وضعیت مبهم
چرا روند شکلگیری و رشد شرکتهای خانوادگی پس از انقلاب کند شد؟
واحد اقتصادی از نظر منابع مالی، نیروی انسانی و دانش فنی خصوصاً در زمان شروع فعالیت با محدودیت مواجه است. موسسات برای حل مشکل، نیازمند همکاری و استفاده از منابع درون خانواده، دوستان، افراد یا منابع بیرونی هستند. انتخاب روشهای همکاری در تاسیس بنگاه اقتصادی به محدودیتهای گوناگون هر واحد وابسته است. یکی از مدلهای رایج تشکیل موسسات اقتصادی، بنگاه خانوادگی است.
واحد اقتصادی از نظر منابع مالی، نیروی انسانی و دانش فنی خصوصاً در زمان شروع فعالیت با محدودیت مواجه است. موسسات برای حل مشکل، نیازمند همکاری و استفاده از منابع درون خانواده، دوستان، افراد یا منابع بیرونی هستند. انتخاب روشهای همکاری در تاسیس بنگاه اقتصادی به محدودیتهای گوناگون هر واحد وابسته است. یکی از مدلهای رایج تشکیل موسسات اقتصادی، بنگاه خانوادگی است. نگاهی به تاریخچه شرکتها و واحدهای اقتصادی به ما نشان میدهد که نقش خویشاوندان و آشنایان در توسعه بنگاهها چقدر برجسته و حائز اهمیت است. موسساتی که برادران و پسران در عنوان خود دارند در تاریخ شرکتهای بزرگ، فراوان است. همچنین شرکتهایی که به کمک دوستان تاسیس میشوند از نظر تعداد قابل توجه هستند. عمده فعالیت اقتصادی در آغاز از سطوح کوچک شروع میشود. سرمایه و نیروی خانوادگی به آنها کمک میکند آسانتر محدودیت مالی را پشت سر بگذارند. همچنین اعتماد بین اعضای خانواده به آنها کمک میکند منافع موسسه را قربانی شرکتهای رقیب نکنند. همکاری، اتحاد، رشد و پیوند عاطفی در بین خویشاوندان در درون شرکت، در صورت مدیریت و نظارت پدر یا برادر بزرگ قادر است تنازعات درونی بین اعضا را تعدیل و در جهت پیشبرد اهداف شرکت هدایت کند.
مطالعهای که روی برخی از شرکتهای ایرانی مثل شرکتهای خیامی، لاجوردی، برخوردار، شرکت گلستان و... صورت گرفته، بیانگر این مساله است که شرکتها، کارکنان خود را در آغاز از میان آشنایان و همشهریان بر اساس شناخت قبلی، استخدام میکردند، همچنین مسوولیتهای مختلف در شرکت، عمدتاً به این افراد واگذار میشد.
تحول از یک بنگاه کوچک به یک موسسه بزرگ کاری به غایت سخت است به همین دلیل، در بین هزاران واحد و طی سالها، تعداد اندکی از موسسات کوچک قادر میشوند موسسه خود را توسعه دهند و به شرکتهای بزرگ تبدیل کنند.
تجربه شرکتهای خانوادگی در ایران
دهه آخر حکومت ناصری اولین شرکتها در ایران تاسیس شدند. این شرکتها از سوی خویشاوندان، دوستان و شرکای تجاری تاسیس شد. اعتماد اجتماعی بین خویشاوندان و دوستان به آنها کمک میکرد با سهولت بیشتر اهداف شرکت را توسعه دهند. حفظ قواعد اخلاقی در کسبوکار، بستر لازم برای تداوم کار مشترک را بین آنها تضمین کرد. اختلاف به طور طبیعی بین کنشگران اقتصادی نیز رخ میداد، ظرفیت حل مساله در بین شرکا بیانگر همکاری یا عدم همکاری بین آنها بود. آنچه خانوادههای امینالضرب، برادران تومانیانس، برادران ارباب جمشید، لاجوردی، خیامی، نمازی، ساداتتهرانی، آگاه و گرامی انجام دادند تنها نمونههایی از فعالیت اقتصادی است که به صورت خانوادگی شروع شد. برخی از خانوادهها مثل لاجوردی و برخوردار طی چند دهه به همکاری خود ادامه دادند. برخی از آنها مثل لاجوردی و لاجوردیان، خسروشاهی -شرکت تولید دارو، شرکت مینو و... - تا زمان انقلاب 1357 به فعالیت جمعی خانوادگی خود ادامه دادند. تقسیم کار، تفویض اختیارات و ارتباطات صحیح بین شرکا، همراه با نظارت و کنترل پایهگذار نقش مهمی در این روند داشت.
