# شغل_من_را_از_من_نگیرید
پیام فیلترینگ تلگرام برای فعالان اقتصادی چیست؟
ما از عصر صنعتی عبور کردیم و در عصر اطلاعات زندگی میکنیم. بنا به ویژگیهای این عصر، هر «چیزی» که اطلاعاتی در خود دارد ارزشمند است و از آنجا که آن «چیز» این اطلاعات را بالاخره از یک «جایی» میآورد و بعد از آنکه روی آن پردازشی انجام داد، اطلاعات را به «جای» دیگری انتقال میدهد؛ ارتباط با این بسترها هم اهمیت پیدا میکند.
ما از عصر صنعتی عبور کردیم و در عصر اطلاعات زندگی میکنیم. بنا به ویژگیهای این عصر، هر «چیزی» که اطلاعاتی در خود دارد ارزشمند است و از آنجا که آن «چیز» این اطلاعات را بالاخره از یک «جایی» میآورد و بعد از آنکه روی آن پردازشی انجام داد، اطلاعات را به «جای» دیگری انتقال میدهد؛ ارتباط با این بسترها هم اهمیت پیدا میکند. تلگرام نیز به عنوان یک اپلیکیشن برای تبادل اطلاعات در جامعه مورد استفاده قرار میگرفت، اطلاعاتی که بعضاً ممکن است نادرست نیز باشد. اطلاعاتی شخصی و عمومی و دادههایی که ممکن است بخشی از آن برای شرکتها محرمانه باشد و بخشی از آن قابل انتشار.
جمعیت بزرگی از ایرانیان به تلگرام اقبال نشان دادند و به دلیل آنکه استفاده از آن آسان بوده و تقریباً هر فرمت ارسال پیامی را از متن گرفته تا عکس و ویدئو و... پشتیبانی میکند، پتانسیل اینکه در جایگاه نخستین پیامرسان پرمخاطب کشور قرار گیرد را دارا بود. بنابراین طبیعی است که ایرانیها، ایمیل و SMS و تلفن و سایر پیامرسانها را کنار بگذارند و فقط و فقط از تلگرام استفاده کنند. کمااینکه این اتفاق افتاده است.
حالا تلگرام فیلتر شده و این فیلترینگ مزایا و معایبی دارد. نخستین مزیتی که میتوان در مورد اعمال این محدودیت برشمرد، این است که این اطلاعات از کشور خارج نمیشود یا حداقل کمتر خارج میشود و هرچه اطلاعات کمتری از یک کشور در دسترس باشد، بدین ترتیب، تحلیل رفتار مردم کشور و کسبوکارها و سازمانها در آن کشور سختتر است، دسترسی به اطلاعات محرمانه کمتر خواهد شد و اگر قرار به سوءاستفاده باشد، کمتر سوءاستفاده صورت میگیرد. در دنیا هم چنین اتفاقهایی میافتد. چندی پیش، دولت چین از شرکت اپل درخواست کرده بود که اپلیکیشن اسکایپ را از اپاستور چینی خود بردارد. پیشتر نیز این کار را برای حذف اپلیکیشن نیویورکتایمز کرده بود. دولت روسیه نیز از شرکت گوگل و اپل خواسته بود اپلیکیشن لینکداین (linked in) را از اپاستورهای خود بردارند. در روسیه هم البته تاکنون برای فیلتر شدن تلگرام تلاشهای ناموفقی انجام شده است. در اندونزی و هند هم مثالهایی از این دست وجود دارد. هرچند این کشورها شهرت بیشتری به چنین کارهایی دارند اما این داستان فقط مختص این کشورها نیست. دولت آمریکا نیز اخیراً با فشار به اپاستورها آنها را مجبور کرد که اپلیکیشنهای ایرانی را از اپاستورهای خود بردارند. همه دولتهایی که دست به چنین اقداماتی میزنند، دلایل سیاسی و امنیتی خود را برای ایجاد چنین فشارهایی دارند.
دومین مزیتی که میتوان برای فیلترینگ تلگرام برشمرد، آن است که پیامرسانهای داخلی طرفدار بیشتری پیدا میکنند. البته در شرایط کنونی نیز با یک فیلترینگ نصفهنیمه و ناموفق، پیامرسانهای ایرانی جذب کاربر زیادی داشتهاند و در عین حال، حضور کسبوکارها در تلگرام به وضوح کاهش یافته است. البته حمایت از تولیدات داخلی همیشه تصمیم درستی نیست. شایسته است که به جای ایجاد محدودیت و افزایش هزینههای واردات، برخی تولیدات داخلی که سالها بیکیفیت بودهاند و باز هم بیکیفیت خواهند ماند تقویت شده یا این تولیدات متوقف شوند تا مردم با واردات ارزانتر امنیت بیشتر و کیفیت بیشتری را تجربه کنند. اما به هر حال در مورد تکنولوژیهای فناوری اطلاعات، حمایت از تولیدات داخلی میتواند اقدام صحیحی باشد. نباید فراموش کرد که تلگرام نیز دو سال پیش، فاقد ویژگیهای فوقالعاده کنونی بود و استفاده کاربران و بازخوردهایی که از نیاز کاربر دریافت کرد، منجر به بهبودش شد. در این صورت آیا میتوان پیمودن مسیر یادگیری و توسعه را برای پیامرسانهای داخلی نیز متصور بود؟
اما پیامد منفی اتخاذ چنین تصمیماتی، وارد آمدن ضربه به کسبوکارهای حقیقی، حقوقی و خصوصاً اکوسیستم استارتآپی است. کسبوکارها در فضایی فعالیت میکنند که هر لحظه ممکن است تصمیمی اتخاذ شود و این تصمیمات زیان آنها را در پی داشته باشد. در چنین فضایی سرمایهگذاری ترسناک و پرمخاطره است؛ چراکه نه امنیتی وجود دارد و نه الگویی که نشان دهد سرمایهگذاری به لحاظ زمانی، مالی و انسانی در کدام بخشها توجیهپذیر است. برای مثال، چگونه است که تلگرام، حدود دو سال آزادانه در کشور فعالیت کرد و همه افراد دولتی و حکومتی نیز از این امکان بهره گرفتند؟ چرا فیسبوک فیلتر است ولی اینستاگرام فیلتر نیست؟ اصلاً چه کسی میگوید اطلاعات افراد و کسبوکارها در پیامرسانهای داخلی محرمانه میماند؟ و هزار سوال دیگری که نه برایشان الگو پیدا میشود نه کسی پاسخ آن را میداند و جالبتر اینکه کسی مسوولیت آن را هم بر عهده نمیگیرد.
