکنون در آغاز پاییز نگرانیها نهتنها فروننشسته که افزایش یافته است.
با این وصف، گزاف نیست اگر بخواهیم سیاست و اقتصاد و اجتماع و حتی آیینهای دینی و فرهنگی و هنری در نیمه نخست سال را تنها با یک کلمه توصیف کنیم: کرونا.
شیوع ویروس کرونا بر «بازار شب عید» تاثیر گذاشت و کسادی بیسابقهای را بر کسبوکار مردم حاکم و گردشگری را تعطیل کرد.
در ایام نوروز مردم به جای سفر در خانه نشستند و حتی روز سیزده هم به دشت و دمن نزدند و سیزده را به در نکردند و اندکاندک این نگرانی شکل گرفت که کسبوکار و اقتصاد و معیشت چه میشود؟
دوگانه سلامت و اقتصاد
وام یکمیلیونی به یارانهبگیران و تمهید وامهایی برای کارفرمایان هر چند در کلان خود اعداد قابل توجهی میشدند که در وضعیت تحریم، تامین آن هم آسان نبود اما کجا کفاف هزینههای خانوارها و بنگاهها را میداد و اینگونه بود که با پایان تعطیلات نوروزی این دوگانه شکل گرفت: جان یا نان؟
برخی از دولت خواستند همهجا را تعطیل کند تا با قرنطینه کامل، ویروس را به در کنیم و بعد زندگی عادی را از سر گیریم و یک چند دغدغه نان را فرونهیم و جان را مقدم بداریم و بعضی هشدار میدادند قرنطینه کامل هم کرونا را از میان نمیبرد و با ما هست و استمرار تعطیلات، تنها بنگاهها را به ورشکستگی میکشاند و شخص رئیسجمهور و دولت او به نظر دوم اعتنا کردند و از اول اردیبهشت و به تدریج کسبوکارها از سر گرفته شد و این در حالی بود که آمار مرگ روزانه 100 تا 150 نفر تنها در میانه بهار به 50 تا 70 نفر فروکاست و دوباره سیر صعودی گرفت.
با این حال راهبرد «هم جان هم نان» یا توجه توأمان به سلامت و معیشت مردم در دستور کار قرار گرفت، هر چند که پیدا بود بیم شورش گرسنگان و بیکارشدگانی که از حقوق تضمینشده ماهانه و درآمد مستغلات برخوردار نیستند و اندوختهای ندارند و نان شب خود را با کار در همان روز به کف میآورند، در این تصمیم نقش پررنگتری داشته است.
استراتژی تسکین
در این میان برخی هم تصمیمگیران را متهم کردند به «استراتژی تسکین» روی آورده و آن را باور دارند و از اینرو تعطیل و قرنطینه نمیکنند. استراتژی تسکین بر بنیاد تئوری «ایمنی گلهای» استوار است. به این معنی که در تاریخ بشر و دیگر گونهها بر اساس اصل «انتخاب طبیعی» بیماریهایی آمدهاند و رفتهاند و با نابود شدن بخشی از جمعیت (= گله) دیگران جان به در برده و مصونیت یافتهاند.
در معادلگزینی فارسی البته به جای ایمنی گلهای، از تعبیر «ایمنی جمعی» استفاده میشود تا محترمانهتر باشد و میان انسان و دیگر گونهها تمییز قائل شود ولی چون بحث انسان در میان است و جان یک نفر هم اهمیت دارد به صراحت از آن گفته نشد.
منحصر به ایران هم نبود. در بریتانیا نخستوزیر بوریس جانسون صراحتاً از استراتژی تسکین سخن به میان آورد و موج انتقادها را که دید به «استراتژی سرکوب» روی آورد و البته خود نیز به کرونا دچار شد و طعم و درد آن را چشید و تا یک قدمی مرگ هم رفت!
در استراتژی تسکین اصل بر این است که نمیتوانیم کرونا را در کوتاهمدت و حتی میانمدت از بین ببریم و ناگزیریم با آن زندگی کنیم؛ منتها باید مدیریت شود.