البته اعضای تعدادی از این خانوادهها از جمله خیامی، گرامی و... چند سال پیش از انقلاب به دلیل تفاوت نگرش در توسعه و تداوم شرکت، از همدیگر جدا شدند. خویشاوندان شریک هر یک به صورت مستقل به فعالیت خود ادامه دادند. برخی از آنان مثل احمد خیامی در روند جدایی موفق شدند فروشگاههای زنجیرهای کورش را تاسیس کنند. تعدادی مثل رضا کوچکزاده که از شرکت گلستان جدا شد نتوانستند فعالیت خود را توسعه دهند. بزرگ شدن فرزندان، نقش آنها در مدیریت شرکتها و تفاوت دیدگاه بین آنها در روند جدایی موثر بوده است. به نظر میرسد فضایی که بنگاههای اقتصادی آن دوره در آن فعالیت میکردند در مجموع باعث میشد استقلال این بنگاهها به طور نسبی حفظ شود. حکومت پهلوی ادعای حکومت دینی را نداشت و به همین دلیل از ابزار دین به صورت محدود و خاص برای تایید مشروعیت خود استفاده میکرد. همین مساله باعث شده بود که نهادهای مستقل دینی، استقلال نسبی خود را در برابر حکومت حفظ کنند. این رویکرد به کارگزاران دینمدار کمک کرد که الگوی آرمانی خود را مستقل از ساخت سیاسی در حوزه فرهنگی برجسته کنند. بین کثیری از فعالان اقتصادی کمتر تردیدی نسبت به پایهگذاران حوزه دین و مراجع احساس میشد. این موقعیت تاریخی در آن دوران تا حدود زیادی مانع از آسیب دیدن سرمایه اجتماعی و اخلاقی جامعه میشد. کنشگران اقتصادی در چنین فضای فرهنگی با هم مشارکت میکردند. آنان نسبت به یکدیگر تا حدودی اعتماد داشتند. متاسفانه موقعیت اجتماعی ما در طی 41 سال، پس از آن دوران، به شدت از نظر سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی آسیبپذیر شده است. میلیونها پرونده حقوقی و کشف اختلاسهای چند هزار میلیاردی از سوی مسوولان نشان میدهد که بنیادهای اخلاق اجتماعی در معرض تهدید قرار گرفته است. در چنین بستری، همکاری خانوادگی و جمعی نیز متاثر از فضای کلی اجتماعی در معرض آسیبهای گوناگون قرار میگیرد.
موقعیت کنونی
به نظر میرسد قواعدی که در دورهای مناسب و درست به نظر میرسید و بنگاهها با استفاده از آنها فعالیت خود را سامان میدادند، امروز کارآمد نیستند. نمیتوان بدون آگاهی از شرایط و موقعیت کنونی، ابزارهای گذشته را مورد استفاده قرار داد. عدم انعطافپذیری در برابر موقعیت و شرایط، ناکامی بسیاری از موسسات را به همراه داشته است. تحولات گوناگونی در نظام تولید جهانی و شرکتها در قرن حاضر رخ داده است. چین تا سال 1978 / 1357-1356 سهم اندکی در اقتصاد جهانی داشت. موقعیت مالی ایران، جمعیت ایران، ارتباطات، تعارضهای منطقهای و بینالمللی همه دگرگون شده است. تاریخ ایران طی نیم قرن اخیر، از جهت کمی و کیفی تغییرات فراوانی کرده است. بوروکراسی ایران امروزه از آسیبهای بیشتری رنج میبرد. فساد در سطوح گوناگون حیات اجتماعی ایرانیان نفوذ کرده است.
در چنین موقعیتی، تاسیس، تداوم و توسعه بنگاههای خانوادگی، نیازمند هوشیاری متناسب با زمانه کنونی است. بسیاری از بنگاههای ایرانی پیش از انقلاب در دهها زمینه اقتصادی از دهه 1320 تا 1350 فعالیت میکردند. آنان در آن واحد به تجارت دهها کالا در چند زمینه تولیدی میپرداختند. بخش تحقیقات در شرکتهای ایرانی تا سال 1357 بسیار کمرنگ بود یا اصلاً وجود نداشت. با وجود اینکه برخی از بنگاهها از عمرشان قریب 30 تا 40 سال میگذشت گامهای اندکی در این راه برداشته شده بود. امروز بنگاههای اقتصادی به جای اینکه مانند گذشته در چند حوزه فعالیت کنند، باید در یک زمینه تخصصی محدود شوند.
تعارض سیاستها
هنوز، برای سیاستسازان پس از انقلاب روشن نیست ایران میخواهد از نظر اقتصادی چه سیاستی را در پیش بگیرد. اگر میخواهد اقتصاد قوی و صنعتی داشته باشد نیازمند همکاری با صاحبان تکنولوژی برتر در سطح منطقهای و بینالمللی است. چنین حرکتی نیازمند سیاست منطقهای و بینالمللی خاصی است که بیشتر بر همکاریهای درازمدت تکیه دارد. در این صورت کنشگران اقتصادی به جای برنامههای کوتاهمدت میتوانند به پروژههای درازمدت فکر کنند. اگرچه خصوصیسازی، صادرات غیرنفتی، اجرای اصل 44 و اول شدن در سطح منطقه تا سال 1404 در اسناد رسمی از سوی عالیترین مقامها به تصویب رسیده است، هنوز بخشی از سیاستهای اتخاذشده نهادهای انتصابی با سایر سیاستهای نهادهای انتخابی در سیاستگذاری داخلی و روابط بینالملل دچار تعارض است. در چنین موقعیتی طبیعی است که تخریب و تضعیف منابع و سیاستها شدت میگیرد. در زمانهایی که منابع قدرت همسو و یکدست میشود، روح قبیله با قواعد و انتصاباتش در سیاستگذاری بوروکراسی قرن 21 بازتولید میشود. به نظر میرسد پیشنیاز شکلگیری موسسات خانوادگی در ایران، استراتژی روشن توانمند شدن اقتصادی و پذیرفتن اقتضائات این مساله در سطح سیاستگذاری ملی و بینالمللی است. در غیر این صورت، موسسه اقتصادی به جای اینکه به انباشت ثروت و خروج این منابع از کشور توسط نسل اول یا دوم اقدام کند، صرفاً به طرحهای کوتاهمدت یکساله و دوساله میاندیشد.