محل دغدغه
رونق بورس تهدید است یا فرصت؟
نقدینگی سرگردان جامعه که بعضاً آن را به هیولای نقدینگی تعبیر میکنند چند وقتی است بازار سرمایه را نشانه گرفته است. خلق روزانه بیش از هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید توسط بانکها و چشمانداز تورمی اقتصاد در کنار حمایت آگاهانه دولت از بازار سرمایه (از طریق وضع قوانین مالیاتی چون معافیت تجدید ارزیابی یا احتمال اخذ مالیات از محل سود سرمایهگذاریهای غیرمولد و همچنین محدودیتهای قانونی انتقال پول در بازار ارز) دستبهدست هم دادهاند تا این روزها خرید سهام در بورس انتخاب اول بسیاری از سرمایهگذاران محسوب شود.
نقدینگی سرگردان جامعه که بعضاً آن را به هیولای نقدینگی تعبیر میکنند چند وقتی است بازار سرمایه را نشانه گرفته است. خلق روزانه بیش از هزار میلیارد تومان نقدینگی جدید توسط بانکها و چشمانداز تورمی اقتصاد در کنار حمایت آگاهانه دولت از بازار سرمایه (از طریق وضع قوانین مالیاتی چون معافیت تجدید ارزیابی یا احتمال اخذ مالیات از محل سود سرمایهگذاریهای غیرمولد و همچنین محدودیتهای قانونی انتقال پول در بازار ارز) دستبهدست هم دادهاند تا این روزها خرید سهام در بورس انتخاب اول بسیاری از سرمایهگذاران محسوب شود. افزایش روزانه شاخص بورس که منشأ آن عمدتاً ورود پولهای جدید است، اگرچه از دیرباز هدف و آرزوی مسوولان سازمان بورس محسوب میشده، اما اینبار به دغدغه و نگرانی آنها بدل شده است. نمودار مربوطه نمایانگر تغییرات شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران در بازه یک سال اخیر است که از حدود 160 هزار واحد به نزدیک 450 هزار واحد رسیده است. البته باید توجه داشت که در مهرماه 96 و قبل از جهش ارزی، شاخص کل بورس حدود 86 هزار واحد با قیمت دلار حدود 4000 تومان بوده است و در حال حاضر و با قیمت دلار 13500 تومان، افزایش شاخص تا حدود 300 هزار واحد را میتوان متاثر از افزایش قیمت ارز دانست. در این شرایط که نمودارها حاکی از آن است که شاخصهای بازار، قیمتهای متناسب با واقعیتهای اقتصادی روز را پشت سر گذاشتهاند، سازمان بورس نگران است که در صورت ادامه این روند، افزایش بیش از حد قیمتها منجر به تشکیل حباب قیمتی شده و در آینده دور یا نزدیک، بازار در معرض ریزش شدید ناشی از فروکش کردن ناگهانی حباب قرار گیرد و بسیاری از سرمایهگذاران با ضرر و زیان چشمگیری مواجه شوند. البته پیشی گرفتن قیمت سهم از ارزش ذاتی آن لزوماً به معنای حباب قیمتی نیست. اگرچه در آینده دور یا نزدیک، بیتردید قیمت بازار و قیمت ذاتی هر دارایی بالاخره به هم نزدیک خواهند شد، اما در صورتی که سرعت افرایش نقدینگی کشور مهار نشود، ممکن است این قیمتهای ذاتی سهام شرکتها باشند که در شرایط ناپایدار اقتصادی و در صورت افزایش مجدد قیمت ارز و سایر محصولات، خود را به قیمت بازار برسانند. اگر فرض را بر این بگیریم که بانک مرکزی و دولت در راستای کاهش سرعت گردش پول و کاهش روند خلق نقدینگی قدم برمیدارند، ادامه گسیل پول به بازار سرمایه و خرید سهام بدون در نظر گرفتن واقعیات اقتصادی شرکتها، موجب ایجاد حبابهای قیمتی شده و قطعاً نگرانکننده خواهد بود. دولت نیز که در کنترل نقدینگی و هدایت آن به سمت بخش مولد اقتصاد، خود را در موقعیت موفقیت میبیند، به خوبی میداند که اگر برای پذیرش چنین حجم بیسابقهای از نقدینگی، ظرفیت مناسب در بازار اولیه فراهم نشود، هر لحظه ممکن است هیولای نقدینگی مجدداً به بخش غیرمولد اقتصاد بازگردد اما اینبار زخمخورده از تولید! با توجه به شرایط حاضر، دولت و سازمان بورس چه تمهیداتی میتوانند در نظر بگیرند تا تهدید فوق را تبدیل به فرصت کند؟ در این یادداشت کوتاه سعی شده است بهطور خلاصه به 10راهکار از میان اقداماتی که میتواند در این راستا موثر باشد، اشاره شود.
1- آموزش و اطلاعرسانی: سازمان بورس بهدرستی برنامه ارتقای دانش عمومی سرمایهگذاران در خصوص ماهیت فضای همراه با ریسک سرمایهگذاری در بازار سرمایه و هشدار به خریداران سهام جهت لزوم تنوعبخشی به داراییها و رجوع به صندوقهای سرمایهگذاری یا نهادهای تخصصی را در دستور کار قرار داده است. علاوه بر آن لازم است برنامههای آموزشی در خصوص اهمیت تحلیلهای مالی بنیادی و امکان انتقال تجارب قبلی داخلی و بینالمللی در شرایط مختلف بازار برای سرمایهگذاران در نظر گرفته شود.