بر این اساس تصمیم گرفته شد هر فعالیتی که تاثیر مستقیم و گسترده بر اقتصاد ندارد تعطیل شود و برای اولینبار نماز جمعه هم برگزار نشد و درهای حرمها را در مشهد و قم و ری و جاهای دیگر به روی مشتاقان بستند و اگر حمایت عالیترین مقام نظام و مراجع نبود چهبسا تنشهای اولیه ادامه مییافت چراکه برخی از مومنان با باور به شفابخشی به بارگاههای مذهبی متوسل میشوند و تعطیل شدن آنها در ایام شیوع بیماری را برنمیتابند.
گردشگری؛ بالاترین زیان
مهمترین فعالیت اقتصادی که از شیوع کرونا در ایران و جهان متضرر شده بیگمان صنعت گردشگری است و گفته میشود خسارت وارده به گردشگری ایران طی اسفند 98 و شش ماه نخست سال 99 تا هفت هزار میلیارد تومان نیز برآورد شده و جدای از مشاغل مرتبط و غیرمستقیم 13 هزار راهنمای تور را بیکار کرده است.
گل بود به سبزه نیز آراسته شد!
توقف انتشار نشریات چاپی تا پایان فروردین 99 از دیگر رخدادهای قابل اشاره و مرتبط با کروناست که این نگرانی را ایجاد کرد که با استمرار این وضعیت، بهطور کامل از رمق بیفتند و خوشبختانه این اتفاق نیفتاد، کمااینکه خواننده این سطور، این متن را بر صفحات نشریه چاپی میخواند.
همزمان با شیوع کرونا و تشدید تحریمها دولت با یک بداقبالی دیگر هم روبهرو شد و آن کاهش فاحش قیمت نفت بود تا به یاد ضربالمثل مشهور بیفتیم: گل بود به سبزه نیز آراسته شد!
در رخدادی جالب قیمت نفت به صفر هم رسید و حتی گفته شد که منفی هم شده یعنی باید چیزی دستی بدهند تا نفت را ببرند و همین سبب شد این تیتر سرخوشانه بر صفحه نخست روزنامه کیهان در روز چهارشنبه سوم اردیبهشت 1399 بنشیند: «میخواستند صادرات نفت ایران صفر شود، قیمت نفت آمریکا زیر صفر رفت».
داستان البته از این قرار بود که در بورس کالا نفت را برای سه ماه بعد پیشفروش میکنند و تا آن زمان، خریدار میتواند نفتی را که خریده و سررسید تحویل آن سه ماه دیگر است در بورس بفروشد و چنانچه تا سررسید نفروخته باشد کالایی را که خریده باید تحویل بگیرد.
تقاضا و مصرف اما به سبب شیوع کرونا به شدت کاهش یافته و انبارها همچنان پر بود و در نتیجه کسی که نفت را با پیشفرض مصرف عادی قبلی و مثلاً با سررسید سوم اردیبهشت خریده بود ناگزیر بود به هر قیمت بفروشد چون انبار جا نداشت و نمیخواست یا نمیتوانست متحمل هزینه انبارداری شود.واقعیت مهمتر البته این بود که قیمت نفت آمریکا ربطی به ایران ندارد و قیمت نفت ما متاثر از برنت و اوپک است و مشکل اصلی ایران تحریمها و کاهش تولید بود و در مرتبه بعد 20دلاری شدن قیمت نفت.
شوک داماد
اتفاق خبرساز دیگر در اردیبهشتماه گفتوگوی اردشیر زاهدی وزیر خارجه رژیم پهلوی با بیبیسی بود. او که یک چند داماد شاه هم بوده به تندی به سیاستهای آمریکا علیه ایران خصوصاً در نقض برجام تاخت و خشم براندازان را برانگیخت.