مشابه این تجربه را پیشتر در مورد فیلترینگ کسبوکارها در فضای وب هم داشتیم. این کسبوکارها هم کاملاً در فضای ناامنی کار میکردند. دلایل فیلترینگ برای آنها مشخص نبود و مدام دست و دل صاحبان این کسبوکارها از فیلتر شدن وبسایتهایشان میلرزید. ضمن اینکه فرآیند تجدیدنظر و بیرون آمدن از فیلترینگ هم سخت و غیرقابل پیشبینی بود. وقتی فضای ناامنی و بیاعتمادی ایجاد میشود، چگونه میتوان انتظار داشت که صاحبان کسبوکار سرمایه خود را در حوزه فناوری اطلاعات صرف کنند، در حالی که نمیدانند فردایش چه میشود. سوال بعدی، آیا نخبگانی که در صنعت فناوری اطلاعات و حوزههای جدیدتر به فعالیت مشغولاند، قادر به ادامه فعالیت در داخل کشور خواهند بود؟ مهاجرت نیروهای نخبه فناوری اطلاعات به سایر کشورها، قابل توجه است و کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند، هر روز با افرادی مواجه هستند که در حال انجام امور مهاجرت یا گرفتن ویزای تحصیلی و کاری از کشورهایی هستند که امنیت کاری بیشتری برای آنها فراهم میکند.
جدا از صدمه زدن به فضای کارآفرینی در حوزه فناوری اطلاعات در آینده، دومین آسیبی که فیلترینگ تلگرام ایجاد کرده است، بیکار کردن افرادی است که همین حالا در این فضا درآمدزایی دارند. چنین گفته میشود که تلگرام، حدود 600 هزار کانال تلگرامی ایرانی فعال داشته است و با فیلترینگ این پیامرسان، تقریباً یک میلیون نفر بیکار شدهاند و در چنین شرایطی است که کمپینهایی با عناوین «من در تلگرام میمانم» و «حمایت از شاغلین تلگرام» و با شعار «من یک تروریست نیستم، من یک ادمینم» یا «شغل من را از من نگیرید» یا «اگر اشتغال ایجاد نمیکنید لطفاً باعث نابودی استارتآپهای ایرانی نشوید» ایجاد میشود.
سومین مسالهای که وجود دارد، این است که با فیلترینگ تلگرام یک فضای منسجم و یک سیستم پیامرسانی یکپارچه شکسته میشود و کاربران این سیستم، میان چند سیستم متفاوت پخش میشوند. یعنی قبلتر اگر کانالی برای تولید محتوا یا حتی مزون لباس در تلگرام شکل گرفته بود، مشتریان همانجایی بودند که این کانال تلگرامی فعالیت میکرد. از طرفی رقبای این فعالان اقتصادی نیز در همین بستر فعالیت میکردند و این کسبوکارها به راحتی میتوانستند از محتوای آنها و نحوه قیمتگذاری آنها و... هم اطلاعاتی کسب کنند. حالا این فضای منسجم در انواع پیامرسانهای داخلی و خارجی پخش میشود. البته حتی اگر تلگرام فیلترینگ موفقیتآمیزی نداشته و همچنان خیلیها از آن استفاده کنند، عملاً کندی، قطعی و ناامنی، آثار خود را بر جای میگذارد و کاربران را خسته و پراکنده میکند. تاکنون استدلالهای بسیاری در مورد پیامدهای فیلترینگ تلگرام بیان شده و البته بعید است که این مطالب، اثری در تصمیمگیریها داشته باشد. ایکاش پیش از اعمال چنین سیاستهایی، مطالعاتی عمقیتر، کارشناسیتر و سیستمیتر در مورد عواقب آن صورت بگیرد و همه مزایا و معایب تصمیم سنجیده شود و اگر این کار ناممکن است، حداقل الگوهای تصمیمگیری مشخصی ترسیم شود تا کاربران بدانند چه مسائلی منجر به فیلترینگ یا عدم فیلترینگ میشود.