2- سلب مسوولیت: امضای بیانیههای ریسک که بهدرستی لازمه آغاز خرید و فروش در بازار بورس است، نهتنها در زیانهای احتمالی سرمایهگذاران از سازمان بورس سلب مسوولیت میکند، بلکه هشداری به آنهاست مبنی بر اینکه معامله سهام در بورس با ریسک همراه است و تضمینی برای سود وجود نخواهد داشت.
3- افزایش شفافیت: بدون شک افزایش فشار به ناشران جهت ارسال اطلاعیههای به موقع و شفافتر کردن گزارشها در خصوص شرایط مالی و عملیاتی شرکتها، قدرت و سرعت تحلیل سرمایهگذاران را افزایش میدهد.
4- توسعه ابزارهای مشتقه و فروش تعهدی: بدون شک راهاندازی قراردادهای آتی و فروش تعهدی (که قرار است در بورس تهران بهزودی عملیاتی شود)، به بهینهتر شدن بازار کمک شایانی خواهد کرد. بهطور خاص، با فراهم شدن شرایط فروش تعهدی، امکان کسب سود از پایین رفتن قیمت سهام ایجاد شده و سرمایهگذاران حرفهای که قیمت تحلیلی یک سهم را پایینتر از قیمت بازار آن برآورد میکنند، امکان افزایش عرضه سهم مذکور از طریق اخذ موقعیت فروش تعهدی را خواهند داشت که نتیجتاً موجب جلوگیری از افزایش بیرویه و بعضاً کاهش قیمتها خواهد شد.
5- تسریع امکان انتشار اوراق سهام در بازار اولیه: کاهش موانع قانونی، تسهیل و تسریع توسعه بازار اولیه (افزایش سرمایهها و عرضههای اولیه) فارغ از اینکه در دوران رونق یا رکود بورس به سر میبریم امری لازم و مفید است که بهطور طبیعی موجب افزایش عرضههای اولیه در دوران رونق جهت جذب بخشی از نقدینگی موجود در بورس خواهد شد. توسعه بازار اولیه است که بخش واقعی اقتصاد را از محل رونق بورس بهرهمند میگرداند؛ وگرنه صرف معاملات سهام در بازار ثانویه فایده چندانی برای تولید ندارد. از اینرو اهتمام جدی به توسعه بازار اولیه از راهکارهای ضروری به منظور افزایش ظرفیت بورس برای پذیرش نقدینگی جدید قلمداد میشود.
6- توسعه صندوقهای پروژهای: تسریع در اعطای مجوز به شرکتهای بزرگ برای ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری پروژهای برای طرحهای جدید و جذب منابع مالی مورد نیاز از طریق عرضه اولیه سهام آن صندوقها نیز در عین افزایش ظرفیت بورس برای پذیرش منابع جدید، به توسعه اقتصادی کشور و ایجاد اشتغال کمک میکند.
7- همکاری با سازمان خصوصیسازی جهت تسریع هدفمند خصوصیسازی شرکتهای دولتی: مقطع فعلی، فرصت مناسبی برای واگذاریهای شرکتهای دولتی به بخش خصوصی است.
8- بررسی طرح راهاندازی صندوقی در بورس به نام صندوق یارانههای انرژی با هدف سرمایهگذاری در پروژههای سودآور حوزه انرژی کشور که منابع آن به اختیار افراد متقاضی از محل یارانههای آنان و در ازای دریافت سهام صندوق، تامین میشود.
9- وضع قوانین موقتی به منظور ایجاد محدودیت بیشتر در خرید اعتباری سهام در صورت تداوم وضعیت موجود.
10- حذف محدودیت نوسان روزانه سهام: در خصوص بازاری که بیمحابا رشد میکند و قیمت برخی سهمها از ارزش تحلیلی آنها فاصله زیادی میگیرد، وجود محدودیت کاهش قیمت، موجب کاهش حد ریسک زیان در ذهن خریداران سهام در قیمتهای بالا خواهد بود چراکه فرض آنها این است که در صورت ریزش قیمت، حد نوسان آن محدود است و لذا این محدودیت، به افزایش تدریجی بیرویه قیمت سهم دامن میزند. از طرف دیگر، ایجاد محدودیت افزایش قیمت در خصوص سهامی که بالاتر از قیمت ذاتی معامله میشود نیز موجب افزایش حجم معاملات در قیمتهای بالا شده که هم کاهش قیمت را سختتر میکند و هم تبعات سقوط احتمالی آتی آن را افزایش میدهد. نبود سقف و کف تغییر روزانه قیمت سهم، اگرچه امکان نوسان شدید را به وجود میآورد اما سرعت برقراری تعادل در قیمتها را نیز بهبود میبخشد. طبیعتاً در صورت مشاهده نوسانات شدید در یک سهم، امکان تعلیق نماد مربوطه و درخواست ارائه اطلاعات بروز توسط ناشر، ضروری خواهد بود.
بدون شک بسیاری از راهکارهای فوق مدنظر مسوولان سازمان بورس است و برخی نیز در حال پیادهسازی است. برخی پیشنهادها نیز ممکن است از نگاه آنان کارایی لازم را نداشته باشد. آنچه مهم است و قطعاً مورد تایید همه ذینفعان بازار است، بهره بردن از فرصت رونق بورس در جهت توسعه بخش مولد اقتصاد و کاهش احتمال تجربه زیان غیرمعمول توسط فعالان بازار بهخصوص سرمایهگذاران جدید است.