عزل وزیر صمت
در همین ماه رئیسجمهوری برای اولینبار یک وزیر را برکنار کرد. کاری که در دوره آقای احمدینژاد معمول بود اما آقای روحانی در تمام چهار سال دولت نخست و سه سال اول دولت دوم از آن پَرهیخت.
از رضا رحمانی وزیر صنعت، معدن و تجارت (صمت) هم البته ابتدا خواسته شد استعفا کند اما او گفت «حجت شرعی نیافته است».
مهمترین دلیل برکناری رضا رحمانی این بود که رئیسجمهوری و رئیس دفتر او انتظار داشتند برای تشکیل وزارت جدید «تجارت و خدمات بازرگانی» بکوشد تا از هم جدا شوند اما گویا وزیر برعکس عمل کرد شاید چون میدانست اگر قرار بر جدایی باشد او نه به عنوان وزیر بازرگانی معرفی خواهد شد و نه صنایع و احتمالاً تصور میکرد رئیسجمهوری مخاطره نخواهد کرد تا او را کنار بگذارد تا ناگزیر از معرفی وزیر جدید به مجلسی نباشد که علاقه و نسبتی با دولت ندارد.
این تصور اما نادرست بود و رضا رحمانی برکنار شد. هر چند که مجلس جدید به وزیر پیشنهادی رای نداد تا حال که دست آن از استیضاح و برکناری وزیران دیگر به سبب توصیههای کلان و شرایط خاص کشور کوتاه است هم مانوری داده باشند و هم افکار عمومی، مجلس را نسبت به وضعیت صنعت خودرو بیتفاوت نداند.
طُرفه اینکه این گفتار در نخستین روز مهرماه تحریر میشود و همچنان وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزیر ندارد. قیمت خودرو سر به فلک کشیده و یکی از خبرهایی که در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود فروش اقساطی خودرو «دنا پلاس» به نمایندگان مجلس جدید است.
شاید وقتی دیگر؟
خرداد 1399 پایان حضور 12ساله علی لاریجانی بر کرسی ریاست مجلس شورای اسلامی بود و پس از آن عملاً غایب است و تنها درباره سند توافق 25ساله با چین نام او بر سر زبانها افتاد چراکه گفته شد از جانب رهبری عالی نظام، او مامور پیگیری و هماهنگی شده است.
در این میان شایعه عزم علی لاریجانی برای کاندیداتوری در انتخابات آتی ریاستجمهوری نیز شنیده میشود. هر چند که پرونده اکبر طبری -معتمد برادرش در دستگاه قضا- ضربه سنگینی به اعتبار خانوادگی لاریجانیها وارد ساخت و حمایت سید محمد خاتمی از او مانند حسن روحانی بهرغم تعلق به اردوگاه اعتدالگرایان نیز با توجه به سابقه اصطکاک با دولت اصلاحات در دوره ریاست بر سازمان صداوسیما محتمل نیست و تنها حزب کارگزاران سازندگی به صورت تلویحی تمایل نشان داده و تازه این در صورتی است که با شکست ترامپ و احیای برجام امید به جامعه بازگردد و تمایل جدی برای روی کار آمدن یک نظامی جوان و زاده یا بالیده دهه 40 وجود نداشته باشد.
مهمترین تفاوت مجلس یازدهم با سلف خود را اما نباید در نشستن محمدباقر قالیباف -نامزد سه دوره انتخابات ریاستجمهوری- به جای علی لاریجانی دانست که از اساس از جنس دیگری است و هر قدر برای بخشهایی از جامعه که در انتخابات دوم اسفند 98 شرکت نکردند جدی نیست برای اصولگرایان موضوعیت دارد.
نمیتوانم نفس بکشم
در خردادماه، آمریکا ناگهان کانون اعتراض شد. شورش سیاهان در اوج همهگیری کرونا به خاطر انتشار تصویر تکاندهندهای بود که نشان میداد «درک شاوین» پلیس شهر «مینیاپولیس» زانوی خود را روی گلو و گردن «جرج فلوید» سیاهپوست گذاشته و به التماسهای او وقعی نمینهد تا مرد سیاه میمیرد.
