رابطه شکستنی
آیا چین خط قرمز جدید سیاست خارجی ایران است؟
فرزین زندی: دو هزار و پانصد سال پیش یعنی درست در زمانی که خشایارشاه، آتن را درمینوردید، «سان تِزو» استراتژیست مشهور چینی، در حال نگارش اثر جاودانه خود «هنر جنگ» بود. این کتاب که یکی از ستونهای استراتژیک فرهنگ نظامی-سیاسی چین باستان بهشمار میرود، قرنهاست که در متن سیاستورزی این کشور قرار دارد. در مورد رابطه تاریخی چین با همسایگان خود به ویژه ایران شاید نمودِ این جمله از سان تزو است که میگوید: «در صورتی که میدانیم جادهای خطرناک در پیش رو است، حتی اگر این جاده، بهترین و کوتاهترین باشد، نبایستی در آن قدم نهاد» این روزها بیشتر برای ما ملموس باشد. در سالهایی که سیاستمداران ایرانی، دچار فراموشیِ گزینشی نسبت به شعار «نه شرقی، نه غربی» شدهاند و چین را همپیمان استراتژیک ایران میخوانند اما مقامات پکن، اساساً ایرانِ امروز را در معادلات استراتژیک خود حتی در ابتکار «یک کمربند-یک راه» که بر مبنای جاده ابریشم تاریخی استوار است، وارد نمیکنند. چین، نه امروز بلکه از چهار دهه قبل، نابرادری خود را چه در جنگ ایران و عراق و در مورد فروش تسلیحات و پشتیبانی رشکبرانگیز لجستیک از عراق و چه در مورد پرونده هستهای و در ماجرای رایهای منفی پیدرپی در صدور قطعنامههای سازمان ملل علیه ایران، ثابت کرده است. با این حال، ظاهراً اهمیت گرم نگهداشتن تنور رابطه با پکن برای ایران به قدری شایان است که برخی مسوولان تاب سخن گزنده در برابر «شریک استراتژیک» خود را ندارند. درست در همینجاست که به نظر میرسد منافع ملی، با منافع برخی افراد، دچار تعارض شده و اولویتهای جناحی-گروهی در راس امور قرار میگیرد. البته ناگفته پیداست، در وضعیتی که چارچوب سیاست خارجی و امنیتی ایران، به گونهای طراحی شده است که «دوستان» انگشتشماری در دایره آن قرار میگیرند و از قضا، دوست مهمی که میتواند در این وضعیت متاثر از تحریمهای فلجکننده، راه تنفسی برای تهران مهیا کند پکن است، از اینرو آزردن اژدهای زرد، که برای تصاحب جایگاه قدرت اول اقتصاد جهانی هم خیز برداشته است، برای سیاستمداران ایرانی مقرونبهصرفه به نظر نمیرسد.
در عین حال، منافع چین، هم به لحاظ مبانی هنجاری مشترک و قرابت جغرافیایی با ایران و هم از دریچه برخی ضرورتهای ژئوپولتیک، همپوشانیهایی با منافع ایران دارد و همین مساله که ریشه در تاریخ دو کشور دارد، در برخی مقاطع موجب همراستا شدنِ راهبردها و خطمشیهای دو کشور شده و منافع طرفین را حاصل کرده است. به هر ترتیب، تنش لفظی اخیر بین سخنگوی وزارت بهداشت و سفیر چین، فصل تازهای در روابط دو کشور گشود تا «نگاه» سنتی به چین به عنوان «همسایه باستانیِ سر به زیر» دستخوش تغییر به سمت «شبهاستعمارگری گستاخ» شود. متاثر از چنین تحولی، قطبی شدن فضای سیاسی کشور، زنگها را به صدا درآورد. در این میان، حمایت گسترده و متعصبانه از چین به ویژه در بین گروههایی که همواره دایهدار «استقلال» سیاسی به ویژه از غرب بودند بیش از هر چیز ما را بر آن داشت تا در این پرونده، به تبدیل شدن چین به «خط قرمز»ی جدید در عرصه سیاست خارجی ایران بپردازیم.