این ویدئو موجی از خشم و نفرت را در آمریکا برانگیخت و دهها شهر در ایالتهای مختلف دستخوش اعتراض و آشوب و خشونت شدند و کار به آتشسوزی در کنار کاخ سفید هم کشید و واکنش دونالد ترامپ و بهکارگیری تعبیر «تروریسم داخلی» برای اعتراضات آن را شعلهورتر ساخت.روزنامه «واشنگتن پُست» نیز همه کلماتی را که جرج فلوید طی آن شش دقیقه بر زبان آورده از ویدئوی موجود پیاده و منتشر کرد و توجهات بیشتری به این قضیه جلب شد.
مرد تنومند 40ساله در این فیلم با لحن ملتمسانه مثل یک کودک درمانده در پایان میگوید «مامان» و بعد ساکت میشود. او بارها میگوید «نمیتوانم نفس بکشم» و همین به شعار اصلی معترضان تبدیل شد و در ایران آیتالله خامنهای نیز گفتند: «زانوی آمریکاییها روی گلوی ملتهاست و نمیتوانند نفس بکشند» و این جمله را تعمیم دادند.
از ساختوساز تا تاختوتاز!
در همین ماه، محاکمه اکبر طبری -معاون اجرایی قوه قضائیه- در دوران ریاست آقای صادق لاریجانی آغاز شد و در پایان به صدور حکم 31 سال حبس برای او انجامید.
از جلسات دادگاه آن بخش که ادعا میکند رفقایی داشته که اگر میخواسته کل لواسان را هم به نام او سند میزدند بازتاب بیشتری در افکار عمومی داشت و دستمایه طنز و طعنه فراوان شد.
دادگاه روشن کرد قرار بوده او ساختوساز کند اما عملاً تاختوتاز میکرده است!
نکته درخور توجه این بود که تنها یک سال قبل دفتر آقای صادق لاریجانی درباره اتهامات او اعلام کرده بود: «برخی از اتهامات مطرحشده درباره معاون اجرایی حوزه ریاست، قبلاً در دادسرا بررسی شده و کذب بودن آنها محرز شده بود. رئیس قوه قضائیه پیشین هم خود مستقلاً آنها را بررسی کرده و خلاف بودن آنها برای او محرز شده بود. اگر مدعیان، مدعی وجود اتهاماتی دیگر هستند چرا در طول 10 سال آنها را با رئیس قوه قضائیه در میان نگذاشتند؟»
تنها سه ماه بعد و در سوم مهر 98 البته سیدابراهیم رئیسی در مقام رئیس جدید قوه قضائیه در حاشیه هفتمین اجلاسیه خبرگان رهبری در دور پنجم گفته بود: «در خود قوه با مواردی مواجه و متوجه شدیم رشوههایی اخذ شده که بهتآور است. از آپارتمانهای 600متری تا ویلاهای چهار هزارمتری در شمال که در نوع خود کمنظیر است. البته متهمان بازداشت شدهاند و اموال نامشروعشان هم ضبط شده است.»
این آپارتمانها همانهایی است که در حکم رسانهای شده در 22 شهریور هم به آنها با صراحت و جزئیات بیشتر اشاره شده است: «سه دستگاه آپارتمان مسکونی در برج رومای تهران به مساحتهای 633 و 388 و 380 مترمربع، یک واحد آپارتمان مسکونی در منطقه پاسداران به مساحت 633 مترمربع، پنج قطعه زمین در بابلسر، زمین مشجر در نجارکلای لواسان به مساحت 1675 مترمربع» و موارد دیگر که نشان میداد بررسی یک موضوع واحد در دو دوره چقدر میتواند متفاوت باشد چندان که در یکی احراز و اطمینان نیاورد و در دیگری به ضبط اموال و حکم حبس بینجامد. هر چند برخی معتقدند اگر اکبر طبری در دادگاه ویژه بررسی مفاسد اقتصادی که با استجازه از رهبری تشکیل شده و امکان تجدید نظر در آن وجود ندارد و وکلای آن نیز محدودند محاکمه شده بود چهبسا حکم اعدام برای او صادر میشد و از این نظر کلاه خود را باید بالا بیندازد!
باز هم فضای مجازی
مجلسیان جدید که با شعارهای اقتصادی فراوان تشکیل شده بود در نخستین بحثها سراغ فضای مجازی رفتند و در پی آن شایعه بستن اینستاگرام پیچید و بامزه اینکه اینگونه خبرها در کانالهای تلگرامی دستبهدست میشد، حال آنکه این پیامرسان فیلتر شده، یا در توئیتر فیلترشده توئیت میگذاشتند که خود نشان میداد فیلترینگ و بستن کارایی ندارد و چنانچه بخواهند اینستاگرام را هم ببندند تنها برای شماری از کسبوکارهای نو دردسر ایجاد میکند وگرنه با فیلترشکن باز در دسترس خواهد بود.
فراکسیون سیر و عدس
در این هنگامه ناگهان خبر رسید که یکی از پیشنهادها در مجلس جدید تشکیل فراکسیون «سیر و عدس» بوده است و این هم اسباب مطایبههای فراوان شد.
جالب اینکه در ادبیات ایران، مطالبه سیر و عدس، نماد و نشانه «ناسپاسی در مقابل مائده آسمانی» است. چنان که در مثنوی معنوی، مولانا میگوید:
مائده از آسمان در میرسید
بی شَرا و بیع و بی گفت و شنید
در میان قوم موسی چند کس
بی ادب گفتند کو سیر و عدس؟
منقطع شد، خوان و نان از آسمان
ماند رنج و بیل و داسمان
واژه «داس» در مصراع آخر میتواند ما را به رخدادی دیگر در همین بازه زمانی پیوند بزند: قتل رومینای 13ساله با داس پدر. جدای اینکه پدر اطمینان داشته به خاطر قتل فرزند قصاص نخواهد شد حال آنکه اگر بخواهد پسر خواستگار را از سر راه بردارد مجازات قصاص در انتظار اوست و در نهایت به 9 سال حبس محکوم شد، این پرسش هم درگرفت که وقتی دختر نوجوان هشدار میداده اگر مرا به خانواده تحویل دهید پدرم مرا خواهد کُشت چرا به این نگرانی توجه نشده و چرا نهاد واسطِ اجتماعی وجود ندارد که در این مواقع به داد کسی برسد که یاری میخواهد و خانه دیگر برای او پناهگاه امن نیست.
از خبرهای قابل توجه در تیرماه میتوان به واکنش افکار عمومی در فضای مجازی در قبال خبر اعدام سه جوان محکوم به اعدام در حوادث آبان 98 (اعتراض به افزایش قیمت بنزین) به نامهای امیرحسین مرادی، محمد رجبی و سعید تمجیدی با هشتگ «اعدام نکنید» اشاره کرد که در نهایت به دستور «اعاده دادرسی» و توقف اجرای حکم اعدام انجامید.
خبرگزاری قوه قضائیه گزارش داد آقای رئیسی این دستور را مستند به ماده 477 صادر کرده است. در پایان شهریور تصور میشد هشتگ و موج مشابه برای «نوید افکاری» هم به نتیجه مشابهی میانجامد اما این اتفاق نیفتاد، با این توضیح که مورد دوم «قصاص» بوده و رضایت اولیای دم باید جلب میشده است.
برجام زنده است
نیمه اول سال با دو پیروزی برای دستگاه دیپلماسی -دو بار شکست دونالد ترامپ برای استفاده از مکانیسم ماشه یا بازگشت خودکار تحریمهای ایران در سازمان ملل- به پایان رسید تا روشنتر شود که برجام چه دستاوردهایی داشته ولو منتقدان همچنان در موضع انکار و تحقیر باشند و چهبسا در انتظار ماندن او در کاخ سفید!